پرده سینما

از قهرمانی ناکام به قهرمانانی ناکام! نگاهی به فیلم «انتخابات» ساخته الکساندر پین‎

کاوه قادری


 


 

 



پنج‌شنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 


         

انتخابات

Election

کارگردان: الکساندر پین

تهیه‌کننده: آلبرت برگر، کیت سمپلس

نویسنده فیلمنامه: الکساندر پین، جیم تیلور

بر پایه داستان «انتخابات» نوشته تام پروتا

بازیگران: متیو برودریک، ریس ویترسپون، کریس کلاین، جسیکا کمبل، مالی هاگن، کالین کمپ، مارک هیرلیک، مت مالوی

موسیقی: رولف کنت

فیلم‌بردار: جیمز گلنون

تدوین‌گر: کوین تنت

شرکت تولید: MTV Films

توزیع‌کننده: پارامونت پیکچرز

تاریخ‌ نخستین نمایش: ۲۳ آوریل ۱۹۹۹

مدت زمان فیلم: ۱۰۲ دقیقه

محصول کشور: آمریکا

هزینهٔ تولید فیلم: ۲۵ میلیون دلار

فروش گیشه: ۱۴.۹ میلیون دلار

 

 

 

 

طعم سینما - شماره ۲۳۹: انتخابات (Election)

 

 

 

تا حالا با فیلم‌هایی مواجه شده‌اید که در کارنامه‌ی فیلمسازی و سینمای آن فیلمساز مهجورند اما به لحاظ داستانی، تماتیک، درونمایه‌ای و حتی ساختاری، نقش مؤسس را برای سینمای آن فیلمساز ایفا می‌کنند؟ انتخابات الکساندر پین دقیقاً از همین نوع آثار است؛ فیلمی که نقش پِی و مصالح را برای ساختمان سینمای پین بازی می‌کند! یعنی تمام آن ذوق‌زدگی‌های به‌حقی که از پسِ تماشای فیلم جاماندگان الکساندر پین به عنوان غنی‌ترین فیلم سینمای او داریم در حالی است که نهال چنین درخت تنومندی، در فیلم انتخابات او کاشته و آبیاری شده است؛ به این معنا که تمام آنچه از مقوله‌هایی همچون قهرمان ناکام، اهمیت انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها در بزنگاه‌ها، تقدیر محتوم، ناگهان از عرش به فرش رسیدن، رویابافی‌های بی‌پشتوانه‌ای که نهایتاً وضعیت را بدتر هم می‌کنند، نقش ریزجزییات و اتفاقات کوچک در کن‌فیکون شدن ماجراها، مستحکم یا شکرآب شدن یک‌شبه‌ی روابط و غیره و ذالک در سینمای پین و به‌ویژه در فیلم جاماندگان او می‌بینیم، همگی از فیلم انتخابات به صورت هدفمند، آبژکتیو شده، پرداخت‌شده و جاافتاده وارد سینمای او شدند و رشد و پرورش یافتند تا به فیلمی مثل جاماندگان منجر شدند.

مانند تمام فیلم‌های سینمای الکساندر پین، انتخابات او نیز داستان قهرمانی ناکام را داخل یک موقعیت گذار و برای یک محدوده‌ی زمانی مشخص روایت می‌کند؛ با این تفاوت که در انتخابات همچون آنچه بعدها در فیلم‌های راه‌های فرعی و جاماندگان نیز می‌بینیم، ما از قهرمانی ناکام به قهرمانانی ناکام می‌رسیم که در راه‌های فرعی و همین انتخابات، این قهرمانان ناکام به نوعی با همدیگر هم‌افزایی دارند و در ناکامی و تقدیر محتوم‌شان نسبت به هم راکورد زمانی دارند اما در جاماندگان یک قهرمان نهایتاً خودش را فدا می‌کند تا قهرمان دوم که به نوعی گذشته‌ی اوست، به سرگذشت او در گذشته دچار نشود.

