پرده سینما

آقای باندارچوک! چرا استقلال هیئت داوران را برنمی تابی! بهار جوانان را با خزان خود تباه نکن!

پرده سینما


 


 

 


 






 

 

ابراهیم حاتمی کیابدیهی است اگر در دهه ی شصت و هفتاد سیمرغ های جشنواره فجر به کارگردانان جوانی مثل ابراهیم حاتمی کیا، رسول ملاقلی پور، مجید مجیدی، احمدرضا درویش و... داده نمی شد سینمای ایران نمی توانست به اعتلای کنونی برسد.

در آن دوران انتقادهایی به چشم پوشی هیئت داوران از اعطای جایزه به کارگردانان نسل قدیمی تر نظیر علی حاتمی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و... صورت می گرفت. اما اراده بر این بود که نسل جدیدی در سینما مطرح شوند.

اما نکته تأسف بار اینجاست که نسل جوان آن روز، همچنان خود را عرصه دار میدان تصاحب سیمرغ می داند و اجازه نمی دهد نسل جوان امروز پا به میدان بگذارد. آن نسل همچنان سهم خواه است و متأسفانه تمام سهم را هم می خواهد!

سخنرانی توآم با جَزَع و فَزَع و سرشار از افترای ابراهیم حاتمی کیا در مراسم دریافت جایزه از خانواده شهدا در ایوان شمس، و نیز جایزه «ققنوس» بار دیگر پرده از نفسانیت این حضرت، که به درستی به سرگئی باندارچوک سینمای ایران شبیه دانسته شده برمی دارد.

آقایی که پیش از ساختن فیلم چ در آغوش جناح چپ بود و در حمایت از آن جریان گزارش یک جشن و به رنگ ارغوان و دعوت را می ساخت، با ترانه «کیو کیو بنگ بنگ» خانم گوگوش حس و حال می گرفت، با اصغر فرهادی همکاری می کرد، و هنگام بروز اختلافات طولانی مدت با سپاه پاسداران، راش های حذف شده فیلم اش را در نشست رسانه ای موج مرده به سینمای رسانه ها می آورد، تا از او جانبداری کنند، حالا در آغوش جناح راست آرمیده و با قهر کودکانه از نگرفتن سیمرغی که حق نسل جوانتر بوده، به دامان خانواده شهدا پناه آورده تا بلکه بتواند به ریسمانی دیگر چنگ بیاویزد.

هوشمندی هیئت داوران حذف بادیگارد از میان نامزدهای کارگردانی و بهترین فیلم بود. چرا که در صورت نامزدی این فیلم معلوم نبود با شکواییه های جناب کارگردان به افراد بالادستی در دقیقه نود قرار بود کدام سازمان و جناح و شخص به هیئت داوران فشار وارد کند که جایزه بهترین کارگردانی را بدهید به ابراهیم حاتمی کیا.

و مگر نه اینکه این اتفاق دو سال گذشته در جشنوراه فجر رخ داد؟

و مگر نه اینکه در میانه ی دهه هفتاد روی صحنه، جایزه را از آقای م.م. گرفتند و عطا کردند به آقای م.م. دیگری؟!

چه کسی تضمین می کرد این اتفاق در فجر امسال رخ ندهد؟

سخنان اخیر حاتمی کیا ترکیب حیرت آوری از خودبزرگ بینی، خودخواهی، نفسانیت، حقارت، و متأسفانه روسپیگری فرهنگی است.

 

حضرت اشرف!

چطور زمانی که سیمرغ را از علی حاتمی و بهرام بیضایی و امثالهم می گرفتند و به شما می دادند چیز مقدسی بود، اما حالا که به شما تعلق نگرفته سیمرغ فجر شد «گوساله سامری»؟!

 

حضرت والا!

 

کاش کسی بود این را به تو یاد می داد که بد نیست گاهی وارد اختتامیه جشنواره فجر شوی و برای دیگران کف بزنی. کاری که در همه جای دنیا مرسوم است. اگر قرار بود فقط برندگان وارد مراسم اختتامیه شوند و برای خودشان کف بزنند که اصلاً مراسمی برگزار نمی شد! ماهیت اختتامیه این است که شما موفقیت را برای دیگران هم بخواهی، که تو نمی خواهی!

