پرده سینما

سرگشته، خسته، آرمانگرا، و شکست خورده؛ نگاهی به فیلم «درون لوین دیویس» ساخته برادران کوئن

علی ناصری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم درون لوین دیویس

 

inside llewyn davis 2013

 

 

پوستر فیلم درون لوین دیویس ساخته برادران کوئنبرادران کوئن بار دیگر با اثری جدید مخاطبان خود را غافلگیر کردند. درون لوین دیویس اثری درخشان در کارنامه سال های اخیر برادران کوئن به حساب می آید که ویژگی های مثبت بسیاری در این فیلم می توان یافت که از هر لحاظ تحسین برانگیز هستند.

در مورد فضاسازی و شخصیت پردازی فیلم می توان ساعت ها بحث کرد و به جزئیات و دقت نظرهای بسیاری پی برد. جدیدترین اثر این دو فیلمساز همچنان در محدوده علایق آن ها قرار دارد و اثری است که با تمام تفاوت هایش نسبت به سایر آثار برادران کوئن شباهت های بسیاری نیز دارد که می توان درون لوین دیویس را به راحتی در کارنامه این دو فیلمساز پذیرفت.

فیلم قصه خواننده ای جوان را دنبال می کند که آمال و آرزوهای بسیاری در سر دارد اما در مسیر رسیدن به آرزوهایش با مشکلات بسیاری روبرو است که او را از رسیدن به هدف بازداشته اند.

لوین دیویس (اسکار آیزاک) به عنوان کاراکتر اصلی فیلم به نظر انسانی درونگرا، سختکوش و در عین حال در آستانه شکست است که این شکست او را به مرز خستگی رسانده است. همه این احساسات را نسبت به کاراکتر مخاطب بدون بیان مستقیم اش با فضاسازی و شخصیت پردازی خوب احساس می کند. لوین خستگی اش را در پایان فیلم بیان می کند اما مخاطب این خستگی را از همان ابتدا متوجه می شود. فیلمنامه نویس با رفتار اطرافیان لوین نسبت به او، خوابیدن لوین در خانه دوستانش که باعث شده احترام اش از بین برود، سرمایی که به ناچار در خیابان تحمل می کند و غیره این حس را بدون بیان آن به خوبی منتقل می کند و کارگردان نیز با استفاده از کنش های مناسبی که برای بازیگر طراحی کرده، استفاده از رنگ های تیره همانند رنگ های خاکستری، تأکید بر سردی هوا و طراحی نماهای دقیق و به موقع مخاطب را به حس و حال لوین دیویس نزدیک کرده است.

در کنار این مسائل که هم در فضاسازی و هم در شخصیت پردازی تأثیر به سزایی دارند اتمسفر حاکم بر فیلم نیز کاملاً تحت کنترل فیلمساز است.

فیلم قصه ای حدوداً تلخ را روایت می کند اما نمی خواهد تا مرز تراژدی پیش برود، به همین دلیل فیلمساز فضایی کمدی به فیلم بخشیده است که گاه در عین جدیت باعث خنده مخاطب نیز می شود، در واقع برادران کوئن در فیلم فضایی را خلق کرده اند که مخاطب کمتر توانسته با دیدن فیلم تجربه کند.

فیلم درون لوین دیویس ساخته برادران کوئنبرادران کوئن به خوبی می دانند که قرار دادن حس و حالی کمدی در فضای جدی فیلمی چون درون لوین دیویس چه کار خطرناکی است و فیلم و دنیایش را تا چه حدی نزدیک به لودگی می کند، به همین دلیل تأکیدی اضافه به وسیله میزانسن یا دکوپاژ بر صحنه های کمیک در فیلم دیده نمی شود، بازیگران به راحتی به بازی خود ادامه می دهند و برای خنداندن مخاطب دست به کارهای عجیبی نمی زنند و تنها موقعیت خلق شده توسط فیلمساز است که می تواند مخاطب را بخنداند. با این حال باید گفت که فضاسازی اینچنینی در کارنامه برادران کوئن برای اولین بار نیست که رخ می دهد و آن ها در فیلم های موفق قبلی شان نیز دست به چنین کاری زده و به موفقیت نیز رسیده اند اما اینبار در درون لوین دیویس با روایت قصه ای متفاوت تر قدرت خود را به رخ کشیده اند.

