پرده سینما

چرا فیلم های ده نمکی می فروشند؟

امیر اهوارکی






 

 

 

سه شباهت میان مخملباف و ده‌نمکی وجود دارد که امیدوارم تصادفی باشد. اولی...

 

فیلم رسوایی به صلاحدید حوزه علمیه قم در این شهر اکران نشد. این واقعه می‌تواند یک زنگ خطر برای جناب ده‌نمکی محسوب شود. به یاد بیاوریم که ایشان در اواخر دولت هاشمی و اوایل دولت خاتمی در شمار ناهیان از منکر، برخی فیلم‌ها را از اکران سینماها پایین می‌کشید. آیا نمی‌توان تصور کرد که اگر فیلم رسوایی در قم اکران می‌شد این ماجرا می‌توانست در خصوص خود ده‌نمکی نیز اتفاق بیفتد؟

 

اشاره: فیلم رسوایی ساخته مسعود ده‌نمکی بالاخره پس از سه ماه نمایش در روز سه‌شنبه 21 خرداد با فروش شش میلیارد تومانی به اکران خود خاتمه داد. منتقدان سینمایی اکثراً به فیلم‌های ده‌نمکی توجهی ندارند یا نقدهای منفی بر فیلم‌های او می‌نویسند. اکنون سؤال اساسی این است که علی‌رغم این مخالفت‌ها چرا فیلم‌های ده‌نمکی با استقبال تماشاگران مواجه می‌شوند؟ نگارنده قصد کرده تا پاسخی برای این سؤال بیابد.

*********

نمایی از فیلم رسواییفیلم رسوایی به عنوان چهارمین ساخته مسعود ده‌نمکی از چهارشنبه 23 اسفند به اکران نوروزی رسید و در مدت 91 روز توانست شش میلیارد تومان فروش کند. رسوایی که بر خلاف سه فیلم قبلی ده‌نمکی در ژانر کمدی نیست، توانسته در این سه ماه نمایش، 8ر2 میلیارد تومان در تهران و 2ر3 میلیارد تومان در سایر شهرستان‌ها فروش کند. این فیلم در روزهای آخر اکران خود در تهران شانزده سینما در اختیار داشت و روزانه حدود ده میلیون تومان می‌فروخت. معمولاً یک فیلم نمی‌تواند بیش از سه ماه به اکران خود ادامه دهد و لذا از سینماهای تهران برداشته شد هرچند اکران چرخشی آن در شهرستان‌ها ادامه دارد.

اکران‌های نوروزی برای فیلم‌های ده‌نمکی

فیلم اخراجی‌ها در سال 1385 ساخته شد و در نوروز 1386 به فروش غیرمنتظره‌ای دست یافت. 9 ماه قبل از این، در تیر ماه 1385 فیلم آتش‌بس/ تهمینه میلانی توانسته بود پرفروش‌ترین فیلم ایرانی شود و از یک میلیارد تومان هم متجاوز شود. در آن زمان حداکثر قیمت بلیت سینماها در تهران 1500 تومان بود. اما فروش اخراجی‌ها دو برابر آتش‌بس شد. فروش اخراجی‌ها حتی می‌توانست بالاتر هم برود اگر سی.دی.های آن به طور غیرقانونی به بیرون درز نمی‌کرد و قاچاق نمی‌شد.

اخراجی‌های 2 در نوروز 1388 نمایش داده شد و به فروش هشت میلیاردی در سراسر کشور دست یافت. قسمت سوم اخراجی‌ها در نوروز 1390 رنگ پرده را دید و توانست فقط 3ر2 میلیارد تومان در تهران فروش کند. در قسمت سوم اخراجی‌ها ترقی زبان سینمایی ده‌نمکی به وضوح دیده می‌شود. حالا فیلم رسوایی باز هم به اکران نوروزی رسیده و موفقیت زیادی کسب کرده است.

نمایی از فیلم اخراجی ها 2تا چند سال پیش، نوروز جزو اکران‌های مرده به حساب می‌آمد که فیلم‌ها در آن فروش نمی‌کردند. یادم هست آقای محمد حسین لطیفی نخستین فیلم خود به نام سرعت (1375) را با اکراه به اکران نوروزی سپرد، که از قضا فروش خوبی کرد. شاید از همین سال‌ها بود که مردم اندک‌اندک سینما رفتن را نیز در برنامه‌های نوروز گنجاندند و اکران نوروزی محلی از اعراب یافت.

