پرده سینما

مارکز؛ نویسنده‌ای که در آرزوی فیلمسازی بود!

پرده سینما






 

 

 

مرگ گابریل گارسیا مارکز، نویسنده مشهور و برنده جایزه نوبل ادبیات نه تنها ضایعه‌ای بزرگ برای عالم ادبیات محسوب می‌شود، که دنیای سینما نیز با یکی از مشتاق‌ترین منتقدین، فیلمنامه‌نویسان و عاشقان خود خداحافظی کرد.

 

گابریل گارسیا مارکزبه گزارش ایسنا، منتقدین زبان به کار رفته در آثار مارکز را زبانی بصری توصیف می‌کنند و خود او نیز هر یک از داستان‌های خود را الهام گرفته از یک «تصویر» می‌داند، بنابراین جای شگفتی نیست که این نویسنده بزرگ و برنده نوبل سابقه طولانی در سینما به عنوان یک منتقد داشته و علاوه‌بر ریاست یک موسسه فیلم در هاوانا، چندین فیلمنامه سینمایی نیز به قلم او خلق شده‌اند.

مارکز در ابتدا آرزو داشت یک فیلمساز شود و از همین رو دهه 1950 به مدرسه تجربی فیلمسازی در شهر رم رفت. وی در مصاحبه‌ای اظهار کرده بود سینما رسانه‌ای است که هیچ محدودیتی ندارد و همه‌چیز در آن ممکن است و تنها مشکل این نوع هنر، صنعتی بودن آن است و ابراز آنچه واقعا در ذهن‌تان است در سینما کار دشواری است.

این چهره سرشناس ادبی اولین فیلمنامه خود را با همکاری «کارلوس فوئنتس»، دیگر چهره بزرگ ادبیات آمریکای لاتین برای فیلم خروس طلایی ساخته «ژوان رافلو» نوشت و دیگر فیلمنامه‌های او شامل زمان مردن، پیرمردی با بال‌های بسیار بزرگ و همچنین سریال تلویزیونی عشق خشن می‌شود.

مارکز در دهه 60 میلادی به مکزیک رفت تا اولین فیلمنامه خود را به نگارش درآورد و در آنجا کار خود را به عنوان یک منتقد مشتاق و البته یک خبرنگار آغاز کرد، اما تاکنون مجموعه نقدهای سینمایی مارکز جمع‌آوری و چاپ نشده است.

جاه‌طلبی‌های سینمایی مارکز به تدریج کاهش یافت و او در مصاحبه‌ای اظهار کرد: رابطه من و سینما همچون زوجی است که نمی‌توانند جدا از هم زندگی کنند، اما با یکدیگر نیز نمی‌توانند زندگی کنند. با این وجود مارکز همچنان یکی از طرفداران سرسخت فیلمسازی مستقل بود و در سال 1980 با استفاده از وضعیت مالی خود به عنوان یک نویسنده با کمک «فیدل کاسترو»، رهبر سیاسی کوبا اقدام به تأسیس یک مدرسه بین‌المللی فیلمسازی در نزدیکی هاوانا کرد.

تاکنون چندین اقتباس سینمایی از رمان‌های نوشته «گابریل گارسیا مارکز» بویژه در کشورهای اسپانیولی‌زبان ساخته شده است.

فیلم ارندیرا در سال 1983 براساس فیلمنامه‌ای از خود مارکز براساس رمان ارندیرای بی‌گناه و مادربزرگ سنگدل او ساخته شد. مارکز این فیلمنامه را سال‌ها پیش نوشته بود، اما متأسفانه این فیلمنامه گم شده بود و در زمان ساخت فیلم وی آن را براساس آنچه در ذهن داشت دوباره بازنویسی کرد.

«فرانچسکو روسی»، کارگردان سرشناس ایتالیایی در سال 1987 فیلم گزارش یک مرگ پیش‌بینی شده را براساس رمانی با همین نام از مارکز به سینما آورد. این فیلم در سال 1987 به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن به روی پرده رفت و مورد تحسین منتقدین آمریکای لاتین و اروپا قرار گرفت، اما منتقدین فرانسوی روی خوشی به آن نشان ندادند.

فیلم کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد در سال 1999 به کارگردانی «آرتورد ریپسیتن» براساس رمانی با همین نام از مارکز در جشنواره کن به نمایش گذاشته شد و بازخوردهای بسیار خوبی از سوی منتقدین دریافت کرد. این فیلم علاوه‌بر نمایش در جشنواره کن، نماینده سینمای مکزیک در هفتاد و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار بود.

کتاب درباره عشق و دیگر شیاطین نیز دستمایه فیلمی با همین نام در سال 2010 به کارگردانی هیلدا هیداگلو، کارگردان کاستاریکایی شد که یکی از فارغ‌التحصیلان مدرسه فیلمسازی در هاوانا بود.

هالیوود تنها یکی از رمان‌های مارکز به نام عشق سال‌های وبا را به کارگردانی «مایک نیویل» با بازی خاویر باردم ساخت. «اسکات استیندورف»، تهیه‌کننده این فیلم تنها سه سال مشغول انجام امور حقوقی فیلم از جمله کسب رضایت گارسیا مارکز برای حقوق کتاب و اقتباس آن برای ساخت فیلم بود.

در ابتدا عجیب به نظر می‌رسد که رمان‌های مارکز که کاملا روح سینمایی دارند و سرشار از رویدادهای فوق‌العاده‌اند، کمتر بر پرده سینما نقش بسته‌اند؛ اما ظاهرا مشکل همین «فوق‌العاده‌» بودن بیش ار حد این داستان‌هاست که کار اقتباس سینمایی از آنها را دشوار می‌کند.


 تاريخ ارسال: 1393/2/1
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.