پرده سینما

نشانه های دراماتیک در بطن زندگی شهری؛ نگاهی به فیلم «برف روی کاج ها» ساخته پیمان معادی

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیفیلم برف روی کاج ها در امتداد مضمون گسترش یافته چند سال اخیر فیلم های مختلفی با مضمون خیانت و متلاشی شدن خانواده ها، و مسائل و آسیب های اجتماعی زنان ساخته شده است. تلقی من این است که تمرکز روی این موضوع (در یک دوران چند ساله که شاید این فیلم آخرین فیلم آن دوران باشد) چیز بدی نیست، چرا که تصور می کنم این نوع نگاه به همراه آسیب شناسی اجتماعی که در کنار آن می تواند وجود داشته باشد می تواند بخش دیگری از کارکرد یک فیلم سینمایی باشد: آگاهی بخشی.

برف روی کاج ها در عین حال که مسئله زنان را محور خود قرار داده است، فاقد نگاه «فمینیست»ی به نظر می رسد. این فیلم درباره زنی است که شوهر مسن اش بی خبر ترک اش کرده و پی زنی دیگر رفته است. زن به طور اتفاقی با پسری جوان آشنا می شود و با او به کنسرت می رود. وقتی مرد برمی گردد از زن می خواهد که او را به دلیل رفتار گذشته اش عفو کند، زن به او می گوید با پسری به کنسرت رفته و بعد از سال ها دلش لرزیده است!

مضمون جنجال برانگیز فیلم در این نکته نهفته است که برف روی کاج ها شاید نخستین فیلم سینمای پس از انقلاب باشد که در آن زن هم برای خیانت به شوهرش (اگرچه اندک، اما) گامی به جلو برمی دارد. تماشاگر با این زن همذات پنداری می کند. از سوی دیگر «رویا» به عنوان شخصیت اصلی فیلم برف روی کاج ها بر خلاف سایر زنانی که فیلمسازان سینمای ایران تا امروز به تصویر کشیده اند زنی است که با وجود آن که می داند همسرش به وی خیانت کرده است تلاش می کند تا به زندگی خود ادامه دهد. حزن و اندوه او، متفاوت با ناامیدی و حتی حس انتقام جویی سایر زنان خیانت دیده ای است که تا امروز در فیلم های ایرانی دیده ایم. «رویا» زنی است با گذشت و مهربان، که در انتهای فیلم با وجود اینکه همسرش به او خیانت کرده به او اجازه می دهد برای بازسازی ویرانی زندگی مشترکشان گامی اساسی بردارد. با این حال به او می گوید در دورانی که تنها بوده، دل اش در لحظه بیرون رفتن با پسری جوان لرزیده است! فیلم پر از لحظه های زنانه دلپذیری است که تا امروز نمونه آن را در هیچ یک از فیلم های ایرانی ندیده ایم.

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیمهم ترین نکته ای که شخصیت «رویا» را با سایر زنانی که پیش از این در فیلم های سینمای ایران دیده ایم متمایز می سازد آن است که رفتار او در مواجهه با خیانت همسرش، رفتاری تلافی جویانه نیست. او هیچگاه تعادل و آرامش روحی خود را از دست نمی دهد، و حاضر نیست شرافت و عزت نفس خود را به خاطر وجود همسری خیانت پیشه زیر پا بگذارد. «رویا» با وجود آن که در کنار همسایگانی کنجکاو زندگی می کند که مدام در حال سرک کشیدن و فضولی در زندگانی اش هستند خیانت همسرش را برملا نمی کند. او زنی است تنها و دردمند که دردهایش درونی است و هیچگاه وجهه بیرونی پیدا نمی کند. رویا به استقلال مالی می اندیشد و به همین خاطر یک تنه به جدال با شرایط مالی اش بر می خیزد. او برای امرار معاش به تدریس پیانو می پردازد.