تو حتی سال گذشته که برای چ نامزد سیمرغ هم بودی به اختتامیه نیامدی! چون اگر مطمئن نباشی این «گوساله سامری» توی دستان تو قرار خواهد گرفت، حاضر نیستی پایت را اختتامیه بگذاری! نفسانیت بالاتر از این؟!

 

حضرت دوست!

 

چطور باید به آن جناب فهماند که دوران اوج خلاقیت تو سالهاست سرآمده! مدتهاست فصل خزان شما رسیده. اما بهار جوانان را خزان خود خراب نکن! این نسل شایسته دیده شدن است. شایسته تشویق شدن است. شایسته سیمرغ گرفتن است. چرا با یک فیلم متوسط و کلیشه ای جشن جوانان را به کام آنها تلخ می کنی؟!

 

 

*****

 

برخی سخنان حاتمی کیا در مراسم تجلیل از وی قابل تآمل اند:

 

 

 

 

«اگر فیلم من فروش کند خوشحال می شوم اما اگر فروش نکند افسرده نخواهم شد چون معتقدم ممکن است حرفی که در فیلم بیان می کنم به زمان نیاز داشته باشد تا نسبت به آن فهم و درکی اتفاق بیافتد.»

 

یعنی: بادیگارد جلوتر از زمان است و اگر در گیشه موفق نباشد، اشکال از فیلم نیست، بلکه اشکال از « فهم و درک» تماشاگران است!

نگران نباش! آنقدر سازمان و وزارتخانه و جناح و گروه از این فیلم «عزیزکرده» حمایت خواهند کرد که در گیشه فروش خوبی داشته باشد!

 

 

 

 

«من می شنوم که آقای حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی در جایی بیان می کند که هر کس به جشنواره فجر علاقه ندارد به این جشنواره نیاید. من با شنیدن این حرف احساس کردم که او، خود را صاحبخانه می داند در حالی که من فکر می کنم که آقای ایوبی یک مستاجر چند ساله است. خدا کند به او صدارت سفارت فرانسه را بدهند و بگذارد ما هم در عالم سینما کار خود را انجام دهیم.

جشنواره فجر به افرادی چون ما تعلق دارد و من خود را در میان این خانواده یکی از صاحبخانه ها می دانم. من کاری با سیمرغ ندارم چرا که برای من سیمرغ مساله نیست. صحبت بر سر سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر است؛ سیاستگذاری‌ای که اکنون گرفتار شده است. من از ایوبی سوال می کنم که اگر او را به عنوان رییس جشنواره بگذارند که آقای محمد حیدری را به عنوان دبیر انتخاب کرده است؛ آیا قبول می کرد که افرادی همچون جواد شمقدری، جواد شورجه ... داور باشند؟ مگر این افراد فیلمساز نیستند. ممکن است آقای ایوبی بگوید که سلیقه اش با این افراد نمی خواند پس او بر اساس نوعی سلیقه عده ای را انتخاب می کند که آنگاه آن اتفاقات رخ داده قابل پیش بینی بود.»

 

دوست عزیز! مگر تا امروز در هر دوره ای هیئت داوران سلیقه ای انتخاب نمی شدند؟! چرا وقتی فیلم های شما سیمرغ می گرفت هیئت داوران سلیقه ای نبود و حالا سلیقه ای شده؟!

در ضمن اینکه ایوبی عنوان کرده « هر کس به جشنواره فجر علاقه ندارد به این جشنواره نیاید» منظورش این بوده قهر شما چیز مهمی نیست، نه اینکه ادعای صاحبخانه بودن کرده باشد! اتفاقاً این شما هستی که خودت را صاحبخانه می دانی!

 

 

 

«مسئولان جشنواره یک بازی کودکانه و نوعی دیپلماسی سطحی را در پیش گرفته اند. اینکه گفته می شود انتخاب فیلم ها بر اساس نظر داوران بوده است بازی کودکانه ای است چرا که داوران انتخاب خود مسئولان جشنواره هستند و باید نسبت به آن پاسخگو بود. من معتقدم جشنواره امسال فیلم های بسیار متنوعی داشت و فیلمسازان بسیاری کار کرده و زحمت کشیده بودند و جایزه های خوبی هم گرفتند اما مساله من جریان فرهنگی جشنواره است. در این جریان فرهنگی آنهایی که محافظ نظام و ارزش های نظام هستند در نظر گرفته نمی شود، آنهایی که ما اکنون می بینیمشان بادیگارد هستند.»