به این دلیل می توان درون لوین دیویس را از لحاظ قصه با سایر فیلم های موفق برادران کوئن از جمله گذرگاه میلر و فارگو متفاوت دانست که اکثر کاراکترهای اصلی این فیلم ها (به خصوص این دو فیلم که از لحاظ فضاسازی شباهت بسیاری به درون لوین دیویس دارند) افرادی برونگرا، جنایتکار و تأثیرگذار به محیط اطراف هستند اما کاراکتر اصلی جدیدترین اثر این دو فیلمساز فردی هنرمند، درونگرا و تأثیرپذیر است که در نهایت با این تأثیرپذیری از محیط به خشم می رسد. حفظ فضای مورد نظر (و مورد علاقه) با وجود کاراکترهایی اینچنین متفاوت کار بسیار دشواری است که برادران کوئن به خوبی از پس آن برآمده اند.

اما در واقع لوین اولین کاراکتر اصلی فیلم های کوئن نیست که با این مشخصات شخصیتی زندگی می کند، در یکی از آخرین آثار این دو فیلمساز به نام یک مرد جدی چنین کاراکتری دیده می شود که از لحاظ درونیات شخصیتی شباهت بسیاری به لوین دارد و اتفاقات مشابهی نیز برای این دو می افتد که به همین دلیل می توان یکی از بزرگترین اشکالات فیلم را که بیشتر مربوط به کارنامه برادران کوئن می شود و از فیلم جدا است همین تکرار دانست که برای این دو فیلمساز بزرگ بسیار خطرناک نیز به نظر می رسد.

پوستر فیلم درون لوین دیویس ساخته برادارن کوئنراوی فیلم همانطور که مشخص است لوین دیویس می باشد، در ابتدای فیلم پس از اجرای موسیقی در یک کافه از غریبه ای که جلوی درب کافه منتظر وی است کتک خورده و زخمی می شود، در این لحظه لوین دیالوگ هایی می گوید که مخاطب برداشت هایی متفاوت از آن می کند، پس از این صحنه قصه فیلم دنبال می شود و در نهایت فیلم دوباره با همین صحنه به پایان می رسد و مخاطب اینبار منظور دیالوگ های لوین را هنگام کتک خوردن از مرد ناشناس کاملاً متوجه می شود.

فیلم های بسیاری را (به خصوص فیلم هایی که در سال های اخیر ساخته شده اند همانند فیلم عشق ساخته میشاییل هانکه) می توان نام برد که از این شکل روایتی استفاده کرده اند و در ابتدای فیلم در سکانسی پایان قصه را نشان می دهند ولی درون لوین دیویس از معدود فیلم هایی است که از این شکل روایتی به درستی استفاده کرده است و این شکل روایی که قصه فیلم را دایره وار می کند به منتقل شدن مضمون در این فیلم کمک کرده است. هنگامی که کتک خوردن لوین در ابتدای فیلم دیده می شود مخاطب شاید گمان کند که یکی از رقبای لوین است که او را کتک می زند اما در پایان اینچنین نیست.

برای فهمیدن دلیل این کار باید فیلم را دید و مضمونی که دنبال می کند را بررسی کرد. قصه فیلم در اوایل دهه 1960 میلادی روایت می شود، زمانی که الویس پریسلی سلطان راک اند رول دنیا به شهرت و موفقیت بالایی رسیده است، در این زمان نگاه مردم به موسیقی تغییر یافت و الویس پریسلی با موفقیت خارق العاده اش نه تنها طرفداران خود را افزایش داد بلکه تعداد علاقه مندان به موسیقی نیز افزایش یافتند و همه با رفتن به سمت موسیقی انتظار موفقیتی چشمگیر را داشتند. این مسائل هر چند که شاید کاملاً واقعی نباشند اما با اشارات برادران کوئن در فیلم کاملاً همخوانی دارند.

