پرده سینما

فیلمی درباره دوست داشتن، انتظار، و... گذشت؛ نگاهی به فیلم «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار

محمدمعین موسوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم شیار  ۱۴۳ ساخته نرگس آبیار

 

 

-نرگس آبیار با همین دو فیلم کوچک اش که به اندازه خودشان حرف می زنند، به عقیده من فعلاً مهم ترین فیلمساز زن سینمای ماست.

 

 

مریلا زارعی در شیار 143شیار  ۱۴۳ فیلم خوبی است. دومین فیلم از نرگس آبیار، فیلمسازی که از تماشای فیلم فبلی اش (اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر اند)، می شد فهمید که بدون شناخت شخصیت اصلی دست به فیلمنامه نوشتن نمی برد.

بی تردید فیلم در مورد مادر شهید است و نه خود شهید. فیلم درباره انتظار است، درباره دوست داشتن است، و در نهایت درباره گذشت.

ساختن فیلم در باره زنی که بازگشت فرزندش را به انتظار نشسته و داستانک دیگری هم به طور عمده در فیلم وجود ندارد، جسارت زیادی می خواهد. چرا که اگر فیلمساز با چنین فضایی آشنایی نداشته باشد، فیلمی کسالت آور و غیر قابل تحمل خواهد ساخت، در صورتی که شیار  ۱۴۳ به هیچ وجه چنین نیست.

کمتر بازیگری از پس ایفای نقش «الفت» بر می آمد (و شاید هیچ بازیگر دیگری). ما دو وجه مختلف شخصیتی از این ادم می بینیم. در اوایل فیلم شوخ و به شدت اکتیو، و در اواخر افسرده، رنج کشیده و پیر. تمام فیلم سیر تحول «الفت» را نشان می دهد و اینکه انتظار با این آدم چه می کند. «الفت» در ابتدا کاراکتری دارد که خنده بر لب های تماشاگر می آورد. نوع حرف زدن ، بازی کردن و شوخی هایش با بچه های خردسال، و از طرفی در پایان کاراکتر یک پیرزن از دنیا بریده که رادیو به کمر می بند و با شنیدن خبری از فرزندش پا برهنه در کوچه ها به راه می افتد، نیازمند یک بازیگر توانمند مثل مریلا زارعی بود که هم از پس فیلم طنز بر می آید و هم فیلم جدی.

گرچه گریم در حد بازی خوب نیست و گذر زمان 40 سال را در چهره نشان نمی دهد، و در کل فیلم هم گذر کند و تدریجی زمان برای شخصیت اصلی مشهود نیست، ولی انتظار و سختی اش حس می شود. با دیدن صحنه ایی که «الفت» شبانه و از سر دلتنگی، شروع می کند به شستن لباس های یونس، هرگز نمی توان ادعا کرد که محبت الفت به یونس -و فیلمساز به الفت- قلابی است. همچنین صحنه ای که با شنیدن خبر آزادی فرزند اش به کوچه ها می رود و فریاد می زند، و یا سکانسی که مجلس ختم مادر الفت برگزار می شود و الفت با شنیدن خبری از یونس سر ذوق می آید. و ما می فهمیم، الفت که حتی در ختم مادر خودش به فکر یونس است، هیچ کسی را به اندازه او دوست ندارد.

مریلا زارعی در شیار 143

سایر کاراکتر های فیلم هم حاشیه اند و نهایت استفاده ای که از آن ها می شود برای آن است که به تماشاگر، این حس دوست داشتن منتقل شود. مثلاً دختر «الفت» (فردوس) که برای ما و الفت زیاد مهم نیست که چه موقع به شهر رفت و تحصیل کرد ، کی و با چه کسی ازدواج کرد و کی بچه دار شد. حتی نوه دار شدن الفت هم به کم شدن غم او کمکی نمی کند.