آیا واقعاً ده‌نمکی مخاطب دارد؟

چند سال پیش، این سؤال ذهن خانم پگاه آهنگرانی را به خود مشغول کرده بود تا جایی که دوربین به دست گرفت و یک مستند در این خصوص ساخت. مستند ده‌نمکی‌ها در سال 1386 تا 1388 همزمان با اکران اخراجی‌ها و قسمت دوم آن ساخته شد. آهنگرانی فارغ از شیطنت‌هایی که در این مستند کرده بود، نشان داد که مردم به تماشای فیلم‌های ده‌نمکی علاقمند هستند و کسی آنها را مجبور نمی‌کند که این فیلم‌ها را تماشا کنند. پس از ساخت این فیلم برخی روشنفکران خانم آهنگرانی را ملامت کردند که چرا فیلمی به نفع ده‌نمکی ساخته است. این مستند از بی.بی.سی. پخش شد و خود ده‌نمکی خبر داد که در ساخت این مستند به آهنگرانی کمک نموده و در نتیجه فیلم دخالتی نکرده است.

مسعود ده‌نمکی در هفتم دی 1348 در شهرستان اهر از توابع آذربایجان شرقی متولد شد. در سن نوجوانی به جبهه‌های جنگ رفت و برای خدا جنگید. پس از دفاع مقدس در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آزاد تحصیل کرد و قریب ده سال سردبیر هفته‌نامه‌هایی با موضوع فرهنگ و دفاع مقدس بود: یا لثارات الحسین، جبهه، شلمچه و صبح.

نخستین فیلم مستند خود را با نام فقر و فحشا در سال 1382 برای مسئولان جمهوری اسلامی ساخت. ولی فیلم به دست مردم رسید و خیلی‌ها آن را تماشا کردند. دومین فیلم مستند او به نام کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟ در بهار 1385 مجوز پخش و تکثیر گرفت، و او در همان زمان در کار پیش‌تولید نخستین فیلم سینمایی‌اش بود.

 

چه عواملی باعث فروش یک فیلم می‌شود؟

نمایی از آواتاراین دشوارترین سؤالی است که در حوزه سینما می‌توان پرسید. بیش از صد سال است که سینمای هالیوود به دنبال کشف همین رابطه است و تاریخ سینما نشان می‌دهد که آنها اگرچه توانسته‌اند تا حد زیادی در حل این معادله موفق باشند ولی در موارد بسیاری نیز اشتباه کرده‌اند. چه کسی باور می‌کرد که فیلم‌های تایتانیک (1997) و آواتار (2009) رکورد فروش فیلم در تاریخ سینما را بشکنند؟ نزدیک بود که جیمز کامرون در میانه ساخت تایتانیک از سوی کمپانی فوکس قرن بیستم اخراج شود چون رعایت صرفه‌جویی در وقت و هزینه‌ها را نکرده بود. اما فروش این فیلم و یازده جایزه اسکاری که دریافت کرد همه چیز را تغییر داد.

از سوی دیگر فیلم‌هایی ساخته شده‌اند که پیش‌بینی می‌شد فروش زیادی داشته باشند اما شکست آنها فاجعه‌بار بوده است. از مشهورترین این قبیل فیلم‌ها می‌توان از کلئوپاترا/ جوزف منکیه‌ویچ (1963) نام برد که بازی دو سوپراستار سینما (الیزابت تیلور و ریچارد برتون) در فیلم نیز نتوانست آن را نجات دهد.

به نظر می‌رسد عوامل ناشناخته دیگری در فروش و اقبال فیلم‌ها مؤثرند. در ایران فیلمنامه بچه‌های آسمان (1375) از سوی محمدعلی زم و حوزه هنری مردود اعلام شد. مجیدی فیلمش را با تهیه کننده دیگری ساخت و فیلم او به طور غیرمنتظره‌ای توانست نامزد دریافت بهترین فیلم خارجی زبان اسکار (1999) شود.

