پرده سینما

پرتناقض و نامنسجم؛ نگاهی به فیلم «مهاجر» ساخته جیمز گری

علی ناصری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم مهاجر ساخته جیمز گری

 

The Immigrant (2013)

 

 

ماریون کوتیار در فیلم مهاجرمهاجر جدیدترین فیلم جیمز گری داستان مهاجرت دو خواهر به نام های «اوا» (ماریون کوتیار) و «ماگدا» (آنجلا سارافیان) را روایت می کند که از جنگ در لهستان فرار کرده و به آمریکا پناه آورده اند، اما در الیس ایسلند نیویورک، «اوا» را به خاطر بیماری از «ماگدا» جدا و در قرنطینه ای برای مداوا نگه می دارند. پس از جدایی «اوا» از خواهرش اتفاقات تلخ و دردناکی برای اورخ می دهد و «اوا» با وجود همه اتفاقات تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا بتواند هزینه درمان خواهرش را بدهد.

فیلم با نمایی از مجسمه آزادی آغاز می شود. پس از آن در یک حرکت زوم دوربین مردی را مشاهده می کنیم که به مجسمه خیره شده است، و بعد دسته مهاجرانی را می بینیم که در بین آن ها «اوا» و خواهرش نیز حضور دارند، فیلمساز در همین ابتدا با نشان دادن چند نمای کوتاه از جمله مجسمه آزادی، و مهاجرانی که با آن ها بد رفتاری می شود، مخاطبی را که ذهنیتی خوب یا بد از آمریکا دارد آماده بیان جهان بینی خود که مربوط به آمریکا و سیاست هایش است می کند.

پس از اینکه «اوا» را از خواهرش جدا می کنند و می خواهند او را با کشتی به کشورش بازگردانند، برونو (خواکین فوئنیکس) وارد قصه می شود و با آشناهایی که در آنجا دارد به نوعی «اوا» را از بازگشت بدون خواهرش نجات داده و به خانه اش می برد.

در همین ابتدای فیلم چند اتفاق رخ می دهد که تا پایان فیلم گنگ و بدون پاسخ باقی می ماند. یکی از این اتفاقات جرمی است که «اوا» به اجبار می پذیرد و تا پایان با صراحت مشخص نمی شود که آیا «اوا» مرتکب آن شده یا خیر؟ چراکه در شخصیت او نمی توان چنین چیزی یافت و کنش های «اوا» بیشتر معصومانه اند.

مهاجر ساخته جیمز گری. ماریون کوتیاروقتی «اوا» دزدی می کند به قدری ناوارد است که برونو می فهمد و او را تحقیر می کند، برونو انسانی است که زن های مهاجر را که در آمریکا غریب هستند جمع و آن ها را مجبور انجام کارهای خلاف می کند. اگر بخواهیم اینچنین تصور کنیم که «اوا» دختری معصوم و بی گناه است که توسط مأموران آمریکایی به او تهمت زده شد تا برونو بتواند از او سوء استفاده کند، نمی توانیم به این فرضیه اتکا کنیم؛ چراکه «اوا» در کلیسا نزد پدر روحانی به گناه اش در کشتی اعتراف می کند.

تناقض دیگری که از نقاط ضعف فیلم محسوب می شود این است که در پرداخت جیمز گری هنگامی که «اوا» مجبور می شود تن به روندی بدهد که برونو برایش تدارک دیده، مسئله را برای او بسیار مهم جلوه می کند و تمرکز زیادی روی این سکانس می شود. اما این سکانس بسیار زیبای فیلم که مربوط به از بین رفتن معصومیت «اوا» است بی معنی و پوچ است! چون بر اساس شخصیت پردازی خود فیلم، بی معنی است! در نتیجه سکانس پر سوز و گدازی می شود که فقط به این دلیل در فیلم قرار گرفته که فیلمساز دل اش می خواهد سطح تلخی فیلم اش را بالا ببرد.

