پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Sinister
كارگردان: اسکات دریکسُنِ
فيلمنامه: اسکات دریکسُنِ و سی. رابرت کارگیل
بازيگران: اتان هاوک، ژولیت ریلانس، فرد تامپسُن و...
محصول: آمریکا، ۲۰۱۲
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۰۵ دقیقه
گونه: ترسناک، ماوراءالطبیعی
بودجه: ۳ میلیون دلار
فروش: حدود ۸۸ میلیون دلار
■ طعم سینما - شمارهی ۳۵: بدشگون (Sinister)
اگر شما هم به دیدن فیلمهای درستوُدرمان در ردهی سینمای وحشت علاقهمندید و در عین حال، مثل نگارنده بههیچعنوان تمایلی به تماشای سفره شدن شکم و بیرون ریختن امعا و احشای قربانیان نگونبخت ندارید(!)، در کنار مهمترین آثار دههی اخیر این گونهی محبوب سینمایی نظیر شاتر (Shutter) [ساختهی مشترک بانجونگ پیسانتاناکُن و پارکپوم وانگپوم/ ۲۰۰۴]، یتیمخانه (The Orphanage) [ساختهی خوان آنتونیو بایونا/ ۲۰۰۷]، بگذار آدم درست وارد شود (Let the Right One In) [ساختهی توماس آلفردسُن/ ۲۰۰۸]، یتیم (Orphan) [ساختهی خائومه کولت-سرا/ ۲۰۰۹]، چشمان جولیا (Julia’s Eyes) [ساختهی گیلِم مورالس/ ۲۰۱۰] و مامان (Mama) [ساختهی اندرس موچیتی/ ۲۰۱۳] بدشگون میتواند پیشنهاد صددرصد مناسبی باشد.
این فیلم با ترجمههای مختلفی -از عنواناش- بین سینمادوستان و کاربران ایرانی -در فضای مجازی- معروف شده است؛ از همین بدشگون، "شوم" و "منحوس" گرفته تا "شیطانی" و حتی "شیطانصفت"! که البته بهنظرم با توجه به مضمون فیلم، "فریبکار" را هم میشود به این لیست بلندبالا اضافه کرد! چنانچه با حالوُهوای کار ارتباط برقرار کنید، بدشگون از آن دست فیلمهاست که بعد از دیدناش تا مدتها حتی از سایهی خودتان خواهید ترسید!
الیسُن اُزوالت (با بازی اتان هاوک) یک نویسندهی شناختهشدهی کتابهای جنایی است؛ او از جنایاتی مینویسد که واقعاً روی دادهاند. شیوهی الیسُن برای نزدیک شدن به موضوع نوشتههایش، سکونت در محل رخداد جنایتهاست. او کفگیرش به ته دیگ خورده است و برای خروج از بنبست مالی، نیاز به چاپ یک کتاب پرفروش تازه دارد. الیسُن خانهای میخرد که ساکنان پیشیناش دستهجمعی به قتل رسیدهاند؛ طبیعتاً چنین خانهای ارزانقیمت است و آقای نویسنده با یک تیر، دو نشان میزند! او در اتاق زیرشیروانی به جعبهای حاوی آپارات و چند حلقه فیلم ۸ میلیمتری برمیخورد که ثابت میکند قتلعام صاحبان قبلی خانه درواقع بخشی از یکسری قتلهایی زنجیرهای بوده است که از سال ۱۹۶۶ آغاز شدهاند و همگی دارای مؤلفههایی مشترک هستند...
اسکات دریکسُنِ ۳۵ ساله [۱] در این سومین تجربهی کارگردانیاش نشانمان میدهد که با کلیشههای سینمای وحشت آشنایی کامل دارد. بدشگون عاری از کلیشه نیست؛ دریکسُن کلیشهها را بهکار گرفته ولی با اشراف زیاد و خلاقانه. منطق باورپذیر داستانی و انتخاب شیوهی روایتی بهحدّ کافی درگیرکننده، بدشگون را از تولیدات تکراری و نخنمای ژانر مجزا ساخته است. از جمله وجوه تمایز فیلم، قرار گرفتن یک شخصیت مرد در مرکز ماجراهاست؛ در اکثر فیلمهای ترسناکی که همهساله اکران میشوند، حوادث عمدتاً حول محور یک زن یا دختر جوان اتفاق میافتد.
دریکسُن با فیلماش بهطور عملی اثبات میکند که برای وحشتآفرینی لازم نیست تمام مدتْ دوربینتان بلرزد و تصاویر بیکیفیت به خورد جماعت علاقهمند سینما بدهید! بهجز آثار شاخصی چون پروژهی جادوگر بلر (The Blair Witch Project) [ساختهی مشترک دانیل مایریک و ادواردو سانچز/ ۱۹۹۹] و دو قسمت اولِ [REC] [ساختهی مشترک خائومه بالاگوئرو و پاکو پلازا/ ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹] چند فیلمترسناک دیگر میتوانید مثال بزنید که کاربرد دوربین روی دست در آنها دقیقاً منطبق با منطق روایی فیلمنامه باشد و بهاصطلاح به فیلم تحمیل نشده باشد؟
بدشگون از پروژههای موفق ۲۰۱۲ بهلحاظ برگرداندن هزینههای اولیهی تولید محسوب میشود. دستیابی به حدود ۸۸ میلیون دلار فروش در ازای صرف تنها ۳ میلیون بودجه؛ یعنی یک سرمایهگذاری بیبروبرگرد مطمئن و سودآور. بیخود نیست که مطابق با رویهی همیشگی فیلمترسناکهای پرفروش، جیسُن بلوم و بقیهی تهیهکنندگان به صرافت ساخت قسمت دوم افتادهاند. بدشگون ۲ -طبق خبرها- بیستوُیکم آگوست ۲۰۱۵ [مرداد ۱۳۹۴] به نمایش درخواهد آمد.