 

یکی به نعل، یکی به میخ! اگر «جشنواره امسال فیلم های بسیار متنوعی داشت و فیلمسازان بسیاری کار کرده و زحمت کشیده بودند و جایزه های خوبی هم گرفتند» پس اینهمه هیاهو برای چیست؟! به خاطر اینکه فیلم شما نامزد نشد؟!

 

 

 

 

«این بادیگاردهای فرهنگی کسانی هستند که به آنها تعارفی زده شده و وارد این حوزه شده اند و هر لحظه هم منتظر هستند تا زودتر از موقعیت خود کنار بروند و وارد سفارتی و یا کشور دیگری بشوند که ای کاش زودتر بروند و ما در مسیر طبیعی کار خود را ادامه دهیم. من معتقد هستم جشنواره امسال برگ سیاهی برای دوستان بود.

آقای ایوبی و آقای جنتی از دنیای دیپلماسی و وزارت امور خارجه آمده اند، عالم وزارت امور خارجه عالم دیگری است و عالم فرهنگ عالمی دیگر.»

 

 

دوست عزیز! مگر تا امروز مسئولان سینمای کشور از قلب اهالی سینما برآمده بودند؟! این چه مغلطه ای است؟! نامه بهروز افخمی در نیمه دهه ی هفتاد به آن مقالم بلندپایه سینمایی (که پیش از مدیریت سینما ویلچر می ساخت) را به یاد بیاور! چه شد امروز که بادیگارد نامزد سیمرغ نشد، دیپلمات های وزارت امور خارجه از ویلچرساز هم پایین ترند؟!

 

 

 


«افرادی که به عنوان مشاور در حلقه های این مدیران هستند از جنسی است که ارتباطی با خانواده های شهدا و آنچه که باعث ارزش های نظام است، ندارد. من اگر می توانستم در جشنواره امسال شرکت نمی کردم اما گاهی اوقات با خود فکر می کنم بچه ها و عوامل زیادی در فیلم من شرکت کرده اند که نیاز به تشویق شدن، دارند و باید دیده شوند اما وقتی این نوع رفتارها را می بینم متحیر می مانم که تا کجا این رفتارها ادامه خواهد داشت.»

 

 

چه حرفهای جالبی جناب! به عباس کیارستمی و اصغر فرهادی و مسعود کیمیایی و حتی جمال شورجه و رضا میرکریمی و... نگاه کن! ببین چند نفر زیر سایه آنها کارگردان شده اند؟ چند دستیار را کارگردان کرده اند؟ برای چند نفر تهیه کننده شده اند که فیلم اولشان را بسازند؟ چند فیلمبردار و بازیگر و... به سینمای ایران تحویل داده اند؟ و شما برای این سینما چه کرده ای که حالا سنگ « بچه ها و عوامل» را به سینه می زنی؟! شما فقط از آدم های این سینما ثمر گرفته ای! همیشه دیگران کاشته اند و شما درو کرده ای. به هیچ کس ثمری نرسانده ای. آنقدر خودخواه بوده ای حضرت، که اجازه نداده ای کسی زیردست ات بال و پر بگیرد. حالا در این خزان عمر، دل به حال «بچه ها و عوامل» می سوزانی؟ بس نیست اینهمه ریاکاری؟


جناب باندارچوک!



باد از کدام طرف می وزد که شما در این دو ساله شده اید مدافع «خانواده شهدا» و «ارزشهای نظام»؟! گویا به رنگ ارغوان شما سالها به خاطر ضربه زدن به نظام در محاق بود! و موج مرده به خاطر همین مسئله و خدشه وارد کردن به «خانواده شهدا» مسئله داشت، و گزارش یک جشن فیلم سال هشتاد و هشت شما اصلاً به خاطر همین معاندت با نظام است که اجازه نمایش ندارد! راستی چرا از آن فیلم حرفی نمی زنید؟ دور نیست که باز شما را در آغوش جناح چپ ببینیم...

