پرده سینما

پیدا کردن حلقه ی مفقوده؛ نگاهی به فیلم «خط ویژه» ساخته مصطفی کیایی

خشایار سنجری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کالبدشکافی یک معضل اجتماعی تنها با نمایش آن مقدور نیست و ساخت فیلم اجتماعی تلخ، شرط لازم برای نمایش تمایل به تغییر است ولی کافی نیست.

 

 

 

نقد و بررسی فیلم خط ویژه ساخته مصطفی کیایی

 

 

 

میترا حجار و هومن سیدی در خط ویژه ساخته مصطفی کیاییدر حالی که تکیه ی بیش از حد فیلم های به اصطلاح کمدی ایرانی به هجو کلامی و موقعیت های کمیک غیرمرتبط با خط اصلی قصه (که تنها با هدف گرفتن خنده از بیننده به داستان وصله شده اند) سبب شده تا نوعی ساده انگاری بر ساخت فیلم های این ژانر سایه بیافکند؛ به طوری که در بیشتر موارد، قصه به حاشیه رانده شده و فیلم در فقدان پیرنگ، تنها با تکیه بر چند بازیگر توانا در طنز کلامی و دیالوگ های طنازانه ی پینگ پنگی، به پیش می روند و آدم های قصه حتی به تیپ هم نزدیک نمی شوند؛ خط ویژه را باید حلقه ی مفقوده در سیر تکامل فیلم های ایرانی دانست.

در خط ویژه، قصه اهمیت زیادی دارد و حضور تعداد زیادی داستان فرعی در کنار خط اصلی داستانی در این فیلم، نکته ی متمایز کننده ی آن است.

برخلاف طرز فکر رایج که تیپ سازی در ژانر کمدی را نقطه ی ضعفی بر پیشانی اثر می بینند، ساختن تیپ نه تنها نقص محسوب نمی شود بلکه نشانگر توانایی فیلم نامه نویس در خلق شاخ و برگ داستانی برای ایده های طنز اجتماعی اش است. البته باید به این نکته توجه داشت که تیپ ها  در کنار شخصیت های پرداخت شده و ملموس، جان می گیرند و معنا می یابند. حضور چندین تیپ کلیشه ای در کنارهم، سبب می شود تا کنش های قصه شکل نگرفته و آدم های داستان به سوی انفعال و قابل پیش بینی بودن کشیده شوند.

فیلم آخر کیایی  قهرمانان متعددی دارد و به هیچ یک آن گونه که شایسته ی یک قهرمان (یا ضدقهرمان) است، پرداخته نمی شود. کیایی می توانست با کاستن از تعداد آدم های قصه و داستانک های فرعی کم رمق، بر جان مایه ی خط اصلی داستان و چندوجهی بودن کاراکتر های مرکزی اش تمرکز کرده و از تیپ سازی انفعال گرا فاصله بگیرد و به شخصیت هایش فردیت ببخشد.

خط ویژه ساخته مصطفی کیایی. هانیه توسلی، هومن سیدی، مصطفی زمانی و...در خط ویژه  استفاده‌ی به‌جا از هلی‌شات برای تمرکز روی شخصیت‌هایی که از میان جمعیت حاضر در لانگ‌شات انتخاب می‌شوند تا فصل‌های تعقیب و گریزی که با همراهی مؤثر موسیقی ریتم و ضرباهنگ مناسبی به روایت بخشیده است، نشانگر تمرکز کیایی بر ساخت تریلری با رگه های طنازانه است. شخصیت‌های در حال گریز از دست قانون در بیش‌تر صحنه‌های فیلم در یک قاب واحد حضور دارند که توجه کارگردان به هدایت مؤثر بازیگران و دقتش در پسزمینه نماها باعث شده که مخاطب با هر یک از آن‌ها به نوعی‌ همراه شود

حضور یک فیلم نامه نویس عصیانگر به عنوان موتور محرکه ی قصه و یا استفاده از نخبه ی به انحراف کشیده شده به عنوان پیش برنده ی و قوت بخش پیرنگ های داستان، در کنار سایر پارامترهای کلیشه ای بودن (آقازاده ی اختلاس گر و پرنفوذ یا مدیر بانک مفسد) خط ویژه را از بدل شدن به فیلمی شاخص در عرصه ی طنز اجتماعی باز می دارد .

نکته ی دیگر در باب خط ویژه، حال و هوای رنج نامه ای آن است که بیشتر به بیانیه ی جوانی طغیانگر و درمانده شباهت دارد که روح و روان اش توسط مشکلات اقتصادی و مفاسد مالی فراوان موجود در بطن جامعه آزرده شده و می خواهد به نوعی  فریاد بکشد. فریاد اعتراضی که صدایش از پرده سینما و با زبان فرم سینمایی بلند می شود و به گوش مخاطب می رسد، اما بر جان او نقش نمی بندد و تاثیرش بر بیننده از سالن سینما خارج نمی شود.

اگر در خط ویژه ، درکنار بیان موضوع مورد اعتراض فیلم ساز، به ارائه ی راه حل هم توجه می شد، فیلم ویژگی فرا زمانی و فرامکانی به خود می گرفت و این گونه دارای تاریخ مصرفی محدود و اثری گذرا نمی شد. کالبدشکافی یک معضل اجتماعی تنها با نمایش آن مقدور نیست و ساخت فیلم اجتماعی تلخ، شرط لازم برای نمایش تمایل به تغییر است ولی کافی نیست.

این نکته را باید در نظر داشت که در فیلم بازی خیره‌کننده‌ای نمی‌بینیم. ولی همه‌ی بازیگران در جای اصلی خود حضور درستی دارند و نقش‌شان را در ماجرای جذاب فیلم به‌درستی ایفا می‌کنند. البته انتخاب مصطفی زمانی به عنوان رأس هرم عصیان جوانان چندان با شرایط فیزیکی و میمیک صورت او همخوانی ندارد.

 هرجا که فیلم خواسته مخاطب را بخنداند یا غافلگیر کند، موفق ظاهر شده و هدف اش را عملیاتی و دراماتیزه کرده است. فقط کاش جاهایی به ضرورت قصه توجه بیش‌تری می‌شد و برای خنداندن تماشاگر به روش‌هایی مثل اصرار یکی از شخصیت‌ها برای پیاده شدن از اتومبیل دزدی، آن هم درست در لحظه‌ای که تحت تعقیب‌اند، متوسل نمی‌شد. این صحنه‌ها که رگه هایی از ابسوردیسم را در فیلم به رخ می کشد، می‌خندانند ولی با موقعیت اصلی قصه  هم‌خوانی ندارند و بعید است خود کیایی هم دوست داشته باشد قصه‌اش فدای چنین زیاده‌روی‌هایی شود.

 

 

خشایار سنجری

 

 

اردیبهشت نود و سه


 تاريخ ارسال: 1393/2/13
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.