پرده سینما

خوابم یا بیدارم؟! نگاهی به «نیویورک، جزء به کل» ساخته‌ی چارلی کافمن

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

Synecdoche, New York

كارگردان: چارلی کافمن

فيلمنامه: چارلی کافمن

بازيگران: فیلیپ سیمور هافمن، کاترین کینر، سامانتا مورتون و...

محصول: آمریکا، ۲۰۰۸

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۲۳ دقیقه

گونه: درام

بودجه: ۲۰ میلیون دلار

فروش: حدود ۴ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

جوایز مهم: کاندیدای ۲ جایزه از جشنواره‌ی کنِ ۲۰۰۸

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۷۶: نیویورک، جزء به کل (Synecdoche, New York)

 

 

طعم سینما - نیویورک ، جزء به کلنیویورک، جزء به کل [۱] فیلمی به نویسندگی و کارگردانی چارلی کافمن است. کيدن کوتارد (با بازی فیلیپ سیمور هافمن) یک کارگردان برجسته‌ی تئاتر است که در حال حاضر نه نمایش خارق‌العاده‌ای روی صحنه می‌برد و نه زندگی زناشویی‌اش روالی خوشایند را طی می‌کند. در چنین شرایطی، همسرش آدل (با بازی کاترین کینر) همراه دختر خردسال‌شان راهی اروپا می‌شود و کيدن تنها می‌ماند. بعد از مدتی به کوتارد خبر می‌رسد که برنده‌ی جایزه‌ی نقدی مک‌آرتور شده است؛ کيدن تصمیم می‌گیرد با پولی که به‌دست آورده یک کار بزرگ و رؤیایی را در عرصه‌ی نمایش به سرانجام برساند...

نیویورک، جزء به کل اولین و تاکنون [۲] یگانه تجربه‌ی آقای کافمن، فیلمنامه‌نویس معتبر سینمای آمریکا در مقام کارگردان است. در کارنامه‌ی نویسندگی او، فیلم‌های مطرحی نظیر جان مالکوویچ بودن (Being John Malkovich) [ساخته‌ی اسپایک جونز/ ۱۹۹۹]، اقتباس (Adaptation) [ساخته‌ی اسپایک جونز/ ۲۰۰۲] و آفتاب ابدی ذهن بی‌آلایش (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) [ساخته‌ی میشل گوندری/ ۲۰۰۴] به چشم می‌خورد که برای آخری، برنده‌ی اسکار بهترین فیلمنامه‌ی اورجینال هم شده است.

اگر به تئاتر هیچ‌گونه علاقه‌ای ندارید، از مرور خلاصه‌ی داستان دلسرد نشوید! در نیویورک، جزء به کل تئاتر فقط و فقط بهانه‌ای است برای وارد شدن کیدن به ورطه‌ی بازسازی پرجزئیات یک زندگی. نیویورک، جزء به کل فیلم نامتعارفی است که مرز میان واقعیت و خیال را مخدوش می‌کند. کيدن با توهم مرگ، زنده است و مدام از مُردن حرف می‌زند. انتخاب نام خانوادگی ‌کیدن هم اصلاً بر همین اساس صورت گرفته است، "سندرم کوتارد" (Cotard's syndrome) بیماری روانی نادری است که طی آن، فرد مبتلا توهم این را دارد که مُرده [۳].

طریقه‌ی غیرمعمول روایت داستان، نکته‌ای است که ارتباط برقرار کردن مخاطب با فیلم را دشوار می‌سازد؛ بد نیست بدانیم بودجه‌ی اولیه‌ی نیویورک، جزء به کل ۲۰ میلیون دلار بوده اما تنها حدود ۴ میلیون دلار فروش داشته است که به‌نظرم بیش از هر چیز، به‌خاطر بلاتکلیفیِ اغلب تماشاگران در مواجهه با چنین فیلم پرابهامی بوده. نیویورک، جزء به کل تقریباً دو ساعت است؛ اما از دید این قبیل مخاطبانِ زلف‌ گره ‌نزده با فیلم، گویی چهار-پنج ساعت یا بیش‌تر طول می‌کشد!

هر فیلمی که تا به حال طی ۷۵ شماره‌ی گذشته‌ی طعم سینما از پیچیدگی و دشواریابی‌اش گفتم -مثلاً کله‌پاک‌کن (Eraserhead) [ساخته‌ی دیوید لینچ/ ۱۹۷۷] [۴]- را کناری بگذارید و از یاد ببریدش! چرا که خودتان خواهید دید نیویورک، جزء به کل قابل مقایسه با هیچ‌کدام‌شان نیست! نیویورک، جزء به کل گذر زمان را هم به بازی می‌گیرد؛ سال‌ها سپری می‌شود اما کوتارد هنوز مشغول انتخاب بازیگران و نظارت بر ساخت دکورهاست و حتی نامی برای نمایش کذایی‌اش انتخاب نکرده.