برف روی کاج ها به علت پرداخت صحیح معادی، حقیقی، باور پذیر، قابل درک و البته هشدار دهنده است. این فیلم در نتیجه همین پرداخت صحیح به شکلی پذیرفتنی تصویری حقیقی و غیر قابل انکار از زندگی اجتماعی بخشی از زنان طبقه متوسط شهری را به نمایش گذاشته است.

در زمانه ای که آمارهای رسمی اعلام می کنند که بیش از هشتاد درصد طلاق ها در هر سال به دلیل خیانت و روابط نامشروع زوج هاست، معادی برای اولین فیلم اش داستانی نیمه عاشقانه را با الهام از واقعیات روز جامعه ایران انتخاب کرده است.

 

**********

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیداستان فیلم برف روی کاج ها در مورد رویا (مهناز افشار) زن جوانی است که مدرس پیانو است و همسرش علی (حسین پاکدل) که دکتر دندانپزشک است برای سفری کاری قرار است به آلمان برود. همزمان با سفر علی به آلمان یکی از شاگردان دائمی و قدیمی رویا به نام نسیم کشمیری هم ناپدید می شود و تلفن های خود را جواب نمی دهد رویا که از غیبت طولانی نسیم نگران شده با پرهام (زانیار خسروی) که دوست پسر وی است تماس می گیرد و بعد از تماس با او و اطلاعاتی که از پرهام می گیرد متوجه می شود که همسرش علی از مدت ها قبل با نسیم رابطه داشته است. رویا که پاک از این ماجرا گیج شده از پرهام خواهش می کند تا او را در خیابان ملاقات کند و بعد از ملاقات به واسطه اطلاعاتی که پرهام به وی می دهد متوجه می شود که علی برای ارتباط با نسیم به منزل مجردی همکارش بهروز (حسن معجونی) در کوچه شانزدهم خیابان گاندی می رفته است. رویا به همین جهت عصبی و پریشان خاطر به مطب بهروز می رود و ضمن گلایه از او می خواهد هر آن چه را که درباره رابطه علی و نسیم می داند را بیان کند و بهروز نیز به او اعتراف می کند که از مدت ها قبل از این رابطه خبر داشته است اما از رویا قول می گیرد که از این ماجرا چیزی به همسرش مریم (ویشکا آسایش) که دوست صمیمی رویا است تعریف نکند. رویا افسرده حال و درمانده به منزل خود می رود و جلسات تعلیم به تمامی شاگردان خصوصی اش را نیز لغو می کند و اصرارهای مریم برای شروع مجدد کارش نیز نمی تواند او را به زندگی امیدوار کند وی پس از تماس با دفتر هواپیمایی که علی از آنجا بلیت سفرش را تهیه کرده است متوجه می شود که علی اصلاً به آلمان نرفته و همراه با نسیم به لندن سفر کرده است. زندگی رویا همچنان ادامه دارد تا این که وی به صورت اتفاقی با نریمان (صابر ابر) که برادر نازی (الهام کردا) همسایه خانه روبرویی آن ها است آشنا می شود و این آشنایی ساده در دراز مدت تبدیل به علاقه می گردد. رویا که دوباره به زندگی امید پیدا کرده است در پی شاگردانی برای تعلیم پیانو می گردد و وضع ظاهری خانه اش را نیز تغییر می دهد و از مریم که علاقه زیادی به بازیگری و موسیقی دارد می خواهد تا برایش بلیت کنسرت سنتی که او جز کارکنان آنجا است را تهیه کند و از نریمان نیز دعوت می کند تا با هم به این کنسرت بروند. درست در شبی که نریمان و رویا راهی خانه مریم می شوند تا بلیت های کنسرت را از او بگیرند رویا با همسرش علی که در خانه مریم و بهروز است و تازه از سفر برگشته روبرو می شود. علی از رویا می خواهد که او را به خاطر اشتباهات گذشته اش عفو کند اما رویا با نفرت از او روی برگردانده و با نریمان به کنسرت می رود و بعد از اجرای کنسرت نیز از مریم گلایه می کند که چرا از بازگشت علی و اینکه او می دانسته علی با نسیم رابطه دارد چیزی به او نگفته است. رویا هنگامی که به منزلش باز می گردد با علی روبرو می شود که پشت میزی در خانه اش نشسته است. رویا به سمت علی می رود و به او اعتراف می کند که او هم مانند علی خیانت کرده است و بعد از سال ها با مردی جوان به کنسرت رفته و دلش هم لرزیده است!

