تاد مک کارتی
کلیه آثار ساخته شده امسال اگرچه چنگی به دل نمیزند اما نمیتوان برای ساخت برخی از آثار مهم سال ۲۰۱۵ هیجانزده نشد.
۱۰ فیلم منتخب امسال من آثاری هستند که بیشتر از همتایانشان نشاط و حس زندگی یا شکست را در زندگی انسان معاصر به نمایش گذاشتهاند.
اشخاص تحتفشار، شرایط نامطلوب، شکستهای اجتماعی و تلاش برای بقا تم مشترک آثار مهم امسال محسوب میشوند. مهمترین نکتهای که خلأ آن در میان آثار امسال محسوس است، نبود پرداخت مستقیم به شرایط و مشکلات زمان حال است. در هر صورت 10 فیلم منتخب امسال من آثاری هستند که بیشتر از همتایانشان نشاط و حس زندگی یا شکست را در زندگی انسان معاصر به نمایش گذاشتهاند.
در نگاهی دیگر برخی از فیلمهای منتخب امسال من محصول کشورهایی دور با موضوعاتی ناخوشایند هستند و کارگردانهایی موفق به ساخت آنها شدهاند که شاید تا سال قبل هیچکس نام آنها را نشنیده بود اما من فکر نمیکنم حتی استودیوهای مجهز هالیوودی قادر به تولید چنین آثار عمیق و خوشساختی باشند و باید در مدت زمانی نه چندان دور استعداد آنها را غنیمت شمرد. در هر صورت 9 فیلم از آثاری که پیشرو دارید در جریان فستیوالهای مختلف سال گذشته شرکت داشتهاند و متأسفانه شرایط به شکلی رقم خورد که اگر میخواستم امکان جایگزینی نیمی از این آثار با مستندهای فوقالعاده امسال وجود داشت که به علت پرداخت به فیلمهای داستانی در این مطلب ترجیح دادم آنها را در فرصتی دیگر و مناسب بررسی کنم.
برخی از فیلمهای موفق امسال مانند چند سال اخیر متعلق به جوانانی است که با ذوق و استعداد بکر فیلمسازی خود همه را متعجب کردهاند، آثاری که نشان میدهد اگر روی این فیلمسازان سرمایهگذاری صحیح انجام گیرد میتوان شاهد نتایج بسیار بهتری در سالهای بعد از آنها باشیم و نیروی جوانی آنها نوید آثار بزرگی را در آینده به دوستداران سینما میدهد. آثاری که شاید تا مدتی دیگر و فهرست آثار منتخب سال جزو 10 فیلم برتر باشند. در هر صورت در لیست 10 فیلم برتر امسال من، چهار فیلم وجود دارد که اولین تجربه فیلمساز محسوب میشود (اگر فیلم آنومالیزا چارلی کافمن و داک جانسون را اولین تجربه انیمیشن آنها فرض کنیم)، یک فیلم توسط کارگردانی زن ساخته شده است، از سویی دیگر دو فیلم با بودجهای بیشتر از 100 میلیون دلار ساخته شده و در مورد هشت فیلم دیگر شاید بودجه اولیه به 10 میلیون دلار نرسد.
1 – قبیله
کارگردان: میرسلاو اسلابوشپیتسکی
محصول: اکراین
فیلمی سرسخت که نمیتوان به سادگی درباره آن با هرشخصی صحبت کرد، تماشایش تا انتها برای هر شخص عادی بسیار دشوار است، کسانی که فیلم را دیدهاند منظورم را متوجه میشوند اما برای اشخاصی که هنوز فیلم را ندیدهاند باید بگویم فیلم در مورد بیرحمی دزدان و پااندازهایی خشن در مدرسهای برای افراد ناشنوا در کشور اکراین است، حال متوجه شدید چرا دیدن فیلم سخت است؟ در هرصورت کارگردان اثر میروسلاو اسلابوشپیتسکی (نام او را به خاطر بسپرید، حتی اگر قادر به تلفظ صحیحش نیستید) با استفاده از تمام محدودیتهایی که سوژه و مکان برایش فراهم میسازد و راهکارهایی عجیب و قابلاحترام (فیلم دیالوگ ندارد و از نشانههای ناشنواها که به زبان روسی است برای ارتباط استفاده میکند و ساختارش پر است از برداشتهایی بسیار طولانی) توانسته مطالعهای جامع از معضلات اجتماعی و تخریبگر این روزهای کشورش ارائه دهد.
