علیرضا انتظاری
نگاهی به فیلم خوابم می آد ساخته رضا عطاران
خوابم می آد از همان دسته کمدی های سطحی نگری است که داعیه آن را دارد که وارد بطن زندگی مردم عامه شده و دردها و رنج های آن ها را به تصویر کشیده است، ادعایی که تنها پشت آن پزهای زننده روشنفکری است و هیچگونه پایه و اساس منطقی ندارد.
اولین تجربه فیلمسازی رضا عطاران تجربه ای تلخ برای کارگردانی است که پیش از این در تلویزیون توانسته بود سریال های پر مخاطب و پرطرفداری همچون خانه به دوش، متهم گریخت، کوچه اقاقیا، ترش و شیرین، و بزنگاه را بسازد.
خوابم می آد به عنوان اولین فیلم سینمایی عطاران برای وی قدمی رو به عقب نسبت به سریال هایی که پیش از این ساخته بود محسوب می گردد. خوابم می آد فیلمی است که برای مخاطبان خود هیچ دغدغه ای را ایجاد نمی کند و مخاطب نمی تواند به راحتی با فیلم ارتباط برقرار نماید. اعمال ممیزی های ریز و درشت در فیلم، و همچنین نکات مجهول و گنگی که در فیلمنامه فیلم وجود دارد باعث شده تا مخاطب در نهایت سرخورده و افسرده از تماشای فیلمی به شدت سخیف از سالن سینما خارج شود.
عطاران که پیش از این در سریال های خود شیوه ای نو و مدرن را با در کنار هم قرار دادن کمدی های کلامی و کمدی های موقعیت ابداع نموده بود و این ابداع وی توانسته بود برایش موفقیت های چشمگیری را نیز به همراه داشته باشد و همذات پنداری مخاطب را نسبت به محیط کلی آثارش به دست بیاورد و باعث خنده مخاطب شود، در اولین فیلم اش نمی تواند این تجربه شیرین را تکرار کند. خوابم می آد از همان دسته کمدی های سطحی نگری است که داعیه آن را دارد که وارد بطن زندگی مردم عامه شده و دردها و رنج های آن ها را به تصویر کشیده است، ادعایی که تنها پشت آن پزهای زننده روشنفکری است و هیچگونه پایه و اساس منطقی ندارد. خوابم می آد هیچ یک از مؤلفه های اصلی سینمای کمدی را با خود به همراه ندارد که نگاه نقادانه به وضعیت زندگی مردم جامعه یکی از اصلی ترین این مؤلفه ها است. خوابم می آد همانند فیلم های هم رده اش که چه در سینماها اکران شده و یا برای شبکه نمایش خانگی تولید شده اند تنها پر از ادا و اصول ها و شکلک درآوردن های زننده بازیگرانی است که می خواهند مخاطب با شعور امروزی را به هر نحو بخنداند که البته در این راه هم موفق نمی شوند، و نمونه بارز آن زبان درازی گاه و بیگاه شخصیت «پوری» است که اکبر عبدی ایفای آن رل را بر عهده دارد. خوابم می آد هم مثل بسیاری از فیلم های کمدی دیگر به سمت شلوغ کاری های سینمای کمدی صامت رفته و هیچ حرف تازه ای برای گفتن ندارد. متأسفانه فیلمسازان کمدی سینمای ایران هنوز به نتیجه نرسیده اند که در فیلم هایی که بر اساس کمدی موقعیت ساخته می شوند بایستی با ایجاد موقعیت های فکاهی نمایشی مخاطب را به وجد آورد و خنداند نه چنگ اندازی و توسل به هر حرکت زننده و غیرمعقولی!
داستان فیلم خوابم می آد در مورد رضا (رضا عطاران) پسری 39 ساله است که تا کنون ازدواج نکرده و با مادر و پدر خود (اکبر عبدی و ناصر گیتی جاه) زندگی می کند، رضا که به شغل معلمی اشتغال دارد به دلیل سادگی و خوش قلبی اش مرتب از سوی شاگردان مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و هنگامی که در صدد بر می آید تا کردار زننده یکی از شاگردانش را جبران کند، به دلیل آن که پدر وی از سهام داران بزرگ مدرسه بوده از کار بی کار می شود و به ناچار به تدریس خصوصی در منزل شاگردانش می پردازد. رضا هنگام رفت و آمد به منزل یکی از شاگردانش که در یک برج مسکونی- تجاری زندگی می کند با دختری پاستیل فروش به نام شیرین (مریلا زارعی) آشنا می شود و به واسطه مراوده گاه و بی گاه این دو به یکدیگر علاقمند می شوند. شیرین مشکل بزرگی در زندگی اش دارد که مربوط به بیماری خواهرش می شود که نیاز به پیوند کلیه دارد اما آن ها هیچ پولی ندارند تا برای پیوند کلیه وی بپردازند، شیرین نا امید از همه جا رضا را تشویق می کند تا برای اخاذی از پدر یکی از شاگردانش (حسین محب اهری) که در همان برج جواهر فروشی دارد وارد عمل شود و اعلام می کند که مرد جواهرفروش با زنی مرموز (ویشکا آسایش) رابطه دارد و این دو هر هفته سه شنبه ها یکدیگر را در مغازه ملاقات کرده و بعد با هم از آن جا خارج می شوند، غافل از آن که آن زن تنها واسطه ای بوده تا مرد جواهرفروش بتواند برای جواهراتش «شو» برپا کند، رضا و شیرین به همین دلیل آن زن را گروگان می گیرند و در نهایت که به اشتباه خود پی می برند با همسر واقعی زن (سروش صحت) قرار ملاقات می گذارند که در نهایت در یک تعقیب و گریز حادثه ای برای رضا پیش می آید...
