پرده سینما

تلاشی قاعدتاً نافرجام برای دفاع از مهرجویی جدید؛ نقد فیلم «نارنجی پوش» ساخته داریوش مهرجویی

محمدعلی عرب (صهبا)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم نارنجی پوش اثر داریوش مهرجویی

 

حامد بهداد در فیلم نارنجی پوشآنچه در مواجهه با اثر ظاهراً ضعیف نارنجی پوش ذهن را به کنکاش بیشتر در لایه های درونی فیلم وا می دارد بی شک نام داریوش مهرجویی به عنوان مؤلف است. تماشای نارنجی پوش برای هرکسی - حتی آنهایی که سینما را دنبال هم نمی کنند.- تجربه ای عجیب و غیرقابل پذیرش است. سطحی نگری و ظاهربینی فیلم و بی تفاوتی آزاردهنده اش نسبت به اوضاع جامعه شاید از سوی بخش قابل توجهی از بینندگان بخشش پذیر باشد - کما اینکه در مورد دو اثر اخیر مهرجویی هم همین اتفاق افتاد.-  اما آنچه نارنجی پوش را در لایه ی اولیه اش وحشتناک تر از هر فیلم دیگری در جشنواره ی امسال می کند لحن توهین آمیزی است که نسبت به بدنه مردم - مثلاً به عنوان افرادی که آشغال می ریزند.- اتخاذ کرده. این لحن توهین آمیز و موضع از بالا وقتی مضحک تر از قبل به نظر می رسد که بدانیم آبشخور فکری مهرجویی در این فیلم نه همچون گذشته «خانه ی عروسک» ایبسن یا ویریدیانای بونوئل که کتاب «فنگ شویی» است درباره ی تزکیه ی روح از طریق پاکیزه نگه داشتن محیط اطراف - قسمت هایی از این کتاب مستطاب را که مثل گوست داگ جیم جارموش با نمای درشت توی فیلم نشان می دادند در سالنی که نشسته بودم صدای خنده ی حضار بلند شد.چه کسی زمانی فکر می کرد مهرجویی حتی نزدیک به تجربه ی «زی مووی» شود ؟ - این لحن توهین آمیز بخصوص در نیم ساعت اول فیلم و قبل از ورود شخصیت لیلا حاتمی که با بازی اش فیلم را تکان می دهد و عمق هایی قابل تأویل را از آن نمایان می کند بسیار مشهود است.فرو کردن پوست موز در دهان آن کسی که آن را از شیشه ی ماشین پرتاب می کند یا دیالوگ نفرت انگیز حامد بهداد -با بازی مثل اکثر اوقات بدش - درباره ی «سفره» موارد اساسی تر قضیه اند که این مورد آخر منجر شد عده ای سالن را ترک کنند. - تقدس و دلنشینی سفره را در سینمای آن مهرجویی ای که می شناختیم یادمان نرفته است.در اجاره نشین ها و مهمان مامان مثلاً.واقعا گیج کننده است.-

لیلا حاتمی در فیلم نارنجی پوشو این ها همه از کسی به نام داریوش مهرجویی بعید است.هر چه باشد او علاوه بر اینکه کیفیت تمام فیلم هایش تا قبل از نیمه ی دوم دهه ی هشتاد خوب و بهتر از خوب است بلکه شرکت فعالش در مباحث نظری در تمام این سالها به هر حال سواد او در حوزه ی کاری اش را اثبات کرده. در واقع مهرجویی هنرمندی اثبات شده است و ما باید در تحلیل اثری به نام نارنجی پوش که ظاهراً هیچ کم از فاجعه ندارد این را در نظر بگیریم و شاید به مسائلی مهم برسیم. برای شخص نگارنده اعتماد نکردن به هنرمندان اثبات شده سخت و تا حدودی امکان ناپذیر است برای همین اخبار نامعقولی که از داستان فیلم درز می کرد مرا از تماشای این فیلم ناامید نکرد چون به هرحال جز خود مهرجویی یک هنرمند اثبات شده ی دیگر یعنی لیلا حاتمی هم در فیلم بازی داشت.

