پرده سینما

صمیمیت یک فیلم اروپایی در یک اثر هالیوودی؛ نگاهی به فیلم «آخرت» ساخته کلینت ایستوود

موحد منتقم

  

 

 

 

 

 

 

 

 

کلینت ایستوود با فیلم آخرت به ما می گوید که مرگ مانند غروب خورشید است. وقتی که خورشید در اینجا غروب می کند در جایی دیگر نیز طلوع می کند.

 

پوستر فیلم «آخرت» ساخته کلینت ایستوودکلینت ایستوود همچنان به جستجو در داستان های چالش برانگیز ادامه می دهد و این بار با فیلم آخرت (Hereafter) به سراغ دنیای پس از مرگ رفته است. این فیلم همچنان یک بازگشت شکوه مند برای فیلمنامه نویسی به نام پیتر مورگان است. فیلمنامه نویس قدرتمندی که پیش از این درباره زندگی اشخاص سیاسی فیلمنامه فیلمهای مشهوری چون ملکه، آخرین پادشاه اسکاتلند،  و فورست/نیکسون، را نوشته بود. ولی این بار، و در فیلم آخرت توانایی های متافیزیک خود را به رخ می کشد! فیلم سرشار از روشن بینی و پرسش هایی  است که خیلی طول می کشد مردم پاسخ آنهارا پیدا کنند؛ مگر در مواقع ضروری و یا در آخر عمر!

شاید بهتر باشد توضیح درباره فیلم جدید ایستوود را با ارجاع به فیلم مرد 2000 ساله آغاز کنیم. در فیلم مرد 2000ساله با بازی  کارل رینر و مل بروکس، شخصیتی که سنش بیشتر است به زمان خیلی قبل می رود. در آنجا او و مرد دیگری با «فیلیپس» آشنا و او را ستایش می کنند. چراکه فیلیپس برای آنها تجلی جملاتی از کتاب مقدس بود: اما یک روز فیلیپس  به خاطر اصابت رعد و برق می میرد و روحش در محلی عجیب و ناشناخته ظاهر می شود، جایی که چیزی در آن وجود دارد که خیلی از فیلیپس بزرگتر است! آخرت کلینت ایستوود همان چیزی است که از فیلیپس بزرگتر است! چه اتفاقی پس از مرگ ما می افتد؟ آیا ما فقط در زیر خاک دفن می شویم و یا از دالانی نورانی با مه های عجیب و غریب و صداهای ناشناس عبور می کنیم و وارد دنیای دیگری می شویم؟ ایستوود به شکلی ظریف و در عین حال قدیمی و با استفاده از سبک پرقدرت و کلاسیک فیلمسازی در یک حوزه جدید و پرخطر فیلم خوبی با نام آخرت ساخته است.

از نظر کلینت ایستوود و فیلمنامه نویس اش پیتر مورگان فیلم درباره چیزی است که آنها دوست دارند اتفاق بیافتد. فیلم با صحنه‌هایی تماشایی از وقوع سونامی در یک ساحل تفریحی آغاز می‌شود و در ادامه زندگی سه نفر در لندن، پاریس و سن فرانسیسكو را به تصویر می‌كشد كه در نهایت در یک نقطه به هم می‌رسند. به عبارت دیگر موضوع فیلم درباره تلاقی مرگ با زندگی است. یکی از داستان های این فیلم درباره «جرج» با بازی مت دیمون است که یک قدرت خارق العاده در وجودش است. او می تواند با افراد مرده ارتباط برقرار کند. جرج زندگی ساده ای دارد و سالهاست از این راه امرار معاش می کند. او سالهاست به كمک این توانایی برای خودش كار و كاسبی به راه ‌انداخته و پول خوبی به دست می‌آورد. با این همه، جرج تلاش دارد هویت واقعی خود را پنهان و یک زندگی ساده‌تر را پیشه كند. زمانی كه این مرد با برایس دالاس هاوارد (دومین شخصیت مهم اپیزود فیلم) ملاقات می‌كند، تلاش زیادی به خرج می‌دهد تا از موهبتی که در اختیار دارد برای رسیدن به یک زندگی خانوادگی سعادتمند بهره ببرد و آن را در خدمت قصه عاشقانه خویش قرار دهد. آیا جرج نمی داند که جایی در دوردست، در خارج از این کره هست که افراد مرده به آنجا می روند؟ البته که او می داند مردم دو زندگی دارند، یکی در این دنیا و دیگری در «آخرت»! به هر حال او یک رابط برای فکر و احساس افراد مرده است، یک توانایی که به نظر خودش یک نوع بلا و مصیبت است. جرج یک مرد خوب است که دنبال ساختن یک زندگی خوب است. او یک رابطه رمانتیک با  ملانی (برسی دالاس هاروارد) برقرارمی کند. ملانی یک مرده است و جرج نمی تواند از این هدیه که از دنیای دیگر آمده فرار کند.