آیا «قانون جذب» در فروش فیلم‌ها دخالت دارد؟

مسعود ده نمکیتئوری راز یا قانون جذب به طور خلاصه می‌گوید: «به هر چه فکر کنی همان برایت اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند». آیا می‌توان فرض کرد کسانی که فیلم‌هایشان فروش کرده به قانون جذب متوسل شده‌اند؟ به عبارت دیگر خواسته اکید آنها باعث شده تا عالم در جهت مراد آنها تغییر کند؟

اولاً باید تأمل کرد که آیا این قانون، واقعی است و معارف دین ما آن را تأیید می‌کنند یا خیر؟ خداوند در آیات قرآن به حقایقی مشابه با آنچه در قانون جذب آمده تصریح کرده و فرموده است: «از آنچه مصلحت بدانیم به برخی از کسانی که به دنبال منافع دنیوی باشند عطا می‌کنیم و سپس جایگاه او را در جهنم قرار می‌دهیم. اما هر مؤمنی که در پی نفع اخروی باشد به او عطا می‌کنیم و تلاش او تباه نخواهد شد» (إسراء/ 18 تا 20).

خدای رزّاق، روزی‌ها را در میان خلایق قسمت می‌کند؛ به عده‌ای از دنیای فانی می‌دهد (ثروت، شهرت، مقام و رفاه) و به جمعی دیگر از نعمت‌های جهان باقی. خداوند فقط به معدودی از کسانی که دنیا را طلب می‌کنند بعضی چیزها را عطا می‌کند. به عبارت دیگر، عطای دنیا دو شرط دارد: اولاً فقط به برخی از انسان‌ها داده می‌شود (به جهت خیر حقیقیِ آن افراد)، ثانیاً آنچه خداوند تقدیر کند به او می‌رسد (به دلیل محدودیت دنیا و منابع آن). از آیه 18 سوره إسراء برمی‌آید که ترجیح دادن دنیا به آخرت باعث سقوط در جهنم می‌شود. به عبارت دیگر خداوند به برخی از افراد لطف کرده و نعمت‌های دنیای فانی را برای آنها محدود نموده است تا از نعمت‌های جهان باقی بدیشان عطا فرماید:

مَن كانَ يُريدُ الْعاجلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلاها مَذمُوماً مَدحُوراً (18) وَ مَن أرادَ الآخرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤمنٌ فَأُولئكَ كانَ سَعْيُهُم مَشكُورا (19) كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحظُورا (20)

اغلب مردم در دنیای غرب، عطاهای دنیای عاجل را ترجیح می‌دهند زیرا اصولاً به جهان آخرت ایمان ندارند. لذا خداوند حکیم با ایشان مطابق عقیده‌شان رفتار خواهد کرد و از عطاهای دنیا بهره‌مندشان خواهد ساخت. به این ترتیب می‌توان گفت که چون دنیا و متاع آن بت غربیان است پس قانون جذب برای ایشان در موارد بیشتری عمل می‌کند و صادق می‌آید.

باید دقت کرد که وقتی خداوند به برخی انسان‌ها از نعمت‌های فانی و حقیر دنیا عطا می‌کند هرگز به معنای تکریم کردن آنها نیست، و بالعکس در وقتی که مال دنیا به آنها نداده ایشان را وهن و تحقیر نکرده است. این حقیقت در قرآن کریم مؤکد است:

و اما انسان! وقتی خداوند او را به نعمت مبتلا کند می‌گوید: «خداوند مرا اکرام کرد»، ولکن وقتی به تنگی رزق مبتلا نماید می‌گوید: «خداوند مرا اهانت کرد». هرگز اینچنین نیست ... (فجر/ 15 تا 17) فَأمَّا الإنسانُ إذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أكْرَمَنِ (15) و أمَّا إذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيهِ رِزقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أهانَنِ (16) كَلا...

فقر و ثروت هر دو ابتلاء خداوند و از موارد آزمایش‌های الهی هستند. آنکه از عطای دنیا می‌گیرد نباید به خود مغرور شده نعمت‌های خدا را در راه معصیت خرج کند. و همچنین آنکه از دنیا بهره‌ای نمی‌گیرد نباید ناامید گشته به وادی کفر درافتد. دنیا و آخرت را باید با هم دید. همه قوانین الهی از این مؤلفه برخوردارند که دنیا و آخرت را مد نظر دارند و بلکه جهان باقی را ترجیح می‌دارند. ولی کسانی که در قوانین خداوند دست می‌برند یا آنها را انکار می‌کنند، فقط دنیا را پیش چشم دارند.