 

 


 تاريخ ارسال: 1394/12/1
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>استوار علي حقگو:

محمد حاتمي كيا يا ابراهيم مايلي كهن؟!... حاتمي كيا و مايلي كهن دوقلوهايي هستند كه از پدر جدا و از مادر سوا هستند!!! اما دست تقدير هر كدام را در عرصه اي جداگانه بلاي جان مردم كرده تا عبرت بگيرند و قدر عافيت بدانند. مطلب بالا را خواندم و حيفم آمد از حُسن تصادف مقاله اي مشابه با عنوان: محمد مايلي كهن از فوتبال و هواداران چه چيزي را طلب مي كند؟ را كه امروز در سايت عصرايران منتشر شده را به تنهايي لذت ببرم.عصرايران عصرایران ؛ مهدی شادمانی - محمد مایلی کهن طلبکار است. او راه افتاده خبرگزاری به خبرگزاری ، سایت به سایت و روزنامه به روزنامه مصاحبه می کند و طلب اش را می خواهد. هنوز یک ماه از حذف تیم ملی امید نگذشته که سرپرست این تیم نزدیک به چهار مصاحبه بلند انجام داده است. هرکه نداند تصور می کند که او سرمربی فاتح جام ملت های آسیا یا مسوول فنی تیم رسیده به المپیک و جام جهانی است.مردی که با کارنامه حدف تیم ملی امید اگر پاسخگو هم نبود باید سکوت می کرد حالا شمشیر از کمر کشیده و به جان کی روش افتاده و از همه هم طلبکاراست. فقط یک نفر باید از او بپرسد که فوتبال و هوادارانش چه چیزی به مایلی کهن بدهکارند؟ یعنی چه اتفاقی افتاده که ایشان به خودش اجازه بدهد راست راست راه برود و علی رغم کارنامه عیرقابل توجیه اش مدام در مورد تیم ملی حرف بزند؟ تیم ملی امید ایران یک ماه پیش حذف شد. تیمی که به شهادت کارشناسان یکی از بهترین تیم های امید پس از انقلاب بود. تیمی که البته به دلیل ایرانی بودن کادر فنی اش به خوبی می شد پیش بینی کرد که به جایی نمی رسد.با این همه و در همان روزهایی که تیم ملی امید درگیر تمرینات بود هم باز محمدمایلی کهن باری از روی دوش تیم اش برنداشت. مایلی کهن در مدت سرپرستی اش بیش از اینکه در مورد سرمربی تیم امید صحبت کند ، در مورد سرمربی تیم ملی بزرگسالان حرف زد و عملا تمرکز را از تیم فنی و بازیکنان گرفت. سرپرست تیم امید هرچند مدعی است که کی روش باید بابت زحمتی که می کشد دستمزد دریافت کند اما انگار چنین قانونی را برای خودش جاری نمی دانست. او سرپرست تیم ملی امید بود وسرمربی استفعا داد و یک مدت تیم بدون صاحب ماند .او سرپرست تیم بود و قراردادش را امضا کرد و در جشن خداحافظی حاضر بود اما سرمربی اش حتی قرارداد هم نداشت. مایلی کهن که مدام در مورد حقوق میلیاردی کی روش طلبکارانه همه را زیر سوال می برد جایی مجبور به پاسخگویی نشده که بابت کدام کارش حق دارد حتی 1000 تومان نقابل هم از فدراسیون فوتبال پول بگیرد. او توضیح نداده این همه طلبکاری برای چیست وقتی که به عنوان کسی که استخدام فدراسیون است مدام در برنامه های مختلف فدراسیون را به چالش می کشد ؟ نگفته چطور درآمدش حتی به اندازه 10 ریال درست است وقتی که سرمربی تیم تحت سرپرستی اش از شرایط رضایت ندارد و دست آخر مجبور به استعفا می شود و باز مایلی کهن خبر ندارد. مایلی کهن این روزها چیزی را از کی روش طلب می کند ( کار در برابر حقوق ) که رسما خودش از انجام آن طفره می رود. مایلی کهن در روزهایی از زمین و زمان طلبکار است که باید پاسخگو هم باشد . او اما از پاسخگویی فقط جواب سربالا دادن را بلد است . مثللا از او بپرسند که چرا تیم ملی نرفت به المپیک و جواب بدهد مگر قبلا رفته بود؟ یا از بپرسند که چرا صعودنکردیم و جواب بدهد مگر در جام جهانی از گروه مان صعود کردیم؟ او صحبت ها و طلبکاری هایش برهمان منطقی استوار است که مجید جلالی در برنامه نود ارائه کرد. منطقی که طبق آن مجید جلالی اعلام کرد که زیرساخت های لازم برای حضور در المپیک اصلا وجود نداشته و کلا پرسید مگر قرار بود به المپیک برویم؟ این منطق می گوید اگر من (مربی ایرانی) روی نیمکت تیم ملی بودم می توانم زیرساخت ها را بهانه کنم اما اگر هرمربی خارجی روی نیمکت نشست باید با «عباس آقا» مقایسه شود. منطق ضعیف و حرف های نقض غرض محمدمایلی کهن بماند کاش یک نفربگوید مایلی کهن چه چیزی را طلب دارد؟ او برای فوتبال چه کار کرده و یا فوتبال ایران چه گناهی کرده که باید دچار مایلی کهن باشد؟ مایلی کهن چه چیزی را می خواهد که باید در اختیارش بگذارند؟ تیم ملی امید، تیم سایپا تیم ... مگر در سال های اخیر تیم های مختلف نداشته و به زمین گرم نزده؟ دیگر طلب اش از مردم چیست؟ چه چیزی می تواند او را متقاعد کند کمی هم به فکر آرامش فوتبال باشد؟ لينك خبر:http://www.asriran.com/fa/news/452498/محمد-مایلی-کهن-از-فوتبال-و-هواداران-چه-چیزی-را-طلب-می-کند

