پرده سینما

چرا «یه حبه قند» بهترین فیلم جشنواره فجر است؟

غلامعباس فاضلی

 

 


 

 








-خلاصه داستان، نقد و بررسی فیلم «یه حبه قند» ساخته رضا میرکریمی

 

-بررسی مفهوم «بهترین فیلم»

 

 

 

پشت صحنه یه حبه قندخلاصه داستان: شهر یزد. خانه ای بزرگ و قدیمی و سرسبز. پسندیده (نگار جواهریان) دختری از یک خانواده سنتی و متوسط در آستانه عقدکنان با پسر خانواده وزیری است. پدر پسندیده سال ها قبل فوت کرده و او پس از مرگ پدر، همراه مادرش (سهیلا رضوی) در منزل دایی (سعید پورصمیمی) و زن دایی (شمسی فضل الهی) زندگی می کند. پسر خانواده وزیری خارج از کشور است و قرار است پسندیده از راه دور به عقد او درآید و بعد عازم خارج از کشور شود. خانواده وزیری که از خانواده های متمول و با اصل و نسب شهر هستند. در عین حال که در قرار است پسندیده عروس آنها شود، یک کدورت قدیمی نیز بین دایی پسندیده و بزرگان خانواده وزیری وجود دارد.

 

 

خواهرهای پسندیده به همراه شوهر و بچه هایشان از راه دور برای شرکت در مراسم ازدواج سر می رسند. (نقش های که به وسیله ریما رامین فر، پونه عبدالکریم زاده، پریوش نظریه، رضا کیانیان، اصغر همت، فرهاد اصلانی، هدایت هاشمی و... ایفا می شود) خواهرها، باجناق ها و نوه ها پس از مدتی که فرصت دیدار دست داده است همدیگر را می بینند و به گپ و گفت می پردازند. مسائل مختلفی در بین این جمع وجود دارد. اختلاف باجناق ها با هم، قهر و آشتی یکی از خواهرها با شوهرش، تلاش یکی از باجناق ها برای پیدا کردن گنجی که تصور می کند در زیرزمین خانه وجود دارد، خبر مبتلا بودن یکی از باجناق ها به سرطان، تلاش دایی برای آموختن طریقه نوشیدن چای قند پهلو به روش خودش به یکی از نوه ها!  شیوه ای که در آن قند در دهان گذاشته نمی شود، بلکه به شیوه ای فلاخنی به دهان پرتاب می شود!، تماشای بازی فوتبال، آماده شدن خواهرها برای پوشیدن لباس مراسم عروسی، روابط نوه ها با هم، انزوای دایی از بقیه، کم شنوایی زن دایی، دلداگی آشکارا ابراز نشده ی قاسم (امیرحسین آرمان) برادرزاده زن دایی به پسندیده که حالا در خدمت سربازی است، و...

مادر به پسندیده می گوید هر تصمیمی که برای ازدواج او با پسر خانوتده وزیری گرفته برای خوشبختی او بوده است. چون به نظر می رسد پسندیده هم ته قلبش تعلق خاطری به قاسم دارد. و دایی هم بابت سرنگرفتن ازدواج بین قاسم و پسندیده اندکی دلخور است. شب عقدکنان دایی به توصیه مادر پسندیده تلاش می کند تا با بزرگ خانواده وزیری آشتی کند. اما از جانب او پاسخ سردی به دایی داده می شود. داماد از طریق اینترنت در صدد صحبت با پریوش نظریه و نگار جواهریان در فیلم یه حبه قندجمع مهمانان است. و هرکدام از مهمانان و نوه ها هم ماجراهای مختلفی دارند.

