پرده سینما

فاضلی: در دوران واپس‌گرایی هنری آشکار زندگی می‌کنیم

پرده سینما


 

 








-ما با یک جریان خزنده در سینمای ایران مواجه هستیم که به اعتقاد من سعی در عقیم کردن خصلت‌های مردانه دارد. جریانی که خصلت‌های والای مردانه هم‌چون جوان‌مردی، نجابت، شرافت، والامنشی و راست‌گویی را از بین می‌برد و به بهانه طنز و کمدی، فرومایگی را جایگزین‌اش می‌کند.

 

 -تا کی قرار است با دست‌مایه قرار دادن میزان فروش، گزاره‌های اخلاقی موجود در اثری را نادیده بگیریم؟

 

-ما با جریانی در نقد فیلم مواجه هستیم که معیارش این است که فرم مطرح نیست، محتوا مطرح نیست. نسل جدیدی در نقد شکل گرفته که متأسفانه در مقام ستایش از زد مووی‌ها برآمده است، فیلم‌های درجه Z را ستایش می‌کند و به اعتقاد این نسل هرچه فیلم بد‌تر باشد از منظر آنان بهتر است و رسماً می‌رسد به مقالاتی تحت عنوان «در ستایش فیلم‌های بد».


-حتی اسکاروایلد که داعیه دار مکتب «هنر برای هنر» بود، به مفاهیم والای اخلاقی در آثارش توجه ویژه ای داشت. آیا تصویر دوریان گری اسکار وایلد به مضامین اخلاقی بی اعتناست؟ قطعاً نه.

 

- به‌ندرت ممکن است بتوانید در تاریخ ادبیات رمانی پیدا کنید که به اندازه «لبه تیغ» سامرست موآم به مفهوم پرهیزگاری توجه کرده باشد.

 

 

 

غلامعباس فاضلی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینمامیزگرد برنامه اخیر «هفت» به نقد و بررسی فیلم رد کارپت رضا عطاران اختصاص داشت. به گزارش روزنامه «وطن امروز» غلامعباس فاضلی (منتقد، مدیرمسئول و سردبیر سایت پرده سینما) به‌همراه مانی باغبانی (منتقد) میهمان این بخش بود.

فاضلی در این بخش به تحلیل متنی فیلم رد کارپت (رضا عطاران) پرداخت که دلیل بازنشر سخنان فاضلی به‌صورت مکتوب چند دلیل دارد. نخست این‌که این بخش مهم از برنامه هفت در زمان بسیار نامطلوبی پخش شد و برهان دوم بازنشر سخنان فاضلی، تحلیل محتوایی اثر سینمایی توسط وی در نسبت با فرهنگ عمومی است.

در مقدمه میزگرد نقد و بررسی برنامه اخیر هفت، فاضلی اشاره کرد: «قبل از هر چیز ما با رضا عطاران مواجه هستیم، کسی که خوش‌ذوق و صاحب قریحه کمدی بسیار خوبی است. کمدی عطاران در مقام بازیگر فوق‌العاده است و فکر می‌کنم در سینمای ایران فقط اکبر عبدی با او قابل مقایسه باشد. عطاران نسبت به هم‌نسلان خودش قریحه بهتری در کمدی دارد. در مقام کارگردانی هم به‌نظر من او می‌داند صحنه‌های کمدی را چگونه و بر چه اساسی هدایت کند. عطاران از سبک و سیاق تکراری و کلیشه‌ای برخی از هم‌دوره‌ای‌هایش فرار کرده است.

اما در عین حال فکر می‌کنم اگر قرار باشد روزی کمیسیونی برای بررسی جنایت‌های فرهنگی در ایران تشکیل شود رضا عطاران از متهمان ردیف اول این کمیسیون خواهد بود! فکر می‌کنم او آسیب خیلی جدی به فرهنگ جامعه وارد کرده است بر همین اساس در رد کارپت هم ما با یک فیلم بسیار سرهم‌بندی شده و سردستی مواجه هستیم که کلیت‌اش غیر‌جدی است اما مسأله‌ای مقدم بر ماهیت فیلم وجود دارد.»