«اوا» که طبق گفته خودش در آمریکا خاله و شوهرخاله ای دارد در همان ابتدای فیلم نشانی آنها را از مأموری می پرسد. اما مأمور به او پاسخ می دهد که چنین آدرسی وجود ندارد. در حالی که «اوا» پس از اینکه نمی تواند نزد برونو زندگی اش را ادامه دهد، خیلی راحت آدرس خانه خاله اش را پیدا می کند و پیش آن ها می رود! تنها مسئله ای که می تواند به این اتفاق منطق ببخشد این است که مأمورین آمریکایی به «اوا» کاملاً دروغ گفته اند. اما درست همین فرضیه نیز با اعتراف «اوا» نزد روحانی باطل می شود و تبدیل به پرسشی بدون پاسخ در فیلم می شود که سطح منطق فیلم را به شدت کاهش می دهد.

هنگامی که «اوا» پیش خاله اش می رود شوهر خاله اش او را به مأموران معرفی می کند و ««اوا»» و دوباره دستگیر می شود، شوهر خاله «اوا» دلیل این کارش را فساد اخلاقی «اوا» در کشتی بیان می کند، اما معلوم نمی شود او از کجا فهمیده که «اوا» در کشتی به چنین کاری دست زده است؟ و جمله ای که برای پاسخ به این پرسش بیان می کند نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست.

دستگیری «اوا» و مشکلاتی که دوباره برای او رخ می دهد به دلیل بازی خوب ماریون کوتیار و فضاسازی خوب کارگردان موفق از آب درآمده است. هر چند کار «اوا» برای نجات خواهرش کاری غیر اخلاقی است اما تلاش او ماهیتی پیچیده دارد که باعث می شود داوری کردن درباره آن مشکل باشد!

پوستر فیلم مهاجر ساخته  جیمز گری

پس از اینکه «اوا» به وسیله مأموران دستگیر می شود و در منطقه ای محافظت شده می ماند، شکل گیری رابطه اش با «امیل» بر اساس تصادف است و این مسئله که امیل (جرمی رنر) پسرعموی برونو و رقیب اوست بیش از هر چیز به فیلم لطمه زده و عنصر تصادف را بی منطق وارد داستان فیلم کرده است تا فیلمساز بتواند مثلثی عشقی شکل دهد و در کنار سانتیمانتال کردن فضای فیلم مدت زمان فیلم اش را نیز طولانی تر کند.

تعداد اتفاقات و نیازهای دراماتیک در فیلم به قدری زیاد است که به فیلم اجازه عمیق شدن در مسائل را نمی دهد و همه چیز در سطحی از احساسات گرفتار می شود. شکل گیری عشق و علاقه امیل به «اوا» که تا پایان گنگ به نظر می رسد به هیچ وجه احساس نمی شود و رفتارهای او در برابر «اوا» (به خصوص رفتار آخرش که منجر به کشته شدن اش می شود) به شدت احمقانه به نظر می رسند. از طرفی کنش های برونو به عنوان کسی که به «اوا» علاقه مند شده است در ابتدا غیر قابل قبول و در پایان به یکباره منطقی می شوند. در بخش ابتدایی فیلم که هنوز امیل وارد قصه نشده است با تلاش های فیلمساز برای جذاب شدن ایهامی به وجود می آید که مخاطب در آن گاه کار «اوا» و برونو را از روی ناچاری درست و گاه غلط می داند و حتی برخی مواقع به برونو حق می دهد و برخی مواقع نیز «اوا» را در برابر برونو مظلوم قلمداد می کند. شرایطی که فیلمنامه نویس برای کاراکترها به وجود آورده مهاجرت را امری ترسناک نشان می دهد و در ابتدای فیلم مخاطب می تواند به این برداشت برسد که انسانی که وطن نداشته باشد به واقع چیزی ندارد.

فیلم در راستای بیان این مضمون در ابتدا مسیر درستی را پیش روی خود قرار می دهد ولی چیزی از زمان فیلم نمی گذرد که مسیر خود را تغییر می دهد و به قصه ای عاشقانه تبدیل می شود.