خوابم می آد بیش از هر نکته دیگر از فیلمنامه ضعیف خود رنج می برد. ضعف های فیلمنامه خوابم می آد نه فقط در اصول ساختار روایی و پیرنگ های متعدد و به شدت زائد آن به چشم می خورد، بلکه ایده اولیه فیلمنامه که از حمید نعمت الله و معصومه بیات بوده است نیز ایده ای به شدت کلیشه ای، کهنه و پوسیده به نظر می رسد. طرح کلی به شدت دستمالی شده ی پسری عاشق و فقیر که حاضر است برای رسیدن به دختر مورد علاقه خود دست به هر عمل غیرانسانی بزند دیگر جایی برای کار ندارد. جایگاه فرم در فیلمنامه خوابم می آد که بر اساس اصول فرمالیستی شکل گرفته به شدت خالی است و فیلمنامه خوابم می آد بدون هر دلیل منطقی پیچیدگی های زیادی دارد و به هیچ وجه یکدست و روان نیست، شوخی های نخ نما شده و سقوط به ورطه هجو و عدم حفظ روابط علت و معلولی میان کاراکترهای فیلم از جمله مشکلات اصلی فیلمنامه است و هیچ انسجامی در خوابم می آد دیده نمی شود و بر خلاف نیمه اول فیلم که پر از صحنه های بزن بکوب کلیشه ای سینمای کمدی است نیمه دوم فیلم درامی سیاه و تلخ است و نه فیلمنامه نویس و نه کارگردان نتوانسته اند توازن لازم را میان این دو ایجاد نمایند به همین دلیل فیلمنامه به چندپارگی عجیب و غیر قابل باوری دچار گشته که تنها باعث گیج شدن مخاطبان اش می گردد. با یک نگاه کلی می توان به این مهم دست یافت که فیلمنامه این فیلم به شدت سردستی و به دور از هرگونه تفکر و تعمقی به رشته تحریر درآمده است، فیلمنامه نویس تنها سعی داشته موقعیت هایی طنز را با سیلی از کاراکترهای گوناگون به وجود بیاورد که در نهایت نتوانسته در این امر مهم موفق عمل نماید، داستان فیلم بسیار بی هدف جلو می رود و فضاسازی اصولی در فیلمنامه صورت نپذیرفته است.
هرچند که در این میان شخصیت پردازی فیلمنامه نسبتاً قابل قبول است و هیچ نکته مجهولی از هیچ یک از شخصیت ها در ذهن مخاطب باقی نمی ماند اما طرح کلی فیلمنامه و دیالوگ ها و دوپاره شدن فیلمنامه به شدت بد از آب درآمده است. گره افکنی اصلی فیلم هم که ازدواج و عاشق شدن رضا است اشتباه است چرا که در نهایت به پرسش های زیادی در این رابطه پاسخ داده نمی شود و بسیاری از شخصیت های فیلم بلاتکلیف رها می شوند.
راوی که شخصیت رضا است به تنهایی تمام بار داستان فیلم را بر دوش می کشد و شخصیت های مکمل و فرعی فیلم هیچگونه جایگاهی در پیشبرد اهداف فیلم ندارند و به مثابه مترسک هایی هستند که تنها از آن ها برای فروش بیشتر فیلم استفاده ابزاری شده است. همچنین پایان بندی فیلمنامه اصولی نیست و درخور یک فیلم کمدی نیست. مؤلفه های کمدی موقعیت در خوابم می آد تنها به شخصیت رضا و روابط وی با پدر و مادرش خلاصه می شود و استفاده از شوخی زننده ادرار کردن رضا در شلوارش آن هم در لحظات حساس فیلم و دور کردن عمدی و یا سهوی ذهن مخاطب از خط اصلی فیلم یکی از ایرادات اساسی خوابم می آد است.
استفاده از نریشن و جامپ کات های اول فیلم برای نشان دادن گوشه های از زندگی رضا جالب توجه است و فیلمنامه نویس می توانست با کمی دقت بیشتر روی این امر مهم به توفیق بیشتری برسد.