 

**********

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیهمه چیز در این فیلم دخیل است تا نشانه های دراماتیک در آن شکل بگیرد و لحن و ریتم فیلم دو گانه نشود. رویا به عنوان یک مدرس پیانو هیچگاه و حتی در احساسی ترین صحنه های فیلم هم پشت پیانو نمی نشیند و آهنگی نمی نوازد و از همین رو است که معادی فیلمش را از ورطه افتادن در دام سانتی مانتالیسم نجات می دهد.

در برف روی کاج ها هم همین اتفاق شکل گرفته است و همه چیز یک دست می باشد. در این فیلم نشانه های دراماتیک، هوشمندانه به رویداد دراماتیک تبدیل می شوند. مثل شماره تلفنی که دختر روی کارت می نویسد و رویا با آن شماره تماس می گیرد. این جاست که کارگردان با هوشمندی هرچه تمام تر توصیف را تبدیل به رویداد می کند. بسیاری از فیلمسازان سینمای ایران فرق نماد و نشانه را نمی دانند و قصد دارند نماد را به زور وارد فیلم کرده و تبدیل به نشانه کنند. نشانه های هر فیلم باید در فیلم کارکرد پیدا کنند و این کارکرد در برف روی کاج ها در جنس طبقات اجتماعی همسایه ها و نشان دادن انواع زندگی های مختلف دیده می شود.

رویا در عین حال که از همسرش  خیانت دیده زندگی اش همچنان با فراز و نشیب ادامه پیدا می کند و هیچگونه یأس و حرمانی  زندگانی اش را در بر نمی  گیرد و از این رو به هیچ  وجه مشابه کاراکترهای هزاران بار تکرار شده در فیلم های خوب اجتماعی از جمله سعادت آباد نیست.

برف روی کاج ها داستان زنی است که خیانت می بینید و ایستادگی می کند اما در نهایت خم می شود اما نمی شکند درست مانند درخت کاجی که شاخه هایش مملو از برف می شود اما نمی شکند.

یکی از نکات مهمی که در فیلمنامه این فیلم مطرح می شود مبحث مهم نا امنی برای زنی تنها و درد کشیده است و از همین رو است که در فیلمنامه پیرنگ های فرعی زیادی از جمله آمدن دزد به خانه نازی همسایه رویا و امثالهم گنجانده شده است.

معادی به بهترین شکل ممکن دیالوگ های این فیلم را نوشته و با این کار ثابت کرده شناخت زیادی از جنس زن دارد.

شخصیت های این فیلم همگی به پختگی کامل رسیده اند و به همین دلیل برای مخاطب بسیار باورپذیرند. از میان تمامی شخصیت های فیلم تنها شخصیت حاج خانم با بازی شیرین یزدان بخش است که درست از آب درنیامده است. این شخصیت میان فضول بودن و یک زن خانه دار معمولی و مهربان مرتب در حال دست و پا زدن است در برخی از صحنه ها به ویژه در صحنه ای که پرهام در خانه آمده است این کاراکتر بسیار فضول جلوه می کند اما در برخی از صحنه هایی که اتفاقاً نیاز به فضولی های وی دارد او دیده نمی شود به عنوان نمونه در صحنه هل دادن ماشین نریمان که یکی از حساس ترین فصل های فیلم به شمار می آید و رابطه رویا و نریمان وارد فاز جدیدی می شود جای این کاراکتر بسیار خالی به نظر می رسد. اصولاً معلوم نیست معادی به کدامین دلیل چنین کاراکتری را در فیلمنامه اش گنجانده است؟ و اصلاً چرا زن صاحبخانه را در برخی از صحنه ها فضول نشان داده است؟