لوین دیویس به عنوان موسیقی دان و خواننده ای متعصب بی توجه به موفقیت های پریسلی و امثال وی تلاش خود را برای موفقیت و شهرت انجام می دهد اما با رفتارها و اتفاقاتی مواجه می شود که انتظارش را ندارد و برای او آزار دهنده است، دیویس به عنوان یک خواننده که اولین آلبوم مستقلش را منتشر کرده است حتی یک پالتو ندارد تا در سرمای خیابان نلرزد، او برای خواب مجبور است به خانه دوستانش برود و در آنجا تحقیرهایی که توسط آن ها عایدش می شود را به جان بخرد، رابطه اش با خانواده سرد و کمرنگ شده است و در کنار همه این ها علاقه اش به موسیقی او را نسبت به بسیاری از اتفاقات بی تفاوت کرده و همه اتفاقات را به سادگی می پذیرد، او هزینه سقط جنینی که جین باردار است را از آنجا که احساس می کند متعلق به اوست در وضعیت بد مالیش می پذیرد اما در آخر متوجه می شود که جین با مردهای بسیاری رابطه داشته و ممکن است او مسئولیت کاری را بر عهده گرفته باشد که مربوط به او نبوده است.

پوستر فیلم درون لوین دیویس ساخته برادران کوئناتفاقات رخ داده برای لوین گاه منطقی و گاه غیر منطقی و الساقی به نظر می رسد، به طور مثال می توان دردسرهایی که گربه برای او به وجود می آورد را مثال زد که گاه برای فیلم وصله ای ناجور می شود و اضافه به نظر می رسد. فیلمساز نمی تواند از گربه استفاده ای در راستای المان پردازی کند و گربه تنها وسیله ای برای اضافه کردن زمان فیلم می شود. از طرفی ریتم فیلم از ابتدای آن تا پایان به یک شکل دنبال می شود اما هنگامی که لوین و دو نفر دیگر که از آشنایان دوستانش هستند سوار بر ماشین به شهر دیگری می روند فیلم از ریتم افتاده و دارای دقایقی بی دلیل و اضافی می شود، به همین دلیل برادران کوئن در جایگاه فیلمساز اتفاقاتی را به فیلم اضافه کرده اند که از هر نظر وصله هایی اضافه به نظر می رسند و این را می توان یکی از بزرگترین ایرادات فیلم دانست که به آن لطمه بزرگی زده و ای کاش به جای اضافه کردن این صحنه ها فکر بهتری به ذهن فیلمساز می رسید تا فیلم کم نقص و دیدنی درون لوین دیویس کم نقص تر می شد.

لوین در کنار همه توهین هایی که به وی می شود نمی تواند توهین هایی که به کارش می شود را بپذیرد، او در قسمتی از فیلم هنگامی که برای گرم کردن مجلسی دوستانه به درخواست دوستانش گیتار می زند و می خواند عصبانی شده و فریاد می زند که او یک خواننده است و برای گرم کردن مجالس گیتار نمی زند. در این صحنه که در آن فیلمساز با درایت بسیار کمی حس و حال کمیک نیز به آن اضافه کرده است خستگی و تنهایی لوین بیش از پیش احساس می شود و مخاطب به درونیات او نزدیک تر می شود. لوین از ابتدای فیلم توسط رفتارهایی که با وی به عنوان یک خواننده می شود رنج می برد و در این صحنه است که بغضش به نوعی می ترکد و طغیان می کند و نمی تواند دیگر هیچ چیز را تحمل کند اما نکته جالب این است که او همین رفتار را با خواننده زنی می کند که در کافه در حال خواندن است و با تحقیر کردن او اجرایش را به هم می زند. در اینجا مخاطب به مضمون مورد نظر فیلمساز نزدیک می شود و می فهمد که ضربه اصلی به خواننده ها و موسیقیدان ها را خود آن ها با رقابت غلط و تحقیر یکدیگر از سر تفریح به خود می زنند و مانع پیشرفت یکدیگر می شوند و هنگامی که در پایان سکانس ابتدایی فیلم تکرار می شود مخاطب همه چیز را متوجه شده و می فهمد که لوین به دلیل تحقیر آن زن از آن مرد کتک می خورد و از همان ابتدا نیز شاید رفتارهای وی با اطرافیان بوده که به وی لطمه می زده است.

