پرده سینما

سینما بی پناه مطلق مانده و کسی از آن حمایت نمی کند؛ نشست بررسی بحران امروز سینمای ایران برگزار شد

پرده سینما



 

 





عصر امروز نشست بررسی بحران در سینمای امروز ایران با حضور علی علایی (رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، علی معلم (تهیه کننده)، ناصر هاشم زاده (عضو شورای مرکزی کانون فیلمنامه نویسان)، همایون اسعدیان (رئیس کانون کارگردانان) و صادق کوشکی (استاد دانشگاه) در محل جدید فرهنگسرای رسانه برگزار شد.

نشست بررسی بحران امروز سینمای ایرانبه گزارش خبرنگاران سایت پرده سینما، در ابتدای این نشست علی علایی که مدیریت جلسه را بر عهده داشت خطاب به حاضران گفت: امیدوارم شأنیت این جلسه حفظ شود و مثل نشست قبلی که برای فیلم آقای جیرانی منجر به فریاد و داد و بیداد شد نشود و فریاد ها از یک حد دسیبل بالاتر نرود.

علایی سپس ادامه داد: من به دلیل آنکه موضوع این بحث چون بحران سینمای امروز ایران است و بنده به عنوان روزنامه نگار و خواننده اظهار نظرات متنوع افراد که طی این سال ها تمامی آن ها را مرور کرده ام باید بگویم موضوع جدیدی نیست. ما سی سال است می گوییم سینما بحران دارد اما کسی حرف ما را گوش نکرد و همیشه ناز سینما را کشیدند و برخی آنقدر در این مدت اظهار داشتند و گفتند سینما گلخانه ای است و با یک باد از میان می رود. به هر حال بنا به فراخور مقتضیات سیاسی و اجتماعی طی این سی سال اخیر برخی مواقع این بحران پر رنگ تر شده است. به خصوص امسال به آنچه که به عنوان بحران سینمای ایران توجه شد و نام گرفت در این نشست خواهیم پرداخت.

علایی در ادامه اظهاراتش افزود: سال ها قبل ما با آقای معلم که عضو شورای مرکزی انچمن منتقدان بودند جایزه ای مثل زرشک زرین را طراحی کردیم که آن را هر ساله به بدترین فیلم ها بدهیم اما همان موقع خیلی ها آمدند و گفتند سینمایی که اینقدر نهیف است با عناوینی مثل بدترین فیلم بیشتر اذیت می شود در صورتیکه این دیدگاه آن ها اشتباه بود و این جایزه امروز می توانست وجود و کارکرد داشته باشد.

علایی سپس خطاب به معلم اظهار داشت: من در ابتدای این جلسه از آقای معلم می خواهم مرور اجمالی بر طبقه بندی بحران در سینمای ایران داشته باشند تا بعد ما بتوانیم به دسته بندی آن ها بپردازیم.

علی معلم در ابتدای سخنان اش گفت: اولین مسئله ای که حل نشده مسئله مشروعیت سینما است. آیا ما اصلاً سینما را می خواهیم یا نه؟ آیا سینما هنر محترمی است یا نه؟ این بحث در ابتدای انقلاب هم بوده و در آن زمان توسط رهبر انقلاب سینما پذیرفته شده و به نظم و سیاق رسیده است و با شرایط ویژه و حتی در دوران جنگ با اینکه امکانات سینما بسیار ضعیف بوده به همین دلیل از سینما نگهداری شده است و حتی در آن زمان نسلی که جدید وارد سینمای ایران شده بودند و یا از زمان رژیم شاه بودند فعالیت در سینما را ادامه دادند و فیلم های شاخصی هم ساختند. شما اگر نگاه کنید در اولین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر فیلمسازان بسیار مهمی که از دوره گذشته بودند فیلم های بسیار صادقانه و خوبی را طی آن سال ها ساخته بودند و در آن سال ها سعی کرده بودند در فضای جدید حرف و دغدغه های خود را بیان کنند. به دلیل اینکه آن ها این مدیوم را قبول کرده بودند و حتی برخی از آن ها برای ارتقای کیفیت آثارشان تحصیل هم کردند و به همین دلیل مرکز آموزش سینماگران به وجود آمد و به هر حال با تمامی این تفاسیر سینمای ایران در دهه شصت شکل گرفت اما متأسفانه در ادامه این مسیر سینما با بحران های زیادی روبرو شد.

معلم در ادامه سخنان اش افزود: الآن پشت صحنه سینما برخی حرف هایی در مورد آن می زنند که این حرف ها رسماً مخالفت متحجرانه با اصل سینما است. خیلی غیر طبیعی نیست، چون کسانی هستند که معتقدند هنرهای تصویری که زادگاهش و الگوهایش غربی است قابلیت مفهوم سازی این طرفی را ندارد و ما حصل آن فساد، بی بند و باری و لیبرالیسم فرهنگی است. البته این دیدگاه در جامعه ما محدود است اما باید بدانیم که وجود دارد.

معلم سپس اظهار داشت: تمام این بحث ها به این اصل بازمی گردد که آیا ما اصلاً سینما را می خواهیم یا نه؟ البته مسئولین همیشه از سینما همایت کرده اند و شاید دلیل اینکه سینما با این همه بحران هنوز زنده مانده است این است که مسئولین موافق آن هستند اما به نظر می رسد این نیروی مرموز علاقه مند است ما سینما نداشته باشیم و اینکه چه چیزی را می خواهند جایگزین آن کنند هم نمی دانم این خواسته در این زمانه خنده دار، مضحک و عقب مانده است و باید آن را بررسی کرد.