در دقایق اولیه ی فیلم هم با وجود فضای هپروتی ای که همان طور که اشاره کردم مثل یک «زی مووی» منجر به خنده ی حضار شده بود و به خصوص آن لحن توهین آمیز کذایی فیلم را تاب آوردم و منتظر نکته ای قابل توجه شدم و مزدم را هم پس از اولین سکانس حضور لیلا حاتمی گرفتم. اولین و تا پایان تنها شخصیت معقول و منطقی فیلم که جزیی از آن فضای هپروتی وحشتناک نیست. فیلم در مورد او نامطمئن است. اگرچه طرفش را نمی گیرد اما به درستی شخصیت پردازی اش می کند، حال آنکه بهداد در فیلم شخصیتی نیمه روانی را بازی کرده که به مردم توهین می کند و در مرز خیانت به همسرش است و شخصیتی سمپاتیک صرف نیست. جنون آنی حامد آبان - زدن خود به آن راه - مکانیزم دفاعی اش در مورد جامعه ی محل زیست اش است انگار - و می توان این فیلم را دفاعیه ی مهرجویی درباره ی دو اثر قبلی اش هم دانست -. و طبعا رسانه ها پرداختن به چنین شخصیتی را دوست دارند و عامه ی مردم هم از جایی به بعد با این پوپولیسم رسانه ای همراه می شوند. یک فرد دارای اختلال روانی که منفعل و بی عمل است و به جای اصلاح اوضاع خود و اطرافیانش به کتاب های عوامانه ی خودسازی پناه برده و برگ جارو می کند را شهروندی مورد تایید و قهرمان معرفی می کنند و نابغه ی ریاضی مملکت که شرایط فعالیت برایش محیا نیست شخصیتی منفور. نابغه ی مذکور هم برای رسیدن به بچه اش محکوم است او را بدزدد و به «غرب» ببرد. در حالی که همه اینجا مشغول نظافت کنار دریای زیبا هستند نسل آینده ساز ما جذب کشوری شده که تحمل ارتفاعش را ندارد.

مهرجویی و حامد بهداد سرصحنه نارنجی پوشچنین تحلیل هایی شایسته ی فیلمی از آن داریوش مهرجویی ای که ما می شناسیم است اما آنها که فیلم را دیده اند می دانند که اینها خیلی از دهان فیلم بزرگ تر به نظر می آیند و کارگردان اگرچه در خلق آن فضای هپروتی بی نظیر عمل کرده - مهرجویی استاد فضاسازی است در تاریخ سینمای ایران.- و هرجا که خواسته شخصیت پردازی کند به خوبی این کار را انجام داده - مثل مورد شخصیت لیلا حاتمی - ولی لحن فیلم در نهایت در جهت همان قهرمان سازی پوچ از آدم رقت انگیزی مثل حامد آبان حرکت می کند انگار و این شخصیت لیلا حاتمی است که از مواضع اش کوتاه می آید و بچه را از کیش برمی گرداند و خود جزیی از همان توده ی منفعلی می شود که در معیت جناب شهردار آشغال های کنار دریا را جمع می کنند - و حتی یک نما هم نشان نمی دهد که لیلا حاتمی در آن ناراحت باشد. حتی با تأکید روی این موضوع که بازگشت حاتمی و پسربچه خواب شخصیت بهداد نیست، همین امید را هم از ما می گیرد تا دلمان به اسکیزوفرنیک شدن طرف هم خوش نباشد و سقوط فیلم را شاهد باشیم.-. باز باورمان نمی شود. مهرجویی واقعاً با چنین جهان بینی ای موافق است. چطور باورمان شود؟ حماقت تئوریزه شده ای که فیلمساز پایش می ایستد را چگونه از مهرجویی باور کنیم؟

باز دلم می خواهد مقاله را وارد بحث های پست مدرنیستی کنم و مسئله ی لحن هجو و جدی همزمان را پیش بکشم و مثلاً از مرد مرده ی جیم جارموش مثال بیاورم که به هر حال آن فیلم با اینکه به شدت هجو ژانر وسترن و نظام های ارزشی اش است باز هم لحن جدی اش نسبت به مقوله را حفظ می کند ولی می دانم که با این کار هم نخواهم توانست از مهرجویی - فیلمساز سابقاً محبوب ام - دفاع کنم و تنها موجب خنده خواهد شد.