حال، در انتخابات هم ما با «جیم» مواجهیم که در موقعیت کنونی خود دچار روزمرگی و بن‌بست شده و همواره در حسرت بچه‌دار شدن است، و همچنین «پاول» که بعد از مصدومیت‌اش در تمرین اسکی و «محرومیت از فعالیت ورزشی به تجویز پزشک»، زندگی بی‌هدف و دارای بطالتی را طی می‌کند، و همچنین «تمی» که از پسِ یک شکست عشقی می‌آید، و البته «تریسی» که با وجود جاه‌طلبی و پیشرفت‌اش همواره از موقعیت کنونی‌اش احساس نارضایتی دارد، تنهاست و نسبت به اطراف و رقبایش نیز ستیزه‌جو و قائل به کسب پیروزی به هر قیمتی است. فیلم داستان موقعیت این چهار شخصیت اصلی را به صورت موازی، درهم‌تنیده و در تقابل با یکدیگر روایت می‌کند و ویژگی که در این میان قابل توجه است، ارتباط این چهار داستانک در جهت شکل‌دهی، پیشبرد و به ثمر رساندن درام اصلی است؛ این یعنی در انتخابات هم مانند روال متعارف در سینمای الکساندر پین، داستان اصلی قبل از داستانک‌ها وجود خارجی ندارد و داستانک‌ها صرفاً شاخ و برگ‌های فرعی داستان اصلی نیستند؛ بلکه اصلاً این خود داستانک‌ها هستند که داستان اصلی را می‌سازند؛ همچنان که در این فیلم هم از پسِ ارتباط و درهم‌تنیدگی و تقابل چهار داستان موقعیت «پاول» و «جیم» و «تریسی»و «تمی» است که درام اصلی شکل می‌گیرد، بارور می‌شود، به پیش می‌رود و به ثمر می‌رسد؛ به این معنا که هم سرنوشت شخصیت‌ها به هم ارتباط پیدا می‌کنند و هم کنش و واکنش هر شخصیت به صورت دومینویی بر سرنوشت شخصیت‌های دیگر اثر می‌گذارد.

در واقع، در انتخابات، ریزجزییات در اکت‌های هر شخصیت، هم منجر به تغییر سیر کلی وقایع می‌شود و هم روی سرنوشت شخصیت‌های دیگر به صورت دومینویی تأثیر می‌گذارد؛ مثلاً اینکه «پاول» به جای خودش به «تریسی» رأی می‌دهد و تأثیرش بر سرنوشت «تریسی» و «جیم»؛ یا اینکه «جیم» برای مهار بلندپروازیِ نهایتاً منجر به یأس «تریسی»، در شمارش آرا به نفع «پاول» تقلب می‌کند و تأثیرش بر سرنوشت «پاول» و «تریسی»؛ یا اینکه «تریسی» پوسترهای «پاول» را پاره می‌کند و تأثیرش بر سرنوشت «تمی» و «پاول» و «جیم»؛ یا اینکه «تمی» به دروغ مسئولیت پاره کردن پوسترهای «پاول» را برعهده می‌گیرد و تأثیرش بر سرنوشت «تریسی» و «جیم» و حتی «پاول،»؛ و یا اینکه «تریسی» آگاهانه درباره‌ی پاره کردن پوسترها دروغ می‌گوید و تأثیرش بر سرنوشت «تمی» و «پاول» و «جیم».

به بیان دیگر، در انتخابات، ما مدام با انتخاب‌های شخصیت‌ها مواجهیم که بر سرنوشت شخصیت‌های دیگر اثر متقابل دارد اما در بهبود سرنوشت خودشان تأثیر چندان مثبتی ندارد؛ یعنی ترجمه‌ی همان جمله‌ای که «تریسی» در ابتدای فیلم درباره‌ی «تقدیر محتوم» و تغییرناپذیر بودن آن گفت؛ «تقدیر محتوم»ی که تماتیک فیلم الکساندر پین است و درباره‌ی هر چهار شخصیت شاهدش هستیم که هر انتخابی کنند باز در نهایت سرنوشت‌شان همان سرنوشت قهرمان ناکام است و در این زمینه، رویابافی‌ها و جاه‌طلبی‌ها نیز معمولاً اوضاع را بدتر می‌کند؛ مانند «جیم» که برای بچه‌دار شدن دست به قمار می‌زند ولی در نهایت خانه و زندگی‌اش را از دست می‌دهد، یا «تمی» که حرکات‌اش برای انتقام‌گیری از اطرافیان‌اش نهایتاً به طردشدگی خودش منجر می‌شود، یا «پاول» که در آرزوی ریاست شورای دانش‌آموزی و محبوب و مشهور شدن دوباره نزد عام است ولی همچنان یک آدم روزمره با عدم اطمینان از نامزدش و مسیر زندگی‌اش باقی می‌ماند، و یا حتی «تریسی» که به ریاست شورای دانش‌آموزی و سپس بورسیه شدن و همنشینی با سیاسیون می‌رسد و ظاهراً از باقی کاراکترها خوش‌فرجام‌تر است اما از نریشن‌های پایانی‌اش می‌فهمیم که همچنان تنها مانده و او هم از وضعیت‌اش ناراضی است و همچنان حسرت رابطه‌ی پایان‌یافته‌اش با «دیو» را می‌خورد.

