پرده سینما

یادداشت سردبیر: دفتر چهل و یکم- واژه ها و آواها

غلامعباس فاضلی








دفتر چهل و یکم

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

مشغله های مختلف باعث شده بیش از چهار ماه بین این یادداشت و یادداشت قبلی فاصله بیافتند. راست اش «مشغله» واژه ای است که مثل آچار فرانسه از آن برای هر توجیهی استفاده می شود! اما در واقع ترکیبی از بازگشت بی سرو صدایم به کار فیلمسازی، خستگی، اندوه، سفر، سرکشی به مشکلاتی که دوستان ام با آن دست به گریبان بودند و همواره رفع و رجوع آنها را وظیفه خودم دانسته ام، و... دلیل اصلی کوتاهی من در نوشتن یادداشت سردبیر بوده است.

اگرچه شاید اصلی ترین علت کوتاهی من در نوشتن آنچه پس از بررسی و ویرایش مقالات، اصلی ترین وظیفه ام است، سر زدن به گنجینه ای از نایاب ترین دوبله های تاریخ سینمای ایران بود که برای مدتی حدود دوازده سال ازش غافل بودم و حالا لازم بود این گنجینه با حدود هشتاد فیلم که نیمی از آنها منحصر به فرد و  نایاب و نیمی دیگر کمیاب هستند مورد مراقبت و حفاظت و ترمیم قرار بگیرد. جهت جلوگیری از هرگونه مناقشه و احیاناً توقعی، از اشاره به نام و نشان فیلم ها خودداری می کنم! من به خصوص از تماشای دوبله هایی که روی نسخه هایی با کیفیت تصویری بالا صداگذاری نشده اند و به اصطلاح ما «تله بارانی» هستند و خط و خش مثل باران روی تصویر آنها می بارد لذت می برم! به ویژه که رنگ آنها «سکام» باشد! کسی رنگ «سکام» یادش هست؟

حین بازبینی این دوبله های بی نظیر، چیزی که توجه مرا بیش از هر چیز دیگر جلب می کرد، «لحن» بی نظیر زبان فارسی در دهه های گذشته بود. به نظرم گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم، در طول چند دهه نگهبانان و پاسداران خاموش زبان فارسی بوده اند و این فضیلتی دیگر را بر فضائل این دسته از جامعه هنری ایران می افزاید.

کاری که آنها در طول دهه های 1340 تا 1370 انجام داده اند از عهده هیچ فرهنگستان زبان فارسی برنیامده است. چون فرهنگستان تنها با «واژه ها» سر و کار دارد، اما دوبله فارسی هم با واژه ها و هم با «آواها».

وقتی به دوبله های درخشان فارسی گوش می کردم از اینکه ما چطور در طول چند دهه این «آواها»، «لحن»، و «لهجه»ی فوق العاده را از دست داده ایم حسرت می خوردم. خسرو خسروشاهی، ابوالحسن تهامی، ناصر طهماسب، منوچهر اسماعیلی، ایرج رضایی، هوشنگ لطیف پور، محمدباقر توکلی، زهره شکوفنده، مهین کسمایی، ژاله کاظمی و دهها گوینده دیگر، به همین فارسی ما صحبت می کردند و بسیاری واژه های مشترک را به کار می بردند، اما لحن و آوا و لهجه آنها چیز دیگری بود!

چندی پیش که تلویزیون مجموعه های پلیسی «هرکول پوارو» و «شرلوک هولمز» را پس از سالها، پخش مجدد می کرد، با خودم فکر می کردم حالا که از آن دوبله ها حدود پانزده سال فاصله گرفته ایم، بیشتر منزلت آنها را می دانیم. همانطور که آن روزها منزلت دوبله های پانزده- بیست سال قبل تر را درمی یافتیم. اما امروز...؟ من کمتر کسی را می بینم که درست فارسی حرف بزند. این زبان مادری ماست و ظاهراً کسی باید مثل پروفسور هیگینز فیلم بانوی زیبای من (1964) به ما آواهای زیبای از دست رفته زبان فارسی را از نو بیاموزاند. راستی برای پیگیری این مهم به کجا باید رجوع کرد؟

 

**********

 

نقد فیلم گذشته اصغر فرهادی در سایت پرده سینما تحت عنوان دیگر از رازها و دروغ ها خبری نیست! جنجال برانگیز شد. در حالی که نویسنده نقد، از منظری کاملاً تخصصی فیلم فرهادی را مورد انتقاد قرار داده بود، طرفداران فرهادی، او و من (و سایت پرده سینما را!) در معرض تندترین حملاتی که ربطی به نقد فیلم نداشت و از گرایشات سیاسی برمی آمد قرار دادند! دسته آدم های دیگری هم تلاش کردند با خط مشی تفرقه افکنی، من را نسبت به نویسنده مقاله و او را نسبت به سایت پرده سینما بدبین کنند! تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند! دنیای غریبی است! این چه نوعی از آزاداندیشی است که منتقد یک فیلم نتواند از فیلم مورد نظرش انتقاد کند؟! چرا باید بدون اینکه استدلالی زیبایی شناسانه را به کار ببندیم، نویسنده یک نقد را به صرف اینکه از فیلم محبوب ما خوش اش نیامده مورد افترا و مذمت قرار دهیم؟! نام این آزاداندیشی است؟!

