پرده سینما

فلاکت هنری وصف ناپذیر؛ نگاهی به فیلم «نارنجی پوش» ساخته داریوش مهرجویی

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم نارنجی پوش ساخته داریوش مهرجویی

 

داریوش مهرجویی و حامد بهداد سر صحنه نارنجی پوشداریوش مهرجویی یکی از بزرگترین فیلمسازان سینمای ایران است. نقش داریوش مهرجویی در به وجود آوردن موج نوی فیلمسازی در سینمای ایران که در سال 1348 و بعد از ساخت فیلم تحسین شده گاو صورت پذیرفت چیزی نیست که بتوان به آسانی آن را به فراموشی سپرد. اما متأسفانه این کارگردان سرشناس سینمای ایران طی سال های اخیر مسیر رو به سقوط و قهقرایی را پیش گرفته است؛ به گونه ای که فیلم هایی که او طی این سال ها ساخته باعث شده همگان مهرجویی را یک فیلمساز تمام شده برای سینمای ایران بدانند! کارگردانی که روزگاری با پدید آوردن موج نوی فیلمسازی دیدگاه‌های روشنفکرانه، اجتماعی و سیاسی جدیدی را با زبانی نو به تماشاگران عرضه می داشت امروز به فلاکت هنری وصف ناشدنی گرفتار شده که حاصل آن آسمان محبوب و نارنجی پوش است که به عنوان دو فیلم اخیر وی نظرات منفی تعداد کثیری از منتقدان و مخاطبان سینمای ایران را به همراه داشته است، فیلم هایی که صرفاً از طهران، تهران به این طرف همگی سفارشی هستند و تنها برای شعار دادن ساخته شده اند!

مهرجویی که در کارنامه فیلمسازی خود نام آثار شاخصی همچون آقای هالو، دایره مینا، اجاره نشین ها، هامون، بانو، درخت گلابی و سنتوری را دارد، گویا این اواخر قصد آن کرده تا با ساخت فیلم های جدید اش به مدیوم جدیدی در سینمای ایران دست پیدا کند و برای این کار حاضر شده تا تمامی الگوهای قدیمی اش را کنار گذاشته و دست به ابتکارات من درآوردی جدیدی بزند که مسلماً به مذاق مخاطبان سینمای مهرجویی خوش نمی آید! مهرجویی در دو فیلم اخیر خود سعی داشته تا فضایی مستند–داستانی گونه را آن هم با پزهای روشنفکری و شعارهای بی سر و ته به خورد مخاطبان اش دهد.

حامد بهداد و محمدجواد جعفر پور در نارنجی پوشداستان فیلم نارنجی پوش در مورد زندگی شخصی است به نام حامد آبان (حامد بهداد) که یک عکاس تبلیغاتی است و زندگی معمولی دارد. همسر وی نهال نهاوندی (لیلا حاتمی) که یکی از برجسته ترین ریاضی دانان در جهان است مدتی است در خارج از کشور زندگی می کند. حامد آبان با تنها فرزندش شهاب (محمد جواد جعفرپور) تنها زندگی می کند. روزی حامد آبان توسط خانم نوایی (میترا حجار) که معلم شهاب است و برای تدریس زبان به منزل آن ها می آید با کتاب «فنگ شویی» آشنا می شود، حامد آبان تمامی کتاب را ظرف مدت کوتاهی مطالعه می کند و بعد از خواندن این کتاب ناگهان متحول شده و تصمیم می گیرد نه تنها محیط زندگی خود که تمامی شهر تهران را از آلودگی پاک نماید! این کار تا جایی پیش می رود که وی به صورتی مجنون وار کار خود را رها کرده و برای رفتگر شدن به استخدام شهرداری در می آید و در این راه پسر خود را نیز تشویق به همراهی می کند. طناز طباطبایی (طناز طباطبایی) روزنامه نگاری جوان است که با حامد آبان از قبل آشنایی دارد و بعد از اطلاع از این ماجرا به تناوب عکس ها و گزارش هایی از حامد آبان را در مطبوعات منتشر می نماید به نحوی که ظرف مدت کوتاهی حامد آبان به چهره ای بسیار سرشناس در نزذ تمامی مردم بدل می گردد. شب تولد شهاب، نهال به خانه بر می گردد و با حامد در مورد کار جدید اش دعوا می کند. به او اخطار می دهد که این کارش باعث شده تا برای آن ها آبرویی باقی نماند. نهال به کرات از حامد می خواهد تا حضانت فرزندشان شهاب را به او بسپارد تا با هم به خارج از کشور بروند و در رفاه و آسایش زندگی کنند، اما حامد بارها اعلام می کند که نمی خواهد به خارج برود چون تازه استخدام شده و می خواهد شهر را از آلودگی نجات دهد. نهال که از رفتار دیوانه وار حامد به ستوه آمده وکیلی زبردست را استخدام می نماید و از حامد به دادگاه شکایت می کند. اما قضات دادگاه شکایت نهال را به دلیل سرشناس بودن حامد آبان بی اساس می خوانند و نهال در دادگاه بازنده می شود. نهال که باید هرچه سریع تر به خارج از کشور باز گردد از حامد اجازه می خواهد تا چند روز با فرزندش شهاب به شمال یا کیش برود. بعد از سفر آن ها حامد با حالتی جنون آمیز به این تصور می رسد که نهال، شهاب را ربوده و از کشور خارج کرده است به همین منظور وی در بیمارستان بستری می گردد و در نهایت نهال و شهاب در روزی که شهردار تهران به دیدن حامد آمده است با دسته گلی به دیدار او می آیند.

