پرده سینما

خودخواهانه، اما جذاب! نقدی بر کاپیتان فیلیپس اثر پل گرین گراس

علی ناصری


 








پوستر فیلم کاپیتان فیلیپس ساخته پل گرین گراسکاپیتان فیلیپس فیلمی جذاب، دیدنی، عمیق، تأثیر گذار و خوش ساخت با مضمونی است ناسیونالیستی (یا بهتر است بگویم خودخواهانه) که در سال جاری به اسکار آمد  تا از سویی ویترین فیلم های سیاسی آن پربار باشد، و از سوی دیگر به مخاطب تجربه آمریکایی بودن را بدهد و به او رویایی (دروغ یا واقعی) را بفروشد، رویایی که طبق چیزی که فیلم به ما می گوید، تمناشاگر به آن نخواهد رسید مگر اینکه آمریکایی شود! مثل ریچارد فیلیپس که یک آمریکایی ایرلندی است.

 

همانطور که آرگو از مردم یک کشور چهره ای گناه آلود تصویر کرد تا آمریکایی ها را تطهیر کند، کاپیتان فیلیپس نیز همین کار را می کند و در کنار توهین به یک ملیت، چهره ای نجیب از آمریکایی ها به مخاطب خود نشان می دهد.

با این همه کاپیتان فیلیپس با همه اشکالاتی که در مضمون و حتی روابط علت و معلولی دارد، هیچگاه احمقانه و غلوآمیز به نظر نمی رسد. بدون در نظر گرفتن حقیقی یا غیر حقیقی بودن مضمون مطرح شده در فیلم، می توان به پل گرین گراس به خاطر ساخت این فیلم تبریک گفت! کاپیتان فیلیپس دارای فیلمنامه ای هوشمندانه با ظرافت های بسیار است. ظرافت هایی که درونمایه مورد نظر فیلمساز از طریق آن منتقل می شود. و باعث می شود فیلم در کنار هیجان، تعلیق، سرگرمی، جذابیت، فضاسازی و هر چیزی که مربوط به فرم است، درونمایه مورد نظرش را به مخاطب منتقل کند.

تماشاگر، فیلم را با شخصیت کاپیتان فیلیپس (تام هنکس) دنبال می کند، او ابتدا در فضای گرم خانواده اش قرار دارد، سپس همراه با همسری دلسوز به محل کارش می رود و در مسیر از نگرانی هایش برای فرزندان و خانواده می گوید. به طور کلی فیلیپس انسانی خانواده دوست معرفی می شود تا هر مخاطبی بتواند با او به عنوان شخصیتی کاملاً مثبت ارتباط برقرار کند.

کمی بعد، فلیپس کاپیتان کشتی حمل باری است که قصد کمک به مردم قحطی زده آفریقا را دارد. تعدای سومالیایی به عنوان دزدان دریایی به آن ها حمله می کنند و قصد دارند وارد کشتی شوند. پس از کش و قوسی نسبتاً کوتاه چهار دزد دریایی وارد کشتی می شوند و موفق می شوند با گروگان گرفتن کاپیتان فیلیپس از آمریکایی ها درخواست مقدار زیادی پول کنند. اما آنها به این پول نمی رسند و، سه نفر از آن ها کشته و سردسته شان دستگیر می شود.

فیلم در مسیر پیشروی داستان اش گره افکنی های بسیار خوبی دارد که به جذابیت آن افزوده است، در واقع مسیر رویدادها توسط نویسنده بسیار خوب طراحی شده و هر کجا که فیلم ممکن است خسته کننده شود، اتفاقی نو و جذاب رخ می دهد که باعث می شود کاپیتان فیلیپس با وجود زمان طولانی اش کشدار به نظر نرسد. و البته ساختار فیلمنامه به گونه ای است که با وجود رویدادهای متعددی که در فیلم رخ می دهد هیچگاه فیلم به دو یا چند پاره نمی شود و انسجام فیلم تا پایان حفظ می شود. از طرفی تدوین کریستوفر راس هم به یکدستی ریتم فیلم کمک کرده است.

گرین گراس برای اینکه ریتم تند فیلم را حفظ کند و از خسته کننده شدن صحنه ها برای بیننده جلوگیری کند از دوربین روی دست راستفاده می کند که با این وجود از دکوپاژی با نماهای کوتاه نیز استفاده کرده است و این شکل کارگردانی وی با توجه به اینکه فضای خاص و مناسبی به فیلم بخشیده اما در برخی مواقع به دلیل ترس کارگردان از نامنسجم شدن فیلم از لحاظ بصری باعث شده دوربین روی دست ها که برخی مواقع بسیار عالی و مناسب به نظر می رسند در برخی مواقع نیز به میزانسن لطمه زده و بسیار زیاد و بی دلیل باشند.  

