غلامعباس فاضلی
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
گاتاکا
Gattaca
کارگردان: اندرو نیکول
نویسنده فیلمنامه: اندرو نیکول
بازیگران: اتان هاوک، اوما تورمن، جود لاو
مدیر فیلمبرداری: اسلاومیر ایدزیک
موسیقی متن: مایکل نایمن
تدوین: لیزا زنو چورگین
تهیه کنندگان: دنی دو ویتو، میشاییل شامبرگ، استیسی شر، گایل لیون (جرسی فیلمز)
پخش از: کلمبیا پیکچرز
تاریخ نخستین نمایش: ۲۴ اکتبر ۱۹۹۷
زمان فیلم: ۱۰۶ دقیقه
محصول: ایالات متحده آمریکا
زبان فیلم: انگلیسی
بودجه فیلم: ۳۶ میلیون دلار
فروش فیلم در اکران نخست: ۱۲.۵ میلیون دلار
خلاصه داستان: زمانی نه چندان دور در آینده. جامعهای شکل گرفته که در آن «شناسنامهٔ ژنتیکی برتر» کلید اصلی پیشرفت و پذیرفته شدن در حوزه های مختلف کار و پیشرفت است. افرادی که با مهندسی ژنتیک اصلاح شدهاند را معتبر (Valid) و دیگران را نامعتبر (In-Valid) میشمارند. تنها معتبرها میتوانند به جایی برسند و نامعتبرها ناچار مجبورند به کارهای سطح پایینتر قناعت کنند.
وینسنت فریمن (ایتان هاوک)، «نامعتبر»ی است که آرزو دارد فضانورد شود. حتا اگر مشکل اعتبار هم نبود قلب او مشکل دار، و عمر او که ۳۲ سال پیشبینی شده، به او این اجازه را نمیدهد. اما عزم پرواز در او محکمتر از اینهاست. او برای وارد شدن به مرکز آموزش فضانوردی «گاتاکا» متوسل به حیله میشود. حیلهای که آن را روش نردبان میخوانند: او با استفاده از نمونههای خون و ادرار ورزشکار معتبر قطع نخاعی به نام جروم یوجین مورو (جود لاو) و چندین جراحی، خود را به جای او جا میزند و از «گاتاکا» پذیرش میگیرد. وینست هر روز بدنش را قشو میکشد تا پوست و موی اضافه بریزد و باعث لو رفتن او نشود. یوجین هم برای او نمونههای زیستی فراهم میکند تا همچنان بتواند به جروم بودن وانمود کند.
نزدیک به پایان دورهٔ آموزشی وینست، قتلی در مرکز رخ میدهد و تار مویی که در صحنه جرم پیدا میشود او را در معرض خطر کشف شدن هویت اش قرار می دهد...
وینسنت (اتان هاوک) کودکی است که بطور طبیعی متولد شده و پر از نقصهای ژنتیکی مانند نزدیکبینی و شانس ابتلا به بیماریهای قلبیست و پزشکان با آزمایش خونی که در همان بدو تولد از او میگیرند عمر طبیعی او را حدود سی سال تعیین میکنند. پدر مادر او پس از اینکه فرزندی طبیعی را تجربه میکنند به این نتیجه میرسند که فرزند بعدیشان باید از طریق دستکاری ژنتیکی که دیگر به نورم جامعه تبدیل شده به وجود بیاید، اینگونه وینسنت صاحب برادری کامل میشود.
وینسنت رویای رفتن به فضا دارد، اما سرنوشت چیز دیگره در DNA او نوشته، از این رو نمیتواند در سازمان فضایی استخدام شود و در عوض خدمتکار آنجا میشود. بعد از مدتی وینسنت با جروم مارو (جود لاو) آشنا میشود که انسانی کامل است اما در یک تصادف فلج شده، سیستم اجتماعی حاکم وینسنت و جروم را به یک چشم مینگرد، موجوداتی بیمصرف. جروم که فلج بودنش از چشم سیستم مخفی مانده هویتش را به وینسنت قرض میدهد و او را با نمونههای خون، ادرار، مو و پوست تامین میکند، وینسنت با هویت ژنتیکی جروم موفق میشود در کاتاگا استخدام شود و خود را در برنامه اکتشافی یکی از قمرهای زحل قرار دهد. بعد از مدتی یکی از مسوولین گاتاکا به قتل میرسد و نقشه جروم و وینسنت به خطر میافتد و ...