لیلا حاتمی در نارنجی پوشفیلمنامه نارنجی پوش یک فیلمنامه سفارشی است و نویسنده فیلمنامه رسماً مخاطبان فیلم را کودن و احمق فرض کرده است. نکته جالب در مورد فیلمنامه نارنجی پوش آن است که فیلمنامه نویس سعی بر آن داشته تا حامد آبان را فردی روشنفکر جلوه دهد؛ در صورتی که رفتار نابخردانه و گاه هتاکانه او نسبت به مردم کوچه و خیابان و یا همسر اش نهال ضد این را نشان می دهد. فیلمنامه نارنجی پوش به شدت در شخصیت پردازی و روایت داستان نقص دارد و هیچگونه منطقی در سراسر فیلمنامه به چشم نمی خورد. درونمایه اصلی فیلم نارنجی پوش بر اساس کتاب «فنگ شویی» است که حکمتی است شرقی در خصوص کاربری وسایل منزل و چیدمان آن ها در خانه، موضوعی که به خودی خود هیچ گونه جذابیتی نمی تواند برای مخاطبان اش به همراه داشته باشد. فیلمنامه نویس معجون آشفته ای درست کرده است، بحث نظافت و فنگ شویی از یک طرف، بحث سیاسی از طرف دیگر و بحث طلاق و درگیری زوجین همه و همه باعث شده تا مخاطب هنگام دیدن این فیلم گیج و گیج تر شود. سراسر فیلمنامه پر است از شعارهای پوچی مثل این که «رفتگری در وطن بهتر از استاد دانشگاه بودن و داشتن امنیت و رفاه و آسایش کامل در خارج از کشور است»! تنها در برخی از قسمت های فیلمنامه است که فیلمنامه نویس سعی کرده تا حق را به حقدار بدهد؛ از جمله سکانس مربوط به دادگاه که نهال نهاوندی به حاکم ناعادلانه قاضی اعتراض می کند از جمله موارد مثبت فیلمنامه محسوب می شود.

در فیلمنامه نارنجی پوش همه چیز راحت است و هیچ مقدمه ای برای ورود و خروج شخصیت های جدید و یا اضافه کردن پیرنگ های متفاوت به فیلمنامه دیده نمی شود. سرنوشت شخصیت ها و نحوه ورودشان به داستان به شدت غیر واقعی است و به هیچ عنوان نمی تواند مخاطب را جذب نماید. هیچگونه روابط علت و معلولی درستی میان شخصیت های اصلی این فیلم دیده نمی شود و فیلمنامه پر از ابهامات و پرسش های پاسخ نداده شده است.