سپس علایی خطاب به کوشکی گفت: به نظر شما آیا سینما مشروعیت دارد یا نه و اگر مشروعیت دارد چه نوع سینمایی در دیدگاه شما دچار این مشروعیت است؟

کوشکی در پاسخ به علایی گفت: شما برای خودتان بریدید و دوختید و از من می خواهید که تکلیف این سینما را روشن کنم و آقای معلم هم از همان اول بیانیه صادر کردند که مخالفت با این سینما متحجرانه است.

صادق کوشکی در نشست بررسی بحران امروز سینمای ایرانکوشکی در ادامه سخنان اش اظهار داشت: منبع تعیین مشروعیت برای هر چیزی در نظام اسلامی و دینی حاکم شرع است و حضرت امام (ره) از اول انقلاب گفتند که ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم. در نظام دینی حاکم شرع یک نفر است و به همین دلیل تکلیف سینما در همان اوایل انقلاب روشن شده اما در این میان امکان دارد شهروندی با فیلمی مخالف باشد که به خودی خود اشکالی ندارد چراکه هم حضرت امام (ره) و هم رهبری (مدظله) با شفافیت موضوع سینما را مشخص کردند. دوستان در این جلسه بسیار به مانیفست فداییان اسلام ظلم کردند. چراکه فداییان اسلام در مقطعی که سینما مساوی فحشا بود گفتند این سینما را نمی خواهیم و من مطمئن هستم اگر خداوند به شهید نواب صفوی عمر طولانی عطا می کرد و آن ها می توانستند در این دوران فیلم هایی همچون زیر نور ماه و یا طلا و مس به کارگردانی آقای اسعدیان را می دیدند می گفتند که ما سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم. آن ها در دهه سی می گفتند سینما عیناً مساوی فحشا است، پس اینگونه نیست که بگوییم آن ها کلاً مخالف سینما بودند.

علایی در پاسخ به کوشکی گفت: شما روی مسئله فحشا خیلی تأکید دارید، این مصادیق فحشا است که امسال خیلی به صورت رایج می بینیم که برخی در مورد آن موضع می گیرند و خیلی ها را با این واژه ها محکوم می کنند، به طوری که در سال قبل در جشنواره فیلم فجر دوستان ظاهر الصلاحی بودند که در حالیکه بازیگران زن در نشست پرسش و پاسخ نشسته بودند در فاصله یک و نیم متری آن ها قرار می گرفتند و به طعنه تشکر می کردند که شما فیلم پرنو ساختید. این دوستان اول باید بروند و تفاوت فیلم پورنو و اروتیک را پیدا کنند. شما بیایید و واژه ها را درست تعریف کنید.

کوشکی در پاسخ به علایی گفت: در نظام دینی هر حرکتی خلاف قانون حرام است اگر کسانی در نظام جمهوری اسلامی از قانون تخلف کرده اند حرام است و هر کس اخلاق را رعایت نکند، خلاف دین است. اگر کس یا کسانی یا جریانی رفتار غیر دینی داشته اند ما را به آن تشکل ها متصل نکنید. خیلی جالب است که یکی از سینماگران مطرحی که همه ما ایشان را می شناسیم در مورد همین سینما اظهار نظر کرده اند. بله آقای خزاعی دبیر جشنواره سال قبل فیلم فجر شهریور ماه امسال مصاحبه ای با روزنامه جوان داشته اند و در آن مصاحبه چند نکته را مطرح کرده اند که در چند سال اخیر در سینمای ایران موج اهانت به مقدسات، دفاع مقدس و روحانیت در حال گسترش است و مسئولین نسبت به این قضیه غافل مانده اند. شما توجه کنید که آقای خزاعی می گوید سینما فاسد شده و کسی به سینما توجهی نمی کند. دیگر آقای خزاعی که از اهالی خود سینما و دلسوز سینما هستند وقتی ایشان گذارش می دهند که سینمای ایران مروج اهانت به مقدسات و ارزش های اسلامی است دیگر نکته ای باقی نمی ماند. همینطور در دومین بحث خود باید عرض کنم رهبر انقلاب در بیست و سوم مهر ماه امسال در بجنورد بحثی را در مورد زندگی غربی و فحشا مطرح کردند و گفتند غربی ها دنبال ترویج این سبک در بین ملت ها هستند و ایشان فرمودند که این سبک زندگی غربی به سازندگان فیلم ها سفارش داده می شود و آن ها با ساختن این گونه فیلم ها این مسائل را در جامعه ترویج می کنند که مسئولین و مردم باید نسبت به این مسئله بسیار هوشیار باشند. دیگر رهبر که هم کارشناس فرهنگی هستند و هم نسبت به همه امور واقف اند و همه مسائل را رصد می کنند. نکته مهمی که در این جا وجود دارد این است که کلیت جامعه نگران این وضعیت است. از یک طرف آقای خزاعی اهانت به مقدسات و از طرف دیگر رهبر انقلاب ترویج زندگی غربی و هنرمندانی همچون پرویز پرستویی، پرویز شیخ طادی و داریوش ارجمند در مورد فساد در سینما بار ها و بار ها صحبت کرده اند و همین مسئله فساد در سینما است که باعث شده خانواده ها نسبت به سینما بی اعتماد شوند که مقصر این وضعیت آقای الف و آقای ب سینماگر نیست. چرا که اگر کسی به فیلمی اعتراض دارد باید بیاید و آن فیلم را نزد سازنده آن نقد کند و پاسخ بشنود. ما نمی توانیم به سازنده ای که از وزارت ارشاد مجوز گرفته است اعتراضی کنیم. ما فقط می توانیم آن ها را نقد کنیم. اعتراض ما نسبت به مسئولین وزارت ارشاد است ، مسئولینی که باید هوشیار باشند اما غافل اند و به همین دلیل یکی از بانیان اصلی بحران در سینمای ایران مسئولین وزارت ارشاد فعلی هستند.

