پرده سینما
از این هفته نسخهای جدید از فیلم پر زرق و برق «هشت و نیم» به کارگردانی فدریکو فلینی که بهصورت دیجیتال ترمیم شده، در سینماهای بریتانیا روی پرده رفته است. نشریه بریتانیایی گاردین به همین بهانه ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما را که در آن به خود سینما رجوع شده، معرفی کرده است.
«پشت پرده» (Behind the Screen)
چارلی چاپلین، ۱۹۱۶
خیلی طول نکشید که سینما متوجه شد قالب این هنر، به خودی خود میتواند سوژه خیلی جالبی باشد. معروفترین نمونه در سینمای صامت که از خود سینما الهام گرفته، «شرلوک جونیور» (۱۹۲۴) به کارگردانی و با بازی باستر کیتن است. کیتن در این فیلم نقش یک آپاراتچی را بازی میکند که مشتاق است با رموز کارآگاهی آشنا شود. هشت سال پیش از آن، چارلی چاپلین فیلم کوتاه «پشت پرده» را درباره واقعیات یکنواخت استودیوهای فیلمسازی ساخت. مسخرهبازیهای چاپلین در نقش یکی از کارگران، ماهیت صنعتی حرفه فیلم صامت را فاش میکند، در حالی که کارگردانی اخمو با عینک آفتابی و کلاهی که برعکس بر سر گذاشته و با ترشرویی یک صحنه پرتاب کیک را نظارت میکند، قطعاً اولین کارگردان سرشار از اضطراب و نگرانی است که روی پرده سینما تصویر شده.
«بازیگر» (The Player)
رابرت آلتمن، ۱۹۹۲
گاهی اوقات تهیهکنندههای سینما روی پرده در قالب فردی اهریمنی اما باشکوه ترسیم میشوند. نمونه آن شخصیت کرک داگلاس در فیلم «بد و زیبا» (۱۹۵۳) به کارگردانی وینسنت مینهلی است. گاهی آنها فقط اهریمنی هستند اما مدیران سینمایی هیچگاه بهاندازه گریفین میل (تیم رابینز)، مدیر بدون روح و خوشلباس فیلم «بازیگر» تا این حد پست و فرومایه نبودهاند. این هجونامه پیچیده نوشته مایکل تالکین درباره انتقام شادمانه رابرت آلتمن از سیستم هالیوود بود. گروهی چهره آشنا چه مقابل دوربین چه پشت دوربین، کسانی مانند شر و بروس ویلیس با حضور کوتاه در این فیلم با آلتمن اعلام همبستگی کردند. سکانس آغازین فیلم که با الگو گرفتن از «نشانی از شر» اورسن ولز ساخته شده یک شوخی سینمایی بسیار حسابشده است.
«چشمچران» (Peeping Tom)
مایکل پوئل، ۱۹۶۰
فیلمی که صدها مقاله و رساله درباره «چشم دوختن» بههمراه داشت و عملاً پایانبخش دوران کاری مایکل پوئل خالق خود بود که از چهرههای پیشرو سینمای بریتانیاست. این تریلر که فیلمنامه آن را لئو مارکس نوشته، یک تحقیق نادر درباره فیلمساز «چشمچران» است که درباره دستیار فیلمبردار یک شرکت فیلمسازی (با بازی کارل بوم) است که به وسوسه کشتن زنان و تصویربرداری از آنها در لحظه مرگ دچار شده است. «چشمچران» نمونهای نادر است، برای اینکه ثبت تصویر را در تمام سطوح مورد توجه قرار میدهد. این فیلم ابتدا ناسزا شنید اما بعد تحسین شد. «چشمچران» در گشودن مجموعه رفتارهای سیاه سینما بهاندازه فیلم «روانی» به کارگردانی آلفرد هیچکاک تأثیرگذار است.
«هشت و نیم» (8 ½)
فدریکو فلینی، ۱۹۶۳
فانتری خودزندگینامهای و بسیار پرزرق و برق فدریکو فلینی میتواند نشاندهنده مقاومت در برابر استادان سینما یا یکی از قلههای مدرنسیم سینمایی باشد یا تجربهای در خودباوری آمیخته به جاهطلبی شخصی که تأثیری فاجعهبار بر سینماگران مؤلف داشته، کسانی که خود را بیش از حد جدی میگرفتند. مارچلو ماسترویانی که باعث شد روشنفکران عذابکشیده، خیلی تر و تمیزتر از دنیای واقعی بهنظر برسند. او نقش گوییدو را بازی کرد، یک کارگردان که با بحران خلاقیت روبهرو شده و در ذهناش از روی زندگی و عشقهای خود فیلم میسازد. موسیقی متغیر نینو روتا، استعارهای از یک سیرک جنونآمیز است.
«تحقیر» (Contempt)
ژان-لوک گدار، ۱۹۶۳
ژان-لوک گدار در «تحقیر» که از روی رمان آلبرتو موراویا ساخته شد، برای شکوه گمشده سینما غصه میخورد و در همین حال قالب هنر را به سمت آیندهای رادیکال پیش میبرد. داستان فیلم در ایتالیا در استودیوهای چینهچیتا روی میدهد، جایی که فریتس لانگ کارگردان بزرگ آلمانی (که نقش خودش را بازی میکند) میکوشد فیلم «ادیسه» را زیر نظر یک تهیهکننده امریکایی هنرنشناس (با بازی فوقالعاده جک پالانس) بسازد. «تحقیر» با موسیقی اعجابانگیز ژرژ دولورو و مقدمهای عجیب با حضور بریژیت باردو تنها فیلم گدار است که هم میتواند گریه شما را درآورد و هم کاری کند که اخم کنید.
