کیخسرو مجد
بازسازی سهل انگارانه و -از فرط سردستی بودن- حیرت آور حسن هدایت از یک روایت عهد عتیقی. قصه اصلی واجد کیفیات تحسین برانگیزی است که حتی اگر در جاده قدیم کرج در خرابه های استودیو «پارس فیلم» هم ساخته می شد حاصل کار حتماً از این آبرومندانه تر می شد:
در مصر باستان هنگام پیامبری حضرت موسی (ع) آنائل (در فیلم با بازی الناز شاکر دوست) دختری ممتاز از خانواده ای برجسته است که مورد توجه و خواستگاری آشل (در فیلم با با بازی نیما شاهرخ شاهی) قرار گرفته است اما به او جواب رد داده است. وقتی آنائل با عامیل جوانی از یاران و شیفتگان موسی (ع) (در فیلم با بازی پوریا پور سرخ) برخورد می کند مجذوب او می شود اما علاقه اش را کتمان می کند. عامیل از خانواده ای فقیر است و به لحاظ اجتماعی شایستگی لازم را برای ازدواج با آنائل ندارد. اما وقتی در مسابقه ای پیروز می شود و به مقام معاونی پدر آئل می رسد افتخار ازدواج با آئل نصیب او می شود. در شب عروسی عامیل که از سوی چند ناشناس به طور اضطراری به خارج از جشن دعوت شده ناپدید می شود. و بعد جسد خون آلود او را پیدا می کنند. آنائل سیاهپوش می شود. جوانان بنی اسرائیل به سردستگی آشل خونخواه مرگ عامیل هستند و جوانی از قبیله ای دیگر را به عنوان قاتل او پیدا و مضروب می کنند. اما در لحظه ای که قصد کشتن او را دارند بزرگان قوم مانع می شوند چراکه این کار را برخلاف شریعت قوم یهود می دانند. آنها به موسی (ع) که اکنون مخالفانی هم در میان قوم دارد رجوع می کنند و پیامبر خدا حکم می کند طایفه ای که متهم به قتل از آنهاست گاوی را به جای خون بهاء ذبح کنند. بزرگان طایفه اکراه دارند گاوی از اموالشان کسر شود. از این رو بر سر مشخصات گاو به بحث می پردازند و هر بار برای آگاه شدن از جزئیات بیشتر و مشخصه های گاو به پیامبر خدا رجوع می کنند تا بالاخره به طور کامل به مشخصات گاو مورد نظر دست پیدا می کنند. اما چنین گاوی در قبیله وجود ندارد. افراد قبیله پس از جستجوی فراوان سرانجام گاوی که مشخصه های مورد نظر را دارد نزد جوانی که همراه مادرش زندگی ساده ای دارد را پیدا می کنند. اما خساست آنها باعث می شود بهای گاو بیست سکه ای در نهایت به چهار هزار سکه برسد. هنگامی که گاو مورد نظر را در حضور سران قبایل و حضرت موسی (ع) ذبح می کنند، حضرت دم گاو را بر کفن عامیل می کشد و از او می خواهد برخیزد و بگوید قاتلش کیست. سران قوم زنده شدن عامیل پس از سه روز را باور ندارند. اما عامیل برمی خیزد و قاتلش را از میان جمع شناسایی می کند. قاتلی که جوان متهم به قتل نیست، بلکه دوست صمیمی خودش آشل بوده که او را کشته تا پس از مرگش با آنائل ازدواج کند.
به معجزه حضرت موسی (ع) عامیل زندگی را از سر می گیرد. حضرت به او و آنائل بشارت زندگانی خرمی را می دهد.
بله! این داستان عهد عتیقی حتی اگربه شکل قصه روایت شود از جذبه ای قابل توجه برخوردار است. حسن هدایت هم البته کارگردان آبرومندی است، اما چرا حاصل کار به فیلمی اینچنین سردستی ختم شده الله اعلم. این فیلم را با فیلم های تاریخی سه دهه اخیر سینمای ایران مقایسه نکنیم. حتی سراغ سفیر (1361) و میرزا کوجک خان (1363) هم نرویم. بهتر است برگردیم به روزگار گذشته و دوران دکتر اسماعیل کوشان. اگر یکی از فیلم های مرحوم کوشان مثل یوسف و زلیخا (1347و 1335) بیژن و منيژه (1337) امیر ارسلان نامدار (1345) یا عباسه و جعفر برمکی (1351) را از آرشیو بیرون بیاوریم و با این فیلم مقایسه کنیم، دقت و احساس مسئولیت بیشتری را در آن فیلم ها می بینیم. واقعاً داریم به کجا می رویم؟ گویی هیچکس در این فیلم نمی دانسته که دارد در ساخته شدن یک فیلم «تاریخی» مشارکت می کند! شاید بهتر است از گریمور شروع کنیم که گویی اصلاً در این فیلم وجود نداشته! چون هنرپیشه های فیلم (به خصوص پور سرخ، شاکر دوست و شاهرخ شاهی) گویی وقت بیرون آمدن از خانه شان خودشان دستی به سر و رویشان کشیده اند و به محض رسیدن به لوکیشن یکراست سر صحنه مشغول ضبط شده اند. طراحی صحنه چطور؟! زمانی به وسواس مرحوم علی حاتمی بر سر رنگ لیمونادهای سریال هزاردستان خرده می گرفتند. از رنگ شدن میوه ها سر صحنه حاجی واشنگتن انتقاد می کردند. اگر امروز آن افراد تلألو سیب های «شمرون» را در مصر باستان در فیلم ناسپاس می دیدند حتماً از گفته خودشان پشیمان می شدند! دوستانم چه انتظاری دارند؟! باید باور کنیم که میدان تجریش یا بازار تره بار نیستیم و داریم یک داستان عهد عتیقی را می بینیم؟! آقایان! شما را چه می شود؟ میزانسن و سبک بصری و جلوه های ويژه را بی خیال! فیلمنامه، گفتگو، شخصیت پردازی، پیشکش! واقعاً در تهران از آن گاو بدترکیب، گاو بهتری پیدا نمی شد که بشود با آن به برگردان سینمایی یک داستان دینی جلوه تصویری بهتری داد؟باور کنید مایلیم می شد در مورد فیلم وارد حوزه های جدی تر شد. اما وقتی «مدیر تصویر برداری» فیلم هیچ تلاشی برای ارتقاء یا دست کم متمایز شدن سبک بصری فیلم نکرده، وقتی کارگردان حتی به گویش سه بازیگر اصلی فیلم توجه نکرده چه می شود گفت؟! زمانی بازی در یک فیلم «تاریخی» معنای خودش را داشت. از «شکسپیرین»ها استفاده می کردند. امروز بروبچه های تهران با همان گویش و لهجه فیلم عهد عتیقی بازی می کنند! آقایان! شما را چه می شود؟!
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|