تأثیر اراده خداوند در فروش و اقبال به فیلم‌ها

نمایی از فیلم رسواییفروش فیلم برای سازندگانش، ثروت و شهرت به همراه می‌آورد. همانطور که متذکر شدیم «ثروت» و «شهرت» از نعمت‌های دنیا هستند که خداوند فقط به برخی انسان‌ها که خود صلاح می‌داند عطا می‌کند. لذا فروش یک فیلم، به معنای خوب بودن آن و تأییدات الهی نیست و بالعکس. آنچه باید بدانیم و بدان اهمیت دهیم آن است که خداوند اجازه نخواهد داد که ثروت و شهرت نصیب هر کس شود.

شهرت و ثروت و اعتبار می‌توانند جنبه پاداشی داشته باشند. البته گاهی پاداش را خداوند عطا می‌کند و گاهی نیز افراد هستند که پاداش می‌خواهند. خداوند به برخی بندگان صالحش مانند حضرت ابراهیم(ع) پاداش داد چون او را آزمود و دانست که او به خود مغرور نخواهد شد (وَ آتَيناهُ أجْرَهُ فِي الدُّنيا و إنَّهُ في الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين ـ عنکبوت/ 27). خداوند به حضرت یوسف(ع) بلافاصله پس از آنکه از وسوسه زلیخا بیرون آمد علم تعبیر خواب عطا فرمود و کلید حل بسیاری از مسائل را در دستان او قرار داد. این قانون برای غیر پیامبران نیز جاری است. مثلاً خداوند به بسیاری از مجاهدان جهاد اکبر و اصغر، حکمت و معرفت داده و آنها بدون واسطه بشری، مستقیماً از خدای تعالی آموخته‌اند. برای روشن شدن بحث، لازم است نام برخی از ایشان را که به جهان باقی رفته‌اند ذکر کنیم: امام خمینی(ره)، آیت‌الله محمدتقی بهجت، مصطفی چمران، سید مرتضی آوینی و...

اما کسانی نیز یافت می‌شوند که می‌خواهند سرنوشتشان به دست خودشان باشد. لذا است که از خداوند پاداش دنیوی طلب می‌کنند. نمونه مشهور این افراد، ابلیس ملعون است که مزد عبادات خود را در همین دنیا خواست و خداوند نیز خواسته او را اجابت کرد و قدرت محدودی به وی عطا نمود. حکم کلی این مسئله در سوره بقره آمده است که اگر کسی به دنبال سحر و قدرت‌های فوق بشری باشد در جهان آخرت بهره‌ای نخواهد داشت (و لَقَد عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ ـ ‌بقره/ 102).

و اما فروش فیلم‌های ده‌نمکی

پشت صحنه رسواییبه نظر شما جناب مسعود ده‌نمکی در کدام دسته فوق می‌گنجد؟ او همراه با قافله بسیجیان مخلص در جبهه‌ها جنگیده است و ظاهراً خداوند پاداش این اخلاص را با اقبال مردم به فیلم‌هایش داده است. اما آیا این بدان معنی است که او در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت؟ خدا نکند که چنین باشد! ما برای هیچ انسانی اینچنین آرزویی نداریم چه برسد به یکی از برادران مسلمان. لکن حرف‌هایی داریم که کتمان آنها را جایز نمی‌دانیم.

فیلم رسوایی به صلاحدید حوزه علمیه قم و استانداری قم، در این استان اکران نشد. این واقعه می‌تواند یک زنگ خطر برای جناب ده‌نمکی محسوب شود. به یاد بیاوریم که ایشان در اواخر دولت هاشمی و اوایل دولت خاتمی در شمار ناهیان از منکر، برخی فیلم‌ها را از اکران سینماها پایین می‌کشید. آیا نمی‌توان تصور کرد که اگر فیلم رسوایی در قم اکران می‌شد این ماجرا می‌توانست در خصوص خود ده‌نمکی نیز اتفاق بیفتد؟

افول مخملباف

یک نمونه واضح از این ماجرا، در خصوص محسن مخملباف رخ داده است. بنده به یاد می‌آورم که فیلم‌های اولیه او مانند توبه نصوح (1361)، دو چشم بی‌سو (1362) و استعاذه (1362) را در اوایل دهه شصت در محراب و شبستان مساجد نمایش می‌داند. ولی مخملباف در سال 1369 دو فیلم سخیف به نام‌های نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود ساخت که هر دو توقیف شدند. چه شد که کار او به اینجا کشید که جزو گریختگان از وطن درآمد؟ مخملباف در سال 1361 فیلم برزخی‌ها ساخته ایرج قادری را از اکران سینما جام‌جم (خیابان هلال احمر) پایین کشید. این ماجرا را محمدحسین فرحبخش در ابتدای فیلم زندگی خصوصی تصویر کرده است.