همایون اسعدیان و صادق کوشکی در نشست بررسی بحران امروز در سینمای ایراندر ادامه این نشست علی علایی در پاسخ به کوشکی گفت: خزاعی مرجعی نیست که بتواند در مورد سینمای ایران نظر بدهد. خزاعی موقعی این اظهارات را بیان کرده که حکم جدید آقای عباسیان به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر صادر شده بود و این ری اکشن عصبی ایشان نسبت به آن واقعه است. اگر فیلم های سینمای ایران اینقدر بد بودند آقای خزاعی که سال گذشته دبیری جشنواره را بر عهده داشتند می توانستند مانع از نمایش فیلم ها بشوند. در کل باید بگویم خزایی در جایگاهی نیست که بتواند مجموعه فیلم های سینمای ایران را با توهین زیر سؤال ببرد و این آقا اگر کارنامه ای هم دارد همه دوستان رسانه ای می دانند که این کارنامه به چه وسیله کارنامه شده است؟! و این حرف من تنها جواب به توهین پارسال آقای خزاعی است.

کوشکی در پاسخ به علایی گفت: شما گویا طرفدار جریانی هستید. مجری نباید موضع گیری کند و نباید خودش را طرف بحث بداند. شما دارید نا داوری می کنید.

معلم در پاسخ به کوشکی گفت: ما در این جا طرف نداریم و همه داریم سر مسئله بحران امروز سینمای ایران صحبت می کنیم.

سپس علایی ادامه داد: طلا و مس و بوسیدن روی ماه جزو مصداق ها و مثال هایی است که به عنوان فیلم خوب طی این مدت مطرح شده است و چون بحران امسال سینمای ایران به دلیل مجادلات دو سازمان بزرگ است و آقای اسعدیان درگیر آن بوده اند و با یکی از آن سازمان ها کار می کنند و همین فیلمی ساخته اند که از نظر همفکران آقای کوشکی ارزشی ندارد و همین طور فیلمی ساخته اند که به کرات به عنوان فیلم سالم و ارزشی از آن ها نام برده می شود و طلا و مس ایشان قضیه ای مثل اسکار فرهادی پیدا کرده است و همین طور به دلیل این که سیر کاری ایشان مشخص است از سینمای بدنه رها شده و به آثاری متمایل می شوند که مورد تأیید طیف مرجع قرار می گیرد و چه روشنفکران و چه ارزشی ها از آن خوششان می آید از ایشان می خواهم که این مسئله را ادامه بدهند که این دو تجربه نافی، ادامه دهنده و یا مکمل یکدیگر است؟

اسعدیان در پاسخ گفت: قبل از هر چیز باید بگویم هنگامی که در ابتدای جلسه اقای علایی مطرح کردند که امیدوارم این جلسه به تنش نرسد با خودم فکر می کردم در بحث آسیب شناسی سینما که می تواند بحثی خواب آور باشد چگونه می شود که به تنش رسید؟ که الآن متوجه شدم و به همین دلیل باید بگویم من آمادگی این بحث را ندارم چون این جا بررسی بحران در سینمای ایران است اما به اخلاق و مشروعیت سینما و مقدسات و غیره پرداخته می شود که در هیچ یک از این زمینه ها من نه صاحب نظرم و نه کارشناس و به این اعتقاد دارم که بحث بحران در سینمای ایران فرا تر از این حرف ها است. این کاری که در این جا انجام می شود کاری ژورنالیستی است که مطمئناً مورد علاقه کسی نخواهد بود. بحران در سینمای ایران بسیار کلان تر از این حرف ها است و نباید با به حاشیه کشیدن مسائل بحث را داغ کرد.

علایی در پاسخ به اسعدیان گفت: آقای معلم مدخلی برای بحث مورد نظر تعریف کردند و به تبارشناسی بحران پرداختند و در ادامه با بحثی که آقای کوشکی مطرح کردند به بحث مشروعیت و اخلاق رسیدیم که اتفاقاً مطالب بسیار کارشناسانه است.