فاضلی در ادامه اشاره کرد: «ما با یک جریان خزنده در سینمای ایران مواجه هستیم و ابتذالی خاص در یک‌سری از فیلم‌های سینمای ایران رواج پیدا کرده است اما چون برخی سازندگان این فیلم‌ها در اینجا حضور ندارند و ممکن است حقی از آنان تضییع شود من اسمی از آن‌ها نمی‌برم ولی ما با یک جریانی در سینمای ایران مواجه هستیم که به اعتقاد من سعی در عقیم کردن خصلت‌های مردانه دارد. جریانی که خصلت‌های والای مردانه هم‌چون جوان‌مردی، نجابت، شرافت، والامنشی و راست‌گویی را از بین می‌برد و به بهانه طنز و کمدی، فرومایگی را جایگزین‌اش می‌کند.»

فاضلی با طرح این موضوع گفت: «تا کی ما باید به فرومایگی توالت رفتن هنرپیشه‌ها بخندیم؟ تا کی قرار است هنرپیشه ما در فیلم رد کارپت صریحاً بگوید "دروغ مشیت ماست و ما از این مشیت الهی فرار نمی‌کنیم". یاد ناصر ملک‌مطیعی به خیر، جای تقدیر از او خالی است که می‌گفت "خدایا این چشم پاک را از ما نگیر!". تا کی باید ببینیم شخصیت اصلی قصه ما به مهمان‌دار نظر دارد، به زن خیابانی در فرانسه نظر دارد، کتک می‌خورد و توسری‌خور است. این گزاره‌ها با هیچ‌کدام از اصول درام در فرنگ هم منطبق نیست. ما دچار یک عارضه‌ای شده‌ایم و نتیجه‌اش می‌شود این‌که خصلت‌های مردانه از دست می‌رود.

آقای عطاران در فیلم قبلی‌اش خوابم می‌آد رسما دامن پایش می‌کند و نقش مردی را بازی می‌کند که شلوارش را خیس می‌کند، این قالب نمایشی در رد کارپت هم وجود دارد البته در این فیلم به‌جای خیس کردن شلوار در میزانسنی مشابه فیلم خوابم می‌آد که جایگزین شده،‌‌ همان صورت نمایشی تداعی می‌شود. کاراکتر اصلی با ایفای نقش رضا عطاران، وقتی می‌فهمد که اسپیلبرگ را می‌تواند ببیند، آجیل‌هایش می‌ریزد و‌‌ همان سیاق نمایشی در میزانسنی مشابه تکرار می‌شود.

ما در این فیلم با پرسوناژی مواجه هستیم که هیچ مسئولیت اجتماعی خاصی بر عهده‌اش نیست. هنرمند کسی است که از جامعه‌اش جلو‌تر باشد، او باید مخاطبان اثرش را رهبری فکری کند. در این فیلم همه کاراکترهای ایرانی در حال پشت‌هم‌اندازی و دروغ گفتن هستند. مثلاً آقای سرتیپی می‌آید وسط صحنه و رو به کاراکتر رضا عطاران می‌گوید تلفن فرهادی را ندارد، دوست‌اش (جمال) کیف پول‌هایش را می‌دزدد و همه کاراکترهای ایرانی در حال پشت‌هم‌اندازی و دروغ گفتن هستند. ما در این فیلم با مسأله‌ای مواجه هستیم که به آن می‌گویند نمایش فرومایگی. ضمن این‌که آقای عطاران باید تحلیل بیاورد که چرا تا این میزان از نمایش توالت رفتن در آثارش استفاده می‌کند، این شیوه بیان اصلاً صحیح نیست.