تغییر موقعیت و اخلاقیات کاراکترها نسبت به هم به قدری زیاد است که فیلمساز بدون توجه به فضاسازی و جا انداختن این مسائل مجبور می شود که خیلی ساده از کنار آن ها عبور کند و به ادامه قصه خود بپردازد. به عنوان مثال نمی توان عکس العمل یکی از فاحشه ها را که از قتل امیل مطلع می شود در برابر «اوا» پذیرفت. چرا که دلیل قانع کننده ای را نمی توان برای آن یافت و اگر بگوییم که او نگران خود بوده یا به «اوا» حسادت می کرده پاسخی است که فیلم به ما نمی دهد.

اگر بخواهیم مهاجر را فیلمی در نقد دوره ای از سیاست های آمریکا نسبت به مهاجرین به حساب آوریم می توان در این مسئله آن را موفق دانست ولی از آنجا که این مسئله در زیر همه مسائل و قصه هایی که فیلم دنبال می کند گم شده است چندان به چشم نمی خورد.

صحنه قتل امیل توسط برونو هرچقدر که در اجرا خوب به نظر می رسد در فیلمنامه نقطه ضعف به شمار می آید و فقط دوباره قصه را به سمت و سوی دیگری می کشاند. هنگامی که امیل اسلحه را روی سر برونو گرفته و صحبت هایی با وی می کند شرایطی در فیلم به وجود می آید که آن را بیشتر در رمان های داستایوفسکی می توان یافت، چرا که قبل از همه مشکلات به یکباره در آستانه حل شدن قرار گرفت اما با کنش عجیب امیل دوباره همه چیز خراب شد و فضا تغییر کرد.

جیمز گری پیش از این در مقام کارگردان بهترین فیلمش با نام دو عاشق را با برداشتی آزاد از رمان «شب های روشن» داستایوفسکی ساخت که در خلق چنین فضاهایی بسیار موفق بود و این بار نیز تلاش وی در این زمینه نتیجه ای نیمه موفق به او بخشیده است.

بازی همه بازیگران فیلم به خصوص خواکین فوئنیکس که روزهای خوبی را در دوران بازیگری اش سپری می کند و ماریون کوتیار بسیار قابل قبول است و اگر کوتیار با بازی بسیار زیبایش نتوانسته جایزه ای را از جشنواره ها از آن خود کند به دلیل شخصیت پردازی نه چندان خوب فیلمنامه نویس است که گاه او را دچار مشکل در بازیگری کرده است و اگر بازیگر دیگری جز کوتیار به ایفای نقش «اوا» می پرداخت مشکلات شخصیتی این کاراکتر بیشتر به چشم می خورد.

در کنار نامنسجم بودن فیلمنامه در مضمون و روایت، کارگردانی گری نیز انسجام قابل قبولی ندارد و ساختار بصری فیلم یکدست نیست و به نظر می رسد که کارگردان نماها را با توجه به لوکیشن ها و موقعیت های اجرایی مختلف انتخاب کرده است که همین امر به فیلم لطمه وارد کرده و فیلم را به چند پاره بودن مبدل ساخته است. به عنوان مثال در لوکیشن هایی که معمولاً داخلی و دست و پا گیر هستند نماها کوتاه و حرکت های دوربین کم و در لوکیشن های باز و خارجی کارگردان بدون توجه به انسجام تصاویر از حرکات دوربین بسیار استفاده کرده است.