فردا صبح، پسندیده در آشپزخانه مشغول آماده کردن صبحانه برای دایی است. دایی در اتاق مجاور آشپزخانه هنگام صرف چای تلاش می کند تا آنچه را که دیروز به نوه اش در مورد نحوه خوردن قند با چای آموخته با خودش مرور کند. گذاشتن حبه قند پشت دست چپ، زدن ضربه ای با آرنج به مچ دست راست، پرتاب شدن قند به بالا و جهیدن توی گلو. اما این بار حبه قند توی حلق دایی می پرد و پسندیده که مشغول گرم کردن نان است متوجه دست و پا زدن دایی و در نهایت مرگ او در اثر جهیدن یک حبه قند به گلویش نمی شود. همه دور دایی جمع می شوند. دکتر خبر می کنند. دکتر متوجه می شود دایی مرده است و گواهی مرگ او را می نویسد. دخترها غمگین می شوند، اما تلاش می کنند زن دایی که گوش اش سنگین است متوجه مرگ دایی نشود.

مراسم خاکسپاری دایی انجام می شود. همه سیاهپوش می شوند. برخی ابراز خرسندی می کنند که دایی با مرگش کام خانواده وزیری را تلخ کرد و حق آنها را کف دست شان گذاشت. به پسندیده اجازه نمی دهند لباس سیاه تن اش کند، چون نوعروس است. قاسم از راه می رسد. به مرخصی آمده است. مرگ دایی او را متأثر می کند. سروقت رادیوی دایی می رود که خراب شده است و تلاش می کند آن را تعمیر کند. پسندیده برای قاسم غذا می برد، اما هول می کند و سینی غذا از دست اش می افتد. قاسم با دیدن وسایل سفره عقد پسندیده بی سرو صدا آنجا را ترک می کند و می رود. پسندیده دنبال قاسم می رود اما او را پیدا نمی کند.

مادر که از مرگ برادرش شوکه شده هیچ گریه ای در سوگ او نمی کند. این مسئله اطرافیان را می ترساند. چراکه ممکن است گریه نکردن تبعات بد جسمی و روحی برای مادر داشته باشد. دامادها تلاش می کنند با روضه خوانی او را به گریه بیاندازند و بالاخره یکی از آنها موفق می شود. پسندیده هم لباس سیاه تن اش می کند. به نظر می رسد او در خصوص رفتن به خارج از کشور و ازدواج با پسر خانواده وزیری دچار تردید شده است.

بعد از نیمه شب، وقتی همه خواب هستند پسندیده با شنیدن صدای موسیقی بیدار می شود. برق که چند ساعتی رفته بود آمده. پسندیده از یک یک اتاق ها می گذرد و لامپ آنها را خاموش می کند. وقتی به اتاق دایی می رسد متوجه می شود صدای موسیقی که او را بیدار کرده متعلق به رادیوی دایی بوده. رادیویی که خراب شده بودد ولی قاسم او را درست کرده و حالا با آمدن برق صدای موسیقی اصیل ایرانی از آن به گوش می رسد. پسندیده رادیو را خاموش نمی کند و در کنار نوای آن می ماند.

 

**********

 

 

 

مفهوم «بهترین فیلم» از جمله مفاهیم مهم سینما به خصوص در جشنواره ها و فستیوال هاست. مفهومی که به نظر می رسد اتفاقاً بیش از هر زمان دیگری درباره آن غفلت شده است. کمتر کسی دقت می کند که معیار انتخاب «بهترین فیلم» چیست؟ فکر می کنم فقدان باریک بینی در این زمینه موجب بروز شبهات متعددی در این چند ساله شده است که معمولاً بعد از هر جشن سینمایی خودش را نشان می دهد. بنابراین فکر می کنم لازم است چند نکته در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد.

 

 

 

جویندگان به کارگردانی جان فورد. یک فیلم چهار ستاره که البته به عنوان بهترین فیلم برگزیده نشد1)عده ای تصور می کنند مفهوم «بهترین فیلم» لزوماً به معنای این است فیلم از  «بهترین کارگردانی» و «بهترین فیلمنامه» بهره مند است. توقعی که برخی اوقات با این گلایه سر داده می شود که چرا «بهترین» فیلم برنده جایزه «بهترین کارگردانی» و «بهترین فیلمنامه» نشده است؟ در حالی که برخلاف طرز تفکری که در چند سال اخیر میان سینمادوستان ایرانی رایج شده است، مفهوم «بهترین فیلم» از نوعی وابستگی غیر قابل گسست با «بهترین کارگردانی» و «بهترین فیلمنامه» برخوردار نیست. به عبارت دیگر اگر قرار بود این سه، یک جایزه باشند اساساً از هم تفکیک نمی شدند! اگر قرار بود معنای «بهترین کارگردانی» همان «بهترین فیلم» باشد، طبیعتاً یکی از این دو جایزه حذف می شد! و اگر «بهترین فیلم» لزوماً از «بهترین فیلمنامه» برخوردار می بود، طبیعتاً جایزه ای تحت عنوان «بهترین فیلنامه» در نظر گرفته نمی شد. چون با اهدای جایزه به «بهترین فیلم» داوران به ارزشگذاری مورد نظر خود می رسیدند.