اسعدیان پاسخ داد: من با اخلاق کار ندارم. وقتی راجع به سینما حرف می زنیم داریم راجع به مقوله ای اقتصادی حرف می زنیم. در مقوله اقتصادی هم بحران همیشه مطرح می شود و این بحران گاهاً به شکل دوره ای و مقطعی است. سینما از ابتدا تا امروز بحران داشته و این بحران در دهه پنجاه و چهل هم بوده و بحران به خودی خود چیز بدی نیست. آقای منوچهر محمدی که الآن هم در این جلسه حضور دارند در مورد بحران سینما همیشه می گویند که اگر این بحران مزمن بشود خطرناک است و به همین دلیل بحث ما مدیریت بحران است نه بحران! ما در اقتصاد دچار مشکل هستیم. سینما هم به دلیل آن که ارتباط مستقیم با مسئله اقتصادی دارد می تواند دچار بحران اقتصادی و یا موضوعی و حتی مشروعیت بشود. اما مدیریت آن بحران مهم است، سینمای ما اگر امروزه دچار بحران شده ناشی از عدم وجود مدیریت و همچنین مدیریت غلطی است که در سینما وجود داشته که با این شیوه مدیریت نشان داده شده که مدیران به اصلاح سینما وقعی نمی گذارند و این مسئله مهم را مورد آسیب شناسی قرار نمی دهند.

سپس علی علایی خطاب به هاشم زاده گفت: آقای هاشم زاده یکی از نویسندگان مطرح سینمای ایران و نویسنده فیلمنامه هایی همچون بید مجنون و سیب و سلما بوده اند و همچنین در فیلم هایی همچون زیر نور ماه و آواز گنجشک ها به عنوان مشاور فیلمنامه حضور داشته اند و همینطور استاد فلسفه هستند. من از شما می خواهم سؤال کنم که آیا قائل به بحران خاص در امسال سینما هستید یا دامنه بحران را در سه دهه فعالیت سینمای ایران تعریف می کنید؟

ناصر هاشم زاده در نشست بررسی بحران امروز سینمای ایرانهاشم زاده در پاسخ گفت: در گفته های دوستان و مجادلاتی که شد حس می کنم که ما محل نزاع را فراموش کرده ایم و تا وقتی که محل دعوا مشخص نشود و تنها منازعات کلامی اوج نگیرد اینگونه نشست ها به نتیجه ای نخواهد رسید. وقتی ما از بحران در سینما صحبت می کنیم باید دلسوز این سینما باشیم و برای آن دلسوزی کنیم. اگر مسئله ما محکوم کردن یکدیگر باشد این افاقه ای برای رفع بحران نخواهد کرد. در این جلسه دوستان به مجادلات و اختلاف نظرها و مجادلات کلامی پرداخته اند و اصل موضوع را فراموش کرده اند. باید در باب بحران سینما صحبت کنیم که فیلم سنُتی بهتر است نشان داده شود یا غربی؟ اما مسئله ای که دوستان مطرح کرده اند همه می تواند موضوعاتی فرعی باشد که در دل مسئله اصلی وجود دارد.

هاشم زاده سپس ادامه داد: سینمای ایران مریض است و به کمک احتیاج دارد. ما باید به این مسئله دست یابیم که چه کسانی باعث شده اند این بحران ها در سینمای ایران به وجود بیاید و باید این مسائل را ریشه یابی کرد که چه کسی می تواند برای رفع این بحران کمک کند. همانطور که اگر تیم ملی فوتبال ما مساوی در پیش رو دارد همه ما متحد می شویم و برای پیروزی تیم ملی از هیچ کوششی فروگذار نمی کنیم و در نهایت اگر شکستی دیدیم سرپرست تیم را تغییر می دهیم. اما در مورد سینما این دلسوزی وجود ندارد. یکی از بحران های مهم بحران اقتصادی است که اقتصاد سینما را هم دچار بحران کرده است. چون سینما همیشه به دلیل راند خواری ها مشکل داشته و امروز در این سینما بعضاً افراد به این نتیجه رسیده اند که از بین تهیه و تولید فیلم سود در تولید است چراکه می آیند و یک بودجه ای را از نهادی می گیرند و فیلم هایی می سازند که گاه اصلاً در سینما به نمایش در نمی آید و فقط عده خاصی جذب برخی نهادها می شوند و این فیلم ها را می سازند. این بحران مهمی است که باید مدیریت شود. چه در دوره قبلی و چه حالا این مشکل وجود داشته و دارد. ما نباید مثل رئیس جمهور بگوییم در کشور کاری نشده، به همین خاطی می گوییم که در این سینما فیلم خوب هم هست اما ظلم و فساد هم بوده. فساد اقتصادی می تواند منجر به همه فساد ها شود. ما در بحث زیادی که گاهی با دوستان می کنیم برخی می گویند بحران سینمای ایران از فیلمنامه است و برخی می گویند از کارگردانی. اما من می گویم تمام مشکلات در سینمای ایران دست به دست هم داده و این بحران را به وجود اورده است و کسانی که باید این بحران را مدیریت کنند اغلب ناتوان و نابلد هستند و نسبت به جایی که نشسته اند توانایی اداره ندارند و این منجر به مشکلات بعدی می شود. اما بحران فکری و فرهنگی هم در سینما رخ داده، اینکه این سینما به کدام سمت می رود و نگران چه چیزی است هنوز مشخص نشده است. آقای معلم به بحث مشروعیت سینما اشاره کردند که به نظر من هم این اصلی ترین مسئله امروز سینمای ایران است و باید دید تکلیف هنر در ایران چیست؟ تمدن اسلامی می تواند پشتیبان همه هنرهای منزه اخلاقی باشد، مسئله مشروعیت سینما تنها بر نشان دادن یک تار موی بازیگر زن و اینگونه مسائل ظاهرانه نیست و باید به عمق و بطن آن فرو رفت.