نکته منفی دیگر فیلم نارنجی پوش در مورد پلان پایانی فیلم است که در نسخه فعلی اکران توسط مهرجویی حذف گردیده است. در نسخه کامل نارنجی پوش به تمامی قشر روشنفکر و تحصیل کرده توهین های آشکاری صورت گرفت به گونه ای که نهال هم در آخر لباس رفتگری بر تن کرد و از دکترای ریاضیات بودن در یکی از بهترین کشورهای جهان انصراف داد تا وطن را تمیز کند!

کارگردانی مهرجویی در این فیلم حیرت آور است، آن گونه که از شواهد بر می آید او به راحتی از همه چیز گذشته و به هیچ یک از اصول اساسی کارگردانی در این فیلم پایبند نبوده است. در سراسر فیلم نارنجی پوش نه دکوپاژ چشمگیری دیده می شود و نه طراحی میزانسن قابل قبولی برای بازیگران در نظر گرفته شده است. گویی مهرجویی قصد داشته تنها چیزی به عنوان فیلم برای شهرداری بسازد و...

بدون شک تمامی بازیگران فیلم نارنجی پوش اگر نه بدترین که یکی از ضعیف ترین بازی های خود را در این فیلم به نمایش گذاشته اند.

سر صحنه نارنجی پوشبازی حامد بهداد به شدت غیر کنترل شده است و بهداد همان بازی هیستریک همیشگی اش را با کمی غلو بیشتر در نارنجی پوش به نمایش گذاشته است. بهداد بر خلاف انتخاب ها و بازی های اخیرش در فیلم های دیگر مانند سعادت آباد و زندگی با چشمان بسته و انتهای خیابان هشتم که بازی خیره کننده و کنترل شده ای را از خود به یادگار گذاشت در این فیلم بسیار بد ظاهر شده است. گویی مهرجویی با خلق شخصیت حامد آبان دوباره خواسته تا پرسونایی همچون «حمید هامون» را برای سینمای ایران به وجود بیاورد، غافل از آن که «حمید هامون» زنده یاد خسرو شکیبایی بود و حامد آبان، حامد بهدادی است با بازی کاریکاتور گونه به شدت دفرمه شده که دیگر حتی برای طرفداران دو آتشه اش هم هیچگونه جذابیتی ندارد.

همچینین انتخاب لیلا حاتمی برای ایفای شخصیت نهال نهاوندی در نارنجی پوش یکی دیگر از نکات منفی این فیلم است. این شخصیت که به شدت به شخصیت «سیمین» در جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی شباهت دارد به نوعی برای داریوش مهرجویی مایه سرافکندگی محسوب می شود. بازی لیلا حاتمی در این فیلم هیچ تازگی ندارد و او همان شخصیت «سیمین» را به شکلی دیگر در این فیلم ایفا نموده است. نکته جالب در مورد شخصیت نهال این است که فیلمنامه نویس حتی سعی نکرده تا این شخصیت کمی با شخصیت «سیمین» فاصله داشته باشد.

میترا حجار، طناز طباطبایی، مهیار پورحسابی، فردوس کاویانی، همایون ارشادی و مابقی بازیگران نارنجی پوش هم بسیار متوسط در این فیلم ظاهر شده اند و در بازی شان هیچگونه خلاقیت و نوآوری به چشم نمی خورد.

استفاده از تکنیک به شدت مد روز دوربین روی دست در نارنجی پوش بسیار غیر منطقی و بی مورد است. استفاده از دوربین روی دست در این فیلم هیچگونه تناسبی با فضای فیلم ندارد و هیچ کمکی برای هضم بیشتر روایت به مخاطب نمی نماید. نوع قاب بندی های دوربین و طراحی حرکات دوربین میان فیلم داستانی و مستند در حال دست و پا زدن است و مخاطب را به شدت گیج می کند.

در نهایت باید به صراحت عنوان نمایم که نارنجی پوش فیلمی است که در مقام یک «فیلم» ارزش وقت گذاشتن و دیدن ندارد. وقتی برای دیدن مجدد نارنجی پوش با علی ناصری (یکی از دوستان و از طرفداران پر و پا قرص داریوش مهرجویی) به سینما آزادی رفته بودم حرف جالبی را از زبان اش شنیدم که این فیلم می تواند جزو یکی از برنامه های آموزشی طنز در شبکه آموزش باشد و بس!

