پرده سینما
جواد طوسی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در یادداشتی به بررسی حواشی پیش آمده در برخورد «لیلا حاتمی» با خبرنگاران پرداخت، و از لیلا حاتمی دفاع کرد. او در نوشته ای با عنوان «گفتوگو یا حالگیری؟» در شرق چنین نوشت:
این بحث و جدل میان لیلا حاتمی و خبرنگار جوانی که با او سر صحنه رگ خواب حمید نعمتالله گفتوگو کرده و حمایتهای بعدی از طرفین قضیه از سوی همکارانشان، نشان میدهد که ما حتی در حوزههای فرهنگی و رسانهای هم ولمعطلیم.
در آسیبشناسی درست این موضوع به فقدان نگاه و رفتار حرفهای میرسیم. قبل از انقلاب، هفتهنامهای به نام «جوانان» تیراژ بالایی داشت، ولی در میان جامعه روشنفکری به لحاظ تیترها و مطالب سطحی و جنجالآفرینش بهعنوان یک نشریه زرد معروف بود. در بخشی از صفحات این مجله که به خبرها و مطالب هنری (بهویژه در زمینه سینما و موسیقی) اختصاص داشت، شایعاتی مانند دوستی و ازدواج و جدایی فلان هنرپیشه و خواننده و فوتبالیست زیاد چاپ میشد. مثلاً یکی از مکانهای این ملاقاتها و دوستیهای پنهان، «متلقو» بود! بعد با آبوتاب تیتر میزدند که «ناگهان... با... در نایتکلاب متلقو!» در گفتوگوهای تلفنی و تلگرافی با این هنرمندان نیز سؤالاتی از این دست مطرح میشد: «بهترین رنگ، آخرین ترانهای که دست از سرت برنداشته، نظرت راجع به ... فاصله میان عشق و هوس...، از آخرین کارت چقدر راضی هستی؟ و بالاخره پاسخ کوتاه درمورد این کلمات: زندگی، خیانت، مادر، رؤیا، حسادت، وطن، رقیب عشقی و...» از این نوع خبرها و گفتوگوها و گزارشها در بعضی از دورههای روبهافول هفتهنامههای سینمایی هم داشتیم.
غرضم از این فلاشبک تاریخی، ارائه یک تعریف درست از «ژورنالیسم» است. یک گزارشگر و خبرنگار چقدر باید با حرفه خود آشنا باشد و برای جذب مخاطب از چه اصول و مبانی حرفهای باید استفاده کند؟ اساساً حدومرز «جذابیت» و «ابتذال» کجاست؟
بههرحال، دبیر سرویس فرهنگی- هنری یک رسانه، باید شناخت لازم را از خصوصیات فردی و شخصیتی اهالی هنر داشته باشد و با این پیشفرض بداند که چگونه و با چه ابزار و ادبیاتی به سراغ هرکدامشان برود. اصلاً در این رهگذر، کدام همکار و خبرنگار برای این آدم و این گفتوگو مناسبتر و بهدردبخورتر است؟ و نکته مهم دیگر، در این اوضاع و احوالی که پریشانی و عصبیت و استرس در ما تنیده شده، درک درست آدمهایی است که بهعنوان سوژه و مصاحبهشونده انتخابشان کردهایم. آیا این شخصی را که یکباره تلفنی یا حضوری موی دماغش شدهایم، در آن وقت و ساعت توی مود گفتوگو هست یا خیر؟ آیا کلکل در یک گفتوگو (آن هم در بدترین شرایط ذهنی و روحی فرد مصاحبهشونده)، در ژورنالیسم حرفهای کاری هوشمندانه است یا ناشیانه؟
الان که الحمدلله اغلب گفتوگوها تلفنی برگزار میشود، شاهد بودهایم که خبرنگار و گزارشگر جوان اصلاً فکر نمیکند این ساعتی را که دارم با فلانی تماس میگیرم، حال و روز او چگونه است؟ چهبسا طرف گفتوگو در همانموقع قرصش را نخورده یا با همسر محترم حسابی گردگیری کرده یا شاید به یأس فلسفی رسیده باشد، یا در بگومگوی تلفنی با تهیهکننده فیلمش بر سر عدم پرداخت اقساط آخر، به تیپوتاپ هم زدهاند.
حمیت صنفی در یک حرفه کار بدی نیست، ولی اصل موضوع نیز نیاز به کالبدشکافی عمیق و واقعبینانه دارد. از آنسو هم آتیشبیار معرکه شدن بعضیها میتواند به این تنش دامن بزند و فاصلهها و سوءتفاهمها را بیشتر کند. آیا اشکالی دارد تا قبل از آنکه خون و خونریزی راه بیفتد، برای آسیبشناسی همهجانبه در این موارد، سمینار و همایشی از سوی نیروها و تشکلهای فرهنگی دلسوز و هدفمند صورت بگیرد؟
در همین رابطه بخوانید
حالا که آلوده کردید و من را له کردید؟ حالا ممنونین؟ ادامه دهید! لیلا حاتمی در محاصره قرار گرفت!
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|