علایی خطاب به هاشم زاده گفت: کاملاً درست اشاره کردید و این مسئله بحران زایی الآن قابل کتمان نیست.

هاشم زاده ادامه داد: بحران در سینما و جامعه ادامه دارد. چراکه برخی به برخی دیگر باج می دهند و همه ما در این وسط به نحوی داریم می خوریم. اما چیزی که مهم است این که سینما باید پاسخ نیاز جامعه را بدهد. سؤالی که من دارم این است که از نود فیلمی که برای جشنواره اماده شده اند چند تای آن ها قابل دیدن است و چند تای آن ها قابل نمایش است و چرا کسی به اینگونه مسائل پاسخی نمی دهد و همیشه مخفی می ماند.

علی علایی و همایون اسعدیان در نشست بررسی بحران امروز سینمای ایرانعلایی سپس اظهار داشت: اگر ما نخواهیم تعارف بکنیم از اول سال جاری ماجراهای خاصی برای اکران دو فیلم در سینمای ایران شروع شد که از همان ابتدای سال سال نامیمونی را برای سینمای ایران می شد تصور کرد. ما نباید بگوییم که اینگونه حرکات خودجوش بوده، سینماگر ایرانی سینمای ایران را ساخته است و افتخارمان همیشه این بوده است که در جشنواره هایمان همیشه با فیلم های ایرانی شروع به نمایش می کنیم. سینماگران ایرانی با کمترین امکانات همیشه مبادرت به تولید فیلم نموده اند و تنها در این اواخر است که تکنولوژی دیجیتال کمی به کمک آن ها آمده است.

معلم در ادامه این نشست اظهار داشت: مخالفت ما به رهبر نیست که فرموده اند مسائل بی بند و باری وارد سینما شده است، اما اصل ماجرا سر کلیت سینما است و این مسئله پنهان نیست. خیلی بد است که ما بگوییم سینما ذاتاً بحران دارد و اشتباه است که ما ندانیم چند دست بحران داریم. یکی از بحران های مهم سینمای ایران بحث بحران تفکر است. بحران تفکر مربوط به سینماگران است. سینماگر ما به دلیل عدم مطالعه دقیق و وابستگی فرهنگی معنای درست بحران تفکر را به وجود آورده و حتی بحران صنف هم باعث نوعی بحران در سینمای ایران شده است. بحث دیگر هم بحران اقتصادی است که طی سال های اخیر حجم عظیم مالی در جامعه ایران و ماشین های پرشه و مازارتی را نمی توانیم منکر شویم. بحران اقتصادی به نوعی بحران عظیمی را در سینمای ایران به وجود آورده. به نحوی که بخش خصوصی قابلیت ادامه حیات نخواهد داشت و سینما باید به این بحران شناسی ها دست پیدا کند. همین حالا ببینید که چند گروه خود را متولی سینمای ایران می دانند. از یک سو شهرداری خود را متولی سینما می داند، از سوی دیگر حوزه هنری و صدا و سینما و معاونت سینمایی و اغلب حوزه های فکری به نحوی می خواهند سینما را مدیریت کنند که این مهم باعث ایجاد خلل در سینمای ایران می شود چون مدیریت نمی تواند کاری بکند و مواضع قدرت های مختلف به نحوی است که هر دستگاه به صورت سلیقه ای عقیده های اجتماعی و سیاسی خود را روی سینما از طریق اعمال قدرت انجام می دهد. به عنوان نمونه حوزه هنری با اتکا به مال های انباشته شده اش اعمال قدرت می کند و دولت به شکل دیگری روی سینما اعمال قدرت می کند. دستگاه های زیرمجموعه دولتی هم مرتب توی سر خود می زنند و این مسئله از یک بحران دیگر است که به بحران اقتصادی اضافه شده است. از یک سو هنرپیشه ای که تنها دو فیلم بازی کرده و جایگاهی در سینمای ایران ندارد در مورد فساد در سینمای ایران مسائلی را مطرح می کند که آن ها رسانه ای می شوند و از طرف دیگر امسال خزاعی با اظهار نظرهایشان باعث بحران در سینما می شوند. از یک سوی دیگر هم نماینده های مجلس که حتی فیلم را هم ندیده اند در مورد آن نظر می دهند و فیلم را تحلیل هم می کنند. اگر کسی اظهار نظر می کند و خط رسم ترسیم می کند باید بداند که اگر رهبری در مورد سینما نظر می دهند به تمامی امور واقف هستند. ایشان فیلم می بینند و کتاب می خوانند. از طرف دیگر همیشه کسانی هستند که می گویند اگر پول را به ما بدهید سینما درست می شود. متأسفانه بحران اظهار نظر ناشی از این است که منافع جمعی در سینمای ایران تقویت نشده است. در این یک سال گذشته اظهار نظرها باعث شده اند بنیان سینمای اجتماعی زیر سؤال برود.