این‌همه «نرسیدن»ها، یعنی حرکت شخصیت‌ها در سینمای الکساندر پین از نقطه‌ی A به نقطه‌ی A' است و فیلم انتخابات، اولین نمونه‌ی شاخص سینمای پین در این زمینه است و دقیقاً بخاطر همین تغییر از A به A' است که می‌گوییم ناکامی قهرمانان در عرض یک موقعیت گذار تعریف می‌شود؛ «موقعیت گذار»ی که در فیلم انتخابات، رأی‌گیری برای انتخاب رییس شورای دانش‌آموزی است، در فیلم درباره‌ی اشمیت، دوران بازنشستگی شخصیت اصلی و سفرش برای منصرف کردن دخترش از ازدواج است، در فیلم راه‌های فرعی، سفر جاده‌ای یک‌هفته‌ای برای شرکت در آزمونی تفننی است، در فیلم زادگان، دوران کما تا مرگ همسر شخصیت اصلی و دست و پنجه نرم کردن با دخترش است، در فیلم نبراسکا، سفر شخصیت اصلی برای دریافت جایزه‌ای است که او تصور می‌کند در مسابقه‌ی بخت‌آزمایی برنده شده و در فیلم جاماندگان، گذراندن دوران تعطیلات کریسمس توسط معلم مدرسه به همراه مستخدم مدرسه و یکی از دانش‌آموزان است.

در تمام این موقعیت‌های گذار، تمام انتخاب‌ها و تلاش‌ها و سیر و سیاحت‌های قهرمانان سینمای پین برای بهبود وضعیت‌شان، همچنان آن‌ها را در تغییر سرنوشت‌شان ناکام می‌گذارد؛ یعنی همان جمله‌ی «تریسی» در ابتدای فیلم که تماتیک فیلم انتخابات و سپس تماتیک کل سینمای الکساندر پین است؛ و دقیقاً به همین دلیل است که می‌توان گفت فیلم انتخابات، نهال کاشته شده و آبیاری شده‌ی درخت سینمای پین است؛ همچنانکه تمام «ناکامی»ها و «نرسیدن»های قهرمانان سینمای پین نیز از همین فیلم انتخابات آغاز می‌شود؛ کافی است هم به لحاظ درونمایه و هم به لحاظ میزانسن، لحظه‌ی ترک مدرسه توسط «جیم» در انتخابات را با لحظه‌ی ترک مدرسه توسط «پل» در جاماندگان مقایسه کنید و همچنین با لحظه‌ی ترکیدن بغض «اشمیت» در درباره‌ی اشمیت و لحظه‌ی خداحافظی «مت» با همسرش در زادگان و حتی خنده‌ی تلخ «تمی» وقتی قرار است طرد شود و حسرت «تریسی» از اینکه چرا تنهاست و در اوج ترقی شغلی، «دیو» را ندارد؛ دقیقاً همینجاست که می‌گوییم سینمای الکساندر پین درباره‌ی «نرسیدن» و «ناکامی» است که مبدأش فیلم انتخابات است.

 

 ■■■■

 

 

