موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم نوح ساخته دارن آرنوفسکی
Noah (2014)
نوح در حالت آرمانی می توانست به فیلمی نافذ درباره موضوع پیروزی خیر بر شر، و داستان عبرت انگیز یک پیامبر الهی باشد. همچنین این قابلیت را با توجه به سوابق کارگردان داشت که تبدیل به فیلم مبتنی بر کاراکتر شود. اما در عمل هیچکدام از اهداف فوق تحقق نیافته است و سازندگان فیلم برخلاف ماجرای واقعی داستان حضرت نوح نتوانسته است این کشتی را به خوبی به سرمنزل مقصود برسانند!
نوح تازه ترین ساخته دارن آرنوفسکی سازنده فیلم های بسیار خوب قوی سیاه و مرثیه ای بر یک رویا و کشتی گیر است، که با این فیلم ها توجه بسیاری از سینمادوستان را به خود جلب کرد و شهرت زیادی به دست آورد. با توجه به ساختار مستقل اکثر فیلم های آرنوفسکی قرار دادن سکان کشتی پرهزینه نوح به دست این کارگردان در ابتدا تعجب زیادی را بر انگیخت. اما متاسفانه نوح چیزی برای اضافه کردن به شهرت آرنوفسکی ندارد.
آخرین باری که داستان حضرت نوح را خواندم یادم نمی آید، ولی دقیقاً به یاد دارم ماجرایی که خواندم با فیلمی که دیدم تفاوت های بسیاری دارد. فیلم نوح ساخته دارن آرنوفسکی تصوری بسیار تیره از حضرت نوح به نمایش می گذارد و هالیوود دوباره هر آنچه که دوست داشته از فیلم کاسته و داستان های بیشماری را به آن اضافه کرده است. در واقع پایبندی بسیار کمی در فیلم به داستانِ مذهبی نوح وجود دارد؛ فیلم با روایت های تورات و قرآن کاملا متفاوت است و انطباق تاریخی فیلم با واقعیت چندان خوشایند نخواهد بود.
هالیود از ابتدا به داستان های دینی علاقه زیادی نشان دادخ است .در واقع از همان اوایلِ شکل گیری هالیوود ساخت داستانهای مذهبی در آن باب شد و کارگردانهای بزرگی چون دیوید وارک گریفیث و سیسیل ب دومیل به ساختن فیلم هایی بر مبنای داستانهای مذهبی پرداختند. فیلم های موفقی چون بن هور، و یا ده فرمان در همین دوران ساخته شد. ولی پس از مدتی اینگونه فیلم ها مخاطبان خود را از دست داد و فیلم هایی مثل کتاب آفرینش و بزرگترین داستان عالم شکست تجاری سنگینی خوردند. تا اینکه هالیوود به این نتیجه رسید که فیلم های دینی که خط به خط از روی کتاب مقدس ساخته می شوند تمام مخاطبان را راضی نگه نمی دارند و این فیلم ها علاوه بر افراد مذهبی برای افراد غیر مذهبی نیز جذابیت داشته باشد و نتیجه این شد که هالیوود برای راضی کردن تمامی ادیان و افراد و کشور ها دست به تغییر داستان های مذهبی زد. داستانهای مشترک بسیاری مانند وقوع یک طوفان عظیم در اکثر ادیان و کشورهای مختلف وجود دارد. طوفانی که بنا به اساطیر از سوی خدا یا خدایان برای نابودی تمدن فرستاده شد. داستان طوفان، در تورات و قرآن کریم به زمان حضرت نوح (ع) نسبت داده شدهاست؛ به همین دلیلل مسیحیان و مسلمانان و یهودیان از آن با نام «طوفان نوح» یاد میکنند. این داستان، یک داستان رایج در بین ملتهای باستانی سامی و آریایی است. نظیر این داستان در اوستا، کتابهای هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمدهاست.
فیلم نوح در راستای سیاسیت های هالیوود مخلوطی از تمامی داستان های تعریف شده در افسانه های یونان تا قرآن کریم و گیلگمش است تا تمامی اقوام و ادیان را راضی نگه دارد. به ویژه اینکه فیلم نوح در این داستان بیشتر از افسانه های یونانی استفاده کرده است.