در مقابل، باغبانی که مقابل فاضلی نشسته بود، گفت که مردم باید انتخاب کنند که به توالت رفتن بخندند یا نخندند و اشاره کرد به ویدئویی با عنوان سوتی در اینترنت که ۲۰ میلیون‌بار دانلود شده است و مردم به آن خندیده‌اند. سردبیر سایت پرده سینما در پاسخ به منتقد طرفدار فیلم، گفت: «برای مردم خیلی چیز‌ها در وب و جهان مجازی جالب است، آیا می‌شود همه این ویدئو‌ها را مشروع دانست؟! اگر مسأله درواقع نظر مردم است که چرا ما اینجاییم؟! یک‌دفعه خیالمان را راحت کنیم و بگوییم فلان فیلم این‌قدر فروخته، پس از آن یکی فیلم بالا‌تر است و آن فیلم کم‌تر فروخته، پایین‌تر است. تا کی قرار است با دست‌مایه قرار دادن میزان فروش، گزاره‌های اخلاقی موجود در اثری را نادیده بگیریم؟ تا کی قرار است به دستشویی رفتن بخندیم؟ در فیلم خوابم می‌آد همین اتفاق می‌افتد. در این فیلم هم نمایش دستشویی رفتن به‌همین صورت است.

فیلم باید از حیث نمایشگری مفهوم والایی را در خود داشته باشد. در قرن بیستم خیلی از فرانسویان تلاش کردند ژان راسین [۱] را در مقامی بالا‌تر از شکسپیر [۲] قرار بدهند اما نتوانستند، چرا؟ با وجود این‌که راسین نمایشنامه‌نویسی با ظرافت‌های بیان بیش‌تری بود اما مفهوم کار ویلیام شکسپیر والا‌تر است. با چنین مصدایقی غیر‌اخلاقی که در فیلم مطرح می‌شود بنده احساس می‌کنم در دوران واپس‌گرایی هنری آشکار زندگی می‌کنیم. فاضلی در پاسخ اظهارات دیگر منتقد مهمان برنامه، گفت: «یکی از چیزهایی که در هر اثر هنری همیشه مهم بوده مسأله مفهوم درونی است و این‌که جهت‌گیری این مفهوم به سوی کدام مسیر است؟ شما هرچه قدر هم آقای عطاران را دست بالا بگیرید او نمی‌تواند در پرداخت مفهوم از اسکار وایلد که داعیه «هنر برای هنر» را داشت جلو‌تر باشد. وقتی تصویر دوریان ‌گری را می‌خوانید متوجه خواهید شد که از نظر درونمایه رمان بسیار والایی است. متن اثر یک مفهوم والا را دست‌مایه قرار می‌دهد. سامرست موآم هرگز ادعا نکرد که من اخلاقی هستم، اما به‌ندرت ممکن است بتوانید در تاریخ ادبیات رمانی پیدا کنید که به اندازه «لبه تیغ» سامرست موآم به مفهوم پرهیزگاری توجه کرده باشد. حتی در عالم سینما طرفداران هیچکاک فقط زمانی توانستند منزلت و مرتبه فیلم سرگیجه را از قالب یک فیلم معمولی جنایی خارج کنند و آن را مورد توجه عموم قرار دهند که توانستند با نقدهای مختلف ثابت کنند مفهومی ورای یک فیلم جنایی در متن اثر موجود است و به ‌اعتقاد آن‌ها اهمیت مفهوم درونی مبتنی بر گزاره‌های اخلاقی مهم به‌نظر می‌رسید. با این تفاسیر فیلم عطاران از نظر منطق روایی بلاهت محض است. چگونه آدمی که در سینمای ایران هنرور است بخواهد بازیگر فیلم اسپیلبرگ شود؟! از نظر منطق روایی کسی که زبان انگلیسی بلد نیست چگونه می‌تواند برود فرانسه (کن) و فیلمسازان سر‌شناس را ملاقات کند؟! این مسأله را فیلم به ما توضیح نمی‌دهد و سؤالات ما را بی‌جواب می‌گذارد. اصلاً فیلم و داستان‌اش کاملاً سرهم‌بندی است. این مسائل به این دلیل است که کارگردان دوست داشته فیلمی را در کن بسازد و برای این میل باطنی یک‌سری جوک ساخته که تجمیع این جوک‌ها نتوانسته متن قابل قبول و منطقی به‌وجود آورد. متن فیلمنامه بی‌پایه و کاملاً غیرقابل قبول است؟ چطور آدمی که هنرور سینماست می‌خواهد فیلمنامه به وودی آلن بدهد؟! فیلم بابت گزاره‌های روایی و منطق داستانی که بنا کرده، به مخاطب توضیح واضحی نمی‌دهد. فاضلی در مقابل استدلال‌های باغبانی، گفت: «ما با جریانی در نقد فیلم مواجه هستیم که معیارش این است که فرم مطرح نیست، محتوا مطرح نیست. نسل جدیدی در نقد شکل گرفته که متأسفانه در مقام ستایش از زد مووی‌ها برآمده است، فیلم‌های درجه Z را ستایش می‌کند و به اعتقاد این نسل هرچه فیلم بد‌تر باشد از منظر آنان بهتر است و رسماً می‌رسد به مقالاتی تحت عنوان «در ستایش فیلم‌های بد.»