نکته‌ای که در ارتباط با نیویورک، جزء به کل جلب توجه می‌کند، این است که چارلی کافمن با دست‌وُدلبازی راه را برای اخذ تفاسیر گوناگون باز گذاشته است! نگارنده بعید می‌داند هیچ فیلم دیگری در اندازه‌های نیویورک، جزء به کل وجود داشته باشد که بشود -تا این حد- برداشت‌های گاه قرابت‌آمیز و در اکثر موارد، ۱۸۰ درجه متضادِ یکدیگر از آن استخراج کرد! از آنجا که نیویورک، جزء به کل فیلمی متفاوت است، معتقدم که نحوه‌ی برخورد متفاوتی هم طلب می‌کند.

برخلاف روال معمول، از اظهارنظر قطعی پیرامون نیویورک، جزء به کل خودداری می‌کنم و فقط یکی از بسیار تعابیری را که می‌شود به فیلم نسبت داد، می‌آورم؛ صدور رأی نهایی درخصوص این‌که با یک ایده‌ی هدررفته یا شاهکاری درک‌نشده طرفیم، می‌تواند به‌همان دشواری تشخیص مرزهای واقعیت و خیال در لحظات مختلف نیویورک، جزء به کل باشد. این‌بار تصمیم‌گیری با خودتان! برای رسیدن به قطعیت هم هر چند مرتبه که خواستید، مختارید فیلم را تماشا کنید! تعبیری که اشاره کردم را در پاراگراف بعدی بخوانید.

جایی از نیویورک، جزء به کل آدل، همسر کیدن به او می‌گوید: «تا کی می‌خوای کارای [آثارِ] بقیه رو بازسازی کنی؟» (نقل به مضمون) کوتارد هم تصمیم می‌گیرد برای اثبات توانایی‌هایش، حالا که پولی درست‌وُدرمان دست‌اش رسیده است، پروژه‌ی جاه‌طلبانه‌ای را به‌نامِ خود ثبت کند که -به خیال خودش- او را به جاودانگی خواهد رساند. طرحی که از حدّ و حدودِ مدیوم تئاتر بسیاربسیار فراتر است. کیدن غافل است که این هم -در بهترین حالت- یک بازسازی از نوعی دیگر خواهد بود. او منظور همسرش را درست متوجه نشده است و این‌بار به بازی مخاطره‌آمیزِ دوباره‌سازی و روی صحنه بردن "زندگی" قدم می‌گذارد. کیدن نمی‌داند که از این مسیر، جاودانه نخواهد شد و بدتر، درماندگی و بیهودگی نصیب‌اش می‌شود. کوتارد قصد کرده با حذف و تغییر نقاط تاریک، سالیان عمرش را آن‌طور که می‌پسندیده -و طبیعتاً اتفاق نیفتاده است- بر صحنه بیاورد. ولی آن‌چه که عاید کیدن می‌شود، فقط تکرار و تکرار و تکرار است. تکراری فرساینده که پهلو به پهلوی پوچی می‌ساید.

 

پیمان عباسی‌نیا

پنج‌شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۳

 

[۱]: از اصطلاح Synecdoche برای دلالت بر معنای مجازی‎ای استفاده می‌کنند که در آن جزء یا فرد، نمایانگر کل یا نوع و یا برعکس است.

[۲]: فوریه‌ی ۲۰۱۵.

[۳]: ویکی‌پدیای فارسی، مدخل‌ خودمُرده‌پنداری.

[۴]: برای مطالعه‌ی نقد نگارنده بر کله‌پاک‌کن، می‌توانید کلیک کنید بر «راه بی‌‌نهایت»؛ منتشره به تاریخ دو‌شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ در پایگاه پرده‌ی سینما.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     ■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/12/7
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>> دکتر فرهاد:

سلام -سایت پر محتوایی دارید- در ضمن اگر می توانید لطفن در مورد فیلم های بیشتری از کریستین بیل در سایت بنویسید-با آرزوی موفقیت-

7+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>آغداشلو:

گلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگلگل

4+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>> saeed1212:

Synecdoche, New York !! عجب !! باحال بود ...

7+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>زهرا:

^_^ ^_^

6+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>ma:

سلام.بودجه 20 میلیون دلار،فروش حدود 4 میلیون! ادم نمیدونه بخنده بهشون یا براشون ناراحت بشه!با این توضیحات کاملا ترغیب شدم که فیلم رو نبینم!!! با تشکر.