از سوی دیگر نباید این را ناگفته بگذارین که برف روی کاج ها تا حد زیادی ملهم از فضای فیلم های اخیر اصغر فرهادی به ویژه درباره الی و جدایی نادر از سیمین است. به شکل غیرقابل انکاری، معادی در پرداخت به مضمون، وامدار استادش اصغر فرهادی است. حتی اگر این تأثیرپذیری محدود به درونمایه باشد. با این حال معادی با گزینش شکل ساختاری متفاوت، تلاش کرده تا حد قابل توجهی از تأثیر فضای فیلم های فرهادی بر فیلم اش بکاهد.

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیبا تمامی این تفاسیر برف روی کاج ها خالی از اشکال هم نیست در برخی از صحنه های اتفاقاً مهم و حساس فیلم معادی ناخودآگاهانه به دام کلیشه افتاده است. به عنوان نمونه در صحنه ای که «رویا» در حال آماده شدن است و با تلفن در حال حرف زدن با «نریمان» است، «نریمان» از او می خواهد که جلوی پنجره برود و او از بالکن خانه روبرو لباس هایش را به «رویا» نشان بدهد و از او می پرسد که به نظر او بهتر است کدامیک از آن ها را بر تن کند!

این اتفاق به اشکال گوناگون در بسیاری از فیلم ها دیده شده و گنجاندن آن در برف روی کاج ها که اصولاً بر مبنای دوری گزیدن از کلیشه ها ساخته شده به مثابه وصله ناجوری است که باعث پایین آمدن امتیازات فیلم می شوند.

لحن و فرم در این فیلم فوق العاده است و باریک بینی های معادی یکی از نقاط قوت فیلم محسوب می شود. معادی برای نشان دادن یک زندگی رئال و واقعی جزئیات زیادی را در فیلمش نشان می دهد از تعمیر کار شوفاژ که برای هواگیری شوفاژ ها به خانه رویا می آید تا گذر کردن هیئت عزاداری از خیابان جلوی خانه رویا همه و همه جزئیاتی است که باعث می شود مخاطب هرچه بیشتر زندگی حقیقی این زن را درک نماید.

سکانس های بسیار مهمی در سراسر این فیلم وجود دارند اما سكانس جلسه اهالی محله برای تامین امنیت یکی از بهترین سکانس های این فیلم است. رابطه رویا و نریمان درست در همین سکانس بر اساس یک اتفاق بسیار ساده و دم دستی شکل جدی به خود می گیرد.  نریمان اس ام اس گوشی خود را به رویا نشان می دهد و هر دوی آن ها زیر خنده می زنند.

نمای پایانی فیلم حیاط خانه رویا را نشان می دهد در حالی که برف به شدت می بارد و روی کاج ها را پوشانده است گویی معادی می خواهد این مهم را به مخاطب اش القا کند که بهتر است پیش از سنگین شدن، خم شدن و شکستن شاخه درختان برف ها را از روی آن تکاند.

نمایی از فیلم برف روی کاج ها ساخته پیمان معادیپیمان معادی استفاده بسیار خوبی از انواع موسیقی کلاسیک و سنتی در فیلم اش انجام داده است. کارن همایونفر که موسیقی عالی این فیلم را ساخته است درک درستی از فضای فیلم داشته و فضا را برای باورپذیرتر شدن فیلم برای مخاطبان هموار نموده است.  

