پرده سینما
تارانتینو: همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت تا زمانی که موریکونه از من پرسید: خب، کار فیلمبرداری را کی شروع میکنی؟
راهی نداشتم، باید پاسخ میدادم: من در مرحله تدوین هستم و موسیقی شما باید عرض چهار هفته آماده شود!
موریکونه بدون درنگ اعلام کرد که با چنین شرایطی نمیتواند با من همکاری کند و قضیه ساخت موسیقی متن برای هشت نفرت انگیز توسط وی منتفی است.
پیش از همکاری تارانتینو و موسقیدان برجسته ایتالیایی انیو موریکونه، هر دو نقطه مشترک بسیار پررنگی با یکدیگر داشتند، آثاری چون روزی روزگاری در غرب و بهخاطر یک مشت دلار وسترنهای اسپاگتی بودند که بر زندگی هر دو تاثیر بسزایی گذاشته بود. فارغ از آن تارانتینو از قطعههای موسیقی موریکونه برای آثاری چون بیل را بکش، حرامزادههای لعنتی و در نهایت جانگوی رها از بند استفاده کرده بود. اما حکایت هشت نفرت انگیز متفاوت بود، از هدف اولیه ساخته شدن چنین اثری تا فرم و ساختار فیلم فضایی مناسب برای همکاری این دو عاشق سینما آماده میکرد، تارانتینو قصد داشت برای اولین بار موسیقی متن اصلی فیلم خود را داشته باشد و به این منظور به ایتالیا سفر کرد تا رضایت استاد را برای همکاری در وسترنی غربی پس از چهل سال به دست آورد، اتفاقی که پس از خوب، بد و زشت هیچگاه رخ نداده بود.
به صورت معمول موریکونه علاقه دارد موسیقی خود را با توجه به تم اصلی داستان، پیش از آغاز فیلمبرداری بسازد اما تارانتینو بار دیگر متفاوت بودن تفکرات اش را با استاد شریک شد و او را وادار به ساخت موسیقی پس از اتمام فیلمبرداری و در مرحله تدوین کرد. پس از اتمام ساخت نسخه اولیه قطعههای مختلف و تم اصلی فیلم، استاد با مد نظر گرفتن بیتِ اصلی موسیقی متن اثر بیادماندنی چون فیلم موجود ساخته جان کارپنتر به ترکیبی ایدهآل رسید. به این ترتیب موریکونه که تا به امروز با آثاری چون باگزی، روزهای بهشت، ماموریت مذهبی، تسخیر ناپذیران، و مالنا نامزد جایزه اسکار شده بود (یک جایزه اسکار افتخاری نیز سال 2007 دریافت کرده بود) علاوه بر کسب این جایزه توانست جوایزی چون بافتا، گلدنگلوب و جایزه ویژه منتقدین را در رقابتی نزدیک با موسیقی متن فیلم جنگ ستارگان: بیداری نیرو اثر استاد دیگری چون جان ویلیامز به دست آورد.
خبر خوش برای علاقهمندان به آثار این هنرمند اینجاست که تارانتینو از هماکنون خواستار ساخت موسیقی متن دیگری توسط موریکونه برای فیلم بعدیاش شده است و گزینهای دیگر برای ادامه همکاری را بهوجود آورده است. با این تفاسیر شرح چگونگی رضایت دادن استاد برای همکاری در هشتمین اثر تارانتینو از زبان خودش جذابیتهای زیادی دارد که در ادامه توجه شما را به آن جلب میکنم.
رابطه شما با موسیقی موریکونه از چه زمانی آغاز شد؟
از بیل را بکش آغاز شد و از آن لحظه به بعد لحظه به لحظه گسترش یافته است. هر دو به صورت توافقی همکاریهای دیگری در حرامزادههای لعنتی و جانگو داشتیم ولی قادر به همکاری مستقیم با یکدیگر نبودیم. این همکاریها مانند یک پیش پرده برای نمایش اصلی ما بود. در هر صورت او برای همکاری مستقیم زیاد مطمئن نبود، همان گونه که من مطمئن نبودم اما چشم پوشی کامل از ایده همکاری مستقیم با یکدیگر به مقدار زیادی بیمبالاتی به نظر میرسید و به این نتیجه رسیدیم که حداقل باید با هم راجع به این قضیه به صورت مفصل صحبت کنیم.
