پرده سینما

نمایشی ابلهانه از هیولاهای غیرواقعی! درباره «دنیای ژوراسیک» از پرفروش‌ترین‌های اکران آمریکای شمالی

پرده سینما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«این یکی از آن روزهای کلاسیک تاریخ سینماست.» این جمله را فرانک مارشال، تهیه کننده دنیای ژوراسیک در آخرین روزهای فیلمبرداری این فیلم به زبان آورد. درست همان روزهایی که تریلرهای اعصاب خردکن این فیلم منتشر می شد و کالین تروورو، کارگردان فیلم در توییتر خود نوشته بود: «در دنیای ژوراسیک، خبری از دایناسورهای پردار نیست»... صحنه فیلمبرداری در آزمایشگاه ژنتیک مخفی دکتر هنری وو در جریان است؛ جایی که دکتر وو (تنها شخصیت مشترک پارک ژوراسیک و دنیای ژوراسیک) علاقه اش را به موجودات عجیب و غریب به نمایش گذاشته، از جمله مارمولکی به رنگ آبی روشن و ماری دوسر و زال گونه. پیش از آن که بتوانیم دنبال میکروسکوپ های آزمایشگاه دکتر وو بگردیم، ولاسی راپتوری هم قد یک انسان بالغ با هدایت سه عروسک گردان به آزمایشگاه حمله می کند و یکی از شخصیت های احمق داستان را که مدام می گوید: «من طرف شما هستم.» می کشد. به این ترتیب یکی از روزهای کلاسیک تاریخ سینما برای این تهیه کننده، کارگردان، ولاسی راپتور و آن بدمن ابله با موفقیت فیلمبرداری می شود.

این فیلم قرار بود در سال 2004 ساخته و در سال 2005 اکران شود اما فراز و نشیب های جهنمی در مراحل تهیه و ساخت باعث شد اکران اش 10 سال به تعویق بیفتد. با این وجود و به رغم نقدهای منفی متعددی که از سوی جامعه علمی به سمت این فیلم سرازیر شد، این فیلم توانست رکورد فروش را در هفته نخست بشکند و با پشت سر گذاشتن The Avengers و Harry Potter and the deathly Hallows و عبور از مرز 500 میلیون دلار سود ناخالص، به بالاترین رکورد فروش در هفته نخست در کل تاریخ سینمای جهان دست یابد. البته این رکوردشکنی و مقایسه آن با دیگر فیلم های پرفروش نشان می دهد فیلم های پرفروش لزوما فیلم های عمیق و ارزشمندی نیستند. اگر اینطوری نگاه کنیم، دنیای ژوراسیک در نگاه هواداران پارک ژوراسیک، به حق شایسته عنوان «اخراجی» از دنباله فیلم های پارک ژوراسیک است. حالا ببینیم دنیای ژوراسیک چطور فیلمی است و چه معایب و محاسنی دارد؟

 

● آغوش گرم اما دلی سرد

برخلاف گفته تهیه کننده دنیای ژوراسیک که لحظات فیلمبرداری این فیلم را تاریخی تلقی می کرد، تعدادی از منتقدان این فیلم را در مقایسه با پارک ژوراسیک اصلی، یک فیلم متوسط تلقی کرده اند. منتقدان «آسیوشیتدپرس» به این فیلم دو ستاره از چهار ستاره دادند و آن را «فیلمی کریه و گزافه گو» توصیف کردند که «فاقد احساس زیردستانه شگفتی، مزاح و تعلیقی است که در فیلم اصلی «پارک ژوارسیک» دیده می شد.» منتقدانی هم که به آن امتیاز اندکی بالاتر از متوسط داده اند، این امتیاز را به جلوه های ویژه فیلم داده اند که بخصوص در نمایش آن روی پرده نقره ای سه بعدی خودنمایی می کند، هرچند نگاهی دقیق تر به همین جلوه های ویژه نیز باعث شده تا دوباره برخی منتقدان حتی از CGI فیلم نیز ناراضی باشند.