درد هم همین است که در همین فیلم الکن که به نظر می رسد حرفی درباره اش نباشد باز هم مهرجویی یکی از بهترین بازی های لیلا حاتمی را گرفته و نشان داده که هنوز هم شخصیت را مثل سابق می شناسد و هم داستان پردازی را. ولی انگار دل اش نمی خواهد از دانش اش استفاده کند. آن صحنه ای که لیلا حاتمی در مواجهه با میترا حجار - که باعث و بانی و به نوعی ایدئولوگ این همه حماقت هم خود اوست - عصبانی می شود و با بازی بی نظیرش رگباری از کلمات را ردیف می کند انگار مهرجویی قدیم است که دارد سر سازنده ی نارنجی پوش فریاد می کشد. انگار مهرجویی خودش همه چیز را می داند. سطحی بودن تمام این جاروکردن ها و دور تهران گردی ها و ...  را می داند. می داند و می خواهد ادامه اش دهد.

چندی پیش خواکین فونیکس - هنرپیشه ی مشهور هالیوود - وانمود کرد می خواهد بازیگری را کنار بگذارد و عارف شده است و می خواهد «رپر» شود. یک سال بعد دوست نزدیک اش کیسی افلک فیلمی مستند از این جریان ساخت و این گونه عنوان شد که تمام این کارها واکنشی رندانه بوده به سطحیت و وضع ناجور اجتماع و به نوعی سرکار گذاشتن کل نظام رسانه ای. در مورد جریان نارنجی پوش هم ته دل ام و البته با نتیجه گیری منطقی ای که با توجه به سابقه ی مهرجویی و سوادش می شود داشت حدس می زنم کل این مهرجویی جدید که ظاهراً عارف شده است و فیلم های سردستی بی کیفیت می سازد یک طرح شوخی رندانه از سوی او باشد.واضح است امکان ندارد مهرجویی بعد از عمری فلسفه خواندن به «فنگ شویی» ختم شود. اقلاً دلم می خواهد فکر کنم واضح است.  

 

محمدعلی عرب ( صهبا )

 


 تاريخ ارسال: 1390/11/22
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>نرگس62:

موضوع به این زیبایی رو چقدر مسخره و بد بیان کردن طوری که هیچ تاثیر مثبتی روی کسی نمیذاره.فیلم افتضاح و خیلی خیلی خیلی بدی بود.واقعا برای مهرجویی و طرفدارانش متاسفم

2+0-

يكشنبه 1 بهمن 1391



>>>jeyson:

چقدر دلم برای دیدن یک فیلم زیبا تنگ شده ....

0+0-

شنبه 25 آذر 1391



>>>بتول:

به نظرم کارگردان اصلا نتونسته بود تو این فیلم پیام مورد نظرش رو برسونه. حامد آبان که قهرمان داستانه یه آدم عصبیه که با حرکات و رفتارش بیشتر یه آدم روانی رو در ذهن بیننده تداعی می کنه. من تعجب می کنم که فیلم به این ضعیفی رو هم در مقابل جدایی نادر از سیمین قرار دادن. هیچ ظرافتی تو ساخت فیلم نبود. نه، اصلا خوب ساخته نشده بود.