**********

خدا رحمت علی کسمایی پدر دوبله فارسی را. چند روز پیش که سالگرد درگذشت او بود فرصتی دست داد تا من و دیگر یاران قدیم و ندیم او گرد هم جمع شویم: آقایان عباس مطمئن زاده، رضا مقدم، بنده و بانو مریم قادری. می گویند دوست خوب، سه ویژگی دارد: پیش رویت با تو صادق باشد و روراست، پشت سرت ازت حمایت کند، و پس از مرگ ات دوستی اش را با تو قطع نکند. ما با استاد چنین بودیم.  چه در زمان زندگی او، و چه پس از درگذشت او که دوستی مان را با استاد قطع نکرده ایم؛ اگر شده به خواندن چند سوره از قرآن مجید ریحانی به روح پرفتوح او می فرستیم.

در ماه های آخر حضرت استاد کسمایی دیوان حافظ بالینی اش را به من مرحمت کرد. یک نسخه قطع جیبی، چاپ امیرکبیر منتشره در سال یک هزار و سیصد و سی و هفت، با نقاشی هایی از استاد محمد تجویدی.

از آنجا که استاد کسمایی چند کتاب درباره مضامین اشعار حافظ منتشر کرد، در سطرسطر این نسخه دستخط استاد و حاشیه نگاری های او دیده می شود. چندین برگ یادداشت هم لای کتاب هست که همه و همه اسنادی ارزشمند در تاریخ سینمای ایران محسوب می شوند. بنا به دستنوشته ای در ابتدای کتاب، این نسخه را پدر استاد کسمایی در سال هزار و سیصد و سی وهشت به ایشان هدیه داده است: «این کتاب شریف را بتاریخ 30/5/8 در طهران ابتیاع نموده بفرزند بسیار محترم و عزیزم آقای علی کسمایی تقدیم داشته تا در کتابخانه خودشان بیادگار بماند. پدر، ابوالقاسم کسمایی»

وقتی حال ام بد می شود، وقتی نیاز دارم حضرت حافظ با من حرف بزند، وقتی دوست دارم از نیت قلبی دیگران یا فرجام کاری آگاه شوم، رجوع می کنم به حضرت حافظ و در ماه های اخیر همین نسخه ی مرحمتی استاد کسمایی.

در مورد بدخواهانی که از ابتدای تأسیس سایت با ما بوده اند تفألی زدم و پاسخ حضرت چنان بود که مرا واداشت رسماً اعلام کنم تا اراده خداوند بر این باشد، ما همچنان راه خودمان را ادامه خواهیم داد. اتفاقاً این بار برخلاف یادداشت های قبلی باید بگویم تمایلی به بستن سایت ندارم! همچنین مایل نیستم از وظیفه خطیر سردبیری دست بکشم! انشاالله پرده سینما ادامه ادامه خواهد داشت دوستان و دشمنان! به قول لسان الغیب شیرازی

گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند  / ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست

دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک / منت خدای را که نیم شرمسار دوست

 

پانزدهم تیر ماه سال یک هزار و سیصد و نود و دو شمسی

 

 

غلامعباس فاضلی

 

 


  برای مشاهده دیگر یادداشتها، اینجا را کلیک کنید


 تاريخ ارسال: 1392/4/15
کلید واژه‌ها: غلامعباس فاضلی، غلام عباس فاضلی، یادداشت سردبیر، پرده سینما

نظرات خوانندگان
>>>alireza haqiqi:

من تازه با سایت شما از طریق لینکی که به یکی از نقداتون داده بودید آشنا شدم.از لحاظ کلاس کاری فوق العاده است.

2+0-

شنبه 29 تير 1392



>>>محمد توسلیان:

استاد مشتاق دیدار

2+0-

سه‌شنبه 25 تير 1392



>>>پاسخ به سیما:

موحد وسط دوران سربازی است و به این خاطر فعالیت اش کم شده. انشاالله به زودی خواهد نوشت.

2+0-

جمعه 21 تير 1392



>>>سیما:

راستی چا موحد منتقم دیگه چرا نقد فیلم نمی نویسه؟

2+0-

جمعه 21 تير 1392



>>>اهوارکی:

سلام جناب فاضلی. با یادداشت سردبیر خوشحالمان کردید. مضافاً که خبر فیلم ساختن شما نیز خیلی خوب بود، چیزی که مدت ها منتظرش بودیم. إن شاء الله که اثری خوب و ماندگار شود و باز هم بتوانید آثاری دیگر و بهتر بسازید. لطفاً اخبار فیلم خود را نیز در سایت درج کنید حتی اگر فیلمتان تلویزیونی، کوتاه یا مستند باشد. به هر حال مشتاق تماشای فیلم های شما هستیم. پایدار و برقرار باشید.

3+0-

دوشنبه 17 تير 1392



>>>شقایق:

بوی امید حس میشه از این نوشته ها مرسی که به ما امید میدین مایی که تو این سینما امیدمون همین سایته

2+0-

دوشنبه 17 تير 1392



>>>دوست:

عباس جان خوشحالم که شاد و آرام هستی و خوشحالم که پرده سینما هم خار چشم دشمنانت شده است

2+0-

يكشنبه 16 تير 1392



>>>رها:

یک کلام ، بهترین هستید

3+0-

شنبه 15 تير 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.