بنابراین شما به خانه او در رم رفتید؟
برنامه کاری من به گونهای بود که به هر حال باید به ایتالیا سفر میکردم، از سویی دیگر برای دیدار با این مرد بزرگ و همسر بزرگوارترش بسیار هیجان زده بودم. اولین گام برای مذاکرات ترجمه فیلمنامه هشت نفرت انگیز به زبان ایتالیایی بود. بعد از آن فیلمنامه را برای او فرستادم و متوجه شدم از آن خوشش آمده است و حتی همسرش نیز فیلمنامه را بسیار دوست داشت. این خبر محرک خوبی برای ادامه ماجرا از سوی من بود. زمانی که به دیدارش رفتم در ذهنم مطالب زیادی برای گفتن داشتم. برای مثال همیشه فکر میکردم که اگر روزگاری با او همکاری کنم، دوست دارم مانند لئونه پیش از پایان فیلمبرداری و با حس خودش نسبت به متن، موسیقی را بسازد. اما آن زمان من کار فیلمبرداری را تمام کرده بودم و در مرحله تدوین بودم. این امر باعث شده بود مصالح زیادی برای ساخت ذهنیت او نسبت به فیلم داشته باشم.
اینگونه بود که من به خانه زیبایش در ایتالیا رفتم و با او، همسرش و مترجماش ملاقات کردم. پیش از آن صحبتهای اولیه را با یکدیگر انجام داده بودیم ولی در دیدار حضوری وضعیت متفاوت بود.
اولین سوالی که از من پرسید این بود: اول از همه، کنجکاوم بدانم که چرا تصمیم به چنین کاری گرفتهای! زیرا در فیلمهای قبلی نشان دادی که علاقهای به استفاده از موسیقی متن اورژینال نداری و همیشه از موسیقیهای آثار دیگر استفاده میکردی و این کار را به نحو احسن انجام دادی زیرا مردم از این رویکرد تو بسیار راضی هستند، چرا برای این فیلم نظرت تغییر کرد؟
من هم جواب دادم: خب، بله، همینطور است. اما رک و پوست کنده بگویم من هنوز نسبت به داشتن یک موسیقی اورژینال برای فیلم خود مطمئن نیستم، تنها دلیلی که راضی به انجام چنین کاری شدم همکاری کردن با شما بود. اگر این مذاکرات به سرانجام نرسد من نمیدانم هنوز علاقهای به استفاده از موسیقی متن اورژینال داشته باشم یا نه؟
از سویی دیگر این فیلم چیزی دارد که حس میکنم میتوانم در آن از موسیقی متن مختص به خودش استفاده کنم. در آثار دیگر این حس را داشتم که نمیتوانم به شخص دیگری اطمینان کنم و کار ساخت موسیقی را بر عهده او بگذارم اما این اثر متفاوت است زیرا لایق موسیقی متنی است که پیش از این کسی آن را نشنیده باشد، در حقیقت شخصیتی دارد که میتوانم با خیال راحت آن را در اختیار شما بگذارم.
این جواب خوبی بود و همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت تا زمانی که موریکونه از من پرسید: خب، کار فیلمبرداری را کی شروع میکنی؟
راهی نداشتم، باید پاسخ میدادم: من در مرحله تدوین هستم و موسیقی شما باید عرض چهار هفته آماده شود!