0+0-

دوشنبه 15 آبان 1391



>>>گمنام:

به نظر من این فیلمی است دور از حقایق و واقعیت های زندگییه به نظر من جامعه ی ما مشکلات مهم تر و اساسی تر داره و وظیفه کارگردان هاست که به اون به پردازن البته نارنجی پوش فیلیمی که خیلی روش سطحی کارش شده مثلا یه دفه حامد بهداد توش تصمیم می گیره راه زندگیش رو عوض کنه اونم به خاطر خونده چند صفحه از یک کتاب و لیلا حاتمی اصلا همین جوری تصمیم می گیره بمونه ایران.یا مثلا یه دفه نمی نونم واقعا شهردارها اینقدر مهربون هستن که بیان به دبدن یه عکاس روزنامه و یا اصلا مردم ما اینقدر بی کار هستن که چنین ماجراهایی رو توی روزنامه ها اینقدر دنبال کنن و تا این حد که بیاین در بیمارستان تجمع کنن و یا زندگی ها اینقدر راحت هستن که مردم وقت این رو داشته باشن پاشن به خاطر خوندن یه کتاب عشقی رفتگر بشن راه و شغل زندگیشون رو عوض کنن. یه نظر من فیلم بیشتر به رویای خیلی تا یه فیلم .و...... جالب ترش این که که یه جورایی داره فنگ شویی رو ترویج و تبلیغ می کنه اعتقاداتی که الان اکثر چینی هاهم قبول دارن یه مشت خرافات و چرند و پرند. از کسی مثل داریوش مهرجویی بعیده که خودش کلی فلسفه خونده باشه. چنین عقایدی رو ترویج بده .البته نکات مثبتی هم این فیلم داره مثل انتقال فرهنگی که فیلم توی 90 دقیقه کاملا به مردم می رسونه که نظافت شهر چه قدر مهم و اساسی.

1+0-

جمعه 28 مهر 1391



>>>علیرضا بیاتی:

مهرجویی اخیرا رمانی نوشته به نام « در خرابات مغان » که چیزی شبیه به فاجعه است و کتابی ترجمه کرده به نام « جهان هولوگرافیک » که آن هم به خرافات مدرن مشهور است. مطالعه این دو کتاب یا نقدهای آنها این نتیجه را بدست میدهد که از این نویسنده و مترجم توقع بیشتر یا بهتری نمیتوان داشت. اتفاقا داریوش مهرجویی آنجایی موفق تر است که دست از فلسفه بافی برداشته و داستان سرراستی مثل میهمان مامان را روایت میکند. گفتن دو نکته را ضروری میدانم : توقع خود را از دیگران خیلی پائین بیاورید زیرا چیزی به نام انسان بزرگ وجود ندارد. بی‌جهت کسی را برای خود و دیگران بزرگ نکنید. انسانهای به ظاهر بزرگ اغلب مانند جادوگر شهر اوز هستند که یک شعبده‌باز بود و کاری هم از دستش برنمی‌آمد. افرادی که در دنیا تصور میکنند از دیگران بیشتر و بهتر میفهمند معمولا دچار توهم زیاد فهمیدن هستند و اغلب هم از افراد ساده و معمولی کمتر میفهمند. شاهکار مهرجویی تا به امروز فیلم گاو است که ضمن اذعان به توان کارگردانی بالا در این فیلم باید پذیرفت که بخش زیادی از اعتبار این فیلم متعلق به نویسنده داستان آن زنده‌ یاد غلامحسین ساعدی و بازی خیره کننده عزت الله انتظامی است که پیش از ساخت این فیلم هم به شکل اجرای تئاتری آن تکرار شده بود و فیلم گاو اجرای سینمایی همان تئاتر بود.

2+0-

چهارشنبه 26 مهر 1391



>>>علیرضا:

نه تنها این فیلم بلکه سینمای ایران امروز به طور اعم ضعیف و مبتذله

0+0-

چهارشنبه 24 خرداد 1391



>>>ابراهیم:

باید قبول کنیم که فیلم ، فیلم بسیار ضعیفی است.عده ای از بچه ها هم که میگن نسبت به فیلم ایرونیایی که دیدیم بهتره خب اون فیلمای اخرین سرقت و خنده در باران و اینا پیشانقده.وقتی کسی یه نقد می نویسه قبول داره که یه حداقل هایی رو داره.تو این نقد دید محتوایی محافظه کار و سطحی مهرجویی تو این فیلم موضوع انتقاد بوده که من صد در صد با این منتقد موافقم. ضمنا من احدی رو ندیدم که بعد دیدن این فیلم اشغال جمع کنه.

