پرده سینما

فوندانسیون سینمای ایران

سعید توجهی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اولین ماه پائیز با برگزاری دو جشنواره سینمایی به پایان رسید. دو جشنواره ای که به نوعی باهم وجه اشترک دارند، بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و سی امین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران. این دو جشنواره دارای یک وجه مشترک هستند و آن هم نقش بنیادین آنها در تقویت پایه های سینمای ایران، اولی از نظر پرورش مخاطب و دومی پرورش فیلمساز. سینمای کودک و نوجوان می تواند برای سینمای ایران مخاطب تربیت کند و با شکل دادن سواد بصری این رده سنی آنها را برای تماشای فیلمهای بلند ایرانی آماده کند و سینمای فیلم کوتاه هم به نوعی مشق و تمرین سینما برای فیلمسازانی است که در آینده ای نه چندان دور وارد چرخه فیلمسازی تجاری خواهند شد. با این نگاه و با یادآوری این نکته که بنابه به یک عادت دیرینه فرهنگی در این دیار همواره به امور بنیادین و آموزشهای پایه بی توجه و بی علاقه هستیم، این دو بخش سینما هم علیرغم داشتن متولی و جشنواره های ویژه همواره در حاشیه قرار گرفته و مورد بی مهری و بی توجهی هستند.نمونه دست به نقد آن هم همین مصاحبه جنجال برانگیز و افشاگرانه مدیر عامل جدید مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی است که در آن مشخص میشود حدود 90 درصد بودجه این مرکز که علی القاعده باید در اختیار فیلمسازان کوتاه و تجربی قرار گیرد برای ساخت پروژه پر حاشیه لاله و چند فیلم بلند سینمایی قرار گرفته است.

 

 

مخاطبان گریزان

 

سینمای کودک و نوجوان در سالهای اخیر تقریباً به محاق رفته است و چند تلاش نافرجام  انجام شده هم که تنها با استفاده از محبوبیت شخصیتهای تلویزیونی سنوات گذشته، راهی پرده سینما شدند، جایی در دل مخاطبین این رده سنی نیافتند. به عنوان نمونه در فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه به نظر می رسد، مخاطب اصلی والدینی هستند که زمانی با شخصیتهای فیلم  و ماجراهایشان در تلویزیون خاطره داشته اند و قرار است بار دیگر  برای مرور و یادآوری خاطرات کودکی و نوجوانی، البته به همراه فرزندانشان به سالن سینما پای گذارند. مخاطبین این سینما، یعنی کودکان و نوجوانان هم رغبتی به تماشای همین تولیدات اندک ندارند. سینمای کودک و نوجوان رقیب قدرتمندی دارند و  آن هم سینمای دنیا است. چرا که  تقریباً اکثر آثار مطرح و دیدنی سینمای کودک از طریق  شبکه سینمای خانگی و تلویزیون قابل دسترسی و دیدن است. بنابرین سلیقه بصری کودکان و نوجوانان امروز نسبت به نسل قبلی به طرز محسوسی ارتقا یافته و بعید است فیلمهایی با ریتم کشدار، داستانی مغشوش و یا فاقد خط داستانی، بتوانند نگاه کودکان و نوجوانان را صرفاً بخاطر تداعی دیدار چند شخصیت محبوب تلویزیونی با خود همراه کنند. به عنوان مثال،  از تماشاگر ماجراهای تن تن و اسب شاخدار اسپیلبرگ که داستان برکشش و جذابش از دقیقه 5 شروع می شود نمی توان توقع همراهی با فیلمی داشت که بزرگ و کوچک تا نیمه آن از داستانش سر در نمی آورند.

