پرده سینما

یک مصیبت نامه ی مبتذل، کهنه و آزاردهنده؛ نگاهی به فیلم «کلاشینکف» ساخته سعید سهیلی

موحد منتقم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم کلاشینکف ساخته سعید سهیلی

 

 

کلاشینکف یک فیلمفارسی به تمام معناست فیلمی که کلمه ابتذال را در فریم به فریم خود صرف کرده است.

 

ساعد سهیلی در فیلم کلاشینکفعادل، سرباز وظیفه ی بانک و تنها پسر خانواده در یکی از جنوبی ترین مناطق تهران است که بعد از ناپدید شدن پدر، سرپرستی عادله، عاطفه و عطیه سه خواهر خود را به عهده  گرفته است. عادله به همسری زینال، مردی متمول و متکبر که چندین سال از او بزرگتر است در آمده است. عاطفه دیگر خواهرش به بازیگری علاقمند است و برای  بازی در نقش سیاهی لشکر یک فیلم انتخاب می شود. زینال عاطفه را دختری هرزه می انگارد و همین سبب درگیری عادل با او می شود. در کشاکش درگیری، گلوله کلاش به زینال اصابت می کند و او به قتل می رسد. عطیه نیز، فرزند خردسال و کوچک خانواده، کر و لال است و در کودکی صحنه تعدی به خواهرش را دیده است. عاطفه تصادف می کند و خبر به عادل می رسد. او سراسیمه ترک پست کرده و با اسلحه از بانک خارج می شود. عادل هم باید تلاش کند تا جان خود را از دست پسران زینال دور نگهدارد و هم هزینه سنگین عمل جراحی عاطفه را فراهم کند.

مصیبت نامه ای که در بالا تعریف کردم خلاصه داستان فیلم جدید سعید سهیلی به اسم کلاشینکف  است که در بسته بندی یک فیلم کمدی دارد برای بینندگان تبلیغ می شود. کلاشینکف سرشار از حادثه و تعقیب و گریز است. در حالی که هنوز در اوائل فیلم هستیم حادثه پشت حادثه اتفاق می افتد آدم کشی، آتش  سوزی، ترک پست سرباز  با اسلحه، تصادف خواهرعادل، تعقیب و گریز پسران زینال با عادل و... حوادثی که به طورمجزا می توانند شروع کننده یک فیلم باشند ولی درکنار هم نه تنها انسجام لازم را پیدا نمی کنند، بلکه  مفهوم درونی خودشان در فیلمنامه را هم از دست می دهند.

کلاشینکف یک فیلمفارسی به تمام معناست فیلمی که کلمه ابتذال را در فریم به فریم خود صرف کرده است. در عرف جامعه ما وقتی فیلمی مبتذل برشمرده می شود ناظر به دو موقعیت است: اول این که آن فیلم واجد صحنه های غیراخلاقی و یا ارجاعات این چنینی - باشد، دوم این که ساختار سینمایی ضعیفی داشته باشد و از هر مایه پیش پا افتاده ای برای جذب مخاطب استفاده کند. سعید سهیلی تلاش کرده است دو مؤلفه فوق را تمام و کمال در فیلم اش به نمایش بگذارد و به اصلاح چیزی از دستش در نرود.

ساعد سهیلی در فیلم کلاشینکفکلاشینکف فیلمی بسیار سخیف و مبتذل است. دم دست‌ترین شوخی‌های اغلب وقیح و لوده پشت سر هم در سکانس‌های پی در پی ردیف شده‌اند و فحش های بسیار رکیک، اشارات چندین و چند باره جنسیتی و سایر قضایا قرار است سطحی‌ترین تمایلات تماشاگر ساده پسند را ارضا کنند.  مشکل که باعث حادتر شدن این وضعیت می شود این است که سبک فیلم هایی شبیه کلاشینکف دیگر فقط کهنه نیست، خیلی کهنه است. انگیزه ها، باورها، نظام ارزش های اخلاقی، سلیقه در همه چیز از قیافه بازیگر ها تا نوع راه رفتن و واکنش نشان دادن به جهان اطراف  خلاصه ذره ذره اجزای هر قاب کلاشینکف کهنه و آزار دهنده است

گره داستانی فیلم احمقانه است و تلاش های عادل در ادامه ی داستان اصلاً در راستای گره گشایی فیلم نیست. منطق داستانی کلاشینکف به تمامی بر اساس حوادث و اتفاقات چیده شده و به همین دلیل نمی توان هیچ رابطه ی علت و معلولی معقولی برای داستان فیلم پیدا کرد.

