موحد منتقم
پنجمین ساخته هومن سیدی به نام مغزهای کوچک زنگ زده فارغ از فرم ها و ادا بازی های فیلمهای قبلی او، یک جهانِ داستانیِ تمامعیار سینمایی است که از همان اولین لحظهاش میتواند هر تماشاگری را میخکوب کند. فیلم که در یک سوم ابتدایی تداعی گر ابد و یک روز و در ادامه تداعی گر فیلم شهر خدا است داستان زمخت و خشنی را در جنوب تهران تعریف می کند که گویی راز بقا در آن جریان دارد و هیچ گونه انسانیتی در بین انسانهای ان منطقه یافت نمی شود. جهانی که کسی احترام بزرگتر را نگه نمی دارد، و پدر و مادر به فرزندان احترام می گذارند. در جهان مغزهای کوچک زنگ زده احترام فقط بر مبنای ترس است. اکثر جمعیت آنجا هم به بزهکاری مشغول هستند؛ یا مواد فروش اند، یا قاتل، یا فراری، یا زورگیر، یا دزد! خانه ها اکثراً متروکه اند و بچه ها با سر و وضع کثیف و خاک آلود مشغول بازی در خاک و کانال آب هستند. در این بین فردی وجود دارد به اسم شاهین (نوید محمد زاده) که به اندازه افراد اطراف اش خشن نیست و دل رحم است (نگاه کنید به صحنه ی پیشنهاد بریدن گوش، یا بریدن گلوی خروس یا صحنه ای که برادرش در حال خفه کردن خواهرش است) او این دل رحمی را زیر داد و فریاد و سرو صدا کردن هایش (همانند داغ نشان انداخته روی پیشانی اش) می پوشاند؛ در صحنه خفه کردن خواهر در زیر پتو قایم می شود که ماجرا را نبیند.
شاهین خیلی دوست دارد به باند مخوف برادرش شکور (با بازی فرهاد اصلانی) وارد شود ولی شکور او را به علت بی عرضه بودن قبول نمی کند و برادر کوچکتر از شاهین یعنی شهروز را لایق این کار می داند. شاهین نماد افراد بی مغزی است که برای بقا در این ناکجا آباد ترسناک باید همچون گوسفند دارای چوپان باشد وگرنه کارش تمام است. گوسفندی که چوپان نداشته باشد یا از گرسنگی می میرد یا گرگ او را می خورد. در اینجا چوپان قابل تعمیم دادن است به فرد دارای قدرت در یک محدوده است که هرطور که خودش دوشت داشته باشد از زیردستان اش بازی می گیرد و آنها باید طبق قوانین او بازی کنند.
فیلم ژانر جدیدی در سینمای ایران تعریف می کند که تا به الان در سینمای ایران دیده نشده است. ژانر گنگستری. فیلم با الهام گرفتن از و فیلم هایی چون شهر خدا و دار و دسته نیویورکی و تا حدودی پدرخوانده، و بومی ساختن آنها، به بهترین شکل ممکن موفق به خلق فضای فیلم های گنگستری شده است.
مغزهای کوچک زنگ زده به علت اینکه تصویری قلابی ارائه نمی دهد کپی کاری از این فیلم ها محسوب نمی شود و هویت مخصوص به خود را دارد. در وافع بیشتر نوعی ادای دین محسوب می شود. فیلم گرچه این عناصر را دارد اما اساساً یک فیلم شخصیت پرداز است. این فیلم مشاهده گر دقیق احساسات انسانی با فضایی فقر زده و انسان های بی مغز و خشن است.
فلیلمنامه و دیالوگ نویسی مغزهای کوچک زنگ زده در اوج است. هر دیالوگی که ردو بدل می شود در راستای معرفی شخصیت افراد، و پیشبرنده داستان است. هر شخصیت ادبیات مخصوص به خود را در فیلم دارد.