یکی دیگر از ایرادات اساسی فیلم این است که در این فیلم به شدت از نام، عکس ها و حضور چهره های معروف عالم هنر، سیاست، ورزش و غیره ایران و جهان استفاده می شود؛ فیلمنامه نویس و کارگردان به دلیلی غیر منطقی به شدت شخصیت های تاریخی را وارد این فیلم کرده اند که از یک جایی به بعد واقعاً حال مخاطب بخت برگشته را برهم می زند!
خدادداد عزیزی، مدونا، محمدرضا پهلوی، صدام حسین، باراک اوباما، چه گوارا، بسنتی و امثالهم از جمله اشخاصی هستند که در خوابم می آد حضوری چشمگیر و فعال دارند!
کارگردانی نیمه مدرن رضا عطاران نیز جای بحث زیادی دارد. استفاده عطاران از نماهای مدرن و قاب بندی های عجیب و غریبی که برای فیلم اش در نظر گرفته به هیچ وجه راضی کننده نیست.
میزانسن های خوابم می آد به هیچ وجه نمی توانند القاء گر میزانسن های خوب سینمای کمدی باشند و طراحی میزانسن ها و دکوپاژ فیلم خوابم می آد تنها یادآور طنزهای شبانه و دم دستی است که از تلویزیون پخش می شود.
بازی بازیگران فیلم خوابم می آد نسبتاً قابل قبول است؛ اگرچه هیچ بازی خارق العاده ای در این فیلم وجود ندارد و چینش بازیگران فیلم نشان از آن دارد که تهیه کننده محترم از همان ابتدای امر تنها قصد داشته اند گیشه سینماها را با این فیلم شان تسخیر نمایند. حضور چند ثانیه ای خداداد عزیزی فوتبالیست مشهور و نامی کشور در این فیلم نشان از همین امر دارد.
شاید تنها برگ برنده ای که عوامل فیلم برای فروش فیلم شان توانسته باشند رو کنند حضور اکبر عبدی در نقش مادر رضا عطاران است. هرچند که اکبر عبدی پیش از این در فیلمی مثل آدم برفی زن پوش را بازی کرده بود، اما این بار او در نقش یک زن واقعی ظاهر گردیده است. به جرأت می توان بر این نکته صحه گذاشت که بازی یکدست و قابل قبول و روان اکبر عبدی در نقش یک پیرزن عامی مثبت ترین نکته فیلم است. عبدی آن چنان یکدست این نقش را بازی کرده که هر شخصی که اطلاعی از بازی وی نداشته باشد باور نخواهد کرد که یک مرد آن را بازی کرده است.
ناصر گیتی جاه هم یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم به نمایش گذاشته است. گیتی جاه به عنوان بازیگری توانا و پیشکسوت که سالیان سال در محاق مانده بود این بار توانست به واسطه نقش نسبتاً پر رنگ اش گوشه ای از توانایی های خود را به نمایش بگذارد.
رضا عطاران اما بر خلاف همیشه در این فیلم خوب نیست! شاید بزرگترین مشکل رضا عطاران در خوابم می آد کارگردانی همزمان وی نیز باشد. عطاران بر خلاف ورود آقایان ممنوع، نیش زنبور و یا ده ها فیلم و سریالی که در آن ها بسیار خوش درخشیده بود این بار نمی تواند بار کمیک فیلم را به دوش بکشد و در جاهایی به شدت کم می آورد.
مریلا زارعی، ویشکا آسایش، حسین محب اهری، سروش صحت، فاطمه هاشمی، اصغر سمسارزاده و غیره هم بسیار معمولی در خوابم می آد ظاهر شده اند.
یکی دیگر از ضعف های اصلی فیلم خوابم می آد فیلمبرداری فیلم است، استفاده از تکنیک مد روز شده دوربین روی دست و قاب بندی های مدرن و عجیبی که بهمنش برای خوابم می آد به کار برده است به هیچ وجه برای یک فیلم کمدی شایسته نیست.
در این میان طراحی صحنه و لباس و چهره پردازی فیلم تا حدی قابل قبول به نظر می رسد. به ویژه طراحی چهره پردازی شخصیت های مادر و پدر رضا که در فواصل مختلفی از زندگانی شان طراحی شده است بسیار طبیعی از آب درآمده است.
در نهایت این که دیدن فیلم خوابم می آد را به هیچ وجه توصیه نمی کنم، دیدن این فیلم توهینی است که هر مخاطب به شعور خود می کند. خوابم می آد فیلمی است که شاید برای یکی دو بار لبخندی را بر لبان مخاطبان اش بنشاند اما مخاطب در نهایت از خود خواهد پرسید که طی این مدت اصلاً برای چه می خندیده است! تنها اگر دوست دارید ساعتی تفریح نسبتاً پرخرجی داشته باشید برای دیدن این فیلم به سینما بروید!
رضا منتظری
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|