 

 رضا منتظری

اردیبهشت ماه 1391

 


 تاريخ ارسال: 1391/2/4
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>ناتاشا:

کاملا موافقم با اقای رضا منتظری کربلایی - سینما گر - سمیرا - حامی حرف دل زدید واقعا برای داریوش مهرجویی متاسفم که همسر ش وحیده! محمدی فر که مهرجویی را فریب داده این فیلم را شبکه 5 گذاشته بود حالم به هم خورد تا کی می خواد این فیلمای سخیف را بسازه بازی لیلا حاتمی خیلی ضعیف بود جیغ می زد صداش بالاست حامد بهداد هم ادای خسرو شکیبایی را درمیاورد همش جیغ داد کولی بازی درمیاره حامد بهداد کجا خسرو شکیبایی کجا؟! سوگند تو یک نفر نمی تونی بیخودی حمایت کنی از داریوش مهرجویی با همسرش که این فیلمنامه اشغال را نوشته توهین کرده به همه اعتبار داریوش مهرجویی را پایین اورده برای خودت متاسف باش لطفا نظرات را بگذارید

0+0-

جمعه 8 فروردين 1393



>>>سوگند:

حق نداشتیداینقدرراحت به داریوش مهرجویی وهمسربزرگوارشون وحامدبهدادعزیز توهین کنید. ازاین نقدتون میشه فهمیدکه شخصیت خودتون چه طوره............ لطفا نظراتتون رودرغالب ادب بیان کنید نه این قدربی ادبانه.براتون متاسفم.

0+0-

سه‌شنبه 29 اسفند 1391



>>>رضا داودی:

من شخصا انتقادات زیادی به این فیلم دارم ولی خواهش می کنم یک بار این نقد را با تامل بخوانید من که هیچ گونه منطقی و دلیلی در آن ندیدم فقط و تنها فقط حکم پشت حکم صادر شده .

0+0-

چهارشنبه 27 ارديب 



>>>حامی:

نقد بسیار خوب و قابل قبولی بود من که اصلا از این فیلم خوشم نیومد و واقعا برای داریوش مهرجویی متاسفم که اینطوری فریب خانمش رو خورده و با طناب اون توی چاه رفته

0+0-

شنبه 16 ارديبهشت 1391



>>>سمیرا-ش:

وای که از دیدن این فیلم حالم به هم خورد

0+0-

شنبه 9 ارديبهشت 1391



>>>amir:

exactly

0+0-

جمعه 8 ارديبهشت 1391



>>>سینماگر:

درود بر شما آقای منتظری عزیز من شدیدا با نقدهای شما حال میکنم چون تقریبا همیشه با شما هم عقیده و هم نظر بوده ام نارنجی پوش نه تنها برای مهرجویی فلاکت هنری وصف ناپذیر که مرگ مهرجویی بود این فیلم حتی به اندازه سر سوزنی هم ارزش هنری و نقد نداشت و من تعجب میکنم از اینکه میبینم یک عده چنین نابخردانه از این فیلم سخیف حمایت میکنند فیلمی که فقط برای توهین به شعور بینندگانش ساخته شده است.

0+0-

پنجشنبه 7 ارديبهش



>>>كربلايي:

سروان : تو هم آبروي هرچي مرده بردي نانجيب ! ديالوگي از فيلم تاراج وقتي سروان فهميد زينال بندري دست از فروش مواد مخدر برنداشته .

0+0-

پنجشنبه 7 ارديبهش



>>>متفکر :

عالی بود...فوق العاده لذت بردم...

0+0-

پنجشنبه 7 ارديبهش



>>>فاطمه:

شما منتقدید یا ...... نمیدانم ولی احترام در قلم هم چیز خوبی است به هر حال ...... بیچاره منتقدان که بادیده شدن نقدهای شما عزیزان عقده ای لقب گرفته می شوند . حیفشان باد ...نمی دونم چرا همه یه تو ایران فراستی ان (از نظر من که مثل فراستی بودن فحشه) فکر کنم که مده بیچاره سینما.... بیچارهنر .....بیچاره سایت خوب پرده ی سینما .....بیچاره شما .... بیچاره من ....... بیچاره ایران ....بیچاره زنگی ...

