پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Philomena
كارگردان: استیون فریرز
فيلمنامه: استیو کوگان و جف پاپ [براساس کتاب مارتین سیکساسمیت]
بازيگران: جودی دنچ، استیو کوگان، میشل فرلی و...
محصول: انگلستان، آمریکا و فرانسه؛ ۲۰۱۳
زبان: انگلیسی
مدت: ۹۸ دقیقه
گونه: درام، زندگینامهای
بودجه: ۱۲ میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار
درجهبندی: PG-13
جوایز مهم: کاندیدای ۴ اسکار، ۲۰۱۴
■ طعم سینما - شمارهی ۱۰۹: فیلومنا (Philomena)
فیلومنا درامی زندگینامهای به کارگردانی استیون فریرز است که براساس کتاب "فرزند گمشدهی فیلومنا لی" (The Lost Child of Philomena Lee) نوشتهی مارتین سیکساسمیت ساخته شد و بهغیر از اسکار و گلدن گلوب و بفتا، در جشنوارههایی متعدد [از قبیلِ ونیز ۲۰۱۳] مورد توجه قرار گرفت. فیلومنا روایتگر ماجرای واقعی و بیرحمانهی جدا کردن هزاران مادر و کودک ایرلندی طی سالیان دههی ۱۹۵۰ [و ۱۹۴۰] میلادی توسط کلیسای کاتولیک است؛ مادران و فرزندانی که [بهگواه مستنداتِ دردناک ارائه شده از سوی فیلم] هنوز که هنوز است برخی از آنها موفق به پیدا کردن یکدیگر نشدهاند.
خلاصهی داستان فیلومنا از این قرار است: «یک مشاور سیاسیِ حزب کارگر و روزنامهنگار از کار برکنار شدهی بحرانزدهی لندنی بهنام مارتین سیکساسمیت (با بازی استیو کوگان)، بهطور اتفاقی وارد پروسهی جستجوی درازمدت [۵۰ سالهی] پیرزنی ایرلندی بهاسم فیلومنا لی (با بازی جودی دنچ) میشود که در پی یافتن ردّ و نشانی از پسر گمشدهاش آنتونی (با بازی شون ماهون) است. بهتدریج شرایطی رقم میخورد که مارتین را ترغیب به همسفر شدن با فیلومنا [برای پیدا کردن آنتونی در ایالات متحده] میکند درحالیکه کمترین وجه اشتراکی بین آنها وجود ندارد...»
جودی دنچِ استخوانخُردکرده از چالش فرو رفتن در قالب شخصیتی حقیقی [که همچنان در قید حیات است] سربلند بیرون میآید. هنرنمایی پرجزئیاتِ دنچ از این نظر شایان تقدیر است که نهتنها خدشهای بر وجههی اجتماعی فیلومنا لیِ واقعی وارد نکرده بلکه بهنظرم موجبات شهرت و محبوبیت هرچه بیشترِ این خانم ۸۰ ساله [در زمان اکران فیلم] را نیز فراهم آورده است. در فیلومنا از آن زنهای پابهسنگذاشتهی مقتدر [که بانو دنچ را اغلب بهواسطهی اجرای بیکموُکاستِ چنین نقشهایی بهخاطر سپردهایم] نشانی نیست و با پیرزنی پرچانه، عامی، دردآشنا و... طرف میشویم.
جدا از نقشآفرینی خانم دنچ، از جمله پوئنهای مثبت فیلومنا یکی "قابلِ حدس نبودن آنچه بر سر آنتونی آمده" و دیگری، "گرهگشایی اثرگذار فیلم" را میشود برشمرد که در خانهی شریک زندگی آنتونی، پیت (با بازی پیتر هرمن) اتفاق میافتد؛ زمانی که متوجه میشویم پسر هم بهدنبال ردی از فیلومنا بوده است اما خواهران روحانی صومعهی "راسکری" (Roscrea) ایرلند نگذاشتهاند این مادر و فرزند هیچگاه به همدیگر برسند؛ زمانی که فیلومنا پی میبرد همهی چیزی که عمری بهدنبالاش بوده، در همان مبدأ سفر نهفته است.