انتخابات الکساندر پین فیلمی در گونه‌ی کمدی سیاه نیز هست؛ ویژگی‌ای که باعث شده بسیاری از تلخی‌های نهفته در ذات داستان برای مخاطب احساس نشود؛ مثلاً اینکه در درونمایه‌گویی اخلاق‌گرایانه‌ی فیلم (لااقل از نگاه «جیم»)، صادق‌ترین کاراکتر داستان یعنی «تمی»، تلخ‌ترین مسیر داستانی را دارد و فرجام‌اش طرد شدن از جامعه‌ی عُرفی فیلم است ولی خوش‌فرجام‌ترین کاراکتر ماجرا یعنی «تریسی»، همان فردی است که با تقلب (پاره کردن پوسترهای «پاول») کارش را پیش برده بود. ویژگی جالب دراماتورژی فیلم در این زمینه اما قرار گرفتن پاندولی شخصیت‌ها بین موضع مظلوم و ظالم است که باعث می‌شود موضع مخاطب نسبت به شخصیت‌ها در مقاطع مختلف مانند یک نمودار سینوسی شود، طوری که احساسات مخاطب نسبت به هر کاراکتر مانند آونگ، دائم در حال نوسان باشد. برای نمونه، وقتی «پاول» عملاً برای تخریب کاندیداتوری «تریسی» وارد عرصه می‌شود، ما نسبت به «پاول» موضع منفی می‌گیریم ولی هنگامی که پوسترهای «پاول» توسط «تریسی» پاره می‌شود و «پاول» مظلومانه به خودش رأی نمی‌دهد، با «پاول» همذات‌پنداری می‌کنیم؛ یا وقتی «تریسی» به لطف رأی «پاول» به او و پاره کردن پوسترهای «پاول»، پیشتاز شمارش آرا است، دوست داریم «تریسی» هرطور شده رأی‌گیری را ببازد تا تقاص پس دهد اما وقتی با تقلب «جیم» در شمارش آرا بازنده اعلام می‌شود و شور و احساسات سرکوب‌شده‌ی او را می‌بینیم، با او نهایت همذات‌پنداری را پیدا می‌کنیم؛ همچنین است «جیم» که وقتی در شمارش آرا بر ضد «تریسی» تقلب می‌کند از او متنفر می‌شویم اما وقتی از مدرسه اخراج و خانه و زندگی خود را از دست می‌دهد، به حال او دل می‌سوزانیم؛ و البته «تمی» که وقتی برای انتقام‌گیری از «پاول» کاندیدا می‌شود از او بدمان می‌آید ولی وقتی گناه نکرده‌ی پاره کردن پوسترها را گردن می‌گیرد و طرد می‌شود، دلمان به حال‌اش می‌سوزد. نوعی از شخصیت‌پردازی خاکستری که در فیلم جاماندگان نیز وجود داشت و شبیه همین احساسات آونگی در مخاطب را نسبت به شخصیت «پل» و «تالی» ایجاد کرده بود. انگار فیلم‌های الکساندر پین می‌خواهند بگویند ضدقهرمان واقعی، خود این دنیا است که آدم‌ها را جبراً ناکام می‌کند و اینگونه مقابل هم قرار می‌دهد و پیروزی یکی را معادل دل‌شکستگی دیگری تعریف می‌کند. انگاره‌ای که باز از همین فیلم انتخابات به سینمای پین آمد و در آثار بعدی نیز به تناوب ادامه یافته است.

اما نقش نهال بودن فیلم انتخابات برای سینمای پین، فقط منحصر به محتوا و روایت داستانی نیست، بلکه در ساختار و روایت نمایشی هم نمود دارد. ارجاع بشویم به نمای افتتاحیه‌ی فیلم که به روال متعارف سینمای پین، نمایی تمثیلی است که جهان داستانی و موقعیتیِ پیش روی مخاطب در طول فیلم را همان ابتدا به صورت نشانه و به طرز هجوآمیزی معرفی می‌کند و می‌گوید قهرمان یا قهرمانان فیلم، در چنین دنیایی قرار است برای بهبود نسبی وضعیت‌شان دست و پا بزنند! نمایی که در جدیدترین فیلم پین یعنی جاماندگان، مدرسه‌ی نصفه و نیمه برف‌روبی شده است و در همین فیلم انتخابات، شامل آب‌پاش خراب و نوع نصفه و نیمه آبیاری کردن‌اش است. در ادامه نیز، نماهای اولیه، نماهای معرف موقعیت داستانی و وضعیت شخصیت هستند؛ همان ویژگی که بعد از فیلم انتخابات، به سنت سینمای الکساندر پین تبدیل می‌شود؛ نماهای معرف موقعیت قهرمان و نقطه‌ی A او و روایت‌گر تصویریِ وضعیت اولیه‌ی او در درام به صورت خالص بدون اینکه دیالوگی رد و بدل شود؛ گاه با قابلیت اینکه فقط با یک نمای بدون کلام بتوانند داستان بگویند؛ مثل فرم تهیه‌ی امضا برای ریاست «تریسی» بر شورای دانش‌آموزی، که از پسِ آن می‌فهمیم که انتخاباتی در پیش است و چالش داستانی و نقطه‌ی آغاز درام برای ما معرفی می‌شود.