 

 

 

2-شبه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که هر فیلمی که در ارزشگذاری با «چهار ستاره» مفتخر می گردد لزوماً «بهترین فیلم» است. و باز این زمزمه سر گرفته می شود که چطور این فیلم «چهار ستاره» به عنوان «بهترین فیلم» برگزیده نشد. طبعتاً اینطور نیست. خیلی از فیلم های «چهار ستاره» مثل جویندگان، رود سرخ، شاهین مالت، دردسر بهشت، روح، نشانی از شر، ایستگاه آخر قطار، سرگشته در ترجمه و... در مقوله «بهترین فیلم» نمی گنجند.  و اگر بخواهم دیدگاه های شخصی ام را اعلام کنم می توانم در سینمای ایران از فیلم شب های روشن و پری نام ببرم که از نظر من فیلم هایی با «چهارستاره» هستند، اما در عین حال اذعان دارم که با مفهوم صحیح «بهترین فیلم» منطبق نیستند. در عین حال توجه کنیم که به فیلم هایی نظیر  آلیور!، خرقه، تام جونز، بانوی زیبای من، داستان وست ساید، ژی ژی، دور دنیا در هشتاد روز، آوای موسیقی، در گرمای شب، بزرگترین نمایش روی زمین، پل رودخانه کوای، مارتی، مردم معمولی، گاندی، دوران مهروززی، راکی، ارتباط فرانسوی و... که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شده اند، اما از سوی منتقدان با امتیازاتی از «دایره سیاه» گرفته تا حداکثر «سه ستاره» ارزشگذاری گردیده اند.

 

 

 

3-جایزه «بهترین فیلم» به کارگردان یا نویسنده فیلمنامه تعلق نمی گیرد. بلکه به تهیه کننده فیلم اهداء می شود. این نکته مسائل زیادی را در این باره روشن می کند.

 

 

 

 

 

4-جایزه «بهترین فیلم» جایزه ای است که علاوه بر مفاهیم زیبایی شناسانه، با مسائل تکنیکی پیوند خورده است و در یک شمای کلی به فیلمی اهداء می شود که تهیه کننده آن فیلم توانایی گردآوری سوق دادن عوامل فیلم اش به حصول بهترین نتیجه و بازده کاری را داشته باشد. تجربه تاریخی نشان داده این جایزه به فیلم هایی با بودجه پایین یا حتی متوسط تعلق نمی گیرد، بلکه فیلم هایی با بودجه بالا و تولید گسترده در این مفهوم می گنجند.

 

 

 