سید مرتضی آوینی درباره مخملباف سخنان جالبی دارد. ایشان در خصوص این دو فیلم توقیفی مخملباف که در جشنواره نهم فیلم فجر نمایش داده شد نقدی نوشت به نام «وقتی بادکنک می‌ترکد». او در ابتدای این نقد اعلام کرد که دوْر مخملباف به پایان رسیده است. برخی از اهالی مجله سوره خبر داده‌اند که جناب آوینی بعد از فیلم عروسی خوبان (1367) به‌همینطور درباره مخملباف حکم کرده بود و ایشان در آن زمان او را به تندروی متهم کرده، از انتشار نقد او بر این فیلم خودداری کرده بودند.

پوستر فیلم رسواییسید مرتضی آوینی در پارگراف سوم از نقد خود بر فیلم‌های نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود اینچنین نوشته است:

درباره این دو فیلم نباید به عنوان فیلم سخن گفت؛ باید درباره شعارهایی که در این دو فیلم مطرح شده است بحث کرد. چرا که مخملباف فقط شعار می‌دهد و از همان آغاز هم همین بوده است. و بودند کسانی که این معنا را در نقدهای خویش متذکر شدند. اما در آن زمان که فتنه مخملباف گوش‌ها و چشم‌ها را پر کرده بود، این حرف‌ها به جایی نمی‌رسید. و شاید حالا هم به جایی نرسد، چرا که هنوز انعکاس آن فتنه در شهر و دیار ما باقی است. وقتی بادکنک می‌ترکد صدای آن تا مدت‌ها در گوش زنگ می‌زند.

مسئله مخملباف از دستفروش به بعد «عدالت» بوده است و آن ‏هم نه آنکه فقط نظام اسلامی را از اجرای عدالت و استقرار آن عاجز بداند؛ اعتراض او متوجه دستگاه خلقت بود. به یاد بیاورید دستفروش را که با همه ضعف‌ها و سیاهی‌هایش همچنان بهترین کار مخملباف باقی ماند. دستفروش میان خانواده‌ای به دنیا آمد که بچه‌هایشان یا می‌مردند و یا علیل و وامانده‌ رها می‌شدند در دنیایی پر از گرگ. فقر و نقص عضو و جبر محیط و بی‌رحمی و خشونت در فیلم دستفروش نیز در هیئت معضلاتی فلسفی و لاینحل، به اندازه نظام هستی بزرگ می‌شد...

کسی که بر سر عدالت مشکل دارد، باید بداند که پای عقل او در مسئله جبر و اختیار می‌لنگد. بگذریم از آنکه اصلاً جای مباحثه و حلّ مسائل فلسفی در سینما نیست. کسی تا به قطعیت نرسیده است، نباید فیلم بسازد، و اگر هم فیلم می‌سازد تا طرح مسئله کند باید داستانی را طراحی کند که در طول آن، در متن وقایع و ارتباط میان افراد، این مسئله وجود پیدا کند. (آینه جادو، نشر ساقی، 1377، جلد 2، صص. 126 و 12).

شعاری بودن فیلم‌های مخملباف تا قبل از توقیف شدن نوبت عاشقی و شب‌های زاینده‌رود، به حساب بی‌هنری ایشان گذاشته می‌شد و لذا منتقدان سینما به فیلم‌های او توجهی نشان نمی‌دادند. اما بعد از توقیف آن دو فیلم، شعاری بودن فیلم‌های مخملباف برخی منتقدان و مخاطبان سینما را به وجد می‌آورد و حتی برایش کف و سوت هم می‌زدند.

 

شباهت‌های مخملباف و ده‌نمکی

سه شباهت میان مخملباف و ده‌نمکی وجود دارد که امیدوارم تصادفی باشد. اولی در پایین کشیدن فیلم از پرده‌ سینماها است، دومی در شعاری بودن فیلم‌هایشان است، و سومی در قناعت کردن ایشان به ظواهر دین.