این مسئله و وضعیت موسیقی در آن دوران از اصلی ترین مضامینی است که فیلم دنبال می کند و درون لوین دیویس را با اینکه نمی توان فیلمی پر حرف دانست اما ناخودآگاه به اتفاقات و مسائل دیگری نیز همچون روابط خانوادگی و فساد به خصوص در موسیقی اشاراتی دارد. لوین دیویس در پایان با وجود تمام تعصبات به موسیقی همه را کنار گذاشته و برای گرم کردن مجلس در کافه ای گیتار می زند و می خواند که اغلب افرادش برای سرگرمی به آنجا می آیند و توجهی به خواننده و عملکردش ندارند (این مسئله را یکی از دوستانش که با جین در ارتباط است در پایان فیلم ابراز می دارد)، او حتی هنگامی که موسیقی مورد علاقه پدرش را می نوازد و با عکس العمل عجیب وی روبرو می شود دیگر ناراحتی خاصی از خود بروز نمی دهد ولی باز هم در پایان نمی تواند به کارش با آرامش ادامه دهد، پایان فیلم را از این جهت نیز می توان مورد بررسی قرار داد که با تغییر فرهنگ در موسیقی آمریکا خواننده های متعصب و خوبی چون لوین دیویس نیز از بین رفتند.

درون لوین دیویس با خصوصیات و نکات مثبت فراوانی که به خصوص در فضاسازی و شخصیت پردازی دارد اگر بهترین فیلم سال 2013 نباشد بی شک جزو سه فیلم برتر سال است و اگر اشکالات مشخص فیلم نبود، می شد آن را یکی از بهترین فیلم های این سال ها و حتی یکی از بهترین فیلم های برادران کوئن دانست اما مضمون خاص و شکل روایی منحصر بفرد برادران کوئن که در این فیلم بیشتر تکیه بر درونیات یک شخصیت دارد و مضمون و اتفاقات فیلم که بیشتر با تجربه احساس می شود و نبود درام کافی در اتفاقات رخ داده در فیلم و ترس از انزجار مخاطب باعث شده تا درون لوین دیویس گاه به بیراهه برود و دچار مشکل شود.

 

علی ناصری


 تاريخ ارسال: 1393/1/28
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>مصطفی:

حرف فیلم رو نگرفتی، بیخود چند تا چیز که اصلا فیلم نمیخواسته اونارو بگه به عنوان حرفهای فیلم اعلام کردی. به اون قسمتی(از صحنه های پایانی فیلم) که گربه خودش راه خونه رو پیدا میکنه و مطلبی که روی پوستر فیلم رو در سینما نوشته دقت کن

0+0-

يكشنبه 21 دي 1393



>>>سعيد:

نقد دقيقي بود، با اينكه عاشق فيلم بودم اما اشكالاتي كه گرفتيد رو قبول دارم. مخصوصاً تكراري بودن برخي نقاط فيلم با آثار قبلي برادران كوئن.

3+1-

شنبه 30 فروردين 1393



>>>kamal:

من فیلم رو خیلی دوست داشتم نمیدونم چرا این همه اشکال دیدید تو این فیلم؟

0+1-

شنبه 30 فروردين 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.