پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Case 39
كارگردان: کریستین آلوارت
فيلمنامه: ری رایت
بازيگران: رنه زلوگر، جودل فرلاند، برادلی کوپر و...
محصول: آمریکا و کانادا، ۲۰۰۹
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۱۰ دقیقه
گونه: ترسناک، معمایی، هیجانانگیز
بودجه: ۲۶ میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۲۸ میلیون دلار
درجهبندی: R
■ طعم سینما - شمارهی ۵: پروندهی ۳۹ (Case 39)
پروندهی ۳۹ فیلمی در ردهی سینمای وحشت، ساختهی کریستین آلوارت، کارگردان آلمانی و کمکار سینماست. مددکار اجتماعی وظیفهشناسی بهنام امیلی جنکینز (با بازی رنه زلوگر) وقت زیادی را صرف رسیدگی به پروندههای کودکان بدسرپرست میکند. او درگیر پروندهی شمارهی ۳۹، متعلق به یک دختربچهی ۱۰ ساله بهاسم لیلی سالیوان (با بازی جودل فرلاند) میشود؛ امیلی که احساس میکند زندگی و آیندهی لیلی -از سوی پدر و مادرش- در معرض تهدید جدی قرار گرفته است، به او قول کمک میدهد...
پروندهی ۳۹ شاید فیلم ِ شاهکار سینمای ترسناک نباشد -که نیست- اما اگر شما هم پس از تحملّ چند کار اسمورسمدار ِ بیارزش، پرتوُپلا یا از مُد افتادهی این گونهی سینمایی نظیر ِ انزجار (Repulsion) [رومن پولانسکی/ ۱۹۶۵م]، کلبهی وحشت (The Evil Dead) [سام ریمی/ ۱۹۸۱م]، عروسک قاتل (Child's Play) [تام هالند/ ۱۹۸۸م]، خون مقدس (Santa Sangre) [آلخاندرو ژودوروفسکی/ ۱۹۸۹م] و آنچه در زیر پنهان است (What Lies Beneath) [رابرت زمهکیس/ ۲۰۰۰م] به تماشای پروندهی ۳۹ بنشینید، آنوقت است که قدرش را بیشتر خواهید فهمید!
پروندهی ۳۹ ساختهی قابل اعتنایی است که شایستگی این را دارد مورد توجه علاقهمندان پروُپاقرص فیلمهای ترسناک روانشناسانه [۱] قرار بگیرد. پروندهی ۳۹ از نظر پیرنگ داستانی، البته شباهتهایی با دیگر اثر برجستهی این زیرشاخهی محبوب و پرطرفدار سینمای وحشت، یتیم (Orphan) به کارگردانی خائومه کولت-سرا دارد که قضیهی تأثیر گرفتن یا کپیبرداریشان از یکدیگر را بهتر است بهکلی منتفی بدانیم زیرا هر دو فیلم در سال ۲۰۰۹م به نمایش عمومی درآمدهاند.
علیرغم اینکه گویا پروندهی ۳۹ پروسهی تولید طولانیمدت و پرفرازوُنشیبی را از سر گذرانده است تا به اکران برسد، این مسئله به یکدستی و کیفیت نهایی کار صدمه نزده. چنانچه پیداست آلوارت و گروهاش با اشراف به زیروُبمهای ژانر، سعی کردهاند -ضمن رعایت اصول از پیش تعریف شده- در عین حال، فیلمی غافلگیرکننده بسازند که -برای تماشاگر آشنا به این گونهی سینمایی- تماماً هم قابل حدس نباشد. وجوه مثبت فیلم به همینها خلاصه نمیشود؛ پروندهی ۳۹ -بهعنوان فیلمی ترسناک- از اتهام استفاده از سکانسهای حاوی سلاخی و مثلهمثله شدن قربانیان بختبرگشته مبراست؛ پس از این بابت هم خاطرتان آسوده!
