پرده سینما

تلاشی شکست خورده برای برانگیختن نوستالژی؛ نگاهی به فیلم «عاشقانه های تجریش» ساخته پوریا آذربایجانی

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم عاشقانه های تجریش ساخته پوریا آذربایجانی

 

 

پوریا آذربایجانی و عوامل فیلم سر صحنه «علشقانه های تجریش»پوریا آذربایجانی با نخستین فیلم خود با عنوان عاشقانه ای برای سرباز وظیفه رحمت نشان داد فیلمسازی است که با نگاهی نو وارد سینمای حرفه ای شده و شناخت مناسبی از سینما دارد. تا حدی که می توان از او به عنوان فیلمسازی با آینده ای روشن یاد کرد. اولین فیلم آذربایجانی فیلمنامه ای باورپذیر، روان و یکدست، ساختاری قابل قبول و درونمایه ای جذاب داشت.

اما فیلم جدید آذربایجانی فیلمی است که از ابتدا تا انتها اصول اولیه درام را رعایت نمی نماید و به دلیل عدم تسلط فیلمساز بر ایده اولیه، فیلمنامه تبدیل به ملودرامی پیش پا افتاده همراه با اشک و آه و سوزهای به اصطلاح عاشقانه می شود. عاشقانه های تجریش با عنوان جدید تجریش ناتمام... فیلمی است که تلاشی شکست خورده برای برانگیختن احساسات نوستالژیک مخاطبان می نماید و به همین دلیل یکی از سخیف ترین فیلم هایی است که در تاریخ سینمای ایران ساخته شده است. چرا که به دلیل فقدان درونمایه می خواهد احساسات نوستالژیک مخاطبان را زنده ساخته و با به غلیان درآوردن احساسات آنان را با فیلم همراه سازد. آذربایجانی به همین منظور از صدای زنده یاد فرهاد خواننده نام آشنای ایران نیز نهایت سوء استفاده را کرده و با اطلاع از این که صدای جاودان و ترانه های ماندگار این هنرمند در هر شرایطی برای ایرانیان همراه با احساسات نوستالژیک همراه است در جای جای فیلم خود از این ترانه ها استفاده کرده است.

داستان فیلم عاشقانه های تجریش در مورد امیر (محمدرضا فروتن) و سرور (شقایق فراهانی) است که از دانشجویان با استعداد دو دهه قبل دانشکده سینما تئاتر بوده اند و بعد از بیست سال دوری از هم در شب عید نوروز با هم قراری می گذارند تا به یاد سال های خوش گذشته یکدیگر را ملاقات کرده و سراغی از دوستان قدیمی شان بگیرند، این دو پس از ملاقات یکدیگر در دل خیابان ها و کوچه پس کوچه های تجریش یاد عشق قدیمی که ما بین شان بوده می افتند و مرتباً با خود خاطرات خوش دوران قدیم را مرور می کنند و در این میان به بهانه روی صحنه بردن نمایشی سراغ دوستان قدیم شان که الآن هر یک در گوشه ای از شهر به کاری مشغول هستند می روند و در نهایت شب هنگام از یکدیگر جدا می شوند.

طرح اولیه فیلم عاشقانه های تجریش به خودی خود ایده ای جذاب و تا حدودی خلاقانه به نظر می رسد، اگرچه پیش از این در فیلم هایی همچون ضیافت به کارگردانی مسعود کیمیایی و یا چهل سالگی ساخته علیرضا رئیسیان به دور هم جمع شدن دوستان قدیمی پس از سال ها و یا مرور خاطرات خوش و احیاناً ناخوش دوران گذشته اشاره شده بود اما با این همه ایده اولیه عاشقانه های تجریش که سعی داشته با زبانی دیگر به برانگیختن احساسات نوستالژیک مخاطبان دست پیدا کند پتانسیل آن را داشته تا به اثری قابل تأمل بدل شود. اما متأسفانه به دلیل اجرای بسیار ضعیف و ریتم کند درونی فیلمنامه که فاقد هرگونه تحرک و گره افکنی است و همچنین ریتم کند مونتاژ فیلم و ریتم کند و کسل کننده تحرک اجزای درون قاب دوربین که کمترین جذابت بصری را برای مخاطب ایجاد نمی نماید و تنها به مثابه فیلم های متظاهرانه ای که ادای روشنفکری و نوگرا بودن را دارند سکون را دنبال می کند و اصول اولیه سینمایی از جمله ساختار روایی فیلم را زیر سؤال می برد و همانند نمایشی دست چندم از ابتدا تا انتهای آن بازیگران فقط جملاتی را ادا می نمایند.

آذربایجانی در این فیلم سعی بر آن داشته تا دوران گذار طولانی مدت از سنت تا مدرنیته را که جامعه ایران سالیان درازی است که با آن دست به گریبان است را به نقد و چالش بکشد که به دلیل عدم شناخت وی نسبت به اصالت ایرانی با پارادوکسی عجیب بر خلاف آن عمل کرده است.

آذربایجانی که خود جوانی امروزی است با بی احترامی تمام به تمامی نسل جوان سینما و تئاتر ایران تمامی اهالی جوان هنر سینمای ایران را بچه هایی تلقی کرده که «دور هم جمع می شوند و تنها زرت و پرت می کنند و قهوه تلخ سفارش می دهند و در نهایت زیر سیگاری شان را پر از ته سیگار می کنند.» این جمله عیناً دیالوگی است که از دهان افشین هاشمی که شخصیت رضا را در این فیلم بازی کرده است شنیده می شود که جای بسی تأسف برای فیلمساز و بازیگر آن دارد.