در اساطیر یونان ماجرایی مشابه ماجرای طوفان حضرت نوح (ع) آمده است. با این تفاوت که قهرمان آن داستان، پرومتئوس (=ابلیس) است. در آن داستان آمده خدای خدایان (زئوس) بخاطر گناهان و ظلم و ستم انسان ها از آنها ناامید شده و می خواهد که دنیا را با یک طوفان نابود کند! هرمس (خدای قاصد، نسخه دیگری از شیطان) با زئوس مخالفت می کند ولی در نهایت توافق می کند که سه خانواده از انسان ها را امتحان کنند. اگر دو خانواده از سه خانواده در امتحان پیروز شدند، زمین را با طوفان نابود نکند، اگر برعکس شد و دو تا از خانواده ها مردود شدند، دنیا را نابود کند! در نهایت از سه خانواده ای که هرمس و زئوس (در ظاهری انسانی) آنها را امتحان می کنند دو خانواده در امتحان زئوس شکست می خورند و زئوس تصمیم می گیرد مردم را با طوفان نابود کند! اما پیش از این کار، پرومتئوس که از تصمیم زئوس آگاه شده، به فرزند خودش دئوکالیون و همسر دئوکالیون راهی را نشان می دهد که از این طوفان فرار کنند تا بتوانند نسل بشر را ادامه دهند.
اگر بقیه داستان های مرتبط با طوفان بزرگ را خوانده باشید متوجه می شوید که فیلم نوح محصول مشترک تمامی آن داستان ها است.
نکته مهمی که تفاوت فیلم نوح با کتب آسمانی را شخص می کند، این است که خدا خواسته نسل انسان را نجات دهد، ولی در فیلم نوح و در کتب اساطیری یونانی خدا خواسته نسل انسان را به کل از بین ببرد و در فیلم نوح او و همسرش فقط افرادی برای نجات دادن نسل حیوانات نشان داده می شود. خدای فیلم نوح هم دقیقاً خدایی زئوس وار است. این خدا همانند ایزدهای یونانی از سر خشم و نفرت تصمیم به انتقام از انسانها میگیرد. این خدای، تفاوتی با انسانهای کره زمین ندارد. همانند آنها خشمگین می شود و..
در ابتدای فیلم، پدر نوح قرار بود گنجینه ای به نام «آمرزش» را به نوح هدیه دهد. اما در طی یک حادثه عده ای به رهبری «قابیل» به آن ناحیه می ایند که به نظر پدر نوح مرتکب عمل خلافی شده اند. پدر نوح جلوی آنها می ایستد و کشته می شود. خود نوح هم فرار می کند.
نوح یک همسر و سه پسر دارد. فرزند ارشد به نام «سم»، دیگری به نام «هم» و آخرین فرزند به نام «یافیث». پیامبر خدا نشانه هایی می بیند و به او وحی می شود که عذابی در راه است اما به گفته خودش به او وحی می شود که خودش زنده می ماند. او شروع به سفر می کند. در راه به یک قبیله ی نابود شده می رسند و می بینند که مردم رو عده ای انسان وحشی کشته اند. در بین مردم یک دختربچه به نام «ایلا» رو زنده پیدا می کنند. در این هنگام عده ی وحشی به آنها حمله می کنند. نوح و خانواده اش به انضمام ایلا فرار می کنند و در حین فرار به فرشتگان در حال عذاب برخورد می کنند. فرشتگان به خاطر انسان تبدیل به غول سنگی شده بودند و از آنها کینه داشتند. اما یک فرشته حاضر می شود برای گرفتن بخشایش از خداوند به نوح کمک کند. نوح و خانواده اش (با همراهی یکی از غول ها) به سمت یک کوه می روند. نوح و پسر ارشدش، سم به نزد پدربزرگ در کوه می روند. پدر بزرگ پیشنهاد می کند که نوح یک کشتی بسازد. نوح، دانه ای از پدربزرگ می گیرد و به دامنه ی کوه برمی گردد. دانه ای از درختی در بهشت که وقتی آن را می کارد یک جنگل انبوه رشد می کند. غول ها دست به کار می شوند و برای کسب آمرزش از پروردگار کشتی را می سازند و...