بازی نویدمحمدزاده بهترین بازی دوران حرفه ای او حتی بالاتر از سطح بازی خیره کننده اش در ابد و یک روز قراردارد. این بازی خیره کننده که با میمک فردی مُنگُل با دندان های جلویی بزرگ و اندامی لاغر که با جلو دادن سینه می خواهد قدرت نمایی کند و قرار دادن دست ها در کنار بدن در حین دویدن که بیشتر مخصوص افراد محافظه کار است، تمام و کمال شخصیت شاهین را می آفریند.
در فیلم های خوب نقش های خیره کننده ی اصلی به وجود نمی آیند مگر اینکه نقش مکمل خوبی برای آن ها را تعریف شود. فرهاد اصلانی در نقش شکور خیره کننده اس؛ با تسلط بی انتهایش یک شمایل شارلاتان و رذل را نه تنها با دافعه بلکه به شکلی خاکستری ایفا کرده است.
ولی بهترین نقش مکمل این فیلم و کلا سالیان اخیر سینمای ایران مربوط به رفیق شاهین با بازی خیره کننده نوید پور فرج است. نوید پور فرج در فیلم دقیقاً یک نقش مکمل نوید محمد زاده است که شخصیت او را کامل می کند و بی اندازه ریزکاری در بازی اش مشهود است. نگا ه های درست در بازی اش وجود دارد و لحن انتخابی اش درست و به جا است. شخصیت دیگر شهره خواهر شاهین است که مانند شاهین یاغی است ولی به نوعی دیگر. او می خواهد خودش خرج خودش را دربیاورد و در این راه باید با خانواده ای که مغزهای زنگ زده دارد کنار بیاید و آن هارا راضی کند تا بدون گرفتار آمدن به ورطه ی فساد خرجش را دربیاورد.
مغزهای کوچک زنگ زده از حیث پرداخت کاراکتر سبک بصری و بازی بازیگران اش فیلم پرباری است. کاراکتر ها در مغزهای کوچک زنگ زده به بهترین شکل ممکن معرفی و پرداخت شده اند و موقعیت های داستانی از فرصت های لازم برای توسعه هرچه بیشتر برخورداراند .گام و ضرباهنگ هرگز دچار سستی و عدم انسجام نمی شود.
مغزهای کوچک زنگ زده تماشاگر را درگیر تعلیق ها و هیجانات متعددش می کند. اما اگر به خواهیم نقاط ضعف فیلم هم اشاره کنم، پایان بندی فیلم زیادی قراردادی است و فیلم پتانسیل این را داشت که پایان بندی بهتر و ساختار شکنانه تری داشته باشد و دیگری کارگردانی هومن سیدی دریکی از دو فصل اکشن است. صحنه ای که شکور و برادرش و گروه اش با قمه و چاقو حمله می کنند که عالی است و دیگری حمله پلیس به کارگاه شکور است که خیلی بد است ومانند اکشن های دهه شصت گلوله ها فقط انگار شاهین را دنبال می کند ولی در بقیه موارد فیلم بدون ایراد به نظر می رسد.
مغز های کوچک زنگ زده یک درام غنی و خوشبافت است. فیلم درباره یافتن هویت فردی در اجتماعی صحبت می کند که چوپان شان و محیط پیرامون شان اجازه تفکر و خودنمایی به زیر دستان شان نمی دهد و آن هارا در اعتیاد و فقر و فلاکت نگه داشته است. در نتیجه آن ها برای زنده ماندن مجبور به پیروی از دستورات و شرایط فراهم شده توسط چوپان هستند.
مغزهای کوچک زنگ زده همچنان درک درست کارگردان از نقش وراثت در ساخت و بافت شخصیت، و انتقال صفات و شکلگیری مغز در خانواده و جامعه آن هم در نبود پدر را نشان می دهد. تمام آن اجتماعی که فیلم پیش روی ما می گذارد در آن دایره تکرار گیر کرده و ضد زنگی برای مغزهای کوچک زنگ زده آن ها وجود ندارد!
موحد منتقم
بهمن ۱۳۹۶
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|