محمد حمیدی
نقد و بررسی فیلم نبراسکا ساخته الکساندر پین
نبراسکا عنوان فیلم جدید الکساندر پین برگرفته از نام ایالتی در غرب میانه آمریکاست که همیشه از جمله ایالتهای مورد توجه هالیوود به شمار میرود. نکته قابل توجه این است که پین خود اهل نبراسکا است و همین نكته میتواند دلیلی بر گزینش این ایالت برای فیلم جدیدش باشد. با نگاهی گذرا به آثار پین میتوان ساختار مشابهی در ساخت تمام آنها یافت. رد پای موضوعات خانوادگی در بیشتر فیلمهای این فیلمساز آمریكایی دیده میشود كه او را استاد روایت زندگی خانوادگی در پیچ و تابهای چالش برانگیزش دانستهاند چه كه پین این کار را نیز با مهارت خاصی انجام میدهد. وی همچنین کارگردانی است که هنوز ریشههایش را در گذشتهها میجوید و میكاود و به زندگی پیشین خود و یا به عبارت دیگر به نوستالژیهای زندگی، سخت وابسته است. درست از همین روست كه شاید بتوان این فیلم را روایتی نوستالژیک از زندگی پین دانست.
نبراسكا درباره پیرمردی به نام وودی گرانت با بازی بروس درن است که نامهای از سوی یک کمپانی فراخوان شرکت در مسابقه بختآزمایی به خانهاش فرستاده میشود. در این فراخوان آمده است: «اگر در قرعهکشی برنده شوید، صاحب یک میلیون دلار پول نقد خواهید شد.» اما وودی "«میشوید» را «شدید» میخواند و با تصور اینکه برنده یک میلیون دلار شده است، برای دریافت جایزه خود راهی دفتر کمپانی در شهر لینکلن ایالت نبراسکا میشود و از همین جاست که داستان فیلم شکل میگیرد.
فیلم روایت توهم و خیالات پیرمردی كهنسال است که در تصور دریافت جایزه بختآزمایی میخواهد دل به جاده بزند اما هر بار خانوادهاش او را از این کار باز میدارند و سرانجام پسرش دیوید گرانت با بازی ویل فورته زمانی که نمیتواند پدرش را متقاعد کند، با او راهی این سفر میشود تا در واپسین سالهای زندگی پدر، او را به آرزویش برساند؛ آرزویی که در دنیای واقعیت جایی ندارد. این فیلم در ژانری میان کمدی و درام در حال نوسان بوده و با بازی بروس دِرن و ویل فورته روی پرده رفته و مورد استقبال مخاطبان و منتقدان نیز قرار گرفته است. بازی برجسته بروس دِرن بر گیراییهای هر چه بیشتر فیلمنامه و کارگردانی حساب شده نبراسکا افزوده است. دِرن که بیش از نیمقرن در سینما و تلویزیون حضور دارد در نبراسکا بازی خیرهکنندهای در نقش یک الکلی حواسپرت دارد. دِرن به تازگی از اینکه در تمام این سالها نادیده گرفته شده به نوعی گلایه و در جشنوارههای گوناگون هم به کنایه این موضوع را بیان کرده است.
نبراسکا که ششمین فیلم پین به شمار میآید، نگرش ویژهای به دورههای زمانی متفاوت زندگی دارد و نگاهی از سر افسوس به سه دوران جوانی، میانسالی و سالمندی در این فیلم همچون دیگر آثار پین 52 ساله به چشم میخورد. وی این بار در این فیلم بیش از هر چیز روی حسرت کارهای نکرده و راههای نرفته در زندگی متمرکز است و تمامی این حسرتها نیز ناگهان در دوران پیری زاده شده و ذهن را اسیر بازیهای خود میکنند. مضمونی که به تازگی قدم به سینما نگذاشته، مدتی است که دستمایه ساخت آثار سینمایی شده است.
برخی منتقدان بر این باورند که نبراسکا فیلمی معمولی است که به روایت زندگی عادی یک خانواده آمریکایی میپردازد و با اینکه خسته کننده نیست ولی برای دیدن و تماشایش باید شاداب بود و صبر و حوصله به خرج داد. به باور این عده نبراسكا فیلم زمان دلتنگی و بیحوصلگی نیست و با انرژی کامل باید پای تماشای نبراسکا نشست؛ چرا که از هیجان در این فیلم خبری نیست.
یکی از بارزترین ویژگیهای این فیلم، نمایش سیاه و سفید آن است؛ چیزی که شاید در وهله اول غافلگیرکننده باشد و حتی به نظر خستهکننده و بیروح بنماید ولی در انتها از اینکه نبراسکا را سیاه و سفید تماشا کردهاید، راضی خواهید بود و اذعان میکنید که اگر غیر از این بود، از جذابیتهای تصویری فیلم کاسته میشد. این ویژگی سبب میشود تا فیلم از مرزهای زمانی فاصله گرفته و داستان از زمان اكنون دور شود. از دیگر ویژگیهای ویژه آخرین ساخته پین میتوان به شخصیتپردازیهای واقعی آن اشاره کرد. فیلمنامه این فیلم به قلم "باب نلسون" نوشته شده و شخصیتها به شکلی منسجم، واقعی و باورپذیر طراحی شده و از آب درآمده است. همچنین در بیان شخصیتها باید گفت که در بیشتر سکانسها رابطهای یک سویه در جریان است اما این نیز آسیبی بر پیکره اصلی کاراکترها وارد نمیكند. این در حالی است که کارگردان به شدت مراقب است تا نقش وودی در قالب یک شخصیت روی پرده بیاید و خود را به شکل یک کارکتر به بیننده معرفی نکند.
برخی منتقدان، نبراسکا را در لایههای درونی خود نمایانگر بخشی از فرهنگ آمریکایی میدانند که به سبک احساسی و خیالی به تصویر کشیده شده و هنر کارگردان در این است که هیچ اثری از سرهمبندی و بینظمی در این لایههای نهانی و درونی دیده نمیشود و مجموعه این توصیفها فیلم پین را تبدیل به داستانی متفاوت و خوشساخت کرده است که پدر و پسری آن را به شیوهای منحصر به فرد به پیش میبرند. بودجه کم فیلم و ساخت مستقل آن را نیز که مورد توجه قرار دهیم، درمییابیم که نبراسکا شایسته دریافت جایزه اسکار کارگردانی بود. علاوه بر این کارشناسان بازیهای درن و فورته را در خور تحسین دانستهاند که از دل موضوعی به ظاهر ساده، بازی پرکششی از خود به نمایش گذاشتهاند.
نبراسکا داستان سرگشتگیهای بشری برای به دست آوردن آرزوهایی غیرواقعی است. «به دنبال آنچه میرویم، سراب است و در پی هیچ هستیم.» این همان پیامی است که پین در تلاش برای انتقال آن است و میگذارد تا در دل این پیام فطرت بشری جان بگیرد و حس زیادهخواهی بشر بر همگان اثبات شود. همچنین نمایش افسردگی اجتماعی در پی بحران اقتصادی نیز از دیگر مضامین این فیلم به شمار میرود و همه این ها سبب میشود تا فیلم با درونمایهای منفی و سیاه مورد پردازش قرار گیرد. این در حالی است که از تو در توی این مضامین تاریک باید با زیرکی گذر کرد تا به بخش زیبای سینمایی آن رسید.
محمد حمیدی
در همین رابطه بخوانید
در ستایش قداست رویا؛ نگاهی به فیلم «نبراسکا» ساخته الکساندر پین
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|