حضرت نوحی که در این فیلم می بینید تمامی تصورات شما را از آن نوح پیامبر که در ذهن خود با کتب آسمانی ساخته بودید به هم می زند. دارن آرنوفسکی در مصاحبه هایش موقع نوشتن فیلمنامه اعلام کرده بود که به نظرش نوح یک زیست شناس بوده است! الان که فیلم را می بینیم کاملاً متوجه برداشت کارگردان از این پیامبر می شویم. نوح گیاهخوار است، در خارج از شهرها و در یک چادر عشایری در دل طبیعت زندگی میکند، فرزندان خود را از بدرفتاری با طبیعت میپرهیزاند و به آنها می گوید هر گیاهی برای هدف ساخته شده است. ولی در انتهای فیلم تبدیل به فردی مازوخیست و به شدت وحشتناک می شود که فقط می خواهد نوه هایش را برای اجرای فرمان الهی با چاقو بکشد. نوح در این فیلم بیشتر شبیه به گلادیاتور شده است که با فال قهوه با خدا ارتباط پیدا می کند!
فیلم با اینکه جلوه های ویژه خوبی دارد ولی اکثر آن ها تقلبی است و هیچ بداعتی در آن ها نمی بینید. صحنه های جنگی فیلم که کپی برداری از ارباب حلقه هاست و آن غول های سنگی هم دقیقاً شبیه به روبات های ترانسفورمرز هستند. ولی موسیقی متن و فیلمبرداری اثر خارق العاده است و در تم فیلم به انتقال حس حماسی به تماشاگران کمک زیادی می کنند تا جایی که می توان ادعا کرد فیلمبرداری اثر بسیاری از کم و کسری های فیلمنامه را پوشانده است.
فیلم، داستانی را تعریف میکند که به لحاظ بومشناسی، رنگآمیزی شده و به شکلی مبهم حال و هوای عصر مدرن را دارد توبال کین (ری وینستون) که نقش منفی فیلم است تبلوری از انسان های مدرن دنیای امروز است و به نظر من کارگردان خودش را پشت این کاراکتر پنهان کرده بود و انگار می خواهد با به حرف های فلسفی که از دهان این کاراکتر بیرون می آید بیشتر گوش دهیم.
اما پایان بندی نوح مشکلات عدیده ای دارد که نه بازی های خوب و نه تصاویر خوب قادر به پوشاندن آنها نیست. نوح دوره ی پس از طوفان را دوران تازه و شروع تازه می نامد و در این شروع دوباره حضرت نوح تبدیل به یک مست میخواره شده است که فکر می کند از امتحان الهی موفق بیرون نیامده است و برهنه در غاری زندگی می کند. در پایان دخترش حرف هایی درباره حکمت تولد بچه هایش م یزند و بعد خانوادش طوری با او رفتار میکنند که انگار به عنوان پیامبر مقصود خدا را از این خواسته خوب متوجه نشده است. و بعد این موضوع توسط دخترش به او گفته میشود. (پیامبر خودش عقلش نمیرسیده!) و همگی به رنگین کمانی زیبا که پس از طوفان به وجود آمده است نگاه می کنند! در پایانِ فیلم در اصل نوح تبدیل به پرومته ماجرایی که در بالا به آن اشاره کردم میگردد که آتشِ خلقتِ انسانی را از خدای زئوسی داستان میدزدد. مخصوصاً نمای پایانی فیلم که یک رنگین کمان است که در عوالم شیطان پرستی نشان دهنده برهنگی شیطان است.
نوح در حالت آرمانی می توانست به فیلمی نافذ درباره موضوع پیروزی خیر بر شر، و داستان عبرت انگیز یک پیامبر الهی باشد. همچنین این قابلیت را با توجه به سوابق کارگردان داشت که تبدیل به فیلم مبتنی بر کاراکتر شود. اما در عمل هیچکدام از اهداف فوق تحقق نیافته است و سازندگان فیلم برخلاف ماجرای واقعی داستان حضرت نوح نتوانسته است این کشتی را به خوبی به سرمنزل مقصود برسانند!
موحد منتقم. تیرماه نود و سه
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|