چند روز قبل از شروع بیست و هفتمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان ، مراسم آغاز تولید فیلم شهر موشهای 2 خبرساز شد، این خبر با توجه به نکاتی که به آن اشاره شد نه تنها خبر خوشایندی برای سینمای کودک و نوجوان نیست، بلکه اگر نگاه فیلمساز به این دنباله سازی همان باشد که در ماجرای دنباله های کلاه قرمزی اتفاق افتاد، هشداری است برای سینمای فراموش شده کودک و نوجوان. اینکه فیلمسازان ما هنوز بدون درک شرایط جدید و با دستکم گرفتن مخاطبین اصلی خود و بدون توجه به آنچه در محصولات پرشمار سینمای دنیا اتفاق می افتد، تنها چشم به والدینی دوختند که شاید برای مرور و یادآوری خاطرات کودکی و نوجوانی به سالن سینما پای گذارند که در این صورت مدرسه موشهای 2 هم شبیه همین شوهای تلویزیونی خواهد شد که چند سالی است ساخت و پخش آن از تلویزیون مد شده است. ترکیبی سر هم بندی شده از فیلمهای آرشیوی و موسیقی و گفتگو که نوستالژی تنها جذابیت آنهاست و بیش از این کارکردی ندارند ، بنابرین مطمئن باشید که هر رده سنی را راضی کنند، کودکان و نوجوانان ما در بین آنها نخواهند بود.

 

 

سینه فوندانسیون ایرانی

 

جشنواره فیلم کوتاه تهران، نوعی سینه فوندانسیون* محسوب می شود و یا قرار است چنین نقشی را برای سینمای ایران ایفا کند. سالهاست انجمن سینمای جوان متولی برگزاری این جشنواره است. دهه شصت در اوج جنگ و کمبود و کوپن و در برهوت نشریه و کتاب و سینما حلقه اتصال علاقمندان جوان سینما - به خصوص در شهرستانها- با هنر هفتم ، همین دفاتر سینمای جوان در سراسر کشور بود. جایی که می شد در کلاسهای فیلمنامه نویسی و فیلمسازی، سینما آموخت و با امکانات محدود انجمن و با دوربین های هشت میلی متری فیلمهای کوتاه ساخت و در جشنواره شرکت کرد. در آن چند روز برگزاری جشنواره، انگار پنجره ای گشوده شده بود به دنیایی جدید، پر از حرف و گفتگو درباره سینما. سوای سینماگرانی که از رهگذر همین دفاتر سینمای جوان آن سالها امروز در سینمای ایران حضور دارند، بدون اغراق باید گفت بخشی از مخاطبین امروز سینما و یا نشریات سینمایی هم محصول همان فعالیت ها هستند. اما امروز به نظر می رسد که این جشنواره و متولی آن از مخاطبین خود عقب افتاده اند و نتوانسته اند خود را با حرکت پرشتاب آنها هماهنگ کنند. علاقمندانی که دیگر برای آموختن سینما نیازی به انجمن سینمای جوان ندارند و برای فیلمسازی هم ابزار تولید دیگر در انحصار دفاتر این انجمن نیست. جشنواره فیلم کوتاه تهران و انجمن سینمای جوان می توانستند همچون گذشته مؤثر باشند اگر در گذشته خود درجا نمی زدند و نو شدن را تنها در راه اندازی وب سایت و تبدیل سیستم فیلمسازی سوپر هشت به فرمت دیجیتال خلاصه نمی کردند. اینچنین است که فیلمهای کوتاه فیلمسازان جوان بر پرده جشنواره های خارجی می درخشند و به عنوان نمونه فیلم کوتاه آناهیتا قزوینی زاده در همین جشنواره فیلم کوتاه تهران پذیرفته نمی شود و فیلم بعدی او (سوزن) جایزه اصلی در بخش سینه فونداسیون جشنواره اخیر کن را کسب میکند.

 

*سینه فونداسیون بنیادی است که تحت پوشش جشنواره فیلم کن برای حمایت از نسل بعدی فیلم سازان بین المللی و الهام بخشیدن به آنان ایجاد شده است. این بنیاد از سال ۱۹۹۸ توسط ژیل ژاکوب پایه گزاری شده است، با توسعه برنامه‌های مکمل در حال زمینه سازی برای دستیابی به هدف خود است.

 

سعید توجهی


 تاريخ ارسال: 1392/8/5
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.