 

● نکته‌های مثبت فیلم

با وجود همه نقدهای منفی، نباید از برخی جنبه های مثبت شخصیت پردازی فیلم بگذریم، به ویژه درمورد کلر که زنی سرد و مصمم و درگیر تجارت و کار و بار خودش است اما به تدریج، تغییر رنگ می دهد و به خاله ای نگران و مسئول تبدیل می شود. هم وزنی هر دو جنبه شخصیت کلر او را از بسیاری شخصیت های مشابه در فیلم های حادثه ای دیگر متمایز می کند. در خیلی از فیلم ها چنین شخصیت هایی یا یکسره دست و پا چلفتی و بی عرضه و لوس و جیغ جیغو تصویر می شوند یا بی رحم و سنگدل و بی عاطفه در حالی که شخصیت کلر (برعکس دایناسورهای فیلم) قابل قبول و واقع نما نوشته شده است.

برخی شخصیت های نقش چندم هم به همین ترتیب خارج از کلیشه های رایج نوشته شده اند. صاحب پارک برای مثال با شخصیت رایج و کلیشه ای سرمایه دارها در هالیوود متفاوت است و این تفاوت به ویژه در سپردن این نقش به یک بازیگر هندی (که پیش از این هم در بالیوود و هم در هالیوود نقش آفرینی کرده) به خوبی مشهود است. حتی شخصیت بچه ها در فیلم فیلم برخلاف کلیشه «کودک اعصاب خرد کن و نیازمند مراقبت» که در هر سه فیلم قبلی «پارک ژوراسیک» ترسیم شده بود، کاملاً مستقل و واقع نما بودند؛ البته اگر از این نکته مهم بگذریم که کودک جوان تر، تعامل زیادی با قصه نداشت و انگار در لب مرز خیال پرستی سیر می کرد. علاوه بر شخصیت پردازی واقع گرایانه، حساب و کتاب و طرز کار پارک هم به خوبی تصویر شده و جایگاه هرکدام از شخصیت های پارک به سادگی و روشنی مشخص شده. اشارات تصویری و خاطره انگیز فیلم نیز به پارک ژوراسیک اصلی (با صرف نظر کردن از برخی بی دقتی ها در این صحنه ها) جزو معدود صحنه های دلپذیر و مطبوع فیلم برای دوستداران پارک ژوراسیک است.

 

● و اما رسید مشکل‌ها

دایناسورها تنها موجوداتی نیستند که در این فیلم مورد بی توجهی کارگردان قرار داشته اند. برخی جنبه های فناوری روز نیز در این فیلم نادیده گرفته شده؛ مثلاً در فیلم افراد کمی هستند که مشغول توئیت کردن یا اشتراک گذاری خبرها و عکس ها باشند. گویی بیشتر بازدیدکنندگان پارک متعلق به یک یدو نسل پیش هستند که رابطه گرمی با تلفن های هوشمند خود برقرار نکرده اند. در دنیای واقعی مردم وقتی چیز هیجان انگیز و حتی صحنه ای خطرناک و مرگ بار می بینند، بلافاصله دستیار هوشمندشان را از جیب بیرون می آورند و فیلم و عکس می گیرند. استفاده از پهپادهای ارزان قیمت کوچک هم در چنین پارک هایی بسیار رایج و کاربردی خواهد بود. در دنیای واقعی هم پهپادهای هدایت پذیر به کمک گوشی های همراه توسعه زیادی پیدا کرده اند اما در پارک به این بزرگی، هیچ خبری از چنین وسایل پرنده کوچک و ارزانی نیست، حتی وقتی موجود بدذات و حیله گر و مخفی کاری مثل ایندومینوس به بزرگترین تهدید برای بقای پارک تبدیل شده است.