پوستر فیلم کاپیتان فیلیپس ساخته پل گرین گراسهمانطور که گفته شد کاپیتان فیلیپس انسانی خانواده دوست و دلسوز معرفی می شود. جدا از فیلمنامه انتخاب تام هنکس برای این نقش می تواند از همان ابتدا برای مخاطبان همذات پنداری را به همراه داشته باشد. چرا که گرین گراس به خوبی می داند هنکس ستاره ای محبوب و دوست داشتنی است. به همین دلایل زمانی که فیلیپس برای دزدان دریایی که به شدت وحشی به تصویر کشیده شده اند دلسوزی می کند و حتی گاه آن ها را نصیحت کرده یا قصد نجاتشان را دارد با همه احمقانه بودن این رفتارها هیچ حس حماقتی به بیننده از دیدن این فیلم منتقل نمی شود و به همین شکل فیلم به راحتی یک شخصیت آمریکایی را در هر شرایطی منصف، انسان دوست، مهربان و در عین حال توانا معرفی می کند (همین مسأله می تواند دلیلی بر ناسیونالیستی بودن فیلم باشد).

فیلم از فقدان برخی روابط علل و معلولی رنج می برد. که از جمله آن ها می توان به نبودن نگهبانان مسلح در کشتی آمریکایی با وجود اطلاع از احتمال بالای وجود دزدان دریایی در آن منطقه اشاره کرد. اما با وجود اینکه چشم پوشی کارگردن از این نکته، می توانست ارتباط هر بیننده ای را با فیلم قطع کند، مخاطب به جای احساس انتقاد به این نقیصه،  دنبال پاسخی برای پرسش به وجود آمده برای خود می گردد و کارگردان باز هم با فضاسازی درخشان ارتباط بیننده را با فیلم تا پایان حفظ می کند.

از طرفی در فیلمنامه نیز قبل از هر چیز به این مسأله فکر شده و پیش از آن که حملات دزدان دریایی به کشتی آغاز شود کارکنان کشتی های آمریکایی را انسان های متین و درستکار به مخاطب معرفی می کند، این معرفی هر چند که چندان به چشم نمی خورد اما با دیالوگ های کاراکترها احساس می شود. برای مثال می توان به دیالوگ یکی از کاراکترها در زمان حمله به کشتی اشاره کرد که می گوید: «من به اینجا نیامده ام تا با دزدان دریایی بجنگم.» و برای اشاره بیشتر می توان به ترس کارکنان کشتی اشاره کرد که به هنگام حمله دزدان دریایی در چهره هاشان دیده می شود و از همه مهمتر پاسخی است که ممکن است مخاطب به خود بدهد و آن اینکه آمریکایی ها برای کمک به مردم قحطی زده آمده اند و مطمئناً چنین انسان های صلح دوست و طرفدار انسانیت اسلحه با خود به همراه نخواهند داشت که پاسخی کاملاً درست است و اگر مخاطبی با چنین فیلمی ارتباط برقرار کرد نباید وی را احمق فرض کرد چرا که فیلمساز تبحر بالایی دارد و قبل از اینکه به ارائه شعارهایی در ذهن خود فکر کند به این مسائل فکر کرده است.

به دلیل تفکر به این مسائل است که تلاش مأموران آمریکایی برای زنده نگاه داشتن دزدان دریایی تا آخرین لحظه، تلاش آن ها برای ایجاد مذاکره قبل از درگیری و شعارهای بسیار دیگر که در جایجای فیلم وجود دارند نه تنها غلو شده و احمقانه به نظر نمی رسد بلکه مخاطب با آن ها ارتباط برقرار می کند و حتی شاید این ارتباط به جایی ختم شود که در سکانس پایانی فیلم یا زمانی که فیلیپس از دست یکی از دزدان دریایی به خاطر فرارش کتک می خورد با فیلیپس بغض و گریه کند.