باغبانی نیز پاسخ داد: «ساختن فیلم بد بهتر از ساختن یک فیلم خوب است» و فاضلی ضمن تشکر بابت ادای این جمله از جانب طرف مقابل گفت: «متشکرم!» جمله‌ای ادا فرمودید که مدعی هستید متعلق به رابرت دنیرو است. دنیرو منتقد فیلم و نظریه‌پرداز نیست و به‌همین دلیل حرف دنیرو حجت نیست. دنیرو یک بازیگر است و نمی‌تواند نظریه فیلم طرح کند، لطفا این جمله رابرت دنیرو را به‌عنوان یک نظریه مطرح نکنید.» فاضلی در ادامه به تحلیل محتوایی اثر پرداخت و با اشاره به طرح موضوع درام/ مستند بودن از جانب منتقد موافق فیلم، گفت: «فیلم رد کارپت از «موسیقی-تصویر» ساخته شده است و برخلاف ادعای شما «دایکیودراما» (درام/مستند) هم نیست. در اغلب فصل‌های نمایشی فیلم شخصیت اصلی در خیابان راه می‌رود و موسیقی هندی و فرنگی پخش می‌شود. به این فیلم «داکیودراما» نمی‌گویند! ضمن این‌که چنین چیدمانی هیچ فضیلتی به فیلم نمی‌دهد. به‌نظرم آقای عطاران با یک دوربین خبری به‌مثابه دوربین عکاسی به کن رفته‌ و از مواجهه با جیم جارموش فیلم گرفته است و تازه یک نفر هم این قاب را ماسکه کرده، این مسأله فضیلتی نیست! شما چگونه می‌توانید آن را به‌عنوان فضیلت برشمردید؟

کارگردان نتوانسته حداقل مبنای روابط علت و معلولی داستان فیلم‌اش را درست بگوید. فیلم به شلختگی مبنایی دچار است و در هر قسمت از فیلم کم می‌آورد، تصویر بازیگر اصلی را در خیابان نشان می‌دهد و در پس‌زمینه موسیقی می‌شنویم. معلوم نیست این فیلم ویدئوکلیپ است یا فیلم؟! اصلاً داستانی در فیلم وجود ندارد. باغبانی، این مسأله را که رد کارپت مثل فیلم در حال و هوای عشق (ونگ کار وای) آمیختگی با موسیقی و کلیپ دارد، مطرح کرد که فاضلی در پاسخ به وی گفت: «ونگ کار وای ربطی به فیلم آقای عطاران ندارد. شما نمی‌توانید با علم کردن فیلم کار وای رد کارپت را توجیح کنید. اگر بخشی از فیلم در حال و هوای عشق را موسیقی و کلیپ دربرمی‌گیرد، همه فرم فیلم از آن تبعیت کرده است. سینمای کمدی از جنس رد کارپت مروج تباهی در اخلاق است و آن را نمی‌پسندم. منتقد فقط موظف نیست که صرفاً فرم فیلم را تحلیل کند. فاضلی با مثال زدن از محتوای فیلم فراری [۳] اشاره کرد: «من سؤالم از آقای عطاران این است که در فیلم شما جای مسئولیت‌پذیری قهرمان نسبت به جامعه کجاست؟ یا این‌که شما اصلاً خودتان را موظف نمی‌دانید به این‌که این مسأله را در فیلم بگویید؟ باغبانی دست به دامن استدلال‌های فرامتنی شد که فاضلی در پاسخ به وی گفت: «این‌که رضا عطاران دلیل سفر قهرمان فیلم را توهم قلمداد می‌کند این توهم در فیلم، فیلمنامه و کارگردانی باید بروز داشته باشد. مثلاً در فیلم قبلی عطاران - خوابم‌ می‌آد - فیلم با جهان توهم سروکار داشت. توهم در فیلم قبلی ایشان قابل اعتنا بود اما ما شخصیت متوهم را در این فیلم نمی‌بینیم. فیلم قبل از این‌که درباره سینمای ایران باشد، تبدیل شده است به مستمسکی برای به سخره گرفتن آدم‌ها و عقده‌گشایی نسبت به مسائل داخل ایران. ایشان در این فیلم دیدگاه مردم ایران درباره لباس آنجلینا جولی را مسخره می‌کند! مردم به این لحظات می‌خندند و کمدی از مسیر خندیدن به فرهنگ ایرانی عبور می‌کند. شما نمی‌توانید از این نقصان فیلم شانه خالی کنید. پرسوناژی به عطاران در فیلم می‌گوید شما ایرانی هستید. می‌گوید بله و طرف مقابل پاسخ می‌دهد «اتمیک بمب؟» آیا ما خودمان باید بگوییم که در دنیا ما را به‌عنوان دارنده بمب اتم می‌شناسند. بقیه باید چه بگویند؟ در دنیا ما را با علی دایی و اصغر فرهادی می‌شناسند، نه با بمب اتم! ما چرا باید بیاییم مردم خودمان را مسخره کنیم؟ مثلاً خانم تایلندی را می‌بیند و شخصیت اصلی اشاره می‌کند به پاتایا و چه چه.... بنده موارد بیان شده را به‌عنوان ایراد محتوایی به فیلم وارد می‌دانم و می‌پرسم که کجای فیلم یک‌قدم جلو می‌رود و به مردم ادب می‌آموزد. تا کی باید کمدی‌های ما براساس خودویرانگری باشد؟