5-جایزه «بهترین فیلم» جایزه ای است که معمولاً در تمام دنیا با درونمایه فیلم در ارتباط تنگاتنگ است و نشانگر موضع ایدئولوژیک نهاد اهداء کننده می باشد. مثلاً تجربه تاریخی ثابت کرده است در جشنواره های اروپایی جایزه «بهترین فیلم» به فیلمی اهداء می شود که حاوی مفاهیم شدید اومانیستی یا سیاسی باشد. در حالی که در آکادمی اسکار این جایزه به فیلم هایی اهداء می شود که مضامینی در رابطه با جامعه، مذهب، یا تاریخ را در بر داشته باشند. اگر با تاریخ آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا نگاه کنیم، در طول چند دهه فعالیت آکادمی فیلمهای تاریخی و یا فیلمهایی که به نحوی درباره ی یافتن هویت تاریخی باشند و از طریق جنگ، سیاست، و حتی خانواده به این هویت برسند به عنوان «بهترین فیلم» برگزیده شده اند: بال ها، در جبهه ی غرب خبری نیست، شورش در کشتی بونتی، در یک شب اتفاق افتاد، بربادرفته، خانم مینی ور، کازابلانکا، تعطیلی از دست رفته، بهترین سالهای زندگی ما، قرارداد شرافتمندانه، هملت، همه ی مردان شاه، همه چیز درباره ی ایو، مکانی در آفتاب، بزرگترین نمایش روی زمین، از اینجا تا ابدیت، دربارانداز، دور دنیا در هشتاد روز، پل رودخانه کوای، ژی ژی، بن هور، آپارتمان، لارنس عربستان، داستان وست ساید، تام جونز، بانوی زیبای من، آوای موسیقی، مردی برای تمام فصول، الیور!، شیر در زمستان، کابوی نیمه شب، پاتن، پدرخوانده، نیش، پرواز بر فراز آشیانه فاخته، راکی، آنی هال، شکارچی گوزن، کریمر علیه کریمر، مردم معمولی، ارابه های آتش، گاندی، دوران مهرورزی، آمادئوس، گذری به هند، از درون آفریقا، پلاتون، آخرین امپراطور، فهرست شیندلر، فارست گامپ، حس و حساسیت، پیانیست، کینگ کنگ، ملکه، کاپوتی، شب به خیر و موفق باشی، و...

 

 

بنابر پنج اصلی که در بالا مرد اشاره قرار گرفت، مفهوم «بهترین فیلم» مفهموم ساده ای نیست و چه از نظر فنی، چه از نظر زیبایی شناسی، و چه از نظر درونمایه پیچیدگی های فراوانی دارد.

 

**********

 

 

 

رضا کیانیان و نگار جواهریان در فیلم یه حبه قندبا فیلم یه حبه قند گوهر تابناکی به سینمای ایران اضافه شده است. گوهری که ظاهراً حال و هوای این روزها اجازه دیده شدن آن را نمی دهد. جشنواره فجر که چند سال پیش دودستی بیشتر جایزه هایش را به فیلم متوسط به همین سادگی رضا میرکریمی تقدیم کرد، در برابر این فیلم سکوت مذمت باری را در پیش گرفت، چون میرکریمی در گفتگویی اشاره کرده بود که به نظر او ترکیب هیئت داوران «نخبه ستیز» است و هیئت داوران هم برای اینکه ثابت کنند هم نخبه ستیز هستند و هم فاقد عزت نفس، و البته مقدار بی حد و حصری از مسائل شخصی هم در داوری شان ترکیب شده است، از دادن هر جایزه ای به این فیلم خودداری کردند.

 

 

خارج از حوزه داوری، خیلی ها ترجیح دادند بروند دور فیلم جدایی نادر از سیمین جمع بشوند. نه فقط تعدادی که فیلم را در جشنواره دیدند، بلکه تعداد بیشتری که فقط وصف فیلم را شنیده بودند تصمیم گرفتند امسال دور پرچم این فیلم جمع شوند. در حالی که جدایی نادر از سیمین از درباره الی و چهارشنبه سوری و حتی شهر زیبا فیلم ساده انگارانه تری بود، در یک واکنش جمعی طرفدارن یک جناح تصمیم گرفتند اگر مثلاً جناح مقابل امسال دور فیلم اخراجی ها3 جمع می شود، آنها دور جدایی نادر از سیمین گرد هم آیند. اشکالی ندارد. معمولاً بدترین فیلم های کارگردان ها بیشتر مورد اقبال واقع می شوند. نمونه اش فیلم به همین سادگی رضا میرکریمی. امسال قرعه شانس به نام جدایی نادر از سیمین افتاده و بخیل نیستیم. بالاخره جدایی نادر از سیمین از فیلمی که بنیاد سینمایی فارابی خودش تهیه کرده و اسم اش ندارها است و در جشنواره فجر هم داوران چند مرتبه دسته گل فرستادند خانه اش فیلم بهتری است. یا از فیلم پوچ و تو خالی دیگری که آلزایمر نام دارد و در نشست رسانه ای جشنواره فجر باعث شد خانم گلاب آدینه در حضور دخترخانم و داماد و شوهرش، در مقام منتقد و نویسنده سینمایی! برود روی صندلی بنشیند و اظهار کند هرکه چیزی از این فیلم نمی فهمد نفهم است!