از سوی دیگر عاشقانه های تجریش تنها و تنها فیلمی است که به راحتی ترویج خیانت می کند و عجبا کسی نیست که این ترویج خیانت در این فیلم را بفهمد و بدان اشاره کند گویا در این زمانه همه چیز بر عکس شده و فیلم های نابی مثل برف روی کاج ها و یا من همسرش هستم که کوچکترین ترویج خیانتی در خود ندارد را مروج خیانت در جامعه می دانند و فیلمی این چنین را عاری از این مسئله! آذربایجانی گویا با زیرکی خواسته عنصر مهم فیلم اش یعنی خیانت را تحت لوای نام کار و یا مسائل کاری در این فیلم بیان کند و با عنوان کردن این مسئله که شخصیت امیر و سرور بعد از بیست سال برای کار با یکدیگر قرار ملاقات گذاشته اند مخاطب را فریب دهد.

فیلمنامه این فیلم فاقد هرگونه شخصیت پردازی صحیح و اصولی کاراکترهای فیلم است به نحوی که در نهایت باعث می شود مخاطب پرسش های بسیاری در مورد شخصیت های اصلی فیلم در ذهن اش باقی بماند.

دکوپاژ و میزانسن های آذربایجانی در این فیلم سراسر تقلیدی و بسیار غلط از آب درآمده است. در دقایق طولانی مدتی که دو کاراکتر اصلی فیلم در اتوموبیل خود نشسته و به این طرف و آن طرف می روند کارگردان تنها با بستن «کارمانت»ی ساده روی اتوموبیل اکتفا کرده و در حالی که نور شدید و سایه ایجاد شده شاخ و برگ درختان و ساختمان ها مانع از دیده شدن بازیگران درون اتوموبیل می کند بدون دلیل تقلیدی از فیلم کپی برابر اصل ساخته عباس کیارستمی انجام داده است. آذربایجانی که گویا علاقه مفرطی به کیارستمی دارد بدون هرگونه دلیل قانع کننده ای در بسیاری از میزانسن ها و دکوپاژهای فیلم اش خود را وامدار کیارستمی دانسته و با ادای دینی بی دلیل به این فیلمساز عیناً ناشیانه از روی دست او کپی برداری کرده که این کپی برداری برابر اصل نشده است! استفاده بی جا و نادرست آذربایجانی از نماهای کلوزآپ و عدم هرگونه جذابیت بصری و رعایت اصول عنصر زیبایی شناختی در عاشقانه های تجریش باعث می شود تا مخاطب در دقایق ابتدایی فیلم از ادامه تماشای آن سرخورده شده و دچار چرت و خواب آلودگی شود.

بازی بازیگران این فیلم به طور کلی بسیار ضعیف از آب درآمده است. شقایق فراهانی که کمترین درکی از شخصیت ایفایی خود در این فیلم ندارد بدترین و بی احساس ترین بازی خود را در این فیلم به یادگار گذاشته است. ایستایی های غلط، نگاه های بدون احساس و بغض و اشک های به شدت تصنعی فراهانی به هیچ عنوان نمی تواند برای مخاطب قابل قبول و واقعی به نظر برسد.  محمدرضا فروتن هم که عیناً از روی نقشی که در فیلم چهل سالگی ایفا کرده کپی برداری کرده و هیچ نگاه و احساس جدیدی در بازی وی به چشم نمی خورد. افشین هاشمی، شیرین یزدان بخش و سایر بازیگران فرعی این فیلم نیز بسیار دم دستی به ایفای نقش های خود پرداخته اند.

عاشقانه های تجریش فیلمی است که پر از صحنه ها و سکانس های اضافی است که آذربایجانی آن ها را تنها برای پر و پیمان تر کردن فیلمنامه اش از لحاظ زمانی به کار برده است که از جمله این صحنه های می توان به سکانسی که دو موتور سوار فندک اتوموبیل امیر را سرقت می کنند و با هم دست به فرار می زنند و یا امیر و سرور در اتوموبیل شان در کوچه ای که کارگردان در آن مشغول کار هستند ایستاده اند اشاره نمود.

عاشقانه های تجریش فیلمی است که دیدن و تحمل اش بسیار سخت است! چون به ایده اصلی فیلم به هیچ وجه پرداخته نمی شود و هیچ گونه رخداد و گره و تعلیقی و اوج و فرودی در سراسر فیلمنامه آن به چشم نمی خورد، این فیلم به نحوی با تلفیق تلقی من درآوردی اش از پست مدرنیسم و کلاسیسیم خواسته تا ساختار جدیدی را در سینمای ایران به وجود بیاورد که به دلیل نامتناجس بودن این دو با یکدیگر نتوانسته موفق باشد و به هیچ عنوان در خاطره ها نخواهد ماند.

 

 

رضا منتظری

مهرماه 1391


 تاريخ ارسال: 1391/7/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سارا:

چقدر نقد مزخرف و به دور از انصافی بود واقعا، یکی از قشنگ ترین فیلم هایی بود که دیده بودم، شاید دیدن فیلم برای شخص شما سخت بوده، به بقیه نسبت ندید لطفا، چقدر بی سلیقه و بی ذوق

1+0-

پنجشنبه 31 تير 1395



>>>یوگی:

کسی به غیر از خودتون این فیلم رو دیده؟

1+0-

جمعه 28 مهر 1391




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.