فاضلی در پایان اشاره کرد: «فیلم شخصیت‌پردازی ندارد، فیلمنامه‌اش طرح فرعی نداشت، کشمکش وجود نداشت و.... ما با یک شخصیت مواجه هستیم که دارد پرسه می‌زند و همه‌چیزش سهل‌انگارانه است.»

 

منبع: روزنامه وطن امروز

 

[۱]: نویسنده فرانسوی

[۲]: شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی

[۳]: فیلمی تولید سال ۱۹۹۳ میلادی از آثار برجسته‌ اندرودیویس


 


 تاريخ ارسال: 1393/5/26
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>زهرا:

^_^خیلی مطلب جالبی بود^_^

6+0-

پنجشنبه 30 مرداد 1393



>>>امیرحسین:

آقای فاضلی احسنت.دمت گرم که برخلاف بسیاری از اهل سینمای درگیر ابتذال ، شما حرف حقو زدین تو این برنامه.تا کی قراره ما به دستشوئی رفتن بخندیم....

9+0-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>مرتضی شمیسا:

استاد دست مریزاد

25+0-

سه‌شنبه 28 مرداد 1393



>>>استوار سوم علي حقگو:

به علت بي موقع بودن زمان برنامه، صحبت هاي آقاي فاضلي رو نديدم و اطلاع نداشتم كه رضا عطاران روي خط برنامه اومده و دوباره اشاره به توالت كرده و اين مطلب رو از كامنت آقا يا خانمي كه كامنت قبلي من و تاييد كرده بود فهميدم. بعضي از آدمها شب ها تو روياهاشون خواب توالت هاي كثيف با شكل هاي درهم و هم برهم رو مي بينن مثل روياي داشتن امتحان و آماده نبودن كه براي خيلي ها تو خواب تكرار ميشه كه ناشي از واقعيات قبلي زندگي شونه، توالت هاي كثيف و بد بو تجسمي از شخصيت همون فرد هستند كه تبديل به توالت عمومي شده و هر كسي كه از راه مي رسه به شخصيت اون آدم شكوفه مي زنه. خب چه كار ميشه كرد آدمي رو كه روياهاش رو درفيلم هاش به تصوير و در كلامش جاري مي كنه ؟؟؟ هر چقدر كه سينماي غرب به خصوص آمريكا دچار "يبوست كلاميه" غالب سينما و سينما گر ما دچار "اسهال كلاميه "!!!