معلم سپس ادامه داد: کسی نیست به آقایانی که تازه سر بر آورده اند بگوید شما ها قبلاً کجا بودید و چه شده که امروز یاد سینما افتاده اید؟ چطور شما علیه مجموعه ای راه افتاده اید که فی النفسه دارد از بین می رود. این بحران ها همه از تعریف می آید که آیا نظام سینمایی ما مارکسیستی است یا دینی؟ اگر مارکسیستی است مانند آن که قبلاً در روسیه سابق بود که شما ثمره اش را دیدید و تعریف هنرمند این است که دیگران به او بگویند که چه بکن و چه نکن. اما اگر شما هنرمند صاحب فکر می خواهید این رفتار با آن ها درست نیست. یک بحران دیگر امروز سینمای ایران تغییر ساختارهای فرهنگی جامعه است. شما بیایید بیست سال قبل را مرور کنید که داشتن یک دستگاه ویدیو و یا فیلم وی اچ اس جرم بود و برای آن ها ماشین ها را می گشتند اما این جریان عوض شده، جهان عوض شده، نسل عوض شده، روش و قانون فیلم دیدن عوض شده. این تغییر است که در جامعه اتفاق افتاده است. این سینما اگر امروز مخاطبی ندارد به دلیل این است که از رشد تحولات فرهنگی عقب نگه داشته شده و آن تغییری که در جامعه اتفاق افتاده در سینما اعمال نشده که این امر باعث بحران کاهش مخاطب در سینما شده است. ما بخش صنعت نمایش را به کلی از بین برده ایم بگذرید از اینکه چهار تا پردیس توسط شهرداری ها ساخته شده. ما کلاً صد سالن سینما در کشور داریم و سالانه صد فیلم می سازیم که این امر مهم اکران را هم با مشکل مواجه کرده است. از آن طرف هم بحران مخاطب پیچیده تر شده، به دلیل اینکه با آمدن ماهواره و تکنولوژی و سینمای سه بعدی مخاطب دنبال ساختار جدیدی در سینما می گردد که آن را در سینمای ایران گیر نمی آورد. سینمای ایران چه دارد که آقایان به همین سینما هم بند می کنند.

علی علایی و علی معلم در نشست بررسی بحران امروز در سینمای ایرانمعلم سپس افزود: یک فیلم اگر بخواهد در بخش خصوصی ساخته شود و هیچ خرجی نیز نکند حداقل ما بین ششصد تا هفتصد تومان خرج دارد. آن هم در شرایطی که آن را در آپارتمان بسازد. سینمای ششصد تا هفتصد میلیونی سراغ چه چیزی می تواند برود؟ نهایتاً آپارتمان و دو تا ماشین. همینطور فیلمساز ما اگر روشن فکر و یا شبه روشن فکر باشد می تواند دنبال تلخی ها و نارسایی های جامعه برود و اگر هم از این کمدی سازهای پیش پا افتاده باشد که نهایتاً می تواند مثل فیلمی چون نیم کیلو باش اما مرد باش برود و اصطلاحاً فیلمی بسازد و بگوید بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد. بقیه هم که کلاً ول معطل هستند. این وسط می مانند کسانی که وظیفه فاخرسازی دارند که آن ها هم می گویند به ما گفته اند تنها فیلم هایی بسازید که قابل دفاع باشد و اصلاً وارد فلسفه و این چیزها نشوید. تنها در فیلم روسری ها درست باشد و به هیچ عنوان وارد مسائل اجتماعی نشوید و اصلاً نبینید که در این شهر دوازده میلیونی چه می گذرد؟! من طی سال های اخیر از جوانان سینما نزدیک به هفتصد و بیست فیلم دیده ام که بسیار برایم نگران کننده بود، چراکه فیلم ها بسیار تلخ، بسیار به هم ریخته و فاقد هرگونه نظر درست از نظام آموزشی و فکری بودند. سینمای ایران قابلیت های زیادی دارد و نشان داده که برخی از فیلم هایش بسیار خوب و قابل نقد هستند. اما متأسفانه بحران سیاسی امروزه وارد جریان فرهنگ شده و سهم کشی می کند و امری علیحده بر دوش سینما شده است.