طعم سینما- شماره ۱۷۵ – گاتاکا (Gattaca)
نخستین فیلم یک کارگردان در بسیاری از مواقع بهترین فیلم اوست. شاید چون آمیزه ای از تمام رویاها و خلاقیتی است که او در سر می پرورانده. شاید چون همراه با بیشترین مقدار از توان اوست برای اثبات خودش. از این روست که خیلی ها معتقدند همشهری کین بهترین فیلم اورسن ولز، از نفس افتاده بهترین فیلم ژان لوک گدار، و خاموشی دریا بهترین فیلم ژان پیر ملویل است. می شود به این فهرست فیلمهای دیگری مثل سگ آندلسی، هیروشیما عشق من، چهارصد ضربه، و... را افزود.
چند سال پیش ماهنامه «صنعت سینما» مجموعه ای درباره «فیلم های اول کارگردانان» در تاریخ سینما منتشر کرد و در یک نظرخواهی از جمعی از منتقدان سینمای ایران از آنها خواست «بهترین فیلمهای اول» تاریخ سینما را برگزینند. به عنوان یکی از شرکت کنندگان در آن نظرسنجی، در کنار ۹ فیلم کلاسیک تاریخ سینما، ۱ فیلم از سینمای معاصر در فهرست ام گنجاندم. فیلمی که عمیقاً دوست اش دارم و به اعتقاد من از نیرویی جادویی بهره می برد که در خیلی از فیلم های تاریخ سینما نظیرش پیدا نمی شود: گاتاکا [۱] ساخته اندرو نیکول.
شاید خیلی ها مجذوب داستان «آینده نگرانه» گاتاکا شوند. جنبه های علمی فیلم درباره علم ژنتیک و اینکه چطور ممکن است در آینده ای که چندان دور هم نیست ژنتیک مهمترین تأثیر را در ساختار اجتماعی یک جامعه بگذارد به نظر بسیاری خیره کننده به نظر می رسد. اما من شخصاً مجذوب چیز دیگری در فیلم بوده ام و هستم: تلاش انسان برای محقق کردن آرزوهای ناممکن.
چیزی که به نظرم خیلی هوشمندانه جلوه می کند این است که اندرو نیکول آرزوی بزرگ «وینسنت» را سرقت یک بانک، رسیدن به شهرت، ثروتمند شدن، فرار از زندان، کشف یک شبکه جاسوسی، پیدا کردن یک قاتل، و حتی رسیدن به عشق یک زن قرار نداده است؛ بلکه آرزوی او را دورترین جایی که ممکن است بشر تصور کند گنجانده است: فضای لایتناهی. «وینسنت» در جستجوی چیزی است که در دورترین فاصله ممکن قرار دارد و به همان اندازه دست نیافتنی است.
او تنهاست. رابطه او با «جروم» یک رابطه حرفه ای (و نه عاطفی) است. «جروم» نیز بخش مهمی از وجودش، آرزوهای فروخورده و رویاهای دست نیافته اش را در قالب «وینسنت» متجلی می کند. او با دادن نمونه های جسمانی اش به «وینسنت» هم بخشی از رویاهای مکتوم اش را محقق می کند و هم گویی انتقام خود را از جامعه یا تقدیری می ستاند که از بسیاری از مواهب دنیوی محروم اش کرده. «وینسنت» و «جروم» دو روی یک سکه اند.
چیز دیگری که در گاتاکا به شدت مورد علاقه من است تصویری است که از کهکشان، از فضای بیکران پیش روی ما قرار می دهد. گاتاکا یک فیلم در ژانر افسانه علمی محسوب می شود، اما کمترین تعلق را به اینگونه فیلمها دارد. فضای فیلم هیچ شباهتی به فیلم های افسانه علمی ندارد. و نگاه فیلم به آینده و علم نیز شبیه هیچ فیلم دیگری نیست نه برخورد نزدیک از نوع سوم و نه جنگ ستارگان، نه بلید رانر، نه یادآوری کامل، و نه هیچ فیلم دیگری. اتفاقاً تأثیرات گاتاکا را می شود در دو فیلم مهم افسانه علمی/آینده نگر که چند سال بعد ساخته شدند حس کرد: گزارش اقلیت استیون اسپیلبرگ و هوش مصنوعی استنلی کوبریک.