0+0-

چهارشنبه 6 ارديبه



>>>ساقی لواسانی:

من ایران زندگی نمیکنم و این فیلم رو ندیدم اما واقعا برام عجیبه اگر مهرجویی یه همچین فیلم رو ساخته باشه

0+0-

چهارشنبه 6 ارديبه



>>>سینمایی:

در جواب کامنت "یه نفر" باید بگم دوست عزیز سینما سیاسی نیست.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>toni:

chi begam akhe???????????????????????????????????????????????????????????????

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>شقایق:

سلام سلام سلام نقد بینظیری بود. نارنجی پوش یکی از بدترین فیلم هایی بود که تو عمرم دیده بودم و بدتر از اون اینکه این فیلم رو کارگردانی مثل مهرجویی ساخته بود که هیچوقت آدم از اون توقع ساخت یه همچنی فیلمی رو نداره. در جواب آقا و یا خانم مهرابی هم باید بگویم معیارهای آقای منتظری برای ما روشن و مشخص شده است گواه این ادعا که وقتی فیلم را در سینما میدیدم میدانستم اگر آقای منتظری نقدی بر این فیلم بنویسند نقدی منفی خواهد بود.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>الف:

حضرت آقای منتظری شما بهتر است به طواف خانم تهمینه میلانی بروید که میپرستیشان! شما را چه به اینکه بخواهید پای در کفش بزرگانی همچون داریوش مهرجویی کبیر بنمایید؟

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>دوستدار پرده سینما:

آقای فاضلی عزیز آقای منتظری گرامی بهتر بود حرمت موی سپید مهرجویی بزرگ را نگه میداشتید. از شما توقع چنین نقد تند و تیزی نمیرفت.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>داریوش:

آخه سنتوری هم شد فیلم که جزو کارای خوب مهرجویی نوشتین؟ یا آقای هالو؟ باز هامون یه چیزی بود واقعا

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>یه نفر:

آقا سیاسیت خودتون رو روشن بفرمایین لطفن... شما چپی هستین؟ راستی هستین؟ هیچکدون نیستین؟ با ده نمکی هستین؟ با کلاهداری هستین؟ با فرهادی هستین؟ با مهرجویی نیستین؟ هر بار یه ساز و یه تنبور شنیدیم از شما! چرا نباید سیاست فکری شما برای ما مشخص باشه؟

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>سیما تهرانی:

آفرین بر این قلم درود بر این اندیشه و زنده باد این سایت وزین

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>جاوید:

نقد فوق العاده ای بود. دو نکته برایم خیلی مهم است که باید در اینجا عنوان نمایم اول اینکه همیشه فکر میکردم آقای منتظری جزو آن دسته طرفداران پر و پا قرص حامد بهداد هستند و همیشه الکی از ایشان تعریف میکنند که خوشبختانه امروز دیدم که اشتباه کردم و اینگونه نیست و اگر جایی این آقا به بیراهه برود نمیتواند از دید آقای منتظری دور بماند. من از این جمله بسیار لذت بردم: بازی کاریکاتور گونه به شدت دفرمه شده که دیگر حتی برای طرفداران دو آتشه اش هم هیچگونه جذابیتی ندارد. دوم اینکه باید بگویم من این فیلم را در جشنواره فجر سی ام هم دیده ام و کاملا با نظر آقای منتظری در مورد پلان فاینال فیلم موافقم و به همین جهت است که آقای مهرجویی دچار ترس شده و مجبور شده تا آن پلان مفتضحانه را از فیلمش حذف نماید. آقای مهرجویی با ساخت این فیلم به شدت مبتذل و سخیف توهین آشکاری به تمامی قشر تحصیل کرده و روشنفکر ایرانی داشته اند و همه را سوپور فرض نموده اند. مادامی که باید تمامی اقشار جامعه را به سوی علم آموزی و تفکر و اندیشه کردن سوق بدهند آن ها را فرا خوانده اند برای شغل سوپوری و رفتگری! خیلی تاسف آور است. در نهایت هم باید اعلام کنم این فیلم دیگر هیچ فرصتی برای دفاع از مهرجویی جدید باقی نمیگذارد این آقای کارگردان برای سینمای ایران دیگر تمام شده است و امیدوارم که دیگر فیلم نسازد تا حداقل یاد و خاطره آثار درخشانش همچنان در ذهنمان بماند.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>رها:

در جواب آقای سعید مهرپور باید بگم که شما باید خیلی قبل تر از این ها و در دوران دبستان و پیش دبستان یاد میگرفتید که آشغال تان را روی زمین نیندازید نه اینکه آقای مهرجویی و خانم محمدی فر بخواهند به شما و بنده یاد بدهند که نارنجی پوش شویم و کار و زندگی و شغل و حرفه مان را ول کنیم و همینجور مثل خل وضع ها در کوچه و خیابان بچرخیم و جاروکشی کنیم... هرکسی را بهر کاری ساخته اند آقا! آقای مهرجویی میخواهند حامد آبان را به عنوان یک روشنفکر به خورد ما بدهند؟ زهی خیال باطل! این آقا تنها چیزی که ندارد اندیشه و روشنفکری است با یک سری پزهای روشنفکری و زننده که امروزه هر ننه قمری که تازه به دوران رسیده شده از این پز و اداها زیاد دارد. اگر یک شخصیت مثبت در این فیلم دیدم همان نهال نهاوندی بیچاره است که به خاطر احساسات پاک مادرانه اش و حس زنانگی اش در ایران می ماند. نهال نهاوندی روشنفکر است نه حامد آبان که مرتجع است. نقدتان مثل همیشه عالی بود آقای منتظری گرامی به خداوندی خدا قسم اگر میشناختمتان می آمدم و دستهایتان را بوسه باران میکردم قلم منصف شما را باید از طلا ساخت و تقدیمتان کرد امیدوارم شما و پرده سینما جاوید و جاودان بمانید که در این روزگار ناجوانمردی که سینمای ایران را دچار شوک و بهت و سکته کرده است بتوانید مرهمی بر دمل های چرکین این سینما باشید. چه خوب گفته است آقای ناصری که دوست شماست و با اینکه طرفدار مهرجویی است که این فیلم باید در شبکه آموزش نمایش داده میشد و نه در سینما

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>M:

Naghd besyar khob va monsefanei bod mesl hamishe lezat bordam az ghalam jazabetan be afradi ham ke be gol shoma jozv tarafdaran mehrjoyi hastand bayad begam mehrjoyi tamam shode lazem nist be ehteramash kolah az sar bardarid ! Hamintor baram jalebe ke shoma be hame jozeiat eshare kardid baz ham migan daliletan chist ? Be har hal dorod mifrstam bar shoma ke khod forokhte nistid va hamishe monsefane naghd mikonid

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>مهرابی:

این فیلم، آن کسانی را که از مهرجویی انتظار دارند که فقط فیلم هایی مثل بانو، پری، سارا و لیلا بسازد خشمگین کرده است و از جمله این جناب منتظری را. دقت کردم که نویسنده هیچ استدلالی برای اینکه چرا این خوب است و آن بد، ابراز ننموده و فقط حکم پشتِ حکم صادر کرده و رفته است. اینکه نقد فیلم نیست. باید معیارهای خودت را هم معرفی کنی. مضافاً که مهرجویی قبلاً فیلم طهران، تهران را نیز برای شهرداری ساخته است و این نخستین فیلم سفارشی او نیست. تازه مگر فیلم سفارشی ساختن بد است؟ بیش از نصف فیلم های هالیوود را صاحبان کمپانی ها سفارش می دهند (تازه بقیه اش را درز گرفتم و نگفتم صاحبان کمپانی ها هم از ارتش امریکا و فارین پالسی و نخست وزیر اسرائیل دستور می گیرند). در یک فیلم سفارشی است که هنرمند از غیر هنرمند تشخیص داده می شود. همین فیلم «طلا و مس» که همه آن را پسندیدند یک فیلم سفارشی بود به هزینۀ موزۀ فرش ایران. نویسنده حتی معلوم نیست به چه کسی می گوید روشنفکر. به نظر بنده حامد آبان در این فیلم یک روشنفکر است که همه چیزش معلوم و «روشن» است اما به نظر نویسنده روشنفکر یعنی کسی که عرق جبین نمی ریزد و فقط از فکرش نان می خورد. بهتر است ایشان به جای کلمۀ «روشنفکر» از اصطلاح «یقه سفید» استفاده کنند؛ کسانی که دست به سیاه سفید نمی زنند مبادا لباسشان آلوده شود. خوب معلوم است که یقه سفیدها این فیلم را نمی پسندند. اما بیایید کمی با خودتان خلوت کنید. اگر قرار باشد همه مردم یقه سفید شوند از فردا این شهر را بوی تعفن اشغال برمی دارد. نمی شود مردم کارهایشان را رها کنند و مثل دورۀ اصلاحات بروند روزنامچه و کتاب چاپ کنند. آن وقت باید تمام امورات اجرایی مملکت را به افغان ها بسپارند. کمی «انصاف» خرج کنید و این نعمت خدا داد را احتکار نکنید. فیلم نارنجی پوش اثری خوب، مستدل و قوی است ولی از حقوق زنان دفاع نکرده است (اتفاقاً فیلمنامه را خانم محمدی فر که همسر آقای مهرجویی است نوشته است). و همین ایراد اصلی فیلم در نظر آقای منتظری است و باعث شده ایشان همۀ خوبی های فیلم را نادیده بگیرد. لطفاً حرف اصلی را همان اول بزنید و اینقدر آسمان و ریسمان نبافید.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>سعید مهرپور:

خسته نباشید نقدهای منفی تان را خواندم. اما به دیدگاه شما احترام میگذارم. اما ما که امسال نارنجی پوشیدیم و از دیدن فیلم مهرجویی لذت بردیم. قصد جواب دادن به نقد شما را ندارم اما اکثر آثار سفارشی است و سفارش گرفته میشود تا کاری ساخته شود اما لایه های زیرین نارنجی پوش هم مثل سایر آثار جاودانه داریوش مهرجویی پر از خلاقیت و فلسفه و عرفان است. رویا رویی لیلا و میتراحجار به کل فیلم میارزد. وجود معلم در معادلات کاملا منطقی است و قرآنی که حامد آبان در هنگام بدرقه همسر و فرزندش میبوسند و بعد از سه روز بر میگردند به صد ملک سلیمان میارزد. به هر حال نارنجی پوش خالی از ضعف هم نیست کسی که میگرن دارد سرش را به دیوار نمیکوبد و ... کارنامه داریوش مهرجویی پر از آثار بدیع، زیبا و جذاب است و او در دهه ۸۰ زندگی خود تن به اثر سفارشی نمیدهد. با مرور بر آثار مهرجویی می توان گفت به عشق مهرجویی کلاه از سر برداریم. مهرجویی بسازد بد بسازد در هر حال نقدهای آقای منتظری هم کاملاً وارد است. بعد از تمام شدن فیلم مهرجویی در جشنواره آشغالی در دست داشتم اما نتوانستم آن اسغال را روی زمین بیاندازم. تاثیر آنی فیلم مهرجویی ساعتها در ذهن خسته ام ماند. سینما با امثال مهرجویی رنگ، شور، هیجان و عشق دارد.

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش



>>>حمید:

کاملا با نظر شما به خصوص در مورد شباهت بازی لیلا حاتمی با فیلم جدایی نادر از سیمین موافقم همینطور با اینکه این فیلم ارزش دیدن نداره هم موافقم و به خودم لعنت کردم که دیگه تو ایران سینما برم به خدا اگر آدم بشینه تو خونه و همین دی وی دی ها رو تماشا کنه ارزشش بیشتره هم هزینه کمتری کرده هم اینکه چار تا فیلم خوب دیده

0+0-

سه‌شنبه 5 ارديبهش




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.