5+10-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>kave:

السلام علیک یا دوست! دلم تنگ شده بود برای شما آقا پژمان؛ خیلی وقت بود چیزی برای شما ننوشته بودم. -ساعت ها- هم عالی بود. یکی از دوستام که فیلمو دیده بود، از فیلم خوشش نیامده بود به دلیل-به زعم خودش- برخی بی منطقی ها و اکیداً می گفت نبینش! اما من دیدمش و خیلی بدم نیومد! Synecdoche, New York رو هنوز موفق به دیدنش نشدم اما باید ساعاتی خالی گذاشت و دیدش! تشکرات بسیار.

8+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>> امیرحسین:

درود. همیشه از طرفداران نقدهای شما بودم ولی این دومین باره که برایت کامنت گذاشتم... خلاصه اینکه تبریک می گم و رصد می کنم پرده سینما را... همه صفحات فیلم ایرانی و غربی اش را... بدرود.

5+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>خادم:

بابت نكات جالب توجه در باب فيلم كه عنوان فرموديد سپاس........................................................................................

5+5-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>A H M A D:

سلام می گم راستی شما نقدی روی فیلم ***گرگ وال استریت*** نوشتید؟ به نظرتون فیلم خوبی بود؟!

5+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>جوادیان:

با عرض سلام و خسته نباشید/// بدجوری من رو با خاک یکسان کرده این فیلم/// در هر صورت خیلی ممنون///

4+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>مجتبا:

تکراری فرساینده که پهلو به پهلوی پوچی می‌ساید...هافمن تو هر فیلمی باشه مثل منور اون فیلمو روشن می کنه:->این فیلمو بزنید تا روشن بشید:->

7+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>mani@yahoo.com:

فقط می خوام بگم حرف نداشت بابا:-}

6+1-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>یه نفر:

هافمن ۳ بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد: در سال ۲۰۰۷ برای فیلم جنگ چارلی ویلسون، در ۲۰۰۸ برای تردید و در سال ۲۰۱۳ برای بازی در فیلم استاد (مرشد). او در سال ۲۰۰۵ برای فیلم کاپوتی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد.

6+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>یه نفر:

فیلیپ سیمور هافمن: جسد وی در ۲ فوریه ۲۰۱۴ در آپارتمان وی پیدا شد. طبق گزارش نیویورک پست جسد هافمن در حالی که سوزن تزریق مواد در دستانش قرار داشت در حمام آپارتمانش در نیویورک یافت شد. بعد از حدود یک ماه از مرگ وی آزمایشهای کالبد شکافی وی منتشر شدند که زیاده روی در مصرف کوکائین، هروئین و بنزودیازپین‌ها را عامل مرگ وی معرفی کردند. وی در زمان مرگ تنها ۴۶ سال داشت و مشغول بازی بعنوان یکی از نقش‌های اصلی در مجموعه فیلم‌های "مسابقات عطش" بود. فیلیپ سیمور هافمن که سال پیش نیز با ایفای نقشش در فیلم "استاد" به کارگردانی پائول توماس آندرسون نامزد جایزهٔ اسکار شده بود سابقهٔ مصرف مواد را داشت ولی تا قبل از مرگش، به مدت ۲۳ سال دست به مواد مخدر نزده بود.

5+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>یه نفر:

فیلیپ سیمور هافمن (به انگلیسی: Philip Seymour Hoffman) (زاده ۲۳ ژوئیه ۱۹۶۷ - درگذشته ۲ فوریه ۲۰۱۴) بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار و گلدن گلوب بود.

6+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>یه نفر:

چارلی کافمن او در خانواده‌ای یهودی در نیویورک سیتی زاده شد. در کارنامه وی تا سال ۱۹۹۹ که فیلم‌نامه فیلم جان مالکوویچ بودن را نوشت تنها فیلمنامه چند سریال تلویزیونی دیده می‌شود. جان مالکوویچ بودن برای او یک نامزدی اسکار و یک جایزه بفتا به ارمغان داشت.بعد از آن فیلم‌نامه طبیعت بشر (۲۰۰۱) را نوشت. سپس فیلم‌نامه فیلم اقتباس. (۲۰۰۲) را قلم زد که برایش یک نامزدی دیگر اسکار و یک جایزه بفتای دیگر به همراه داشت. او همچنین فیلم‌نامه اعترافات یک ذهن خطرناک (۲۰۰۲) را برای کارگردانی جرج کلونی نوشت. در سال ۲۰۰۴ با نوشتن فیلم‌نامه فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک برنده جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی شد. او اولین تجربه کارگردانی خود را در فیلم سینکداکی نیویورک آغاز کرد که در آن بازیگری چون فیلیپ سیمور هافمن به ایفای نقش می‌پردازد. او اکنون با همسر و دو فرزندش در پاسادانا، کالیفرنیا زندگی می‌کند.

7+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>eli:

LIKE LIKE

4+0-

پنجشنبه 7 اسفند 1393



>>>نونا:

ممنون از شما. پاينده باشيد

6+24-

پنجشنبه 7 اسفند 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.