ما به موفقیت جدایی نادر از سیمین بخیل نیستسم. اما از طرفی کار منتقد این نیست که سوار موج افکار عمومی بشود و سوار هر فیلی را که دیگران هوا کرده اند. بنابراین باید با قاطعیت نظر شخصی ام را ابراز کنم که یه حبه قند بهترین فیلم جشنواره فجر است.

البته این نظر شخصی است. چون در سینما همه چیز نظر شخصی است. در سینما بیانیه و قطعنامه و مصوبه نداریم. چون عالم هنر، عالم زیبایی شناسی است و هر شخصی یک جور زیبایی را می بیند. بنابراین در برابر همه آنهایی که فکر می کنند جرم، جدایی نادر از سیمین، ندارها، آلزایمر، آقا یوسف، خانواده دکتر ارنست، و اخراجی ها3 بهترین فیلم جشنواره هستند دو دست ام به نشانه تسلیم بالاست. چون زورم به هیچکدامشان نمی رسد!

با این همه سفت و سخت در کنار فیلم یه حبه قند ایستاده ام. چون فکر می کنم:

 

یه حبه قند1)یه حبه قند مطلع جدیدی در سینمای ایران است. چون فرهنگ جامعه سنتی ایران را با نوعی نگاه زیبایی شناسانه به تصویر می کشد که نه به سبک سینمای عباس کیارستمی مینی مالیسنی است، نه مثل کارهای شیرین نشاط توریستی است، و نه مثل فیلم های تهمینه میلانی فمنیستی است، و نه حتی مانند شاهکارهای علی حاتمی کبیر رنگ و بوی نقاشی های قهوه خانه ای را می دهد. این فیلم یک حال و هوای بصری نوین در سینمای ایران است. نوع پرداخت صحنه ها و شخصیت ها از بداعت قابل تحسینی برخوردار است.

 

 

 

2)یه حبه قند فیلمی است که نشان می دهد رضا میرکریمی تهیه کننده (در حدی والاتر از رضا میرکریمی کارگردان) شناخت دقیقی از فرایند کارش داشته که عوامل فیلم اش را به سمت و سویی سوق دهد که به بهترین خلاقیت ها منجر شود. سوای تدوین درخشان حسن حسندوست، چهره پردازی بسیار پر زحمت و درخشان عبدالله اسکندری، طراحی صحنه عالی محسن شاه ابراهیمی، بازی درخشان اکثر بازیگران فیلم و به ویژه ریما رامین فر، برای مثال به فیلمنامه این فیلم اشاره می کنم. فیلمنامه یه حبه قند یکی از سخت ترین و عجیب ترین فیلمنامه ها در تاریخ سینمای ایران است. خط داستانی پر رنگ نیست، اما فیلم سرشار از گفتگوها و شرح رفتارهایی درباره جرئیات روزمره یک خانواده سنتی است. جزئیاتی حیرت آور درباره اتفاقات روزمره ای که در یک خانواده شلوغ و پر جمعیت سنتی می افتد. در تمام طول تماشای این فیلم با خودم فکر می کردم این همه جزئیات چطور نوشته شده است؟ برخلاف خیلی از فیلم های مطرح دو دهه اخیر حاشیه صوتی فیلم با صدای رادیو و مسابقه فوتبال و ... پر نشده است، بلکه این «زندگی» است که در فیلم جریان دارد.

 

 

 

3)یه حبه قند از نظر درونمایه سمت و سوی درستی دارد. تلاش موفقی است برای اینکه به مخاطبانی در سراسر جهان بگوید جامعه سنتی ایرانی چه جامعه ای است. حرکتی است صحیح به قلب جامعه. دیدگاه های جامعه شناسانه فیلم نه نست انگارانه است، نه خوشبینانه. نه سوسیالیستی است و نه اومانیستی. یک خط تعادل ظریف در فیلم وجود دارد که باعث می شود تصویری که از جامعه ایرانی در فیلم ثبت می شود قابل قبول جلوه کند.