موریکونه بدون درنگ اعلام کرد که با چنین شرایطی نمیتواند با من همکاری کند و قضیه ساخت موسیقی متن برای هشت نفرت انگیز توسط وی منتفی است. من هم اصراری نکردم و از مصاحبت با استاد لذت بردم، کمی بعد گفت: بهخاطر دارم وقتی فیلمنامه را میخواندم، تم اصلی موسیقی متن، خودش در میان داستان موجود بود.
واقعیت این بود که ما به تازگی از مساله همکاری با یکدیگر منصرف شده بودیم که این سخن او باعث شد بار دیگر ایده ساخت موسیقی توسط او را میان بکشم و از او بخواهم درباره تمی که در ذهناش دارد کمی بیشتر برای من توضیح دهد. موریکونه نیز بدون تعارف گفت: من نمیتوانم چیزی که در ذهن دارم را برای تو با دهن بنوازم، من میتوانم در مورد کیفیت موسیقی که فیلم به آن احتیاج دارد صحبت کنم. برای مثال صحنه آغازین که باید هنگام حرکت دلیجان مخاطب را با پیش فرض اتفاقی خشونتآمیز همراه کند. اتفاقی که دیر یا زود رخ خواهد داد.
همین ایده به نظر من بسیار عالی بود، از او خواستم درباره یکی از کارهایش یعنی موسیقی متن فیلم موجود و همکاری با جان کارپنتر برایم سخن بگوید. کمی مکث کرد و گفت: «اصلا بگذار چیزی به تو بگویم، مساله مهم برای من در حال حاضر این است که جوزپه (تورناتوره) فیلمبرداریاش را دو روز پیش تمام کرده است. به احتمال زیاد من دو هفته تا زمانی او نسخه اولیه کارش را برای تکمیل موسیقی متن برای من بفرستد زمان دارم، در این مدت میتوانم تم اصلی موسیقی فیلم تو را بسازم و ضبط کنم. البته من نسخهای استودیویی برای تو آماده میکنم که با هر موسیقی که دوست داری تلفیق کنی و آهنگهای مورد علاقه ات را هم در کنارش بگذاری. تو میتوانی تمی که من برایت میسازم را با هر چه دلت میخواهی تلفیق کنی، از موسیقی فیلم موجود خوشت میآید، میتوان تمی را نسبت به آن ارائه داد ولی کارپنتر تنها کسی بود که تم اصلی موسیقیاش را با ارکستر سمفونیک کامل میگرفت و در فیلم استفاده میکرد اما در تیتراژ آغازین از نسخه سینتی سایزری استفاده میکرد. حالا خودت میدانی، با نسخهای که من به تو تحویل میدهم هر کاری دوست داری میتوانی انجام دهی.»
فردای آن روز به اختتامیه جوایز دوناتلو رفتم، او نیز به مراسم آمده بود و درست در کنار من نشسته بود، اولین حرفی که به من زد بسیار جالب بود: من موسیقی بیشتری نسبت به چیزی که دیشب گفتم به تو میدهم. در این زمان بود که حس میکردم به او الهام شده است، زیرا قطعه 7 دقیقهای که قرار بود به صورت استودیویی و دیجیتالی برایم آماده کند مبدل به قطعههایی 15، 20 و حتی 30 دقیقهای شد. هر چه میگذشت انگار الهامات بیشتری به او میشد و آثاری متفاوت و کاملتر را میطلبید. مدتی بعد از ارکستر سمفونیک ملی چک استفاده کرد تا آن را کامل کند و در نهایت به پراگ سفر کرد و نسخه نهایی که میخواست ضبط کرد. پس اگر میخواهید بدانید انیو موریکونه چگونه کار میکند باید بگویم او یک هنرمند واقعی است. او به این موضوع که فیلمها چه میخواهند بگویند کاری ندارد، او حس کلی داستان فیلم را منتقل میکند، کارگردان را راحت میگذارد و موسیقیاش را با احترام به هنر موسیقی در اختیار فیلمها میگذارد.
آن تامپسون
مترجم: آرش واحدی
منبع: خبرگزاری «صبا» به نقل از «پلیلیست»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|