ایستوود بخش دوم فیلم را، داستانی رمانتیک در رابطه با موضوع آخرت و زندگی پس از مرگ ارزیابی می‌كند و مضامینی چون عشق و حس زندگی را به عنوان نیروهایی در تضاد با مضمون مرگ قرار می دهد. به گفته او: «عشق، امید و علاقه به ادامه حیات، درست در نقطه مقابل مرگ قرار دارد. به همین دلیل، در قصه‌ای كه به موضوع زندگی پس از مرگ می‌پردازد، وجود یک چنین چیزی اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد» داستان دیگر درباره ماری (سسیله د فرانس) یک روزنامه نگار فرانسوی است. او هنگامی که با نامزد متأهلش در اندونزی در تعطیلات است بر اثر سونامی مرگ را از نزدیک تجربه می کند. ولی جان سالم به در می برد. ماری به خاطر این تجربه به شدت شوکه شده است. بعد از بازگشت به پاریس او شغل خود را رها می کند و به دنبال پاسخی برای چیزهایی که در هنگام مرگ نامزدش دیده است می رود. به تدریج او تحقیق درباره مرگ آنی و تجربه كسانی را كه در یک قدمی مرگ قرار گرفته‌اند، شروع می‌كند. به زودی این جوان گزارشگر متوجه این نكته می‌شود كه توطئه‌ای از سوی رسانه‌های گروهی در جریان است تا موضوعی از این دست را به سكوت برگزار كنند و چیزی درباره آن نگویند. این زن جوان به این نتیجه می‌رسد كه شواهدی وجود دارد كه نشان می‌دهد پس از مرگ چیزهایی وجود دارد، ولی كسی علاقه‌ای به گزارش كردن آنها و خبررسانی در این رابطه ندارد. داستان دیگر  درباره یک پسر مدرسه ای لندنی به نام «مارکوس» (فرانکی مک لارن) است که پس از مرگ غیر منتظر برادر دوقولویش جیسون (جرج مک لارن) به شدت افسرده شده است و نگران زندگی و سرنوشت پس از مرگ برادرش است. مارکوس از ارتباط برقرار کردن با جیسون ناامید شده است. او برای این کار وارد دنیای ارتباط با روح و.. می شود. بازی این دو برادر در یک کلمه واقعا حیرت انگیز است.

هر سه داستان بر یک نکته تاکید دارند: مردمانی که به خاطر چیزهای غیرقابل توضیح (مثلاً دنیای پس از مرگ) در عذاب هستند. ایستوود بر این نکته  تاکید می کند؛ اما هرگز درباره آن قضاوتی عجولانه نمی کند. بسیاری ازنکات و ظرافت فیلم به صورت ماهرانه در جزئیات فیلم قرار داده شده است. مانند صحنه کلاس کیک پزی؛ جایی که عشاق بالقوه به صورت روح در آن همدیگر را ملاقات می کنند. یا صحنه های اتفاقات مبهم و معمایی زیرزمینی برای رهایی برادر مارکوس در لندن! ولی بازیگران کلینت ایستوود (به جز آن برادر دوقلو) همگی کمتر از توانایی خود در این فیلم ظاهر شده اند و یک ضربه ای جبران ناپذیر به فیلم وارد کرده است. همان اتفاقی که بازیگران فیلم چه رویاهایی که می آیند به آن دچار شده اند!