 

● دایناسورهای عقب‌مانده

گذشته از جلوه های ویژه هیچ کس برای داستان عامه پسند و کلیشه ای فیلم، لایه های زیرین علمی - تخیلی فیلم و به ویژه میزان تطابق فیلم با واقعیت های علمی ارزشی قائل نشده است؛ شاید به این دلیل که اگر بخواهیم به این موضوعات بپردازیم، در عمل باید امتیازی منفی به این جنبه های فیلم بدهیم. چیزی که باعث عصبانیت و خشم طرفداران قدیمی پارک ژوراسیک می شود، همین ضعف های فیلم است. دو سال پیش، یعنی بیست سال پس از اکران نخستین پارک ژوراسیک، نسخه سه بعدی آن بازسازی و اکران شد و پس از بیست سال، دوباره طعم لذتبخش یکی از هیجان انگیزترین رشته های علمی را به زیر دندان ها بازگرداند.

تفاوت پارک ژوراسیک و دنیای ژوراسیک دقیقاً همین اختلاف نظر قدیمی طرفداران علم و سرگرمی را نشان می دهد. طرفداران علم بارها ثابت کرده اند که «علم» می تواند فی ذاته برای همه جذاب و الهام بخش و تأثیرگذار باشد، در حالی که بی هنران ضدعلم، همیشه در پی پوشاندن لباسی مسخره و دلقک آسا به تن همه چیز، از جمله علم و حقیقت بوده اند تا با تجملات چشم پر کن، بی هنری خود را در بیان حقیقت، مخفی کنند. استقبال از این فیلم در گیشه ها نیز هیچ چیزی را جز منفعل بودن جامعه بشری نسبت به آنچه که رسانه ها برایش می پزند نشان نمی دهد. این فیلم در مقایسه با پارک ژوراسیک اصلی، یک عقبگرد به تمام معناست.

بی توجهی عامدانه و احمقانه سازندگان فیلم به کلیات و جزئیات علمی که این روزها حتی دانش آموزان دبستانی هم به خوبی با آن ها آشنا هستند و نمایش تصویری از دایناسورها که حتی از دایناسورهای پارک ژوراسیک اصلی هم قدیمی نماتر و بیشتر یادآور کیفیت افتضاح و مضحک فیلم های قدیمی گودزیلای ژاپنی هاست، فقط یک چیز را به ذهن متبادر می کند؛ این فیلم برخلاف پارک ژوراسیک، نباید علمی - تخیلی شمرده شود؛ دنیای ژوراسیک برعکس فیلمی است ضدعلمی - تخیلی.

دنیای ژوراسیک نمایشی ابلهانه از هیولاهای غیرواقعی و پرداخت نشده که باهوش ترین شان طبق دستور کارگردان شیفته کشتن است و برخلاف هر حیوان دیگری بدون این که گرسنه باشد راه می رود و می کشد و می کشد؛ اما برخلاف او، کهنه سرباز هیولاها بدون این که بداند داستان از چه قرار است، به جنگ این موجود باهوش می رود، خسته اش می کند، او را به دامگه موجودی می کشاند که خدا می داند چطور از وجود او آگاه بوده است و پس از آن که این دشمن دانا کشته شد، انگار که هیچ غریزه حیوانی در بدن ندارد و کاملاً در نقش کهنه سرباز پیر فرو رفته، به همان سبکی از میدان خارج می شود که سیلوستر استالونه در پایان رینگ خونی پیروزمندانه ولی خسته، صحنه را ترک کرد. دنیای ژوراسیک درست مثل بدمن ابله و کم هوش فیلم، هلسکینز است که خود را طرفدار دایناسورها می شمرد ولی به فکر سوءاستفاده از آن هاست و عاقبت هم توسط دایناسورها خورده می شود: دنیای ژوراسیک دشمن دایناسورهاست.

 

 

پرده سینما، این گزارش را برای انتشار از مجله همشهری دانستنی‌ها برگزید.



 تاريخ ارسال: 1394/4/31
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.