داستان های متفاوت و به شدت بی ربط به یکدیگر مانند نقشه ی محل زندگی عادل با پونز به فیلم وصل شده اند. به همین دلیل شخصیت های فیلم هیچکدامشان قابل باور نیستند و طبعاً واکنش هایشان هم باور پذیر نیست. ضعف و کلیشه های هزار بار تکرار شده همراه با خام دستی مفرط،  فیلم کلاشینکف را بسیار پایین تراز یک فیلم فارسی 40سال پیش قرار می دهد. همه ابعاد و اجزا فیلم کلاشینکف تقلید و برداشت ناشیانه فیلم های دست چندم خودمان است که به شیوه ای ساده لوحانه در کنار هم قرار گرفته اند.

رضا عطاران بازیگری است که تحت هر شرایطی می تواند خنده خلق کند. ولی چرا او قادر به ابراز این قابلیت در کلاشینکف نیست؟ بی شک فیلمنامه و کارگردان ضعیف را باید مقصر این ماجرا بدانیم و اگر تماشاگر خنده ای هم می کند به خاطر سبک بازی و پیشینه ی طنازی های عطاران است، نه کارکرد مناسب موقعیت ها در فیلم.

یکی از دهها دلایل عدم موفقیت فیلم کلاشینکف این است که خیلی خودش را جدی گرفته است. این در حالی است که ذات و ماهیت فیلم طوری نیست که بتوان جدی اش گرفت. چگونه می توان چنین فیلمی را جدی گرفت؟ یک سرباز فراری با اسلحه کلاشینکف خود فرار می کند تا برای خواهرش پول بیمارستان جمع کند و در راه یک راننده مینی بوس به همراه نامزدش! از نزول خور هزاران دلار پول  می دزدند و پلیس و قانون هم عملاً در فیلم وجود ندارد و اگر انتقامی هم هست به دست خود افراد انجام می شود. فیلم با همچین موضوع ساده لوحانه ای قطعاً باید کمدی می بود. مخصوصاً اینکه عطاراران را هم داشت. ولی سعید سهیلی با اتخاذ یک لحن جدی عملاً فیلم را نابود کرده است. سعید سهیلی که با گشت ارشاد انتظارها از خودش را بالاتر برده بود، با ساخت کلاشینکف چندین پله سقوط کرده است.

جایی در فیلم هست که رضا عطاران بر سر مزار  محمد علی فردین قهرمان فیلم های فارسی می رود. به امید روزی که تمامی سینماگران و هنرمندان  ما فاتحه ی این نوع فیلم سازی یعنی فیلمفارسی را بخوانند و دیگر به سراغش نروند!

 

 

 

موحد منتقم

 

 

مرداد نود و سه


 تاريخ ارسال: 1393/5/29
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>داریوش:

نقد بسیار کوبنده و خنده دار و خوبی بود.تشکر از سایت

5+1-

دوشنبه 19 آبان 1393



>>>محسن:

آقای منتقم چرا اینقدر بی انصافی فیلم کلاشینکف یک اثر تلج و عریان اجتماعی و وفادار به مولفه های تکنیکی سینمایی و خوش ساخت با مایه های طنز برای مخاطبان تجاری سینما کلاشینکف همانی است که سینما می خواهد با رمان و نمایشنامه خوانی و سریال تفاوت دارد کلاشینکف اثری گرم و دیدنی است و شما در طول دیدن فیلم متوجه گذر زمان نمی شویید بهترین سکانس ها و تلخ ترین صحنه های سینمایی در این فیلم قابل مشاهده است سکانس فرهاد اصلانی و بازی خیره کننده اش ، نمایش رقص کودکان در ماشین ، رفتن به سمت دریا ، ریختن پول روی تخت عادل ، سکانس دوربین های برج میلاد و نمایش آدمها از ارتفاع همه اینها فیلم را در خور توجه و دیدنی ساخته است

3+13-

دوشنبه 10 شهريور 1393



>>>محسن:

مخالفم این فیلم یک اثر خوش ساخت تجاری با اندکی ضعف در فیلمنامه فقط همین اینقدر ایراد نگیرد فیلم داستان آدمهای حاشیه تهران و درد و رنج هایش

0+9-

پنجشنبه 6 شهريور 1393



>>>negar:

من وسط فیلم اومدم بیرون از سینما بس که مزخرف بود.صد رحمت به فیلم های 40سال پیش

16+2-

جمعه 31 مرداد 1393



>>>مهدی:

فیلم بی نقصی نبود، اما انصافا انقدر هم که دوستان بهش تاختن نبود.