بازی تام هنکس در این فیلم درخشان است، او در این فیلم بار دیگر قدرت خود را به رخ می کشد و در سکانس پایانی فیلم که در واقع سکانسی ساده به نظر می رسد با بازی کم نظیر او به سکانسی به شدت احساسی، و تأثیر گذار تبدیل می شود. مخاطب در آن صحنه تنها با بازی فوق العاده هنکس است که می تواند همه مشکلاتی که کاپتان فیلیپس تحمل کرده درک کند، در واقع تام هنکس در این صحنه بار دیگر قدرت اش از فیلمنامه نویس و فیلمساز بالاتر می رود و خود با بازی بی نظیرش سکانس را صاحب همه چیزی که باید باشد می کند.

پس از دیدن این فیلم مطمئناً اگر صحبت از سومالی بشود در ذهن مخاطب ناآگاه (از کشور سومالی) عده ای انسان های وحشی تداعی می شود که آمریکایی های دلسوز به کمکشان رفتند اما آن ها با دزدی و جنایت از آن ها استقبال کردند. رخ دادن چنین اتفاقی در سینمای آمریکا مسأله عجیبی نیست، مطمئناً هر فیلمسازی از هویت کشورش دفاع می کند و مسأله مهم این است که آن فیلمساز این کار را به خوبی بلد است یا خیر.

گرین گراس در این فیلم آمریکا و آمریکایی ها را تنها کشور و انسان هایی صلح طلب و انسان دوست معرفی نمی کند بلکه از اقتدار، اتحاد و قدرت کشورش نیز به شکلی دفاع می کند تا همه چیز را در این فیلم تکمیل کرده باشد. به عنوان مثال می توان به ادعای موسی (یکی از دزدان دریایی) اشاره کرد که داخل قایق نجات رو به فیلیپس می کند و می گوید سال گذشته یک کشتی یونانی را دزدیده و میلیون ها دلار به جیب زده است. ولی در پایان با اینکه حریف یک کشتی یونانی شده و به نظر می رسد دزدی قهار و خطرناک باشد، نمی تواند از پس یک کشتی آمریکایی برآید و گرفتار قدرت مأموران آمریکایی می شود!

با دیدن این فیلم مطمئناً دفاع از مردم سومالی و حتی دزدان دریایی اش خنده دار جلوه خواهد کرد. چرا که قدرت فیلم در فرم، بسیار بیشتر از درک و تحلیل بسیاری از مخاطبان است و فیلمساز با تبحر بسیار بالایی دو نیروی خیر و شر (از نظر خود فیلمساز) را در مقابل هم قرار داده که مخاطب با آن نیرویی که او می خواهد همراه می شود و یا حتی همذاتپنداری می کند و اینگونه فیلم ها حتی اگر نتوانند تأثیری در ذهن مخاطبان خاص خود بگذارند می توانند تحسین آن ها را برای خوش ساخت بودن خود به همراه داشته باشند.

هر چند که کاپیتان فیلیپس از نظر اخلاقی مضمونی ضد انسانی را با خود به همراه دارد و اما فیلمی مستحق تشویق است چرا که کار خود را به خوبی انجام می دهد و کاملاً در راستای هدفی که ساخته شده است کار می کند و شاید چیزی که از نظر اخلاقی ناچیز، و نامحترم است هدف و ذهن فیلمساز است که مسأله اش از فیلم جدا نیست، اما نباید باعث شود که فیلم خوش ساخت و خوش فرمی چون کاپیتان فیلیپس را ضعیف و ناچیز بدانیم.

 

 در همین رابطه بخوانید

 

تصویری بسیار واقعی از یک قهرمان معمولی؛ نقدی بر فیلم «کاپیتان فیلیپس» ساخته پل گرین گراس - موحد منتقم

 


 تاريخ ارسال: 1392/11/5
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>نيكان:

کاپیتان فیلیپس خیلی پر هیجان و نفس گیره! تام هنکس هم خیلی خوب بود!

2+0-

سه‌شنبه 10 تير 1393



>>>س.الیاس:

سلام. تام هنکس خیلی خوب بود مثل هیشه. فیلم یه لحظه هم از تب و تاب و هیجان نیافتاد!

5+0-

شنبه 24 خرداد 1393



>>>سمانه:

سلام. خیلی فیلم هیجان انگیزی بود. من از جناب حسین تعجب می کنم که میفرمایند فیلم ضعیف بود!

4+0-

جمعه 23 خرداد 1393



>>>حسین :

فیلم بسیار ضعیفی بود، و تعجب میکنم از نقد تمام مثبت شما.

1+8-

سه‌شنبه 20 اسفند 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.