0+0-

چهارشنبه 17 خرداد 1391



>>>مریم:

به نظرمن فیلم بسیار ضعیفی بود. من در تعجبم که حاتمی ، بهداد و حجار چطور تو این فیلم بازی کردن

0+0-

شنبه 13 خرداد 1391



>>>سید:

برای حمایت از استاد مهرجویی عزیز هم که شده این فیلم رو یا در سینما ببینید یا به صورت ارجینال تهیه کنید تا خسارت ناخاسته استاد مهرجویی در فیلم علی سنتوری جبران بشه مرسی عزیزه ایرانی

0+0-

شنبه 23 ارديبهشت 1391



>>>علی:

نگاه منتقذ غرض ورزانه بود

0+0-

جمعه 8 ارديبهشت 1391



>>>فاطمه:

حقیقتا ....من هم شاهد بودم که مردم تو سینما آزادی چه جوری آشغالا رو از زمین بر می داشتنند این یعنی ترویج فرهنگی خوبو درست وحسابی... صدا وسیما ببیندکه مهر جویی چه جوری فرهنگ سازی می کنه و چیز هایی که اندی سال صداو سیما گفته است را تنها تو 90 دقیقه عملی ساخته ...بله .. چون مهرجویی بلده چه جوری فرهنگ رو تزریق کنه به مردمش چیزی که صداوسیما هنوزم یاد نگرفته .. در ضمن این فیلم واسه منتقد ها نیست واسه مردمه ... وپر از تاثیر رو مخاطب اصلا به نظر من مهرجویی بلد نیست بد کارگردانی کنه و اینو می دونم که این فیلم بیشتر از اینکه فیلم باشه یه حسه یه شعره برای زندگی .با شعاری که نمی ترسه شعار باشه ...و آن هم :درود بر زندگی .. به خدا همینواسه کشر داغون ما میتونه کدیین و مسکن باشه . به خدا

1+0-

چهارشنبه 6 ارديبه



>>>امین:

بچه های نارنجی پوش دمتون گرم. نارنجی پوش کمترین اثری که داشت این بود: برای اولین با کسی آشغالاشو کف سینما نریخت. بازم میگم این کمترین اثرش بود.

1+0-

شنبه 2 ارديبهشت 1391



>>>شروین:

از نظر من ضعیف ترین فیلم مهر جویی بود چرا که در فیلم خیلی گاف داده بود انگار که یک کارگردان آماتور کارگردانی کرده بود آخه چطور ممکنه آدم هپلی باشی بعد با خوندن یک کتاب بعد یکی دو روز نه تنها تمیز بشه بلکه مجنون و وسواسی بشه یا اصلا چرا باید قهرمان یه آدم خود خواه و بی منطق و مجنون باشه و در مقابل قهرمان یه فرد منطقی وجود داشته باشه و .... و..... و........ . ولی خدایی منتظرم ببینم چجوری از پس فراستی بر بیای اما مهرجویی هنوزم دست داریم ومنتظر شاهکارت هستیم

0+0-

چهارشنبه 30 فرورد¡



>>>فاطمه :