5+3-

جمعه 31 مرداد 1393



>>>پژمان.ع:

ممنون. یادم اومد!!!!!!!! یکی از جمله هاش این بود: "دروغ میگین! همتون دروغ میگین! دروغ میگین تا زن و بچه های مردمو بدبخت کنین. دروغ میگین تا هستی مردمو نابود کنین. شماها کثافتین! شماها لجنین! لعنتیا!" خوبه که هنوز کسی استوار حقگو یادش هست.

9+0-

جمعه 31 مرداد 1393



>>>به پژمان .ع:

استوار علی حقگو شخصیت اصلی فیلم سناتور به کارگردانی مهدی صباغزاده و محصول 1362 هست که این نقش رو فرامرز قربییان بازی می کنه. حق پیش استوارسوم علی حقگو

4+0-

جمعه 31 مرداد 1393



>>>پوریا:

رضا عطاران رو از فیلم بگیرین بعد ببینین چی باقی میمونه ازش.اصلا این فیلم ها ارزش تقد ندارند

15+0-

پنجشنبه 30 مرداد 1393



>>>پژمان.ع:

"استوار حق گو"، میشه بگید اسم شخصیت کدوم فیلمه؟ ممنون

23+1-

پنجشنبه 30 مرداد 1393



>>>یک دوست:

استوار حقگو خیلی خوب نوشت. لایکش کردم. اونقدر نظرات چرت می نویسن که آدم یادش میره چی می خواست بگه...

19+4-

پنجشنبه 30 مرداد 1393



>>>مهدی کرمی:

فیلمش که فیلم نبود!یکی از دوستام میگفت بار فیلم رو دوش عطارانه! من می گم این روزا کلا بار سینما رو دوش عطارانه!

40+1-

پنجشنبه 30 مرداد 1393



>>>ونوس:

توهين به شعور مخاطب ساخت اين فيلم ها

25+1-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>به س.س:

عزیزم به جای آرزوی مرگ و زنجموره و ناله نفرین کردن اگه توانایی شو داری توی چند خط نظرات منتقد این فیلم رو به چالش بکش در ضمن عمر دست خداست، شاید ملک الموت زودتر تو رو ویزیت کنه لااقل اگه نمی تونی جوابیه بنویسی مرحمت کن اسم کامل تو بنویس که دست کم بدونیم برای کی باید فاتحه بفرستیم.

33+1-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>س.س:

ایشالله ما هم همگی سر قبر سایت پرده سینما بیایم تا دیگه از دست تخریب با عنوان نقد راحت شویم

4+49-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>من:

خدا لعنت کند رژیم تاریک سلطنتی و فیلمها و قهرمان های آن زمان را که الانم که الانه سایه اش روی سینمای ما افتاده است.

4+39-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>زینال عبادی:

واقعا درست گفتی.فیلم خیلی خودش رو جدی و دست بالا گرفته بود.مسخره ها

35+2-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>jojo:

واقعا خيلي بد بود.سعيد سهيلي فقط اين فيلمو ساخته تا پسرشو سوپر استار بکنه و گرنه هيچ حرفي براي گفتن نداشت

30+4-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>کسری:

یک فیلمفارسی تمام عیار!فوق العاده ضعیف و پوچ!بدترین فیلم عطاران حتی از ردکارپت هم بدتر بود.

44+2-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>ب.م.م:

خیلی فیلم بدی بود.مخصوصا جیغ های اون دختربچه اواخر فیلم

30+1-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>bia2:

کلاشینکف افتضاح بود!همش خون و خون ریزی!یعنی اگه رضا عطاران نبود یک ثانیه هم قابل دیدن نبود!