2 – بروکلین
کارگردان: جان کراولی
محصول: ایرلند، انگلستان
تصمیم برای ترک سرزمین مادری در یک لحظه که تمام عمر را تحتتأثیر قرار میدهد و آغازگر فصل مهاجرت در زندگی یک دختر ایرلندی است. اقتباسی فوقالعاده از رمان شگفتانگیز کالم تویبین، رمانی که سرانجام مهاجرت را در گرو حس خوبی که در نهایت امر برای فرد باقی میماند توصیف کرده و داستانش را در 65 سال قبل با ظرافتی مثال زدنی روایت میکند. فیلم با پیش کشیدن پیوند عاطفی آن هم از جنس ایرلندی یکی از زیباترین آثار رمانتیک دهههای اخیر سینما را عرضه کرده است. از میانه فیلم تا انتها، مخاطب بااحساس ناامیدی سختی کلنجار میرود و از این لحاظ باید به کارگردان فیلم جان کراولی تبریک گفت، او اثری بسیار درگیر کننده ارائه داده است، اثری که تحسین بیقید و شرط ما را برمیانگیزد، اثری نادر، کامل و بیعیب و نقص.
3 - پسر ساول
کارگردان: لازلو نیمز
محصول: مجارستان
تماشای دو فیلم مهم اروپایی امسال قبیله و پسر ساول میتواند بهراحتی شما را برای یکسال در خانه زمینگیر کند. فیلم روایت داستانی است از فاجعه هولوکاست از منظری دیگر، اولین اثر سینمایی لازلو نیمز (مانند کارگردان قبیله) باتوجه به شیوه روایت و انتخاب سبک مرکزی فیلم ما را در موقعیتی شگرف قرار میدهد، حق انتخابی سخت که برای فردی در آشویتس وجود داشت و حال باگذشت سالهای زیاد از آن پردهبرداری میشود، فیلم بهصورت مستقیم آینهای است که برای چهرههای تکتک مخاطبانش تعبیه شده، آینهای که عکسالعمل ما را در شرایطی سخت و اعمالی که برای بقا مجبور به انجام دادن هستیم نمایان میسازد و وحشتی بیبدیل در دل اشخاصی که همواره قصد در قضاوت عملکرد دیگران دارند میاندازد.
4 - از گور برخاسته (بازگشته)
کارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو
محصول: آمریکا
اثری به غایت سرگرمکننده که در دل طبیعت وحشی غرب میسیسیپی در دهه 1820 روایت میشود. لئوناردو دیکاپریو نقش شکارچی را بازی میکند که از حمله یک خرس گریزلی عظیمالجثه و تکهتکه شدنش جان سالم به در میبرد و در بحبوبه سرمای زمستانی آن منطقه خود را تنها و زخمی مییابد. کارگردانی چون ایناریتو و فیلمبردارش امانوئل لوبزکی موفق شدهاند وحشت واقعی را از دل این ماجرا به مخاطب منتقل کنند، آنها تصاویری در قبال این خط داستانی به ما ارائه میدهند که از لحاظ تکان دهنده است و تنها میتوان از فیلم اینگونه یاد کرد؛ یک قطعه ناب هنری.
5 - خاطرات یک دختر نوجوان
کارگردان: ماریل هلر
محصول: آمریکا
در زمانهای که بحث داغ محافل هنری ظهور و آینده فیلمسازان زن سینما (یا فقدان حضور آنها در این سالها) است، با اثری از یک فیلمساز زن مواجه میشویم که به جای ضعیف شدن روحیه و گوش فرادادن به این سخنان ترجیح داده است شاهکاری بیبدیل ارائه دهد. فیلم ماریل هلر که بسیار مدبرانه و پرریسک ساخته شده است گرچه با آغوش گرم از طرف مخاطبین عادی سینما پذیرفته نشد اما کارایی منحصربهفرد خود را دارد. فیلم بهشدت با خط قرمزهای اجتماعی و مدنی بازی میکند و آن بازمیگردد به هسته مرکزی داستان و از آن مهمتر سن دختر نوجوان فیلم که تحتتاثیر آموزش و پرورشِ احساسیِ نامزد غیررسمی مادرش قرار میگیرد. ماجرایی که در دهه 70 رخ میدهد و بیشتر بینندههای فکر بسته خود را با حسی ناخوشایند همراه میکند.