طی هشتادوُششمین مراسم آکادمی فیلومنا در چهار رشتهی بهترین فیلم (گابریل تانا، استیو کوگان و تریسی سیوارد)، فیلمنامهی اقتباسی (استیو کوگان و جف پاپ)، موسیقی متن (الکساندر دسپلات) و بازیگر نقش اول زن (جودی دنچ) کاندیدای اسکار بود که البته برای هیچکدام برگزیده نشد. در فیلومنا با تحول روحی بیمنطق آدمها روبهرو نیستیم؛ مثلاً مارتین تحت تأثیر فیلومنا که کاتولیکی معتقد است، در پایان به حقانیت کلیسای کاتولیک ایمان نمیآورد و از مواضعاش کوتاه نمیآید. جالب است که تحول اتفاق میافتد ولی نه بهشکلی گلدرشت و نه برای مارتین(!) بلکه [برخلاف انتظار] برای فیلومنا آنهم بهگونهای بطئی که در ادامهی نوشتار به آن اشاره خواهم کرد.
اگر شمارههای پیشین این صفحه را خوانده باشید، بدون شک تصدیق خواهید کرد که مقصود اصلیام در طعم سینما پرداختن به خودِ سینما و تقسیمِ حظی است که از ظرایف آثار کوچک و بزرگ هنر هفتم میبرم با مخاطبان محترم. در طعم سینما، اصولاً بهدنبال توطئهآمیز دیدن همهچیز و استخراج مفاهیمی عجیبوُغریب [که حتی به عقل "از ما بهتران" هم ممکن است بهسختی خطور کنند] نیستم! با اینهمه درمورد درونمایهی بعضی فیلمها، اشارهای گذرا اجتنابناپذیر بهنظر میرسد.
درست است که فیلومنا از بُعد سینمایی، فیلمی جذاب و قابلِ دفاع بهحساب میآید [و اصلاً اگر اینطور نبود، برای طعم سینمای شمارهی ۱۰۹ انتخاباش نمیکردم] ولی از دید بینندهی حواسجمع دور نمیماند که بهلحاظ محتوایی، بری از انحراف نیست. علیرغم اینکه [طبق یک کلیشهی امتحانپسداده] فیلومنا و مارتین سرآخر با یکدیگر قرابت روحی پیدا میکنند اما [در جمعبندی نهایی] فیلومنای مؤمن به کلیسا، قافیه را به مارتینِ خداناباور میبازد. نمود بارز این شکست، در چگونه واکنش نشان دادن پیرزن هنگام مطلع شدناش از تمایلات همجنسگرایانهی آنتونی قابلِ ردیابی است.
گرچه نمیتوانیم استیون فریرزِ مویسپیدکرده را در ششمین دهه از فعالیت سینماییاش، فیلمسازی مؤلف و صاحبسبک خطاب کنیم اما او سابقهی خوبی در ارتباط با ساخت فیلمهای تأثیرگذارِ زنمحور برای خودش دستوُپا کرده است؛ خانم هندرسون تقدیم میکند (Mrs Henderson Presents) [محصول ۲۰۰۵] و ملکه (The Queen) [محصول ۲۰۰۶] را بهیاد میآورید؟ فکر میکنم دلیل سپردن کارگردانیِ فیلومنا به آقای فریرز تا حدود زیادی روشن شد! فیلومنا داستانی تکاندهنده را [به لطف کارگردانی پخته و بدون ادا و اصولاش] روان و [بهدلیل بهرهمندی از رگههای کمیک] سرگرمکننده تعریف میکند طوریکه متوجه گذر دقیقهها نمیشویم و این حُسن کمی نیست.
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|