پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Brief Encounter
كارگردان: دیوید لین
فيلمنامه: نوئل کوارد، آنتونی هولاک-آلن، رونالد نیم و دیوید لین [براساس نمایشنامهی نوئل کوارد]
بازيگران: سلیا جانسُن، ترور هاوارد، استنلی هالووی و...
محصول: انگلستان، ۱۹۴۵
زبان: انگلیسی
مدت: ۸۷ دقیقه
گونه: رمانس، درام
بودجه: ۱۷۰ هزار پوند
جوایز مهم: جایزهی بزرگ کن ۱۹۴۶
■ طعم سینما - شمارهی ۱۹: برخورد کوتاه (Brief Encounter)
برخورد کوتاه قصهی یک آشنایی و دلدادگی کوتاهمدت میانِ زن و مرد متأهلی در آستانهی میانسالی و البته به سبکوُسیاق آدمهای نجیب و شرافتمند ۷۰ سال پیش است که از زبان و نقطهنظر زن روایت میشود. راوی، زنِ داستان بهنام لورا (با بازی سلیا جانسُن) است که در شبِ آخرین روزِ دلدادگیاش با الک (با بازی ترور هاوارد) در خیال خود، تمام ماجرای عاشقانهشان را برای همسرش، فرد (با بازی سیریل ریموند) تعریف میکند...
فیلم در همان سال "بهار ایتالیا" و اعلام ظهور جدی سینمای نئورئالیستی یعنی ۱۹۴۵ میلادی ساخته شده پس امکان تأثیرپذیریاش از جنبش، چیزی نزدیک به صفر و بالاتر از صفر است! اما اینکه در برخورد کوتاه تنها به برشی مقطعی از زندگی کاراکتر اصلی پرداخته میشود -و به قبل و بعدش کاری نداریم- بیش از هر گونهی سینمایی، جریان فوقالذکر را بهیادمان میآورد.
برخورد کوتاه براساس نمایشنامهی تکپردهای طبیعت بیجان (Still Life) نوشتهی نوئل کوارد ساخته شده که عنواناش تأکیدی مضاعف است به زندگی یکنواخت و خستهکنندهی لورا. در برخورد کوتاه عوامل جلو و پشت دوربین سنگتمام گذاشتهاند؛ از نقشآفرینیهای در ذهن ماندگارِ ترور هاوارد (که شخصاً بازی او را دلنشینتر یافتم) و سلیا جانسُن گرفته تا قابهای بیلک و شستهرفتهی رابرت کراسکر (مدیرفیلمبرداری) همه و همه در جاودانگی فیلم مؤثر واقع شدهاند.
برخورد کوتاه همچنین از آن دسته فیلمهای دیوید لین است که علیرغم محبوبیتاش میان منتقدین و سینمادوستان، هرگز بهاندازهی آثاری نظیر لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)، دکتر ژیواگو (Doctor Zhivago) و دیگر بهاصطلاح بیگپروداکشنهای آن زمانِ لین قدر و منزلت پیدا نکرده است و دیده نشده. گفتنی است؛ دیوید لین با همین برخورد کوتاه بود که برای اولینبار کاندیداتوری اسکار بهترین کارگردانی و فیلمنامهنویسی را تجربه کرد.
برخورد کوتاه یک فیلم کوچکِ جمعوُجور، کمخرج، کمبازیگر، کملوکیشن ولی لطیف و ماندنی از کلاسیکهای تاریخ سینماست. برخورد کوتاه نرمنرمک توجه بیننده را به خود جلب میکند؛ تماشاگر تا حدی با حالوُهوای فیلم خو گرفته است که بهدنبال وقوع ماجرای سنگریزه رفتن به چشم لورا و ورود الک -که خود را پزشک عمومی معرفی میکند- به داستان، برخورد کوتاه به سرازیری جذابیت و درگیرکنندگی میافتد.