در این میان، یکی دیگر از ویژگی‌های ساختاری که در فیلم انتخابات پرورانده شد و به یک عنصر رایج در سینمای پین تبدیل شد، راوی‌دار بودن فیلم است؛ وقتی قهرمان یا قهرمانان فیلم، خودشان راوی داستان شخصیت و داستان موقعیت‌شان هستند و از این طریق درونی می‌شوند و از طریق همین ارتباط با درون‌شان می‌توان به خلوت‌ترین و شخصی‌ترین احساسات آن‌ها دست یافت. تألیف دقیق‌تر قهرمان و نزدیک‌تر شدن به او به لحاظ احساسی و عاطفی و سمپاتیک کردن‌اش نیز از دریچه‌ی همین روایت درونی راوی‌ها صورت می‌گیرد؛ ویژگی‌ای که باعث شده ما خالص‌ترین و واقعی‌ترین مواضع چهار قهرمان فیلم نسبت به همدیگر را از خلوت‌شان و دریچه‌ی ذهن‌شان بدانیم؛ مسأله‌ای که به فهم کنش و واکنش‌ها و تقابل‌هایی که میان مربع قهرمانان فیلم وجود دارد کمک می‌کند، چرا که این فعل و انفعالات را عینی می‌کند اما از آن مهم‌تر، باعث روایت سریع داستان شخصیت پیش از پیرنگ می‌شود که یکی از شناسه‌های مهم داستانگویی در آثار الکساندر پین است که از فیلم انتخابات به طور جدی وارد سینمای پین می‌شود؛ به‌گونه‌ای که در فیلم انتخابات، داستان شخصیت پیش از پیرنگ هر چهار قهرمان را پیش از آغاز موقعیت اصلیِ داستانی، به صورت روایت شده داریم که باعث می‌شود با شخصیت‌های تألیف‌شده به استقبال درام موقعیت برویم، بی‌آنکه مقدمه یا ناگفته‌ای از شخصیت‌ها جاافتاده باشد. این معرفی شخصیت‌ها از طریق نریشن‌ها را بگذارید کنار «نماهای معرف موقعیت»ی که در ساحت کارگردانی و روایت نمایشی، قهرمانان فیلم و احساسات و لحظات و رفتارهای درونی‌شان را برای مخاطب، شناسایی و معرفی می‌کنند؛ که این یعنی صرفاً با مقادیری نریشن به عنوان شفاهیات و کلام عینی‌نشده مواجه نیستیم، بلکه روایت داستانی و روایت نمایشی، موازی با هم پیش می‌روند و همدیگر را تکمیل می‌کنند و ترجمه‌ی همزمان همدیگر هستند.

از نماهای معرف موقعیت در فیلم انتخابات گفتیم؛ فصل پایانی داستان هر چهار شخصیت نیز با همین نماهای معرف موقعیت آن‌ها آغاز می‌شود؛ از این منظر، انتخابات الکساندر پین را می‌توان به یک کتاب تصویری تشبیه کرد؛ نه لزوماً از حیث ادبیات و داستانگویی فتورمانی، بلکه بیشتر از حیث همین «نماهای معرف»ی که در کارگردانی و روایت نمایشی قادرند روایت داستانی را فصل‌بندی و نقطه‌گذاری کنند. این ویژگی هم که به نوعی قرینه‌سازی تصویری موقعیت پایانی با موقعیت آغازین قهرمان است، از فیلم انتخابات وارد سینمای الکساندر پین شده؛ همچنانکه از این فیلم می‌توان جنس قهرمانان طبقه‌ی متوسطی سینمای پین و دغدغه‌ها و چالش‌هایشان را هم شناخت؛ فیلمی که حکم معرف یک مؤلف را دارد و به تمام سینمادوستانی که می‌خواهند بن‌مایه‌های فکری و زیربنای داستانیِ سینمای الکساندر پین را از ابتدا بشناسند توصیه می‌شود.


 

 

 

 

 

کاوه قادری

 

فروردین ۱۴۰۳

 

 

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 

 


 تاريخ ارسال: 1403/1/16
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.