 

 

 

**********

 

 

این روزها و ماه ها و سال ها خواهند گذشت. غبار زمان بهترین صافی است. طبیعتاً چند سال بعد فرصتی برای تماشای فیلم های جشنواره امسال در سینما، تلویزیون، و دی وی دی و... رخ خواهد داد. زمانی که از جنجال ها و التهابات امروز فاصله گرفته ایم. آن زمان حتماً یه حبه قند را دوباره خواهیم دید؛ و همچنین جرم و جدایی نادر از سیمین و آقا یوسف و آلزایمر و ... را. اگرچه آن زمان هم می شود دوباره به قضاوت نشست. اما آن قضاوت، در وهله اول نه قضاوتی درباره فیلم، بلکه قضاوتی درباره خودمان خواهد بود. قضاوت درباره اینکه امروز چقدر درست انتخاب کرده ایم.

 

غلامعباس فاضلی

 

 


در همین رابطه بخوانید

بهترین های جشنواره فجر به انتخاب سایت پرده سینما


 تاريخ ارسال: 1389/12/3
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>پريسا:

من فيلم هاي آقاي مير كريمي رو خيلي دوست دارم البته خيلي دور-خيلي نزديك به نظر من يه سر گردن از بقيه فيلم هاي ايشان بالا تره. ولي در كل به نظر من در فيلم هاي ايشان شعور بيننده در نظر گرفته ميشه و از مصاحبه ها و نقد هاي مربوط به فيلم هايشان متوجه اين موضوع شدم كه نكاتي را در ساخت فيلم رعايت ميكنند و در واقع به مواردي اهميت ميدهند كه شايد اكثر بيننده ها متوجه اش نشن.مثلاً حتي در فيلم خيلي دور-خيلي نزديك از فيلتر هايي استفاده كرده بودند كه در فلان فيلم خارجي استفاده شده بود و براي اينكه حال و هواي فيلم درست در بياد از اين فيلتر ها كه تا به حال در فيلم هاي ايراني كار برد نداشت استفاده كردند.به همين سادگي از خيلي دور-خيلي نزديك ضعيف تر بود به دليل اينكه مخاطب رو دنبال خودش نمي كشيد البته اين فيلم بايد خسته كننده بود چون سهل و ممتنع بودن زندگي رو نشون ميداد اما آدم خيلي تحت تاثير يكنواختي زندگي قرار مي گرفت. خيلي انتظار كشيدم تا يه حبه قند اكران بشه اما بعد از ديدنش يه حبه نقد درست و حسابي ميچسبه.چون مطمئن هستم نكات زيادي در دل فيلم نهفتس كه شايد 30% اون براي مخاطب معمولي قابل فهم باشه. به اميد نقد هاي پر و پيمون...

0+0-

چهارشنبه 27 مهر 1390



>>>حسین:

جدای از این که فیلمش زیبایی خاص خودش رو داشت پر نماد بود. همین نفهمیدن نماد ها باعث شده که به این فیلم به این عظمت جایزه ای ندهند. من هم چون خود آقای میرکریمی هیچ جا نماد های فیلمش را فاش نمی کند من هم نمی کنم .

0+0-

شنبه 25 تير 1390



>>>ارش:

واقعا متاسفم که داستان این فیلم خوب را یکجا و تمام و کمال ذکر کرده اید بعد مدعی دفاع از فیلم هستید .... چه روزگاری

0+0-

شنبه 14 اسفند 1389



>>>شقایق:

اصلا قانع نشدم

0+0-

چهارشنبه 4 اسفند 1389



>>>shahrooz:

mer30

2+0-

سه‌شنبه 3 اسفند 1389



>>>محمد2009:

مثل همیشه عالی بود.البته بعد از جدایی نادر از سیمین بهترین فیلم جشنواره بود

0+0-

سه‌شنبه 3 اسفند 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.