اینکه دوستان به عنوان ضعف فیلم می گویند که رابطه «الفت» و «یونس» بیش از آنکه مادر و پسری باشد، خواهر و برادری است، برعکس، نکته مثبت فیلم است. چرا که اینطور رابطه ای، همین که پسری مادر اش را به اسم کوچک صدا می کند و مثل یک هم سن و سال با او شوخی می کند، به خاص تر شدن رابطه کمک می کند. فیلمساز به درستی در اوایل فیلم نشان می دهد که «الفت» با بچه ها از همان اوایل مثل خودشان رفتار می کند و به همین دلیل است که آن ها وقتی هم که بزرگ می شوند الفت را بیشتر یک خواهر می بینند تا یک مادر. ولی این نکته چیزی از حس مادری «الفت» نسبت به بچه هایش کم نمی کند.

با این که فیلم اساساً در باره «الفت» است، ولی کاراکتر یونس هم رها نشده و در حدی که فیلم نیاز داشت پرداخت شده. اگر به صحنه های کودکی دقت کنیم می فهمیم که از بچه گی با مریم بزرگ شده و حتی در تنها صحنه برخورد این دو –هنگام خداحافظی کردن یونس برای رفتن به جبهه- رابطه شان به اندازه و خوب نمایش داده شده. یونس دم در می ایستد و در نمی زند تا اینکه مریم او را ببیند و در گفت و گویشان هم اشاره می کند به تسبیحی که به او رسانده شده. نجابتی که خاص آدم هایی از این جنس است، در همین سکانس کوتاه برای تماشاگر ملموس می شود. به اضافه بازی خوب بازیگر نقش یونس که در حس تماشاگر موثر است.

صحنه هایی مربوط به مصاحبه کارکردی در پیش برد داستان ندارند ولی بی تأثیر و اضافه هم نیستند. چرا که اگر نبودند فیلم از ریتم می افتاد و خسته کننده می شد. این صحنه ها و دیالوگ گویی آدم هایی که مقابل دوربین نشسته اند کمک می کند که کمی تنوع در روایت فیلم ایجاد شود. همچنین این ضعف که اگر شیار  ۱۴۳ می شد شیار 134 یا هر چیز دیگری فیلم تغییر نمی کرد، وارد است. جا داشت که فیلمنامه کمی بیشتر به کاراکتر سربازی که پیکر یونس را پیدا می کند می پرداخت.

شیار  ۱۴۳ نمونه خوبی است که بفهمیم برای فیلم خوب ساختن، حتی برای فیلم دفاع مقدسی خوب ساختن، خیلی بیش از اینکه نیاز به امکانات و پول و تجهیزات داشته باشیم، نیاز به فیلمنامه خوب داریم و آدم های دغدغه مند. شاید کمی برای قضاوت در مورد فیلمسازی که تازه دومین فیلم اش را ساخته زود باشد، ولی همانطور که پرویز شهبازی را با سه فیلم خوب کارگردان مهمی می دانم، نرگس آبیار با همین دو فیلم کوچک اش که به اندازه خودشان حرف می زنند، به عقیده من فعلاً مهم ترین فیلمساز زن سینمای ماست.

گرچه سینمای ایران عادت مان داده که خیلی زود از افراد ناامید شویم، ولی من امیدوارم که فیلمهای بعدی این فیلمساز هم لااقل از لحاظ فیلمنامه به خوبی شیار  ۱۴۳ باشند.

 

امتیاز : 1.5 از 4

 

محمد معین موسوی

آذر 93


 تاريخ ارسال: 1393/9/1
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محسن باقری:

محمد معین عزیز با تمام احترامی که برای گفته هایت قائلم باید بگم که در جشنواره به دلیل این چیزهایی که تو به عنوان نکته مثبت ارزیابی کردی فیلم را تا دقیقه 60 بیشتر تاب نیاوردم . مصاحبه ها بر ریتم خلل ایجاد کرده، شخصیت ها شناسایی و باور پذیر نشدن و از همه مهم تر فقدان خرده داستان ها خسارت جبران ناپذیر وارد کرده .... بیشتر از نمیتونم نظر بدم چون فیلم رو تا آخر ندیدم و نخواهم دید

3+6-

چهارشنبه 12 آذر 1393



>>>eli:

LIKE

2+0-

دوشنبه 3 آذر 1393



>>>حامد:

نقدی زیبا از فیلمی زیبا.

11+0-

يكشنبه 2 آذر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.