پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
High Noon
كارگردان: فرد زینهمان
فيلمنامه: کارل فورمن
بازيگران: گاری کوپر، گریس کلی، توماس میچل و...
محصول: آمریکا، ۱۹۵۲
زبان: انگلیسی
مدت: ۸۵ دقیقه
گونه: درام، وسترن
بودجه: ۷۳۰ هزار دلار
فروش: ۱۲ میلیون دلار
درجهبندی: PG
■ طعم سینما - شمارهی ۸: ماجرای نیمروز (High Noon)
نیمروز فیلمی سینمایی در گونهی وسترن به کارگردانی فرد زینهمان است. این فیلم که با عنوان ماجرای نیمروز برای سینمادوستان ایرانی آشناتر است، مشهورترین ساختهی زینهمان و همچنین یکی از برجستهترین و متفاوتترین آثار سینمای وسترن بهشمار میرود. فرد زینهمان اتریشیالاصل بهواسطهی کارگردانی فیلمهای مهمی نظیر از اینجا تا ابدیت (From Here to Eternity)، اسب کهر را بنگر (Behold a Pale Horse) و مردی برای تمام فصول (A Man for All Seasons) جایگاهی ویژه در تاریخ سینمای سالهای پس از جنگ جهانی دوم دارد.
ماجرای نیمروز دربارهی کلانتر سابق شهر کوچک هادلیویل بهنام ویل کین (با بازی گاری کوپر) و تصمیم شجاعانه و البته عاقلانهی او برای ماندن و ایستادن در مقابل یک جنایتکار سرشناس بهنام فرانک میلر (با بازی ايان مکدونالد) -و افراد او- آنهم بلافاصله پس از برگزاری مراسم عروسیاش است. ویل در جملهای کلیدی، به نوعروسش امی (با بازی گریس کلی) میگوید که تا به حال از جلوی کسی فرار نکرده است (نقل به مضمون). اما اشتباه نکنید! با ابرقهرمانی پوشالی و خالی از احساس طرف نیستیم زیرا در ادامهی فیلم شاهدیم که ویل طی لحظاتی نیز میترسد و درصدد پنهان کردن این هراساش برنمیآید.
کلّ ماجرای فیلم در یک روز و زمانی کمتر از ۹۰ دقیقه میگذرد، تایم فیلم هم در همین حدود است؛ یعنی زمان دراماتیک با زمان واقعی یکسان بوده که از وجوه تمایزماجرای نیمروز محسوب میشود. ماجرای نیمروز -بهتعبیری- وسترن نیست؛ فیلمِ شخصیتپردازی است. ماجرای نیمروز بهخوبی در خلال دیالوگهایش علاوه بر اینکه شخصیتها را میشناساند، تماشاگر را برای فرارسیدن سکانس فینال، تشنه و مضطرب نگه میدارد. نشان دادن مداوم عقربههایی که بهسرعت به ساعت ۱۲ ظهر نزدیک میشوند، ترفندی مؤثر برای افزایش هیجان و اضطراب است.
پیچیدن خبر بازگشت فرانک در شهر و درخواست کمک کلانتر از مردم، تبدیل به آزمونی پرتعلیق برای سنجش شرافت و شجاعت ساکنان میشود و جالب اینجاست که نه اهالی کلیسا و نه مشتریان کافه -شاید: تمثیلی نمادین از سویههای خیر و شر این جهان- هیچکدام به یاریاش نمیآیند. تنها کسی که پشت کین را خالی نمیکند و نقشی مؤثر در مبارزهاش با میلر به عهده میگیرد، تازهعروس اوست که در آخرین دقایق به کمک کلانتر میشتابد.
فرانک میلر، جانی خطرناکی که زمانی دستگیری و روانهی زندان کردناش، افتخاری برای کلانتر ویل کین بهشمار میرفته، حالا به لطف سیاستبازان فاسد شمال ایالات متحده از بند رسته است تا حقّ کلانتر را کف دستاش بگذارد. مردم که بهواسطهی پرسه زدن سه یاغی سرسپردهی فرانک در شهر، بوی دردسر را خیلی خوب استشمام کردهاند هریک به بهانهای با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت شهروندی و دست شستن از شرافت انسانی خود، در کمال وقاحت وانمود میکنند که این صرفاً یک تسویهحساب شخصی میان میلر و کین است. وقتی فساد و ناکارآمدی قانون ثابت میشود، نوبت به عمل متهورانهی قهرمان فیلم میرسد.
ماجرای نیمروز، داستان یک مرد در برابر یک شهر است؛ نمای باز پیش از مواجههی ویل با دار و دستهی فرانک که کلانتر را یکه و تنها نشان میدهد، تأکیدی مضاعف بر این تکافتادگی است. سؤالی که شاید در پایان به ذهن تماشاگر خطور کند، این است: مردمی که بهراحتیِ آب خوردن افتخارآفرینی گذشتهی قهرمان شهرشان را از روی ترس و عافیتطلبی اینچنین لجنمال میکنند، ارزش آنهمه ازخودگذشتگی ویل را داشتهاند؟... بیاعتنایی کلانتر به مردم شهر طی فصل پایانی، قطره آبی است بر آتش کینهای که از این جماعت قدرنشناس به دل گرفتهایم.
۱۹ مارس ۱۹۵۳ ماجرای نیمروز در بیست و پنجمین مراسم آکادمی، توانست عناوین بهترین بازیگر نقش اول مرد (گاری کوپر)، تدوین (المو ویلیامز و هری گرستاد)، موسیقی متن (دیمیتری تیومکین) و ترانه (دیمیتری تیومکین و ند واشینگتون) [۱] را به خود اختصاص دهد. چهار اسکاری که فقط از راه دل دادن به تماشای این وسترن نامتعارف میتوان به حقانیتشان پی برد. ماجرای نیمروز بهعلاوه در سه رشتهی بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه هم نامزد اسکار بود.
جدا از کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، تدوین و آهنگسازی استاندارد -و فراتر از حدّ استاندارد- فیلم، کمترین شکی نمیتوان روا داشت که قرص و محکم از کار درآمدنماجرای نیمروز تا اندازهی زیادی به جسارت و اعتماد به نفس گاری کوپر در پذیرفتن و ایفای درخور تحسین نقش متفاوت کلانتر ویل کین [۲] وابسته است. قهرمان این وسترن با قهرمانهای معمول این گونهی سینمایی فرق دارد. او از مردم تقاضای کمک میکند؛ کاری که به مذاق طرفداران متعصب سینمای وسترن خوش نمیآید.
ماجرای نیمروز شاهکاری پرجزئیات و آکنده از تعلیقی نفسگیر است که حتی یک لحظه افت نمیکند. بهراستی فیلمی سینمایی که ۶۲ سال دوام آورده باشد را با چه واژهای مناسبتر از "شاهکار" میتوان خطاب کرد؟... اگر تا به حال تماشای ماجرای نیمروز را به تعویق انداختهاید، بهتر است بیش از این وقت را هدر ندهید!
پیمان عباسی نیا
پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
[۱]: برای ترانهی آه عزیزم، ترکم مکن "Do Not Forsake Me, Oh My Darlin" با صدای تکس ریتر.
[۲]: نقل است که پیش از گاری کوپر، ایفای نقش ویل به مارلون براندو، مونتگمری كلیفت و گریگوری پک پیشنهاد شد که هیچیک نپذیرفتند.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|