برف روی کاج ها به طریقه سیاه و سفید فیلمبرداری شده و این یکی از نکات حائز اهمیت این فیلم محسوب می شود و جذابیت بصری خاصی را به فیلم داده است جدا از جذابیت بصری این امر کمک شایانی به فضاسازی واقعگرایانه فیلم و پذیرفتن آن از سوی مخاطب شده است. استفاده از شیوه سیاه و سفید شاید در دیدگاه اولیه نوعی مدرنیته و پز و ادای من درآوردی و روشنفکری به نظر برسد که هر تازه به سینما رسیده ای بخواهد برای نامدار شدن و سری توی سرها درآوردن این شیوه را مورد آزمایش و استفاده خود قرار دهد، اما به دلیل اینکه در برف روی کاج ها محتوا و فضای داستان این شیوه فیلمبرداری را  می طلبد نه تنها باعث افت و افول فیلم نشده بلکه امتیاز ویژه ای هم برای آن به حساب می آید چرا که در این فیلم تمامی شخصیت ها  به نوعی خاکستری هستند و معادی هم به خوبی از طیف های مختلف خاکستری در فیلمش بهره جسته است و به همین دلیل می توان به این امر دست یافت که معادی نه تنها فرصت و امتیاز استفاده از رنگ ها را از خود سلب  نکرده که به بهترین شکل ممکن آن ها را نادیده انگاشته است. کاربرد دنیای عظیمی از طیف رنگ های خاکستری در لحظات احساسی فیلم به ویژه در پلان هایی که یاس، نا امیدی و سرخوردگی رویا دیده می شود برای درک موقعیت و همذات پنداری مخاطب با کاراکتر اصلی فیلم بسیار به جا است.

محمود کلاری یکی از بهترین هایش را در این فیلم به یادگار گذاشته است و با دوربین روی دست خارق العاده اش تصاویری بدیع را خلق کرده است.

فیلم ریتم بسیار مناسبی دارد و مخاطب در هیچ کجای فیلم احساس دلزدگی و کسالت نمی کند.

خوشحال ام که برف روی کاج ها را برای سومین بار دیدم اما دیدن آن برای بار سوم برایم همراه با شوکی دردآور بود. ممیزی های فراوانی که بر فیلم اعمال شده تفاوت عظیمی میان نسخه اولیه فیلم که در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد با نسخه کنونی دارد و اصولاً فیلم را تبدیل به فیلمی دیگر کرده است.

 

 

رضا منتظری


 تاريخ ارسال: 1392/2/5
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>شیدا:

همین که در این فیلم حد اقل یک زن ایرانی رو در موضع ضعف نشون نداده کافیه.برای شروع خوبه.برای شروع_ نشون دادن اینکه زنان بسیاری تو این وضعیت هستند که با قدرت و فکر عمل میکنند.به نظرم موضوع اصلا خیانت نیست.یا مقابل به مثل.موضوع توانایی یک زن در مقام رویارویی با مسائلی اینچنینه.حتی اگر فکر کنیم نوعی فرهنگ سازی یا اموزش هم بوده خوبه در نوع خودش.من از منظر اجتماعیش میگم...میزان آسیب پذیری زن ایرانی نسبت به پدیده ی شایع خیانت همیشه بالا نشون داده شده.در حالیکه حد اقل امروزه چنین نیست.به واقع ایچنین نیست و چه خوشحالم که در این فیلم این موضوع بسیار خوب به تصویر کشیده شده.شاید هم وقت اون باشه که فیلم سازان عزیزمون من بعد بپردازن به واقعیت اجتماعی تلخ تر و شایع تر "خیانت زنان"

0+0-

يكشنبه 26 خرداد 1392



>>>سعید مهرپور:

با سلام و عرض ادب خدمت همکاران در سایت ویزین پرده سینما و با تشکر از آقای رضای عزیز که فیلم معادی را دراماتیزه نشان داد. من که شیفته فیلم هستم و با مخالفان هم هیچ بحثی ندارم چرا که معتقدم برای هر فیلم بی شمار نظر وجود دارد. اما دوست ندارم بی ادبی رواج پیدا کند. میتوانیم به دلایل عدیدهای از یک فیلم خوشمان باید یا هم که نه. اما به نظر من این نکته خیلی اهمیت دارد که معادی هم نویسنده، هم کارگردان و هم بازیگری خوبی است و کمتر در سینمای ایران از این جنس آدمها پیدا میشود که به نوعی همه کاره باشند به طور نمونه میتوان به پیمان قاسمخانی یا محسن طنابنده اشاره کرد. نکته دیگری که در برنامه هفت هم مطرح شد به نظر من این است که این فیلم در ژانر خیانت محسوب نمیشود مظلومیت زن در اجتماع را بارها بارها هم مردان و هم زنان متعددی ساختند. اما فیلم معادی همان طور که آقای رضای عزیز عنوان میکند زن را هیچ گاه پست و خوار نشان نمیدهد. این زن با ابزی بی نظیر مهناز افشار هر چند در تنهایی و انزوای سختی قرار دارد اما نکته این است که نا امید نیست. اینکه فیلم شبیه کارهای فرهادی است که در آن هم شکی نیست. شاگرد فرهادی فیلم ساخته. فیلمی وزین قرص و محکم که در عین جدی بودن لحظاتی مخاطبان را میخنداند. لحن دوگانه فیلم را دوست داشتم. برف روی کاجها فیلم شریف و انسانی است که نشان از یک استعداد تازه در سینمای ایران دارد. استعدادی که میشود به آن بیشتر بها داد تا در آینده نتایج بهتری بگیریم و هزاران فرهادی در سینمای ایران داشته باشیم. به شرطی که لابی نکنیم. بند بند فیلم را دوست داشتم و یک بازی متفاوت از ویشگا آسایش دیدم. نکته بعدی وجود تئاتر در سینما بود یاد فیلمهای بیضایی افتادم. امیدوارم معادی راه بیضایی ها و فرهادی ها را ادامه دهد. ژانر اجتماعی و فیلمهای تلخ اجتماعی را خیلی دوست دارم. پر حرفی کردم خسته نباشید یا علی

0+0-

سه‌شنبه 7 خرداد 1392



>>>فاطمه:

من فیلم رو دیدم، رویا زمانی که دل به عشق اون پسر جوون داد رسما طلاق گرفته بودو مجرد محسوب میشد، چه خیانتی؟؟؟ کار رویا یه گذشت عظیم بود نه خیانت، کمتر زنی می تونه با این موضوع کنار بیاد

0+0-

يكشنبه 22 ارديبهش



>>>رضا 56:

بنده اصولا" بیش از 15 سال است که سینما نمیروم وعلاقه ام به سینمای ایران روز به روز کمتر میشود. چند روز پیش مسافرتی با اتوبوس های بین شهری داشتم و توفیق اجباری تماشای یک فیلم ایرانی به نام "من همسرش هستم "با بازی نیکی کریمی ومصطفی زمانی را داشتم. باتوجه به شباهت زیاد داستان فیلم "برف روی کاج ها" با فیلم "من همسرش هستم "که هر دو به خیانت زن به مردی که خود خیانتکار است میپردازد و به فاصله 1 یا 2 سال از هم ساخته شده اند,این جمله از منتقد که : "مضمون جنجال برانگیز فیلم در این نکته نهفته است که برف روی کاج ها شاید «نخستین» فیلم سینمای پس از انقلاب باشد که در آن زن هم برای خیانت به شوهرش (اگرچه اندک، اما) گامی به جلو برمی دارد" برای من نامفهوم است .این نوع تعابیر "اولین" کمکی به حل مشکل بنیادی سینمای ایران نخواهد کرد. سالهاست که مشکلات خانوادگی از قبیل طلاق /خیانت/ازدواج/مهریه دستمایه فیلم سازی کارگردانان ایرانی است و هر یک از ایشان با نگاه خاص خود به این موضوعات دم دستی پرداخته است.از این جهت عرض میکنم دم دستی چونکه صفحات اجتماعی یا حوادث هر روزنامه ای را که باز کنید پر است ازمضامین واقعی این موضوعات.کارگردان های عزیز ما نیز که همگی (یا حداقل قریب به اتفاق) دغدغه اصلی شان موضوعات اجتماعی وبعضا" سیاسی روز است در مقام یک اصلاحگر به تصویرگری روابط اجتماعی ناهنجار امروز ایرانیان با هم می پردازند . روابطی که آکنده از دروغ /خیانت /ریاکاری/و پنهان کاری است اما چون هیچکدام از کارگردانان وفیلمنامه نویسان از لحاظ علمی و عملی نمیتوانند نسخه ای برای این آسیب های اجتماعی تجویز کنند و اصولا" سینما جای تجویز نسخه نیست اکثریت فیلم ها به سمت پایان باز (open end) پیش میروند. و اینطور میشود که کارگردانها در"عدم وجود قصه پردازی متناسب با سینما" (وبه جای آن مستند سازی یک سری وقایع محتمل بدون روح قصه گویی)و "عدم به نتیجه رساندن موضوع" به نقطه مشترکی میرسند. مشکلی که امروزه به صورت یک سلسله وقایع با پایان باز به صورت معضلی عمومی در فیلم های ایرانی در آمده است. این نوع رها کردن تماشاچی با یک قصه آبکی که پایانی قطعی نیز ندارد به یک رسم غلط تبدیل شده است که ربطی به ممیزیهای شدید نیز ندارد.بلکه به نظر من چون از ابتدا فیلم نامه نویس موضوعی کلیشه را با پرداختی کلیشه ای کار کرده است .برای جلوگیری از تکرار تمام عیار داستان را به جاهایی میکشد که متفاوت از نمونه های موجود باشد وگاه این تفاوت آنقدر از داستان از نظر منطقی یا هیجانی دور است که خود فیلمنامه نویس هم برای جمع کردن آن دچار مشکل می شود و اینجا پایان باز هم یک درمان سریع و هم یک پز روشنفکری است که فیلم را از کلیشه شدن کامل نجات می دهد. در بهترین حالت فیلم« جدایی نادر از سیمین » را شاهد هستیم که با تکنیک خوب کارگردان/بازیهای خوب/ریتم مناسب آراسته شده است.اما به نظر بنده این فیلم که در نقطه اوج اینگونه سینمای اجتماعی قرار دارد دربرابر سینمای رده b هالیوود یا کشورهای صاحب سینما در جهان از نظر روند قصه گویی /زیبای شناسی یا حداقل سرگرم کنندگی حرفی برای گفتن ندارد."جدایی نادر از سیمین" که سردسته این گونه سینماست فیلمی است که بیش از همه افشاگری و واقع نمایی جامعه امروز ایران را رسالت خود میداند.این افشا گری و واقع نمایی البته چیز پسندیده ایست اما نه برای سینما که بالاتر از رسانه و تجارت یک "هنر" است .در حقیقت فیلم جدایی و امثالهم بار ژورنالیستی روزنامه /کتاب /تلویزیون را به دوش می کشند و فیلمهایی هستند سراسر پیام که میخواهند جاهای خالی که در مورد آسیب شناسی اجتماعی در رسانه ها وجود دارد را پر کنند در حالی که این کار مسوولیت سینما نیست.این گونه سینما هم اکنون با تقویت از سوی جشنواره های خارجی به طیف اصلی سینمای ایران بدل شده است. شما کمتر فیلم درام /عاشقانه /جنایی وحتی کمدی خواهید دید که قصه اش را بدون ناخنک به مسایل اجتماعی و نقد های ریز و درشت به پایان برساند. حتی بیشتر فیلم های جنگی نیز از اصل جنگ فاصله گرفته و به مسایل و تبعات اجتماعی پس از جنگ می پردازد وفقط اسم جنگ را یدک میکشند . متاسفانه حتی انیمیشن نیز فدای این نگرش کلی که سینما باید به مسایل اجتماعی بپردازد شده (تهران 1500) . در حالی که انیمیشن آزادترین زبان بیان قصه در سینماست و با کمک آن ناممکنترین لحظات واتفاقات را میتوان به تصویر کشید در این سینمای روشنفکرزده و چاره جو به زبانی برای حل مشکلات حال حاضر در سال 1500(حتی بدون ایکه حاضر شود تیپ ها و کاراکتر های جدیدی بیافریند) بدل شده است.خلاصه کلام اینکه عمده سینمای حال حاضر ایران که البته وارث سینمای غیر هنری زمان پهلوی است از نبود تخیل/ عدم قصه پردازی رنج می برد وبه جای آن خود را مسوول اصلاح جامعه /نشان دادن واکنش به هرآنچه برایش بی خطر است میداند.با تشکر.