با نگاهی به کارنامه فیلمسازی گری می توان فهمید که وی به پایان بندی فیلم هایش توجه خاصی دارد. «اوا» و خواهرش برای ماندن در آمریکا و فرار از جنگ در لهستان مهاجرت کرده اند اما با ورودشان به آمریکا علاوه بر اینکه تلاشی برای ماندن نمی کنند «اوا» تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا بتواند با خواهرش به کشورشان بازگردد. با وجود اینکه در لهستان زندگی سختی را جنگ به آنها تحمیل کرده و پدر و مادرشان را از آنها گرفته است «اوا» در آمریکا چیزهای بیشتری را از دست داده و با مهاجرتی پوچ و بی ثمر در پایان همراه با خواهرش سفر دیگری را آغاز می کند و در این بین با وجود اینکه کشیش به او گفته است که خدا مجازات اش می کند بیشتر از هر چیز برونو مجازات می شود. با وجود اینکه فیلم به قولی بلاهای بسیاری بر سر قهرمان خود می آورد تا قصه را پیش ببرد فضاسازی خوب فیلمنامه نویس و کارگردان می تواند ذهنیتی ترسناک از مهاجرت را در ذهن مخاطب خود خلق کند که اگر فیلم تنها در راستای القای چنین حسی پیش می رفت مطمئناً مهاجر فیلمی بهتر و قابل قبول تر بود اما وجود مسائل و مضامین اجتماعی، روانی، احساسی، مذهبی و غیره فیلم را در انسجام موضوعی دچار اشکال کرده و تماماً به بی راهه برده است.

 

 

علی ناصری

 

اردیبهشت نود و سه

 

 


 تاريخ ارسال: 1393/2/21
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سوری:

فیلم خوبی بود و آنقدر هم نقد بهش وارد نبود اما تکلیف نوعی ازروابط احساسی داخل فیلم معلوم نیست

0+0-

جمعه 3 اسفند 1397



>>>احسان 2:

بهترین نقدی که میشد کرد و واقعا وارد بوده رو منتقد کرده و درکل ضعف فیلمنامه اجازه نمیده ازدیدن فیلم لذت ببری

2+1-

جمعه 8 خرداد 1394



>>>ایمان.ا:

پیشنهاد میدم بجای برشمردن ضعف هایی که اساسا خود منتقد-آقای علی ناصری- به فیلم نسبت داده اند، فیلم را چندبار دیگر و با نگاهی عمیقا سینمایی ببینند تا ابهاماتی که برای شخص ایشان ایجاد شده و از آنها بعنوان نقاط ضعف اثر یاد گردیده ، مرتفع گردد. اتفاقا\"مهاجر\" فیلمی منسجم و خوش ساخت است که قصه ی دهه 20 میلادی خود را روان و در قالبی ساده اما اثرگذار روایت می کند. شایان ذکر است علت اینکه این فیلم در مراسم مهم و معتبری چون اسکار و حتی گلدن گلوب ابدا تحویل گرفته نشد، بدین دلیل آشکار است که یکسال با تاخیر و بصورتی محدود روانه ی پرده های آمریکا شد و عملا دیده نشد اگرچه یکی از نامزدهای اصلی نخل طلای کن در سال 2013 بود.

3+1-

دوشنبه 21 ارديبهش



>>>ریما:

این فیلمو تازه دیدم. بدم نیومد اما نقد شما هم بجا بود.

1+0-

شنبه 4 بهمن 1393



>>>مریم.لام:

خیلی فیلم خوبی نبود! ممنون از نقدتون.

4+3-

سه‌شنبه 20 خرداد 1393



>>>ناشناس:

نقدتون خیلی چنگی به دل نمی زد:-(

3+2-

يكشنبه 18 خرداد 1393



>>>نازی:

نقدهای شما فوق العاده است آقای ناصری عزیز بیشتر برایمان بنویسید

6+3-

سه‌شنبه 6 خرداد 1393



>>>محمد:

چی بود؟ یه فیلم چرت مسخره واقعا حالم به هم خورد تو رو خدا نقد فیلمای بهتر بنویسین اقای ناصری این موحد منتقم چرا اینجوری شده؟ قدیما نقدای به روز میداد آدم حال میکرد

5+4-

يكشنبه 28 ارديبهش



>>>رها:

فیلم رو دیدم نقد بسیار خوبی بود

8+1-

يكشنبه 21 ارديبهش




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.