موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم مرگ ماهی ساخته روح الله حجازی
فیلم مرگ ماهی را در حالی دیدم که فیلم بسیار خوب زندگی مشترک آقای محمودی و بانو توقعات ام را از روح الله حجازی بالا برده بود. فهرست بلندبالای بازیگران فیلم و عوامل پشت صحنه ای که همگی از بهترین های سینمای ایران هستند، نوید نماشای یک فیلم خوب را به من می داد. وقتی فیلم شروع شد منتظر بودم اتفاق خاصی در فیلم رخ دهد که داستان را جلو ببرد، اما تفاقی رخ نداد. یک ساعت از فیلم گذشت باز هم اتفاق خاصی نیافتاد. 90 دقیقه از فیلم گذشت و نه اتفاق خاصی افتاد و نه فیلم تمام شد! هر لحظه خداخدا می کردم فیلم تمام شود و نمی شد! بله! مرگ ماهی همچون کابوسی طولانی قصد تمام شدن ندارد یقه بیننده را می گیرد و ول کن نیست!
فیلم چند ده بازیگر دارد که بدون هیچ هدف خاصی همینطور جلوی دوربین می روند و می آیند. آن هایی هم که هدف خاصی دارند حرف خاصی نمی زنند و ما متوجه نمی شویم چه می گویند! شخصیت های فیلم به قدری زیاد هستند که اسم آنها را نمی توان به خاطر سپرد. مثلاً در پایان فیلم نام یکی از شخصیت ها رامی برند که ما اصلاً متوجه نمی شویم منظورشان کدام است! بسکه که تراکم کاراکتر زیاد است!
شلختگی در فیلم موج می زند. از اول فیلم یکی از شخصیت ها دنبال میو است ولی پیدا کردن این میو به این آسانی نیست. تماشای فیلم به قدری زجر آور است خدا خدا می کنید این 3 روز که در وصیت نامه آمده است زودتر سر شود و داخل پرده سینما شوید تا این میو لعنتی را پیدا کنید، بلکه فیلم تمام شود. فیلم به راحتی می توانست چندین روز و ماه و سال ادامه پیدا کند و تدوینی هم در کار نیست و اگر هم بوده باید کل فیلم به زباله دان اتاق تدوین می افتاد، زیرا تمام صحنه های فیلم زائد و اضافی به نظر می آیند حتی در انتها هم میو پیدا نمی شود تا حداقل یکی از دهها گره فیلم باز شود!
داستان فیلم مرگ ماهی درباره وصیت مادری است که گفته پس از مرگ اش باید سه روز جنازه اش روی زمین بماند و بعد به خاک بسپارندش. اعضای خانواده که هر کدامشان یک گوشه هستند با شنیدن خبر مرگ مادر دوباره دور هم جمع می شوند و درباره این موضوع بحث می کنند. هنرپیشه های فیلم همینجور راه می روند و با هم دعوا می کنند و از پشت در و پنجره سرو کله شان پیدا می شود. نه شاهد گسترش ایده مرکزی فیلم هستیم و نه چیزی از شخصیتها و روابط میان خواهر و برادرها میفهمیم.
در فیلم پرسش های کاملاً بی ربطی مطرح می شود مانند لیف بچه و سقط بچه و تسبیح و لیوان و میو... که نه تنها بی ربط به اصل داستان هستند بلکه هیج پاسخی هم به آنها داده نمی شود. اعضای خانواده که مدام به آنها اضافه می شود دوتا دوتا در گوشه ای جمع می شوند و درباره موضوع بی ربطی بحث می کنند و باز دوباره سراغ دو نفر دیگر می روند و الی آخر و در این بین چند دعوای لفظی هست که بحث ها خیلی خسته کننده نباشد و دویاره این ماجرا ادامه دارد.
نیکی کریمی در طول فیلم در حال جیغ زدن و دعوا کردن است و طناز طباطبایی هم مدام در یک گوشه نشسته است و مات و مبهوت به دیگران نگاه می کند و بقیه بازیگران هم وضعیت مشابهی دارند. در این میان فقط علی مصفا می تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
تنها نکته ی فیلم فیلمبردای محمود کلاری است که نماها را پر از رنگ های زرد و زیتونی کرده است. هر نمای فیلم قابلیت تبدیل به کارت پستال را دارد ولی چون خبری از فیلمنامه نیست هیچ کارکردی در داستان ندارد. فضای فیلم جوری است که انگار درحال تماشای کابوسی هستید مه آلود و پر از جیغ و داد و بی نهایت پرت و پلا.
پس از سه روز سر انجام جنازه را خاک می کنند و جنازه کاملاً سالم است و با دست او «لی لی لی لی حوضک» بازی می کنند! فیلم به قدری حفره ی فیلمنامه ای دارد که بیشتر حفره است تا فیلمنامه یک اثر بلند سینمایی.
کارگردان مرگ ماهی با ساختن این فیلم شوخی بزرگی با تماشاگران اش کرده است.
فیلم می خواهد شکاف نسل ها و ارزش خانواده و در کنار هم بودن را نشان دهد و اینکه تا زنده هستیم کنار هم باشیم. اما با این فیلم به این نتیجه می رسیم که این آدم ها همان به هم نرسند بهتر است!
مرگ ماهی در میان بهت و حیرت تمام می شود (به خاطر شادی به پایان رسیدن این کابوس) در حالی که هنوز داستانی در فیلم شروع نشده است، تیتراژ نهایی روی پرده می آید. مرگ ماهی یا عنوان درست آن که باید مرگ میو می بود یکی از پرت و پلاترین و بی ارزش ترین فیلم های سینمای ایران در یک دهه اخیر است. به طوری که به راحتی می توان به آن یک صفر کله گنده داد!
موحد منتقم
بهمن ماه نود و سه
در همین رابطه بخوانید
رسیدن به سوژه با پل تأویل- نقد و بررسی فیلم مرگ ماهی (کاوه قادری)
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|