ولی مهمترین مشکل فیلم پایان سرسری انگارانه آن است .یک پایان سهل الوصول که از کلینت ایستوود اسکاری بعید به نظر می رسید. با این همه پس از پایان فیلم، ذهن بیننده از سینما تا راه خانه درگیر فیلمی ست که تماشا کرده است. همان کاری که نامه هایی ایووجیما و محبوب میلیون دلاری با تماشاگرانشان کردند. ایستوود فیلمی ساخته است که ذهن شما را به دنیایی می برد که شما تا به حال ندیده اید. آخرت که به تجربه رسیدن تا مرز مرگ می پردازد تلفیقی از جلوه های ویژه یک «بلک باستر» هالیوودی و صمیمیت یک فیلم هنری اروپایی است. طبیعی است ایستوود هشتاد ساله به دنیای آن سو هم فکر کند. چرا که خودش را نزدیک به آن می بیند. البته خودش می گوید: «خیلی به زندگی پس از مرگ فکر نکرده ام. هر کس برداشت خودش را از این مسئله دارد. من آنجا نبوده ام و قصد ندارم قبل از آنکه زمانش برسد به آنجا بروم». ایستوود فیلمی برای آدم های حساس و باهوش ساخته که طبعاً درباره آنچه پس از بسته شدن کرکره اتفاق می افتد، کنجکاو هستند. کلینت ایستوود با فیلم آخرت به ما می گوید که مرگ مانند غروب خورشید است. وقتی که خورشید در اینجا غروب می کند در جایی دیگر نیز طلوع می کند. در واقع خورشید هیچ گاه غروب نمی کند. به همین ترتیب مرگ فقط یک توهم و مانند خواب است. آنچه در این دنیا مرگ تلقّی می شود در دنیای دیگر نیز تولد است، پس زندگی نهایتی ندارد.

 

 

 


 تاريخ ارسال: 1389/7/24
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محبوبه بیات:

این فیلم رو من امشب موفق شدم تماشا کنم.الانم که دارم کامنت میزارم دارم گریه میکنم.از هرکس که این کامنت رو میخونه تمنا میکنم این فیلم رو تماشا کنه.بهترین فیلمی بود که در تمام عمرم دیده بودم.فیلم یه درس بزرگ برای ما داره که در غرب با اینکه دارن روز به روز بی دین میشوند ولی این فیلم نشان میده همچنان این این اسلام است که دارد حرف اول و آخر را میزند.زنده باد کلینت ایستوود.این فیلم به اندازه 1000فیلم مذهبی تاثیر گزار است.مرسی سینما!

1+2-

يكشنبه 28 فروردين 1390



>>>محمد رضا:

خیلی طولانی بود یکم کوتاه تر بنویسی بهتره!

0+0-

دوشنبه 3 آبان 1389



>>>خیلی زود:

راجر ایبرت و اکثر منتقدان تازه امروز نقد این فیلم رو توی سایتشان گذاشتند.منتقد شما این فیلم را از کجا دیده؟؟؟علم غیب دارن؟

0+0-

پنجشنبه 29 مهر 1389



>>>محمد2009:

سایتتون خیلی کلاسش بالاست /دمتون گرم همینطوری ادامه بدین .همین که بخش زیاد و به درد نخور تولید سینمای ایران را پوشش نمیدین و بجاش مقاله مثل واید اسکرین و کلا مقاله های اقای فاضلی و نقد های روز رو منتشر میکنید خیلی متشکرم.

0+0-

چهارشنبه 28 مهر 1389



>>>شهرام:

ممنون .این کلینت ایستوود به قول علی معلم واقعا پیر عارف هستش!باید دست مریزاد بهش گفت توی این سن و سال یه اینجور فیلمهای قوی میسازه!مثل پدر بازرگهای تو قصه ها میماند

1+0-

سه‌شنبه 27 مهر 1389



>>> نیما:

این همه پیامبر رفتین سراغ جرجیس.بجای اینکه فیلم صدر جدول رو بررسی کتید که "کله خر 3بعدی"هست رفتین فیلم رتبه 68ام که فقط تو 6سینما اکران شده بررسی میکنید.چقدرهم شلوغ شده اینجا!