در گاتاکا یک معنویت عمیق، یک مفهوم انسانی بسیار والا نهفته است که توصیف آن دشوار است. فیلم درباره «روح» و «ماوراء» نیست، اما معنایی فرامادی را به تماشاگر عرضه می کند. چیزی ورای روزمرگی ها معاصر و نفسانیت نهفته در رفتارهای بشر. گاتاکا به یقین از زمان خودش فیلم جلوتری است. شکست تجاری فیلم (۱۲.۵ میلیون دلار فروش در برابر هزینه ۳۶ میلیون دلاری) می تواند به اثبات این ادعا کمک کند! (و از این پس گزک دست طرفداران هر فیلم شکست خورده تاریخ سینما بدهد که شکست تجاری ثابت می کند فیلم از زمان خودش جلوتر بوده است!)
چیز دیگری که درباره فیلم قابل اشاره است موسیقی مایکل نایمن است. در تاریخ سینما، موسیقی متن به درونمایه ی برخی فیلمها چنان می افزاید که هر بیننده متخصصی به یقین می رسد فیلم بدون آن موسیقی متن چیز خیلی بزرگی را از دست می داد. کار برنارد هرمن در سرگیجه، روح، و مارنی؛ آلفرد نیومن در آهنگ برنادت و دره من چه سرسبز بود؛ ویکتور یانگ در مرد آرام و دور دنیا در هشتاد روز، جان ویلیامز در آسمانخراش جهنمی و جنگ ستارگان، دیمیتری تیومکین در رود سرخ و... کار مایکل نایمن در گاتاکا هم چنین است. شاید اگر آهنگساز دیگری موسیقی گاتاکا را می ساخت موسیقی را به ورطه یک فیلم علمی تخیلی سوق می داد؛ اما او به هوشمندی دریافته فیلم درباره عبور انسان از دروازه رویاهاست.
گوش دادن به آلبوم موسیقی فیلم را در ۲۴ قطعه به همه دوستداران موسیقی توصیه می کنم. به خصوص قطعه The Morrow «فردا» که گویی چکیده تمام مفاهیم فیلم را در خود دارد.
سالهاست که آلبوم کامل این موسیقی را دارم. اما هرگز محبت دوست نازنین ام علی ظهوری را از یاد نمی برم که حدود ۱۰ سال قبل آلبومی شامل ۱۰۰ موسیقی برتر تاریخ سینما به من عطا کرد و قطعه The Morrow مایکل نایمن هم یکی از آن ۱۰۰ تراک آلبوم بود و باعث دریافت عمیق تر من از موسیقی این فیلم شد.
نخستین بار گاتاکا را در اواخر دهه ۱۳۷۰ از شبکه سوم سیما دیدم و فیلم عمیقاً مرا مجذوب کرد. (عطاالله کاملی عزیز و شریف که یادش به خیر باد مدیر دوبلاژ این فیلم بود) سالها در جستجوی نسخه ای از این فیلم بودم تا اینکه به مرحمت مرتضی شمیسای عزیز و نازنین و فرهیخته «دی وی دی» فیلم با زیرنویس فارسی و کیفیت درخشان بهم هدیه شد. در سالهای بعد الحمدلله نسخه ۱۰۸۰ فیلم در دسترس من و بسیاری دیگر قرار گرفت. اما هرگز آن نسخه مرتضای عزیز با قاب و عکس روی جلدش از نظرم محو نمی شود.
غلامعباس فاضلی
پانوشت
۱. نام فیلم Gattaca از ترکیب حروف اختصاری نام چهار اسید آمینه تشکیل دهنده ی DNA که همان G، T، C و A هستند ایجاد شدهاست. پلکان خانه قهرمان داستان نیز تلویحاً بشکل مارپیچ دی ان آ میباشد.
برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|