25+0-

سه‌شنبه 28 مرداد 1393



>>> در تأیید علی حقگو:

من برنامه ی هفت این هفته را دیدم.کامل هم دیدم.در بخشی که رضا عطاران عزیز اومدن روی خط و اعتراض داشتن جناب فاضلی از مصاحبه های ایشون سوء استفاده کردن با لحنی نه شوخی و نه جدی دلیل خرابی صدا رو تلفن اعلام کردن و گفتن نه درست شد اومدم تو دستشویی درستش کردم!!! آقای عطاران؟ اگر قرار است از صحبت های کسی برداشت بد نشود چرا باید در یک نقد جدی باید این حرف زده شود؟ چون شما می خواهید اعلام کنید آدم ریلکسی هستید و از گفتن کلمه ی «دستشویی» ترسی ندارید؟ برادر من هر سخن جایی و ... متاسفانه در حال حاظر بی ادبی و جدی نگرفتن هر صحبت و فکر نکردن به تأثیرات مخرب آن روی فرهنگ جامعه و در یک کلم بی ادبانه حرف زدن شده است نشانه ی روشنفکری. پس مرگ بر روشنفکری مخرب که عطایشان را به لقایشان بخشیده ایم.

29+0-

دوشنبه 27 مرداد 1393



>>>علی حقگو:

شما تو اینترنت بزنید 100 دیالوگ تاریخ سینما، وقتی نتیجه اش رو می بینید حیرت می کنید و با خودتون می گید این کجاش 100 دیالوگ تاریخ سینماس !!! ولی کافیه فقط یه قسمت از سریال های درپیتی اساتیدی مثل سیروس مقدم رو ببیند که به اندازه تمام دوران های تاریخ سینمای جهان دیالوگ خفن داره !!! مک کی تو کتاب معروف فیلمنامه نویسی اش (داستان) توصیه می کنه:" نگو، نشون بده" و علت فقر سینمای دنیا از لحاظ دیالوگ های خفنی وطنی همینه. حالا چرا فیلم و سریال های وطنی از دیالوگ های خفن غنی هستند؟ کلا" برخی از ما مردمی هستیم که دچار "اسهال کلامی" هستیم. همونطور که همه مون راجع به همه چیز اظهار نظر می کنیم . فیلم سازهای ما هم به این سندرم دچار هستند و به جای شخصیت پردازی قوی و نشون دادن عمل و عکس العمل، چون چیزی تو چنته ندارند و علاوه بر سندرم اسهال کلامی دچار یرقان فرهنگی هم هستند نتیجه اش همین شاهکارهایی میشه که می بینیم . پی نوشت: نشون دادن توالت توسط عطاران در فیلم هاش هم ارجاع به "اسهال کلامی" بعضی از ما ایرانیهاست.

30+0-

دوشنبه 27 مرداد 1393



>>>محمودی:

چرا رضا عطاران به جای جلو رفتن دارن عقب گرد می زنن؟!؟!چی بود این رد کارپت؟!؟!

32+0-

دوشنبه 27 مرداد 1393



>>>Kave:

سلام آقای فاضلی.ارادت داریم.در این دوره ی شرکت در حماقت های گروهی برای بالا بردن یک فیلم ضعیف و بی محتوا پیدا شدن یک منتقد که هنوز به فیلم و سینما جدی نگاه می کند و جرأت نقد منفی دارد یک کیمیاست. تبریک می گم آقا.پیروز باشید.

39+1-

دوشنبه 27 مرداد 1393



>>>فرزام:

ممنون بابت روشنگری و بحث جدی و تحلیلی.

46+1-

دوشنبه 27 مرداد 1393



>>>sasy:

ساندیس خور

4+45-

يكشنبه 26 مرداد 1393



>>>بهرام.نون:

عالی بود جناب فاضلی.پاینده باشید.

49+0-

يكشنبه 26 مرداد 1393



>>>زینب کریمی:

سلام. خسته نباشید. نظرتان در مورد فیلم ردکارپت را در برنامه ی هفت دیدم، عالی بود. به صورت مکتوب هم عالی شده است. خدا قوت و موفق باشید.

60+0-

يكشنبه 26 مرداد 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.