راستش تو فکرم که چرا ما سعی داریم هم دیگر رو تیر بارون کنیم ... چرا ...... نمی گم این بهترین فیلم مهر جوییه .....که نیست ...... اما قابل احترامه و پیام پر معنی پاکیزگی ودوری از کثیفی هایی که همه جای ایرانو پر کرده به همه می رسونه... . این واضحه و در بسیار ی از دیالوگ ها بیان شده و مهم تر از نو ساختن کشوری که روز به روز خراب تر از دیروزشه ...... بله درسته دوست عزیزی که نوشتی اگه کارگردان یکی دیگه بود.........فلان وفلان ولی چه خوب که مهرجویی اینو ساخت تا ما حواسمون به خاطر اسم کار گردان هم شده به اطرافمون جمع بشه ... به فرهنگ غلطی که رواج یافته .. اما درباره ی نقد عجیبی که خوندم امید وارم نگارنده شهامت گذاشتن پیامم رو داشته باشه که داره صد در صد .. دوست منتقد عزیز که مثلا تمام سعی ات رو برای دفاع از مهرجوییی انجام دادی ...که نیازی به دفاع نداره .... ای کاش منتقدی منطقی بودی و به قول دوستنانت که فرهنگمان را به طور وحشتناک زیر سوال برده اند و مارا با بحران مهاجرت بی رویه و گرانی مواجه ساختند .و با وجود اینکه نارضایتی در جامعه موج می زند مقالته انجام مده.. در ضمن اتفاقات پیش آمده مسئله روز به شمار می آید و هر کس تفسیر خودش را دار د ....با فیلمنامه ای پر مایه و در عین حال ساده وفانتزی .........پس بی رحم نباشیم در این بی کسی سینما ی ایران و به جای گرفتن ایراد هایی که قطعا همه دیدیدیم به نکات مثبت آن و اهمیت فهنگ زباله زدایی آن بیاندیشیم و من برای اولین بار با افتخار از فیلمی پر شعار دفاع می کنم از بازی های به جا ودرست هر چند با بهدادی کمی تکرار ی ولی در اوج و لیلایی که نقشش بی شباهت به سیمین جدایی نبود .لطفا سکانس دعوا را دوبار ه ببینید وعذر خواهی حامد ظآبان از زرفتار تندش ووو اصلا شما لطفا فیم را باری دیگر ببینید بهتر جواب نفد هایتان را می گیرید ..در کل پر حرفی کردم ...... و برای شمای تند رو متاسفم .

0+0-

سه‌شنبه 29 فروردي 



>>>مهدخت:

نقد بی رحمانه ای بود و به نظر فیلم آقای مهرجویی فیلمی بود که به همه ی ما فهماند نظافت شهر و یا خانه مان در فرهنگ لغت ذهنی مان معنی ندارد میشود به این فیلم نگاه مثبت اندیش تری کرد و به جای گرفتن ایراد هایی که قطعا هم دارد به نکات مثبت آن اندیشید .درست از آقای مهرجویی ساخت این فیلم بعید بود و انتظار نمیرفت اما انقلاب درونی که در شخصیت اصلی فیلم رخ داد قابل بحث است و دور از ذهن نیست.

0+0-

شنبه 26 فروردين 1391



>>>بابک:

اگر این فیلم با اسم یک فیلمساز نا شناس به روی پرده می رفت مطمئن هستم که با وحشت ناکترین حمله ها مواجه می شد. ایده و پیام فیلم بسیار جسورانه و در خور توجه بود. ولی متاسفانه عدم توجه به جزئیات و نبود یک فیلمنامه قوی مهمترین نقایص این فیلم بودند.نقایصی که از فیلمسازی همچون آقای مهرجویی به هیچ وجه انتظار نمی رفت . به نظر من آقای مهرجویی در این فیلم از اعتبارشخصیت داریوش مهرجویی در سینمای ایران خرج کرده اند و مخاطب را به سینما کشانده هستند و به همین دلیل هست که بسیاری از دوستان انتقاد از این فیلم را یک خطای بزرگ و نا بخشودنی می داند. ولی آقای مهرجویی باید توجه داشته باشند که : شخصیت داریوش مهرجویی فقط متعلق به ایشان نیست . افراد بسیاری اعم از بازیگر ، فیلمبردار تا تماشاگران در ساخت و اعتلای این شخصیت نقش داشته اند.