درباره اولی به قدر کفایت گفتیم. اما در مورد شعاری بودن فیلم‌های ده‌نمکی باید گفت که فیلم‌های ایشان در انتها از حالت قصه‌گو خارج شده به ورطه شعاری بودن و پیام دادن می‌افتند. این دو پارگی خصلت مهم فیلم‌های ده‌نمکی است. در حالیکه هنر فیلمساز باید مصروف آن باشد که پیام فیلم در بطن قصه القاء ‌شود و نه خارج از آن.

این ضعف البته در فیلم‌های رسول ملاقلی‌پور نیز وجود داشت. گاهی در اواسط فیلم‌های ایشان یک کلیپ پخش می‌شد که مقداری از پیام‌ها را به توسط شعر و تصاویر مونتاژ شده به مخاطب القاء می‌کرد. از این نظر فیلم‌های مرحوم ملاقلی‌پور به فیلم‌های هندی می‌ماند که مرسوم است که در میانه آن باربط و بی‌ربط صحنه‌های رقص و آواز گنجانده شود.

شباهت سوم جناب ده‌نمکی و مخملباف در اکتفا کردن به ظواهر دین است. خود ده‌نمکی در یکی از مصاحبه‌هایش سخنانی به این مضمون گفته است که خانم الناز شاکردوست از حساسیت من به حجاب و نمایش موها خبر داشت لذا ایشان در طول فیلم حجابش را حفظ می‌کرد. وقتی این جمله را خواندم به یاد یک مثل افتادم که احتمالاً واقعیت داشته است. می‌گویند یک نامحرم وارد خانه‌ای شد. زن خانه که حجاب نداشت با دیدن او دامنش را بر سر کشید!

حالا حکایت جناب ده‌نمکی است و هنرپیشه‌ او که حجابش را حفظ کرده اما لباس چسبان می‌پوشد و اندامش را به نمایش می‌گذارد. مجلات به اصطلاح زرد در این روزگار با عکس اطفال زیبای وطن به فروش می‌رسند. آیا می‌توان تصور کرد اگر ممنوعیت استفاده ابزاری از تصویر زنان برداشته شود روی جلد این مجلات با چه تصاویری زینت داده خواهد شد؟

سخن آخر اینکه به راستی چه می‌شود که کسی به فکر می‌افتد تا در قد و قواره کوچک جناب اسقفِ در رمان بینوایان (1862) از دین اسلام دفاع کند؟ کشیشان مسیحی بسیاری از سؤالات مردم را نمی‌توانند پاسخ بدهند چون اصولاً الهیات بدعت‌گونه‌ای که پولس درست کرد یک نوع تفسیر غیرمنطقی و غیرواقعی از تورات بود که عقلانی هم نیست. لذا آنها سعی کرده و می‌کنند تا از طریق محبت کردن به مردم ایشان را به خود و کلیسا جذب کنند. اما بعد از یکصد و پنجاه سال که از انتشار بینوایان می‌گذرد و ده‌ها فیلم و سریالی که از این رمان ساخته شده آیا ما نیز باید به همان سمت اقتدا کنیم و هنر ما مسلمان‌ها باید همینقدر باشد؟


 تاريخ ارسال: 1392/4/1
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>رضاکیانی:

این نقد بود؟ به به! نمردیم ومعنی نقد رو هم فهمیدیم. فقط نفهمیدیم چرا فیلمهای این بنده خدا خوب فروش می کنه

1+12-

سه‌شنبه 9 مهر 1392



>>>بهراد زندوكيلي:

اينكه موفقيت ده نمكي در فروش فيلمها يش را به بخت و اقبال يا خواست خدا بدانيم حرف درستي به نظر مي رسد به عبارتي اگرچه طبق تجربه در اغلب موارد موفق شدن انسانها ارتباط مستقيم به تلاش و حركت معقول آنها در مسير صحيح دارد ولي هميشه استثنائاتي هست با اين وجود علاوه بر عامل بخت و اقبال در فروش فيلمهاي ده نمكي موارد ذيل را نيز مي توان برشمرد: - استفاده از موضوع ها و قصه هاي جذاب عامه پسند - حمايت هاي آشكار و پنهان عوامل بيروني نظير مجوزهاي وزارت ارشاد ، مميزيهاي چشم پوشانه و رعايت تسامح و تساهل فاحش نسبت به ايشان - تبعيض قائل شدن مسئولان سينمايي دربرخورد با وي در مقايسه با موارد مشابهي مثل فيلم مارمولك يا آدم برفي و..... - استفاده از بازيگران حرفه اي ، جذاب و بفروش - همكاري كادر فني قوي و متخصص با وي ،اشخاصي نظير اكبر عبدي و شريفي نيا (تخصص و تجربه شريفي نيا در حوزه هاي مختلف سينما و از جمله كارگرداني بر كسي پوشيده نيست) - سطح سليقه مرد م كه به هر دليل... درحال حاضر چنين موضوعاتي را مي پسندد به هر حال با توجه به تغييرات رفتاري و بيروني واضح ده نمكي طي اين سالها در صورتيكه وي تواناييها و واقعيتهاي وجودي خودرا بشناسد و همه اين موفقيتها را به حساب خويش نگذارد ممكن است روزي اين بخت و اقبال را داشته باشد كه فيلمي بسازد كه نقد و بررسي ارزشهاي فني آن به لحاظ شكلي و قالبي بر سر ميز منتقدان سينما قرار بگيرد ، وگرنه همچون موجي كه روزي بر ساحلي آمده و رفته در تواتر موجهاي بعدي از خاطره سينماي ايران محوخواهد شد

7+0-

چهارشنبه 3 مهر 1392



>>>بهراد زندوكيلي:

بررسي پديده ده نمكي و فروش فوق العاده فيلمهايش اقدام لازم و پسنديده اي است ، ولي مقايسه ده نمكي و مخلمباف و ارتباط آن با موضوع اين نقد، مشخص نيست و به نظر مي رسد راقم محترم سطور به اين بهانه فقط خواسته يادي از سوابق ده نمكي داشته باشد ضمن اينكه تغيير آدمها در گذر زمان في نفسه اتفاق بدي نيست علي الخصوص تغيير از رفتارهاي عصبي و هيجاني به رفتارهاي منطقي تر و معقول تر، هرچند هر دوي آنها ( مخملباف و ده نمكي )هنوز نتواسته اند به هيجانها و تندروي هاي خود به طور كامل غلبه كنند ، به ياد بياوريم عكس العمل مسعود ده نمكي را در اختتاميه جشنواره 25 فيلم فجر وقتي نتوانست جايزه اي از هئيت داوران كسب كند. صرفنظراز شباهتهاي ذكر شده بين مخملباف و ده نمكي و صرف نظر از حاشيه هاي اطراف مخملباف و چرخش ناگهاني ديدگاه ها و اعتقادات وي ، به لحاظ فني ، تسلط به ابزار كار ، ارائه ايده ها ي نو و خلق صحنه هاي به ياد ماندني در سينما مقايسه وي با ده نمكي قياسي مع الفارق است و شرط انصاف نيست كه به خاطر انحراف اشخاص از معيارها و اصولي كه ما بدان معتقديم تخصص و وي‍ژه گي هاي فني آنها را ناديده بگيريم هرچند مي توان گفت كه مخملباف هنوز به بلوغ كامل سينمايي نرسيده است.

8+0-

چهارشنبه 3 مهر 1392



>>>امیرانی:

با نویسنده موافق هستم که این اقبالی که مردم به سمت فیلمهای آقای ده نمکی کرده اند به اراده و خواست خداوند بوده است. پس ایشان باید قدر بداند و خود را خراب نکند.

18+2-

پنجشنبه 6 تير 1392



>>>محمد داوودی:

به نظرم ميرسه كه متن انسجام كافي رو نداره اما به شدت تحليل هاي جذابي رو ارائه ميده كه بسيار قابل توجه هستند.درباره مقايسه .دهنمكي و مخملباف نكته اي بسيار مهم به گمانم مغفول مانده است.فضا و جبه گيري هاي مقابل مخلباف در تبديل وي به يك مخلباف آن ور آبي چقدر تاثير گذار بوده اند؟ واقعا از مقايسه اين دو نفر چه بر خواهيم داشت؟ درحالي كه هنوز جامعه سينمايي ده نمكي و فيلمهايش را به عنوان يك فيلساز سينماي ايران قبول ندارند؟ از طرف ديگر اين دو نفر برآمده از دو فضاي مختلف و سير در دو دنياي گوناگون هستند و در صورت مقايسه بايد توجه بيشتري داشت نه اينكه تمام مقايسه را در سه مولفه ختم كنيم. درست است ظاهر دين است، درست است لباس بدن نماست، اما چرا ظاهر دين و لباس بدن نما براي ده نمكي شده است بد و براي سايرين چشم برهم ميبنديم.مقصودم دفاع از سينماي ده نمكي يا پرداختن به ظواهر و لباس بدننما نيست.مطمئن هستم امار و ارقام موضوعات سينماي ايران را درباره خيانت و.. و چگونگي وضعيت سينماي جمهوري اسلامي ايران را در اين روزها را بهتر از بنده حقير در جريان هستيد. در چنين اوضاعي، ده نمكي فيلمي ساخته است كه براي توده اي از مردم جذابيت دارد و در بخشهايي مسائلي از ظواهر دين به طور قشري پرداخت شده است. چگونه ميتوان ادعا كرد اين جاذبه جنسي و آوازه نامهاست يا هر چيز ديگر است كه مخاطب را براي ديدن فيلم ده نكي به سينما ميكشاند. چراكه اصلا فرصت نقد كردن به فيلم را نداده ايم بازهم تاكيد ميكنم كه مقصودم دفاع از دهنمكي نيست. خودم درباره قشري بودن كارهاش با او بحث شفاهي داشتم و طبيعتا او هم چندان توجهي نداشت. تمام حرفم اينست كه مقايسه ده نمكي با مخلباف نه كمكي به دهنمكي ميكند و نه به مخلباف و به به سينماي ايران اسلامي، بلكه فضا را قدري آشفته تر ميسازد.به نظرم بايد رفت به سمت آماده سازي زمينه هايي براي نقد يك اثر، از منظر مطلوب. اما فيلمهاي دهنمكي در پشت دروازه هاي نقد باقي ميمانند و شخص مسعود ده نمكي با تازيانه هاي نقد مقايسه ميشود. حالا يا اين سويي يا آنسويي. بگذريم

4+1-

چهارشنبه 5 تير 1392



>>>محمد:

واقعا جواب سوال یادداشت چی شد ؟ خیلی مطلب منفصل و از هم پاشیده ای بود، آسمان و ریسمان کرده بود، رسول ملاقی پور این وسط چی کار می کرد؟ آواتار و تایتانیک چی بود ؟ موعظه های قرآنی این وسط چه می خواست بگوید ؟ آنوقت چرا دین را اینقدر سطحی و سخیف تک بعدی تحلیل می کنید ؟می شود عکس همین حرفهایی که به اسم دین زده شد ، برعکسش را دوباره با ادبیات دینی گفت. پای همه چیز با یک بهانه اندک در این یادداشت باز شده بود که انگار متن بیهوده طولانی شود؟ هر سوی مطلب یکجا می رفت، یکی شرق ، یکی غرب ، هیچ ربط منطقی بین پارگراف های متن نبود،نویسنده بی بهانه این ور آن ور می پرید، خوب شد که متن تمام شد وگرنه پای همه چیز این وسط کشیده میشد. آخر هم جواب سوال مشخص نشد ، به تیتر و اما فروش فیلم‌های ده‌نمکی و متن بعدش دقت کنید،ظاهراً خداوند پاداش این اخلاص را با اقبال مردم به فیلم‌هایش داده است، تو رو خدا این شد تحلیل سینمایی دلیل برای فیلم های پرفروش سینمایی ؟ یا اینکه ده نمکی فیلم پایین می کشیده در دولت خاتمی چه ربطی به بفروش بودن فیلم دارد . اصلا سوال مهم تر اینکه پیدا کنید پرتغال فروش را این وسط. شب بخیر

6+8-

يكشنبه 2 تير 1392



>>>رضا منتظری:

سلام آقای اهوارکی عزیز مقاله تون فوق العاده بود. واقعاً از این نگاه بینظیر و موشکافانه لذت بردم. پاینده باشید.

12+0-

يكشنبه 2 تير 1392



>>>موسی:

نقد خوب و جامعی بود. دست مریزاد.

9+0-

يكشنبه 2 تير 1392



>>>توکل:

خداوند عاقبت همۀ ما را ختم به خیر فرماید.

10+1-

شنبه 1 تير 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.