سپس کوشکی با جملاتی کنایه آمیز خطاب به معلم گفت: آقای معلم نکاتی را گفتند که در عرصه سینما بحران اظهار نظر است توسط افرادی که فاقد صلاحیت هستند که این مشکل تنها اختصاص به سینما ندارد. چرا که در عرصه دین هم کسی هست که می آید و نماز جماعت می خواند در حالیکه وضو ندارد و بعد هم در برنامه زنده رادیویی خود را یکی از مدافعان دین مطرح می کند و می گوید فیلم من دینی و ارزشی است و برای آن آیه و حدیث هم می آورد که این بحران بسیار خطرناک تر است. پس باید به ما هم حق بدهید که دغدغه مان اخلاق جامعه و احکام دین باشد. یک مجتهد حق دارد در مورد وظایف شرعی اظهار نظر کند، زندگی خصوصی افراد و روابط آن ها ربطی به بحث ما ندارد. چرا که امکان دارد هرکسی در زندگی خصوصی خود مرتکب خلافی شود اما فساد در سینما این نیست. چون بحث بحران های مختلف مطرح شد باید مطرح کنم در سینمایی که ذیل نظام اخلاق دینی است باید این اخلاق رعایت شود. اگر سینما سینمایی است که ساختار هنری و دراماتیک دارد و این سبک زندگی دینی در آن به چالش کشیده می شود در نظام دینی این فیلم نباید پخش شود. من باید به عنوان نمونه عرض کنم آقای مجتبی راعی به عنوان یک کارگردان همیشه دغدغه های مختلفی در عرصه فیلمسازی داشتند چون ایشان دغدغه دینی دارند و این دغدغه دینی در کلیه آثارشان مشخص است. حال اگر برخی فیلم های ایشان ضعف هنری داشته باشند آن نظر منتقدین است که می توانند فیلم های ایشان را نقد کنند. اما اگر فیلمسازی بود که خطوط قرمز دینی را نمی شناخت حاکمیت باید در آن مسئله دخالت کند. درست است که هنر جوشش درونی است اما باید در جامعه اسلامی با دغدغه دینی همراه شود. باید فیلم هایی مثل آژانس شیشه ای و بچه های آسمان و غیره ساخته شود. ولی اگر این جوشش درونی خلاقیت با رعایت خطوط قرمز دینی همراه نبود باید با تدوین قوانین مناسب تکلیف تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای ایران مشخص شود. تکلیف وزارت ارشاد در دهه شصت و زمان آقایان خاتمی انوار و بهشتی مشخص بود، اما این وزارتخانه از دهه هفتاد ولنگار شد. باید کمیسیون فرهنگی مجلس خطوط قرمز را مشخص کند و وزارت ارشاد آن ها را رعایت کند. امام جمعه مشهد و یا سایر ائمه جمعه دغدغه های سینمایی دارند و ایشان هر هفته در خصوص سینما اعتراض کرده اند. ایشان برایشان مهم نیست که تهیه کنندگی این اثر را فارابی یا شهرداری و یا حوزه هنری و یا غیره بر عهده داشته است. این اعتراض ها دیرینه است اما این بغض امسال ترکیده و این بی ملاحظگی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و چالش هایی که تعمدی به نظر می رسد چنان به این مسئله دامن زده که نتیجه آن شده که یک هفتم آثار تولیدی سالانه سینمای ایران به مسئله خیانت می پردازد.

کوشکی در ادامه دظهار داشت: ما اگر کمی نگاه بکنیم می بینیم که چقدر تم و سوژه خانواده پسند داریم. به عنوان نمونه فیلم خاستگاری که آقای هادی مقدم در آن بازی کرده اند فیلمی اخلاقی و موضوع مورد پسند خانواده ها است. چرا سینما امروز اعتماد خانواده ها را به خود جلب نمی کند؟ وزارت ارشاد از سال هفتاد به این طرف بی همتی کرده و لایحه ای را تدوین نکرده است تا کسی تکلیف خود را بداند. تماس دست زن ئو مرد نامحرم خلاف شرع و حرام است و ما متعجبیم که چرا اینگونه مسائل در سینما رعایت نمی شود.

سپس اسعدیان در جملاتی کوتاه اظهار داشت: من تعجب می کنم از این بحث هایی که به عقیده من در تیتر این جلسه نمی گنجد. به عقیده من این قضیه کمدی شده است و تیتر این نشست برای من گم شده است. من در گفتگوی آقایان هیچ نشانی راجع به مدیریت بحران امروز سینمای ایران ندیده ام و به همین دلیل ترجیح می دهم که دیگر سخنی نگویم.

نشست بررسی بحران در سینمای امروز ایرانعلایی در پاسخ به اسعدیان اظهار داشت: هر کدام از دوستان دغدغه های خود را داشتند و من هم اتفاقاً تمامی بحران های مطرح شده را یادداشت کرده ام.

اسعدیان پاسخ داد: ما داریم به این مسئله با جزئیات نگاه می کنیم. ما در کانون کارگردانان سینمای ایران دو بار تا کنون اعلام بحران کرده ایم اما همه در آن زمان به ما پاسخ دادند که سینمای ایران گل و بلبل است و شما دارید سیاه نمایی می کنید و آینده این سینما درخشان است. بحث بحران به نظر شما شاید از عید امسال شروع شده باشد اما این اشتباه است و این بحث بحثی قدیمی است. من خیلی ناراحتم که در این مدت به جای اینکه حکمیت و نظام تلاش کند وحدت را میان اهالی سینما بنا گذارد بحث تفرقه را در پیش گرفته و من و علی معلم را امروز در روبروی هم قرار داده است. مدیریت به جای آنکه بیاید و پدری کند و راهکار برای برون رفت از این بحران طراحی کند می آید و خانه سینما را منحل می کند که می توانست در این زمان بسیاری از مشکلات سینمای ایران را حل کند ولی ما الآن وقتی که دچار مشکلی می شویم پاسخی برای آن نداریم. چرا حوزه هنری نباید وارد این قضیه شود؟ چرا مجلس و شهرداری نباید وارد این قضیه شوند؟ ما این بحران های اولمان نیست، هر وقت ما مدیریت منسجم داشتیم که همه چیز درست و روبه راه بود. هر وقت هم که قضیه می لنگید مثل الآن همه صاحب عزای ما می شوند.