0+0-

دوشنبه 26 مهر 1389



>>>علیرضا:

جمله آخر معرکه بود!حیفم اومد نظر ندم

0+0-

دوشنبه 26 مهر 1389



>>>محمد علی ، رامین یا هر چی!:

هنوز فیلمو که ندیدیم ولی ایستوود کارگردانی است که بتوان به او اطمینان کرد راستش قسمتی از داستان منو یاد "مرده را بیرون بکش" به کارگردانی اسکورسیزی و بازی کیج و یکی از شخصیت های سریال "لاست" (راستش اسمش یادم نیست) می انداخت و قسمت دیگر هم منو یاد یک فیلم کوتاه فرانسوی (این یکی هم یادم نیست!) ولی بی صبرانه منتظر این فیلم و فیلم بعدی این کارگردان بزرگ هستم (Hoover) با بازی دیکاپریو هستم ! موحد هر شب ...بهتر از دیشب!

1+0-

يكشنبه 25 مهر 1389



>>>متین:

اقا دستتون درد نکنه.خیلی خوب بود .لطفا ادامه بدید!

0+0-

يكشنبه 25 مهر 1389



>>>محسن م:

من هر وقت کلینت ایستوود را میبینم یاد این میوفتم که این بشر چقدر خاطره داره از سینما.به خاطر یه مشت دلار و خوب بد زشت تا همین فیلم همیشه روی بورس بوده و روز به روز موفقتر بوده.خوشبحالش که تونسته اینقدر مفید باشه!

1+0-

يكشنبه 25 مهر 1389



>>>رسول بهرنگ:

این فیلم "چه رویاها که می ایند" چه فیلم چرت و مزخرفی بود.چندبار تلویزیون داره و من هرچندبارش رو هم نگاه کردم و اخرش از خودم پرسیدم خوب که چی؟؟اقا هفته دیگه "فعالیت غیرطبیعی2 اکران میشه.جان من اونم یه بررسی بکنید ثواب داره!با نظر بهروز کاملا موافقم .اون کامیار خیلی مشکوکه فکر کنم از عوامل نفوذی سایت باشه(خنده حضار)!!!!

0+0-

يكشنبه 25 مهر 1389



>>>الهه رستگار:

اسم کلینت ایستوود با فیلم های خوبی مثل "پرچم های پدران ما" و "رودخانه مرموز" همراهه. در این چند ساله کمتر شده فیلم بدی بسازه. از طرف دیگه سینمای هالیوود سالهاست به موضوع مرگ و زندگی علاقه داره و این موضوع تکراری به نظر میاد. دوست داریم فیلم را ببینیم که نتیجه چی شده؟ از شما به خاطر توجه کردن به فیلم های خوب ممنونیم.

1+0-

يكشنبه 25 مهر 1389



>>>بهروز کرمانی:

فکر کنم این شخصی که با امضای کامیار نظر میده از صاحبان همین سایت است که اینجوری سنگ این سایت را به سینه میزند!البته پرده سینما همینجوری خیلی سایت خوبیه !! [توضیح پرده سینما: !!!!!!!!!!!!]

1+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>حسین کیمیا:

از بس دو فیلم "رودخانه مرموز"و"محبوب میلیون دلاری" رو من و دید من به زندگی تاثیر داشته که هر فیلم دیگری از این کارگردان میبینم بدون درنگ تهیه میکنم و میبینم .حتی این اخری هم که اسمش "شکست ناپذیر بود هم خیلی معرکه بود!ممنون بخاطر اطلاع رسانیتان!

2+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>مجید:

شما از فیلم تعریف کردید ولی بعید می دونم این فیلم به خوبی شاهکارهایی مثل رودخانه مرموز باشه.

0+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>ندا:

من این فیلم را هنوز ندیده ام ولی بی برو برگرد کلینت ایستوود کارگردان بزرگیه که در فیلم های اخیرش هرچه بیشتر بالغ تر، عاقل تر، پخته تر و صمیمی تر خودش را نشان می ده.