برخورد کوتاه با وجود مضمون حساسیتبرانگیزش، فیلم سلامتی است که در انتها طرفِ خانواده را میگیرد. به موضعگیری فیلم و فیلمنامهنویس از دیالوگی پراهمیت که لورا بر زبان میآورد، میتوان پی برد؛ آنجا که در جواب این اظهارنظر الک: «ما میدونیم که واقعاً همدیگه رو دوست داریم، فقط اینه که مهمه.» به مرد میگوید: «نه. بقیهی چیزها هم مهم هستن، عزت نفس و نجابت هم مهمه، من دیگه نمیتونم ادامه بدم...» (نقل به مضمون)
سعی بیفرجام الک و لورا برای دمی خلوتِ عاشقانه -در آپارتمان یکی از دوستان مرد- گویی همان تلنگری است که آنها را سرِ عقل میآورد؛ عشق الک و لورا، ممنوع و ناممکن است. لورا و الک هر دو انسانهای شرافتمندی هستند که حاضر نمیشوند تن به تداوم حقارت و آلودگی بدهند تا حدّی که مرد، تنها راهحل را در سفر دوروُدراز کاری به ژوهانسبورگ -پرجمعیتترین شهر آفریقای جنوبی- میبیند و زن هم سدّ راهش نمیشود. لورا نیز طی انتخابی سرنوشتساز، تداوم زندگی زناشویی کسالتبارش را به نیستی و پریدن جلوی قطار ترجیح میدهد تا "خانواده" از هم نپاشد.
نوئل کوارد آنقدر در هرچه شایسته به ثمر رسیدن این فیلم نقش داشته که پُربیراه نیست اگر برخورد کوتاه را "اثر مشترک دیوید لین و نوئل کوارد" بخوانیم. کوارد علاوه بر اینکه نویسندهی نمایشنامهی منبع اقتباس فیلم بوده است، یکی از نویسندگان و تهیهکنندگان برخورد کوتاه نیز بهشمار میرود. همچنین گفته میشود مداومت او بود که سرانجام سلیا جانسُن را متقاعد به بازی در فیلم کرد تا لورایی آنچنان استخواندار خلق شود که همان سال داوران آکادمی چارهای جز کاندیدا کردنِ جانسُن برای کسب اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن نداشته باشند. علاوه بر موارد پیشگفته، انتخاب کنسرتو پیانوی دوم سرگئی راخمانینف و تقدیم حالوُهوایی اندوهبار و بغضآلود به فیلم که در هماهنگی کامل با مضمون "عشق ممنوع" بهسر میبرد نیز فکرِ کوارد بود. تصور میکنم دلایلی که برشمردم، بهقدر کافی مجابکننده باشند تا ساختهی مشترک خواندنِ برخورد کوتاه را اجحافی نسبت به سِر دیوید لینِ فقید بهحساب نیاورید.
دو کاراکتر اصلی برخورد کوتاه که همان لورا و الک هستند اما تا یادم نرفته باید اشاره کنم در فیلم، کاراکتر سومی نیز وجود دارد که "قطار/ایستگاه" است. این سومین کاراکتر، در تمامی بزنگاههای فیلم، حضوری غیرقابل اغماض دارد. درواقع، او لورا و الک را به هم میرساند و در انتها نیز هماوست که با سرِ وقت رسیدنِ تخلفناپذیرش، حسرت وداعی جانانه را تا ابد بر دل دو دلداده مینشاند.
ممکن است از ریتم کند برخورد کوتاه کمی حوصلهتان سر برود یا حتی فیلم را چندان دوست نداشته باشید؛ اما با اطمینان به شما قول میدهم -مثل وضعوُحال اکثر ما بعد از تحملّ بعضی فیلمهای کسلکنندهی امروزی- پس از تماشایش، جملاتی مانند این را به زبان نخواهید آورد: «حیف! وقتم تلف شد!» همچنین هنگام وقت گذاشتن برای فیلمهایی نظیر برخورد کوتاه، میتوانید از این نظر آسودهخاطر باشید که نه قرار است حرکت ناشایستی را شاهد باشید و نه هیچ ناسزا و احیاناً عبارتِ رکیک فرنگیِ تازهای یاد بگیرید!
در میان عاشقانههای سینمای کلاسیک، شاید تنها کازابلانکای مایکل کورتیز -یا بهتر بگویم: کازابلانکای اینگرید برگمن و همفری بوگارت!- همسنگ غنای عاشقانهی برخورد کوتاه باشد؛ اگرچه برخورد کوتاه در مقایسه با کازابلانکا (Casablanca) داستان سادهتر و شهرتی کمتر دارد. از بینِ تمام عناوین ستایشآمیزی که میتوان به برخورد کوتاه نسبت داد، لقب "بهترین رمانس مدرن تاریخ سینما" را برازندهتر میدانم.
پیمان عباسی نیا
دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|