1+0-

جمعه 25 فروردين 1391



>>>سارا :

با سلام. نقد بسیار بد و سطحی است نه فیلم آقای مهرجویی ! این فیلم گرچه شاید ساده است و نکات منفی هم دارد ولی نسبت به اغلب فیلم های اخیر سینما بسیار بهتر و زیباتر است. موضوع فیلم غیر تکراری ، بکر وتازه است. فیلم طنز و خانوادگی است . برعکس بسیاری از فیلم های اخیر سینمایی که آدم جرات نمیکند با خانواده اش برای تماشای فیلم برود! اهمیت به فرزند، اهمیت به خانواده و اهمیت دادن به نظافت و پاکیزگی و عشق به وطن از نکات بسیار خوب و زیبای فیلم است. کارگردانی فیلم و بازی قوی حامد بهداد ، لیلا حاتمی و دیگر بازیگران از نکات + فیلم است. من زیاد فیلم ایرانی میبینم و به نظرم این فیلم از بهترین فیلم های ایرانی اخیر است. با وجود نکات منفی اندکی که دارد.

1+2-

جمعه 25 فروردين 1391



>>>آرش قادری زاده:

سلام بر مخاطبان داریوش مهرجویی دهه هفتم عمر خود را سپری میکند. برای مهرجویی بی حوصله ی سالها در کنار کهولت سن، نوید بخش بودن و امید به آینده داشتن کاملا ستودنیه. من از طرفداران آقای مهرجویی نسیتم ولی خوب با تمام این اوصاف بنظر من اثر کاملا متوسط و برای مهرجویی قابل قبول است

0+0-

جمعه 25 فروردين 1391



>>>M A B N:

دوست گرامی آقای مهرجویی با پیشینه ی درخشانشون حتما دلیل و منطقی برای ساخت این فیلم دارن. در ضمن شما که نقد میکنید چرا جنبه ی دیدن نقد خودتون رو روی پرده ی سینما ندارید. نارنجی پوش حداقل نقدی نسبت به وظعیت نظافت عمومی ما بود. سفره ای که نعمتهاش مدام اصراف بشه و دور ریخته بشه که گربه ی بیچاره ندونه به سمت کدوم یکی بره و حق لذت بردن از طبیعت رو از دیگران بگیره دیگه قداستی براش نمیمونه.

1+0-

پنجشنبه 24 فروردي 



>>>ش:

بدبدبد

0+0-

پنجشنبه 24 فروردي 



>>>یک بیننده:

سلام به نظر من نقد شما کمی غیر منصفانه بود.واقعا باید از خودمان بپرسیم ایا اگر هر کارگردان دیگه ای به جز اقای مهرجویی این فیلم رو میساخت ایا اصلا دیده میشد؟ شما که اینطور روی شخصیت ها نظر دادید فراموش نکنید لیلا حاتمی در سکانسی که با میترا حجار صحبت میکرد گفت:((هر شب خواب خیابونای تهرانو میبینم)) در واقع شاید همین یک جمله شخصیتی که شما ازش به عنوان ((اولین و تا پایان تنها شخصیت معقول و منطقی فیلم)) یاد میکنید رو به طور کل زیر و رو میکنه بهتر است کمی در نظرهایمان دقت کنیم همین خللی رو در وجود این شخصیت منطقی نشون میده و شاید ما میفهمیم که نهال با وجود موقعیت خوبی که دارد دلش با خوانواده اش است اما مجبور است پایبند تعهدش به دانشگاه باشد در مورد تقدس سفره با شما موافقم اما بیاییم از این دید نگاه کنیم:با وجود این همه کژی و کثیفی که ان خوانواده در پارک درست میکنند دیگر تقدس سفره کجا رفته؟یادمان باشد ما مسلمانیم دینی که شکستن هر شاخ درخت رو برابر با شکستن بال فرشتگان میداند در نهایت این رو بگم که به نظر من شاید استفاده از عنصر طنز (چه با حرکت چه با لفظ)بود که بسیاری از بینندگان را سرجای خود نگه داشت و انتخاب خردمندانه ای بود البته نه اینکه به قیمت توهین باشد فکر میکنم اقای مهرجویی با وجود تمامی نقاط ضعف و قدرت همه ی تلاش خودش را برای نشان دادن ((معضل زباله زایی)) در کشور کرد تلاشی که شاید به قیمت خدشه دار شدن کارنامه ی درخشان فیلم سازی اش تمام شد...