«آواز در باران» (Singin» in the Rain)
جین کلی، استنلی دانن، ۱۹۵۲
محبوبترین موزیکال سینمایی تاریخ، محققانهترین آنها هم هست، قطعهای تاریخی-خندهدار درباره مصیبتهای دان لاکوود (کلی)، ستاره سینمای صامت است که میکوشد در دوران سینمای ناطق نخستین فیلم موزیکال خود را بسازد. بعضی از شوخیهای حسابشده فیلم کمی بیرحمانه است و نثار لینا لامونت (با بازی ارزشمند جین هیگن) ستاره زن مغرور فیلم و همبازی لاکوود میشود که صدای زیر او تمام تلاشهای لاکوود و همکارش را به باد میدهد. در فیلم صامت و سیاه و سفید «هنرمند» (۲۰۱۱) به کارگردانی میشل هازاناویسیوس به این فیلم کلاسیک کلی و دانن و بحرانی که در آن ترسیم شده است، ادای احترام میشود.
«کابوس جدید وس کریون» (Wes Craven» s New Nightmare)
وس کریون، ۱۹۹۴
دلبستگی طرفداران سینمای وحشت به قواعد ژانر، زمینهساز تولید فیلمهای ترسناک چون «کلبه در جنگل»، سری فیلمهای «جیغ» به کارگردانی وس کریون و «The Human Centipede 2» شد که در آنها آگاهانه از همین قواعد فاصله گرفته میشود. کریون پیش از آغاز سری فیلمهای «جیغ»، مجموعه سینمایی «کابوس در الم استریت» را با «کابوس جدید وس کریون» به پایان رساند. بازیگری بهنام هدر لانگنکمپ ۱۰ سال بعد از بازی در «کابوس در الم استریت» دچار کابوسهایی میشود و فردی ناشناس با صدای فردی کروگر به او تلفن میزند و او را آزار میدهد. ستارههای «کابوس در الم استریت» رابرت انگلاند و خود هدر لانگنکمپ و حتی رابرت شی رئیس استودیو، همه در نقش خود ظاهر شدند. ابتکار کریون در این فیلم جذاب است هرچند کابوس جدید وس کریون در مقایسه با تمام فیلمهای قبلی «کابوس در الم استریت» بدترین فروش را داشت.
«خداحافظ، مسافرخانه اژدها» (Goodbye، Dragon Inn)
سای مینگ-لیانگ، ۲۰۰۳
در میان مرثیههای سینمایی که برای شگفتیهای گمشده در سالنهای سینما سروده شد، محبوبترین فیلم اثر پرسوز و گداز «سینما پارادیزو» به کارگردانی جوزپه تورناتوره است اما پربارترین و عجیبترین فیلم «خداحافظ، مسافرخانه اژدها» به کارگردانی سای مینگ-لیانگ کارگردان تایوانی است. داستان فیلم درباره یک سالن سینما در تایپه است که قرار است بسته شود. فیلمی که در این سینما نشان داده میشود فیلم کلاسیک «مسافرخانه اژدها» (۱۹۶۷) به کارگردانی کینگ هو است اما ما در اینجا تنها کارکنان سینما و تعداد کمی تماشاگر را میبینیم. فیلم خوفانگیز و البته خندهدار «خداحافظ، مسافرخانه اژدها» فضایی خلق میکند که برای شما کاملاً آشناست.
«Hellzapoppin»
اچسی پاتر، ۱۹۴۱
اولسن و جانسن دو کمدین نمایشهای واریته میکوشند نمایش موفق خود در برادوی را به سینما بیاورند و یک زوج عاشق را به هم برسانند. این فانتزی سوررئال و درمجموع آوانگارد در قالب یک فیلم در فیلم تغییرات اساسی میکند. شروع آن با یک کارگردان عصبانی است که فریاد میزند: «کات!» فیلم «Hellzapoppin» یک مابهازای کارتونی هم دارد: انیمیشن «Duck Amuck» تولید ۱۹۵۳ از چاک جونز که در آن دافی داک، نقاط ضعف اگزیستانسیالیستی شخصیتی در یک کارتون را کشف میکند.
«نقشه ستارهها» (Maps to the Stars)
دیوید کراننبرگ، ۲۰۱۴
برمبنای فیلمنامهای نوشته بروس واگنر، این کمدی سیاه تکاندهنده درباره زیادهرویهای روانشناختی جنسیت در هالیوود، شاید در نوع خود تازهترین نباشد اما جنون محض آدمهای دنیای سینما را ثابت میکند. همچنان بهترین نمونه «سانست بولوارد» (۱۹۵۰) به کارگردانی بیلی وایلدر است که در آن گلوریا سوانسن افسانه عصر سینمای صامت نقش نورما دزموند را بازی کرد؛ الهه سینما که اکنون در ویرانهای مملو از تار عنکبوت سقوط کرده است. با این حال، فیلم دیوید کراننبرگ یک تفریح وقیحانه است تا حدی به این خاطر که جولین مور -با حضوری تماشایی در نقش ستاره روانرنجور و خودشیفته- ثابت میکند شبح نورما دزموند هنوز در بورلیهیلز پرسه میزند.
● پرده سینما، این گزارش علی افتخاری را برای انتشار از روزنامه صبا برگزید.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|