46+6-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>بهرام .م:

خوب بودولی. یکم ناراحت کننده بود بود ولی رضا عطاران یه حالی به فیلم داده بود :)

8+45-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>alireza:

من هنوز تو کف فرهاد اصلانی هستم که اصلا چی بود تو این فیلم، کنایه هایی به جبهه ای و موجی بودن فرهاد اصلانی اولاش زده شد که تا آخر نفهمیدیم به چه درد میخورد اصلا!

44+2-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>محمد ثابت:

یه نقطه‌ی قوتی در کارهای سهیلی(گشت ارشاد و کلاشینکف) هست که بیش از این‌ها می‌ارزه. البنه اگر جریانش راه بیفته خیلی بهتر میشه. و اون تلاش برای ساخت فیلم‌های قهرمان‌دار هست. فیلم‌هایی که به صورت طبیعی معمولا گیشه‌شون پر رونق‌تر هست، و در عین حال روحیه‌ی انفعال رو پس میزنن. در سینمایی که به دلایل مختلف(از جمله ضعف در گردش مالی) به سمت فیلم‌های آپارتمانی با آدم‌های سیب‌زمینی و ناتوان رفته، حرکت‌های این چنینی رو باید تشویق کرد. صدالبته این حرف نافی یا پوشاننده‌ی ایرادهای فیلم نیست. منتهی به نظرم میاد، ویژگی‌ای که درباره‌ش گفتم، به قدری مورد نیاز و ارزشمند هست که مورد تشویق واقع بشه

47+18-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>milad:

نقد مناسبی بود، بنظرم تنها نکته مثبت فیلم لوکیشن های نسبتا بکر و خوبش بود

41+3-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>زینب محمدی:

افتضاحه.من دوبار این فیلم رو توی دوران جشنواره دیدم

48+6-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>لیلا ۱۹۹۰:

هرچی طبقه حساس خوب بود ردکارپت و کلاشینکف چرت بودن.

58+12-

چهارشنبه 29 مرداد 1393



>>>استوار سوم علي حقگو:

يه دوست فرهيخته دارم كه مي گه : \"بچه اسم خودشو با خودش مي آره ... \" يعني اسم ش گوياي آينده شه. در زمينه انتخاب اسم چند تا نكته اساسي وجود داره، يكي از مهمترين هاش اينه كه بعضي از اسم ها مناسب بچگيه و همراه بچه بزرگ نميشه ! مثل : آرشام، وحيد و.... به طور مثال وقتي به شما گفته بشه بدون اينكه وحيد رو ببينيد بگيد چه تصوري از سن اين اسم داريد خيلي ها تصوير يه نوجوون چهارده پونزده ساله تو ذهنشون نقش مي بنده و موقعي كه با وحيد واقعي كه يه مرد چهل ساله اخمو با سبيل هاي كت و كلفته مواجه ميشن اونوقت مي تونن به تفاوت ذهنيت و عينيت پي ببرن. به اين دو دسته از اسم هاي سينمايي توجه كنيد : 1- ناصر تقوايي، داريوش مهرجويي، مسعود كيميايي، پرويز پرستوئي، پرويز دوايي، عليرضا زرين دست ...2- مسعود ده نمكي، حبيب ا.. كاسه ساز، شفيع آقا محمديان، عباسعلي صادقي(معروف به علي صادقي) سعيد آقاخاني سعيد سلطاني(خالق حشمت فردوس و ستايش!) رضا عطاران (تئورسين و پايه گذار مكتب اسهال روايتي !!!) و... وقتي اسم هاي گروه اول و دوم رو با هم مقايسه كنيد مي بينيد كه از نظر شكل ظاهري و آوايي خيلي با هم متفاوتند و وقتي اين مقايسه از شكل ظاهري فراتر ميره اونوقت تفاوت ها و فاصله ها بيشتر و بيشتر ميشه. اين مقايسه رو اگه درباره بازيكنان فوتبال هم انجام بدين به نتايج جالبي مي رسيد. نتيجه: طبيعي و چيز دور از ذهني نيست كه يه سعيد سهيلي بياد و كلاشينكف (در اصل كلاشنيكف درسته) بسازه و بازيگرش هم رضا عطاران باشه. پي نوشت: آزمايشي رو كه گفتم درباره \"موحد منتقم\" هم انجام بديد.

80+8-

چهارشنبه 29 مرداد 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.