کریستین آلوارت و ری رایت -فیلمنامهنویس پروندهی ۳۹- راه جذابی برای روایت داستان پرتعلیقشان برگزیدهاند؛ راهی که خوشبختانه باعث شده است حقیقت ماجراهای فیلم -زودتر از آنچه مدنظر کارگردان و نویسنده بوده- لو نرود. پروندهی ۳۹ علاوه بر فیلمنامهای پرکشش، دارای دیالوگهای درستوُحسابی نیز هست؛ بهویژه در سکانس گفتگوی هراسانگیز لیلی و داگ (با بازی برادلی کوپر) که لیلی در جواب داگ، خطاب به او میگوید: "از خودم میترسم. افکار بدی دارم درمورد مردم، مثلاً خود تو..." (نقل به مضمون) دقیقاً از همینجا بهبعد است که حدسیات تماشاگر تبدیل به یقین میشود؛ دقیقهی چهل و نهم -تقریباً نیمهی فیلم- درست همان نقطهی طلایی است که آلوارت و رایت برای دادن سرنخ اتفاقات به دست مخاطبان پروندهی ۳۹ انتخاب کردهاند.
حُسن دیگر پروندهی ۳۹ به "انتخابهای درست" مربوط میشود و آن گروه بازیگران فیلم است؛ از رنه زلوگر، جودل فرلاند و برادلی کوپر گرفته تا یان مکشین (در نقش کارآگاه مایک)، کالوم کیت رنی (در نقش پدر لیلی) و کری اومالی (در نقش مادر لیلی) هریک به سهم خود، در باورپذیری هرچه بیشتر سیر ماجراهای پروندهی ۳۹مؤثر واقع شدهاند. بار حسّی عمدهی فیلم بر دوش رنه زلوگر بوده و ارتباط تماشاگران با فیلم، بهواسطهی جان بخشیدن او به کاراکتر امیلی است که بهدرستی برقرار میشود.
جلوههای ویژهی قابل قبول و متقاعدکنندهی پروندهی ۳۹ نیز به کمک فیلم آمده است. در ادامه، برای مثال به سکانس کشته شدن داگ اشاره میکنم؛ بهنظرم سکانس مذکور -در چنین فیلمی- بهمنزلهی یک پیچ خطرناک است و چنانچه پروندهی ۳۹ سلامت از آن گذر نمیکرد، لطمهی غیرقابل جبرانی خورده بود. نه نقشآفرینی برادلی کوپر و نه طراحی زنبورهای مرگبار، هیچکدام تصنعی جلوه نمیکنند و سکانسی که میتوانست با اجرایی ضعیف، جلوهی مضحک یک "کمدی ناخواسته" پیدا کند، حالا تبدیل به یکی از نقاط قوت فیلم شده است؛ بهخصوص آنجا که زنبور از چشم داگ بیرون میآید، بیشتر بهیاد مخاطب میماند...
به این دلیل که پروندهی ۳۹ را اثر مهجور سینمای ترسناک میدانم -زیرا کم دیده شده، چندان دربارهاش ننوشتهاند، اندازهای که باید قدر ندیده و استحقاقاش بیش از اینهاست- در سطور پیشین حتیالامکان سعیام بر این بود که بدون لو دادن داستان، برخی امتیازات فیلم را برشمرم تا حتی اگر یک نفر از خوانندگان این نوشتار هم تصمیم گرفت فیلم را ببیند، از لذت کشف و شهود بینصیب نماند... پروندهی ۳۹ بیاینکه هیچ پلان تهوعآوری نشان تماشاگراناش بدهد، "خوب میترساند" و تا لحظهی آخر هیجانانگیز است؛ سینما یعنی این!
پیمان عباسی نیا
دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۳
[۱]: (psychological horror film) فیلم روانشناسانه، زیرشاخهای محبوب از سینمای ترسناک بهشمار میرود که برای وحشتآفرینی غالباً متکی بر خشونت و خونریزی نیست. یکی از درخشانترین فیلمهای این زیرشاخه که هنوز قدرت و جذابیتاش را از دست نداده، بچهی رزماری (Rosemary's Baby) اثر رومن پولانسکی است (ویکیپدیای انگلیسی، مدخل Psychological horror).
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|