6 – آنومالیزا
کارگردان: داک جانسون، چارلی کافمن
محصول: آمریکا
صحبت از احساس ناخوشایند شد، این انیمیشن استاپ موشن اثری غمگین و سیاه است که برخلاف معمول مانند شبی میماند که راه طولانی را به سوی باریکه نوری طی میکند، سفری بینهایت عجیب و غریب، اما در بهترین حالت ممکن و غافلگیرکنندهترین اثر چارلی کافمن. آنومالیزا اوج افسردگی از نوع چارلی کافمنی را به معرض نمایش میگذارد، جگرسوز است و کورمال کورمال بهدنبال منظرگاهی از انسانیت میگردد، اثری که در هر بخش و هر درجه خود ما را غافلگیر میکند، از هنر صداپیشگانش گرفته تا خط روایی جالب و جذاب اصلیاش و فضای اندوهگینی که دارد. فیلم تجربهای متفاوت از حیث داستانی در قالب استاپ موشن است و از این لحاظ میتوان آن را در کنار اثر وس اندرسون بانام «آقای روباه شگفتانگیز» قرار داد.
7 - مکس دیوانه: جاده خشم
کارگردان: جورج میلر
محصول: آمریکا
در ساخت قسمت بعدی این سری فیلمها به اندازه کافی وقفه افتاده بود که زمانی جورج میلر به سراغ چهارمین قسمت از فیلمهای تجاریاش میرود دیدگاهش پخته و جاافتاده شده باشد. حال او با تفکری اعلا و افقی بسیار عظیمتر از قبل موفق شده اکشن نفسگیری بسازد و در تاروپود اثرش از جزییاتی شگفتانگیز نهایت استفاده را ببرد. تماشا و سردرآوردن از این جزییات در قالب فیلمی در ژانر اکشن مانند آن است که یک بعدازظهر به موزه لوور رفته باشیم. مکس دیوانه: جاده خشم رویای اکشن دوستان سینماست، فیلمی عجیب و دوستداشتنی که ثابت میکند طرفداران ژانر اکشن باید چارهای بیندیشند تا به اکسیر زندگی ابدی دست پیدا کرده و آن را به میلر هدیه دهند تا هر دهه قسمتی جدید از سری فیلمهای مکس دیوانه را بسازد و ژانر مذکور را دچار تحول کند.
8 - سیمور: مقدمه
کارگردان: ایتن هاوک
محصول: آمریکا
در میان مستندهای بینظیر و متعدد امسال شاید نگاه ایتن هاوک به یک معلم هشتاد ساله موسیقی کلاسیک کسلکنندهترین و سادهترین مستند امسال بهنظر برسد اما در کنار این خصایص ژرفترین و قابلتاملترین این آثار نیز محسوب میشود. هاوک به صورت هوشمندانهای بیشتر مواقع در پشت دوربین فیلمش مانده است و اجازه داده سوژهاش با بیان جملاتی تفکربرانگیز حکمت تقطیر شدهای که ماحصل یک عمر زندگیاش است ما را به چالش بکشد. نگاه تحسین برانگیز سیمور برنشتاین به هنر و زندگی به فیلم معنایی بسیار عظیمتر از مستندهای معمول این چندساله میدهد و با تمرکز بر چگونگی گذراندن روزهای عمر این هنرمند ما را دچار آشفتگی میکند.
9 - 45 سال
کارگردان: اندرو های
محصول: انگلستان
اقتباس نویسنده و کارگردان انگلیسی اندرو های از داستان کوتاه دیوید کنستانتین مانند منبع اصلیاش یکی از پرسروصداترین آثار هنری کشورش محسوب میشود. داستان فیلم چشم نهان جامعه امروز انگلستان است که در کنار هنرنماییهای فوقالعاده بازیگرانش به اثری قابلتوجه مبدل شده است. فیلم را میتوان تصویرگری درخشانی از ادبیات غنی انگلستان نیز دانست. 45 سال اثری تند، گزنده و در نهایت غمانگیز است و طبیعتا هدف نهاییاش همین است و وظیفهاش را به خوبی انجام میدهد.
10 – کارول
کارگردان: تاد هاینز
محصول: انگلستان، آمریکا
اثر تاد هاینز را میتوان به علت تزریق دیدگاههای آکادمیک، دغدغههای جنسیتی و به کارگیری زیباییشناسی هنری در اقتباسی که پیشرو داریم ستایش کرد. کارول اقتباس خوبی از رمان پاتریشیا های اسمیت است و بهزیبایی فضای بسته فرهنگی در دهه 1950 را به نمایش میگذارد. تماشای این فیلم و بروکلین به اندازه کافی سرگرمی لازم برای افرادی که علاقه به چگونگی زندگی در نیویورک اواسط قرن پیش دارند را مهیا میکند.
برگرفته از روزنامه صبا، به نقل از هالیوود ریپورتر / مترجم: آرش واحدی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|