اسعدیان در پایان اظهاراتش افزود: سؤال من این است که وقتی آقایان در سازمان سینمایی می آیند و پروژه ای علم می کنند که خود آن پروژه در جامعه دچار بحران سازی شده و پای تمامی ارکان جامعه و دولت را به میان می کشد من چطور می توانم به عنوان مثال به مجلس بگویم که به مسئله سینما به طور کلان نگاه کن؟ ما الآن آن همدلی و راه حل مشترک برای برون رفت از این بحران را نداریم و همه ما به ذکر مثیبت مشغولیم و مرتب به یکدیگر حمله می کنیم و به هیچ عنوان حواسمان نیست که در چه شرایطی زندگی می کنیم. من بسیار برای فیلم آخر آقای جیرانی خوشحالم که اگر اعتراض انصار حزب الله نبود این فیلم نمی توانست به این فروش زیاد دست پیدا کند که این مسئله به خودی خود نوعی موهبت برای سینمای ایران قلمداد می شود. ما در شهرستان ها فروش مان به طور کلی نابود شده و فروش کل شهرستان های ما نهایتاً به پنجاه میلیون می رسد. در این جا بحران مدیریت مهم است که متأسفانه نمی تواند همه را جمع کند تا با هم به راه برون رفت از بحران فکر کنیم. یک عده می آیند و به عنوان مخالفین فیلمی روبروی وزارت ارشاد تجمع کرده و شعار می دهند و از آن طرف کسانی به نفع فیلم جمع شده و شعار می دهند اما مسئول سینمایی ما یواشکی پرده دفترش را کنار زده و تنها این ماجرا را تماشا می کند. آقای مسئول وزارت ارشاد تو باید در مقابل پروانه نمایشی که به فیلم داده ای از آن دفاع کنی. سجادپور این تو هستی که ما را در مقابل حوزه علم می کنی. ما این وسط بی پناه مطلق مانده ایم و هیچکس از ما همایت نمی کند. در این شرایط که ما نیاز به وحدت داریم عده ای تنها به تسویه حساب های شخصی خود می پردازند و با دیگران بازی می کنند.

این نشست خبری نهایتاً بدون هیچ گونه نتیجه گیری تنها با مجادله میان حضار و صاحب نظران پایان یافت.

 

 

در همین رابطه ببینید:

 

عکسهای الهام عبدلی از نشست بررسی بحران در سینمای امروز ایران

 


 تاريخ ارسال: 1391/9/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>majid .a:

نشست جالبی بود ه . آخ که چقدر جای مسعود بهاری خالیه...یادش مانا

0+0-

سه‌شنبه 19 دي 1391



>>>یاور:

نمی دونم بعضی از دوستان موقعی که فیلم های از قبیل کلاغ پر و چند می گیری گریه کنی و مامان منو بهروز زد و قبرستان غیر انتفاعی و از این دست فیلم ها که وارد بازار شدن وبا به کار گیری بازیگرای سرشناس که فقط به جنبه اقتصادی فیلم توجه می کردند و فرهنگ سازی و ارزش ها برای کارگردانها و تهیه کنندگان مهم نبود چرا اعتراض نمی کردند ازاین دست فیلم ها خیلی هستند که خیلی راحت به شعور مخاطب توهین می کنن،دغدغه دوستانی مثل آقای کوشکی فساد در سینما و پایمالی ارزشهای اسلامی نیست اگر بود می تونستن به خیلی از فیلم هایی که ساخته شده و مجوز گرفته ،اعتراض کنن ولی نکردن چون دست خودشون تو کار بود از این قبل پولی نصیب خودشون می شد ولی حالا که فیلم هایی ساخته می شه که درد مردم و مشکلات جامعه رو به تصویر می شه رو با هاش مخالفت می کنند و می گن دینی نیست ،کجای فیلم علی سنتوری و من مادر هستم و زندگی خصوصی و ...غیر دینی بود،در کل مشکل سینمای ما اینه که با این محدودیت هایی که به وجود میارن باعث می شن که مخاطبای خاص از سینما دوری کنن و مخاطبای عام هم رو بیارن به دیدن فیلم های سخیف ،تا کنون فیلم هایی که مجوز نگرفتن مشکل دینی و اخلاقی نداشتن بلکه حقایق رو بازگو می کردن ،شما با این محدودیتهای که برای سینما گران به وجود می یارید فقط و فقط ذائقه مردم رو کور می کنید و از سینما دورشون می کنید.آقای کوشکی نسل امروز ما دیگه با فیلم های مثل آژانس شیشه ای اغنا نمی شه ،چون دغدغه چیز دیگه ای هستش ،در کل از این جهت سینما در بحران قرار داره که دخالت بیجا و بی مورد دوستان جلوی اکران فیلم های ارزشی رو می گیره و کارگردان های ما دیگه میل به ساختن فیلم ندارن ،ببینید شما با سینما ی ما چیکار کردید که دیگه از ناصر تقوایی ،بهرام بیضایی ،بهمن فرمان آرا و عباس کیارستمی و...خبری نیست ،بحران سینمای ما اینه ،بحران اینه که دو تا تهیه کننده که رابطه دارن می یان با استفاده از بازیگران سرشناس فیلم سخیف و غیر قابل دیدن می سازن ،بحران اینه ،نه اینکه یه تار موی یه بازیگر زده بیرون یا دست این بازیگر خورده به دست اون بازیگر ،بی گمان اگه این رویه رو به پیش بگیرن ،روز نابودی سینمای ما نزدیک است

0+0-

سه‌شنبه 28 آذر 1391



>>>بهاره:

سلام ممنون از فعالیت های مفید وموثرتون میخواسم خواهش کنم اگه ممکنه از تو اخبارتون از کارگردانها وبازیگران محبوب هم مطلب بگذاری مثل استاد کیمیایی وپسرشون یا جناب مهرجویی

0+0-

سه‌شنبه 28 آذر 1391




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.