بلوم در حیطهی تهیهکنندگی فیلمهای ترسناک طی سالهای گذشته، کارنامهی قابل قبولی دارد. او فعالیت فراطبیعی (Paranormal Activity) [ساختهی اُرن پلی/ ۲۰۰۷]، توطئهآمیز (Insidious) [ساختهی جیمز وان/ ۲۰۱۰]، آسمانهای تاریک (Dark Skies) [ساختهی اسکات استوارت/ ۲۰۱۳] و پاکسازی (The Purge) [ساختهی جیمز دیموناکو/ ۲۰۱۳] را تهیه کرده است. جیسُن بلوم انگار کاملاً یاد گرفته که چطور ناناش را از راه زهرهترک کردن خلایق بهدست بیاورد!
اتان هاوک را علاوه بر بازیگری و نویسندگی برای سهگانهی عاشقانه و پرطرفدار پیش از طلوع (Before Sunrise) [محصول ۱۹۹۵]، پیش از غروب (Before Sunset) [محصول ۲۰۰۴] و پیش از نیمهشب (Before Midnight) [محصول ۲۰۱۳] -هر سه ساختهی ریچارد لینکلیتر- حالا دیگر چند سالی هست که بهعنوان بازیگر خوب فیلمهای مستقل، ترسناکِ کمهزینه و آبرومند نیز میشناسیم.
آقای هاوک سال گذشته در پاکسازی ایفاگر نقش اصلی مرد بود که فیلم توانست در رتبهی سوم پرسودترین محصولات سینمایی ۲۰۱۳ قرار بگیرد. قسمت دوم پاکسازی -البته بدون حضور اتان هاوک- با نام پاکسازی: اغتشاش (The Purge: Anarchy) [ساختهی جیمز دیموناکو] در جولای امسال روی پرده آمد که با نقاط ضعفاش بیش از هر چیز، خاطرهی دلنشین فیلم اول را مخدوش کرد. امیدواریم چنین سرنوشتی در انتظار دنبالهی بدشگون نباشد.
اما اجازه بدهید ادعا کنم که فصل تعقیب مرد نویسنده توسط بچهها در اتاقهای خانه، یکی از بهترین و -در ذهن- ماندنیترین نمونههای کاربست ترفند اسلوموشن در سینماست. وجه تمایز دیگر بدشگون، به کاراکتر شیطانیاش بازمیگردد؛ آقای بوگی (Mr. Boogie)، آرام و ساکت، بدون اینکه کوچکترین حرکتی -که غالباً از شخصیتهای اینچنینی سر میزند- انجام دهد، یکی از وحشتانگیزترین شیاطین فیلمهای ترسناک بهشمار میرود. او در عمدهی لحظات، فقط ایستاده و ناظرِ خاموش فجایع در حال وقوع است.
بهرغم تحمل انتظاری کشنده، فینال در جایی بهجز خانهای که خانوادهی اُزوالت -در ابتدای فیلم- به آن نقلمکان میکنند، حادث میشود؛ تماشاگر اینجا از اسکات دریکسُن و سی. رابرت کارگیلِ فیلمنامهنویس رودست میخورد. موسیقی متن کریستوفر یانگ نیز ایفاگر نقش خود در راستای مضطرب کردن تماشاگران به عالیترین شکلِ ممکن است؛ این تشویش علیالخصوص از وقتی عاقبت الیسُن تصمیم به ترک خانه میگیرد، به نقطهی اوجاش میرسد. شنیدن صدای تعدادی بچه که مدام از یک تا ده میشمارند -در پسزمینه- مو به تن هر تنابندهای راست میکند!
در پایان، خالی از لطف نیست که به پوستر دیدنی فیلم هم اشارهای داشته باشم. با وجود اینکه اغلب فیلمترسناکها پوسترهای فکرشدهای ندارند و تابع سنت دیرپای کلهچسبانی [۲] هستند! ولی پوستر بدشگون، اتمسفر رعبآور فیلم را بهخوبی به بیننده منتقل میکند. برای کسانی که بدشگون را دیدهاند، این پوستر تداعیکنندهی حسّ پرخفقان فینال فیلم است و در عین حال، بهقدری کنجکاویبرانگیز از آب درآمده که بسیاری دیگر را به تماشای فیلم ترغیب کند.
فیلمترسناکها بهجز پارهای استثنائات معمولاً یکبار مصرف هستند؛ بدشگون را بهدلیلی -با فاصلهای نهچندان زیاد- دوبار دیدم. فیلم در دیدار مجدد هم هنوز میتوانست بترساند. توصیه میکنم بدشگون را با چند یار موافق و عشقسینما ببینید! فیلم دیدنِ دستهجمعی از جمله عادات خوشایندی است که -حداقل در مملکت ما- کمکم به دست فراموشی سپرده میشود... گرهگشایی پایانی بدشگون، آنقدر متقاعدکننده هست تا از وقتی که برایش صرف کردهاید، پشیمان نشوید. بدشگون تأثربرانگیز و تأثیرگذار است اما مبتذل و چندشآور نه!
پیمان عباسی نیا
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳
[۱]: در زمان تولید بدشگون.
[۲]: منظور، چسباندن کلههای بازیگران در ابعاد مختلف و اضافه کردن اسامی عوامل، لابهلای آنهاست!
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|