0+0-

يكشنبه 8 ارديبهشت



>>>پاسخ سایت پرده سینما به ندا:

اگر توجه کرده باشید در نقد اشاره شده که این فیلم با نسخه اولیه تفاوت های زیادی داشته و فیلم در اکران با ممیزی همراه بوده است. منتقد هم در این نقد اشاره به این مطلب داشته است. خوشحال ام که برف روی کاج ها را برای سومین بار دیدم اما دیدن آن برای بار سوم برایم همراه با شوکی دردآور بود. ممیزی های فراوانی که بر فیلم اعمال شده تفاوت عظیمی میان نسخه اولیه فیلم که در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد با نسخه کنونی دارد و اصولاً فیلم را تبدیل به فیلمی دیگر کرده است.

0+0-

شنبه 7 ارديبهشت 1392



>>>ندا:

نوشته اید::: رویا به سمت علی می رود و به او اعتراف می کند که او هم مانند علی خیانت کرده است و بعد از سال ها با مردی جوان به کنسرت رفته و دلش هم لرزیده است! کنسرت رفتن آیا خیانت محسوب میشود؟ رویا درخواست طلاق داده و رسما مجرد است. خیانت کجا شکل گرفته؟

0+0-

شنبه 7 ارديبهشت 1392



>>>fariborz kamali:

بعد از سالها سینما نرفتن و ترجیح دادن دیدن فیلم با دی وی دی برای دیدن این فیلم حتما میرم سینما... چون نه تنها شنیدم شاهکاره که همینقدر که فیلم داره مسئله مهم و روز خیانت و طلاق رو مطرح میکنه که متاسفانه دولت روی اون سرپوش میزاره خودش خیلی مهمه آقایون خانم ها مسئله طلاق داره تو ایران بیداد میکنه به هوش باشید به گوش باشید الکی به طرفتون اعتماد نکنید چشم و گوش بسته خام نشین و ازدواج نکنین

0+0-

جمعه 6 ارديبهشت 1392



>>>مرسده:

فیلم مزخرفی بود، من نمیدونم اینهمه جنجال برای چیه>؟

0+1-

جمعه 6 ارديبهشت 1392



>>>یه نفر:

گویا شما هر کسی که تو این سینما فساد و فحشا رو ترویج میکنه دوستش دارین، نه؟

0+2-

پنجشنبه 5 ارديبهش



>>>behzad:

naghd besyar fogholadei bod man ke vaghean lezat boradam kheili mo be mo tamami joziat film ro moshekafi karde bodin va vaghean bayad begam film maadi ham ye shahkar tamam ayar bod be har hal az kasi ke zir dast farhadi kabir bozorg shode kamtar az in nabayad entezar dasht

0+0-

پنجشنبه 5 ارديبهش




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.