1+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>کامیار:

جناب مسعود خان! فکر می کنم یه چیزی را اشتباهی گرفتی. اول: بحث های پایه ای و جدی سینما و مثلاً تئوری فیلم و تاریخ سینما و... چیزی نیست که هر روز آپ بشه! اگر شما دنبال آپ هر روز هستی قطعاً باید به جاهای دیگه ای رجوع کنی که اتفاقاً هر روز آپ میشن ولی درباره چیزهای دیگه ای می نویسن که... بگذریم! حاضرم قسم بخورم که حتی یکی از مقاله های بخش "مباحث تئوریک" را نخوندی وگرنه اینطور نمیگفتی و نمی نوشتی. چون من یک ماهه به مقاله تحلیل نما به نمای پرندگان سر می زنم تا آروم آروم چیزهایی ازش یاد بگیرم. دوم: اظهار نظرت درباره نقد موحد در کامنت دوم با کامنت اول در تضاده! اول گله می کنی چرا نقد فیلم های خیلی جدید نوشته می شه، بعد در کامنت دوم کل قضیه را نفی می کنی و میگی نقد نیست و خلاصه داستانه! یه جای کار می لنگه. سوم: به نظرم از چیزی ناراحت و دلخوری که خیلی ربطی به سایت یا مقاله موحد نداره. مث اینکه "پرده سینما" هم فحش خورش ملثه! به هرحال آرزو می کنم خوب و خوش باشی و تو کامنت های بعدی عصبانیت و دلخوریت با رضایت و لبخند عوض شه.... چاکریم!

0+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>مسعود:

جناب کامیار خان شما خوبی؟اولا جامعیت کیلویی چنده!غیر از این بخش سینمای معاصر بخش های دیگه سالی یه بار آپ میشه دوم::این فیلم قراره دو دیگه اکران بشه, تشریف ببرید سایت imdbمیبینید سوم::گفتی کاش اقای منتقم مشخصات فیلم و خلاصه داستان را بگه. به نقد که خوب نگاه کنی از خط 27 تا 50درباره خلاصه فیلم گفته یعنی چیزی حدود 23 خط!!!نمیدونم یا نقد رو نخوندی یا .... درباره عوامل فیلم هم مهم بازیگران و کارگردان و فیلمنامه نویس و موسیقی و فیلمبرداری و کلا کارهای کسانی که نسبت به دیگران در فیلم متمایز است مهم است و دیگه نیاز نیست بیاد بگه آبدارچی فیلم کیه و ...!ولی کلا از اعتماد به نفست خوشم اومد!

0+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>مریم رز:

وای این مت دیمون معرکه هستش!لطفا ازش انتقاد نکنید اشکالی هست از جای دیگه هست. کلینت ایستوود هم که دیگه اخرشه.سایت شما با معرفی این فیلم ها فقط باعث میشه ادم حسرت بخوره که چرا امریکا نیستیم که این فیلمارو ببینم و باید یه جیب پرپول ببینیم!

1+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>کامیار:

اول!!! من از کامنت مسعود تعجب می کنم! این جامعیت سایت پرده سینماست که هم بخش "سینمای کلاسیک" را داره، هم بخش "تاریخ سینما" و هم بخش "سینمای معاصر". دوم!!! فیلم ایستوود اکران شده و این نقد (خوب یا بد) به ما امکان آشنا شدن با فیلم را می دهد. سوم!!! کاش موحد منتقم علاوه بر یادداشتی که درباره این فیلم نوشته، مشخصات فیلم و خلاصه داستان را هم می آورد.

0+0-

شنبه 24 مهر 1389



>>>مسعود:

اول!!!!!متاسفانه ما فیلم راندیده ایم که بگوییم با نقدت موافقیم یا مخالف!!سایت شما کلا قاطی داره یا فیلم هایی رو برسی میکنه که ازبس قدیمیه که نگاتیو هاش تو موزه هم پیدا نمیشه.یا مثل این انقدر جدیده که قراره دو هفته دیگه اکران بشه.ولی به هر حال متشکرم!

0+0-

شنبه 24 مهر 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.