0+0-

چهارشنبه 23 فرورد¡



>>>.:

کاملا با نقدتون موافقم.نوشته فوق العاده بود و "نارنجی پوش" مزخرف محض ! تازه خیلی کمتر از لیاقت فیلم بهش انتقاد کرده بودین.توهین به شعور مخاطبم حدی داره دیگه !

1+0-

جمعه 5 اسفند 1390



>>>بیخود و بی جهت:

چقدر استفاده از صفت های "ترین" توی کامنتای این سایت زیاده ! مث اینکه دوستان خیلی مطلق گرا هستن ! نارنجی پوش فیلم مزخرفیه و برا فهمیدن این نیاز به مسعود فراستی و محمدعلی صهبا هم نداریم ! حالا که بعضی به اصطلاح منتقدای متوهم تو سایت دو میلیون و پانصد هزارتا خواننده دارشون این فیلم مزخرفو بهترین فیلم جشنواره انتخاب میکنن و شاهکار عبدالرضا کاهانی رو میکوبن.وسط این همه عوام زدگی و بی سوادی یک نفر هم این وسط دیده پادشاه لباسی بر تن نداره میخوان بیان و بکوبنش.پرده سینما اگرچه توی جشنواره ی امسال خیلی پرکار نبود ولی با همین مقاله جایگاه خودشو نشون داد.لطفا راجع به فیلم کاهانی هم یه مطلب بذارین.ممنون.

1+0-

چهارشنبه 3 اسفند 1390



>>>نوید:

این مسخره ترین نقدی بود که تا به حال خوانده بودم و چطور این آقای محمدعلی عرب ( صهبا ) اجازه توهین به شخصیت بزرگ و ارزشمندی مثل داریوش مهرجویی داده است و یک نصیحت به این آقا که نخواهد ادای اقای فراستی را نخواهد دربیاورد و یک تقاضا این که یا این مقاله را از سایت خوبی مثل پرده سینما بردارید یا که عبارت "انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است." را از این مقاله بردارید چون حتی ارزش کپی برداری هم ندارد

0+2-

سه‌شنبه 2 اسفند 1390



>>>شیوا:

نوشته رو من خیلی قبول داشتم و دوستش داشتم.ولی حتی اگه فیلم نارنجی پوشو دوست داشته باشیم باز هم از خوندن این نقد لذت می بریم چون برعکس خیلی از نقدای این روزا "احترام" و "تواضع" خودشو نسبت به یک آدم بزرگی مث مهرجویی نشون داده بود.نیومده بود مهرجویی رو بکوبه که خودشو مطرح کنه.فقط تحلیلی که به ذهن خودش رسیده بودو طرح کرده بود.سطح مقالات این سایت واقعا از مجله های چاپی این سالها بالاتره.ممنون

0+0-

جمعه 28 بهمن 1390



>>>ستاره:

يکي از بهترين و منطقي ترين نقدهايي که خوندم.با يه ايده ي وسوسه کننده ي جالب درباره ي مهرجويي بزرگ ! ممنون از پرده سينما !

1+0-

سه‌شنبه 25 بهمن 1390



>>>فنگ شویی:

در مورد بازی لیلا حاتمی کاملاً باهاتون موافقم و بیشتر از آن چیزی که به عنوان "لحن توهین آمیز فیلم" بهش اشاره کردید معتقدم کاملاً درسته. البته مهرجویی گفته فیلم سفارشی نبوده و پاکیزگی یکی از دغدغه های شخصی خودشه

0+0-

دوشنبه 24 بهمن 1390



>>>حمیدرضا:

این بدترین و بی منطق ترین نقدی بود که تو عمرم خوندم.. اگه اصلا اسمشو بشه گذاشت نقد!

0+1-

دوشنبه 24 بهمن 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.