99+14-

يكشنبه 2 اسفند 1394



>>>یاسر:

این بنده خدا خیلی وقته که مرخصه

51+10-

يكشنبه 2 اسفند 1394



>>>رسول:

درست مطلب رونگرفتی دوست عزیز اخه کسی که جزو رکوردداران سیمرغ هست دیگه حرفش سیمرغ نیست ،اون در مورد نوع نگاهی که به خود حاتمی کیا میشه کار داره اگه نظر دارین در مورد فیلمهاش بدین که تواین سی سال جزو فیلم های اول ودوم جشنواره چه از نظر منتقدین چه از نظر تماشگران نمونه ش همین فیلم بادیگارد که با چه استقبالی روبه رو شددر مورد پول وامکانات مگه بقیه با هوا فیلم میسازن در جشنواره امسال 25 فیلم در سودای سیمرغ بود که 22 فیلم با پول دولت وبیت المال ساخته شده

23+73-

شنبه 1 اسفند 1394



>>>موسی امیری:

توقیف فیلم به رنگ ارغوان، واقعاً رو سیاهی دولت خاتمی بود. فیلمی که در جشنواره 88 از توقیف درآمد و حتی در تلویزیون هم نمایش داده شد. موج مرده هم همینطور./ حاتمی کیا به درستی با دولت های خاتمی و روحانی مخالفت می کند. زیرا اینها، دیگران را به سیاسی کاری متهم می کنند و خودشان از همه سیاست بازترند./ واقعاً چه کسی فکر می کرد حجت الله ایوبی که بالاترین موضوع در کارنامه سینمایی اش گرفتن چند عکس یادگاری با جمشید مشایخی بوده است ریاست سینمای مملکت را در دست بگیرد؟ یک آدم محافظه کار و ترسو که حتی نمی تواند از چیزهایی که اعتقاد دارد دفاع کند./ تنها هنر او این بوده که با کلید رئیس جمهور بتوانند درب خانه سینما را باز کنند. اما باز هم نمی دانند چرا باید این کار را انجام دهند. فقط به او اینطور دیکته کرده اند که دهان بزی را با علف شیرین کن./ از حاتمی کیا دردشان گرفته که چرا حیدر در فیلم بادیگارد نمی خواهد محافظ شخصیت های سیاسی شود. واقعاً حاتمی کیا، سیاست را بهتر از خیلی از این سیاسیون می فهمد./ واقعاً حق ایشان را خوردند و ظلم بزرگی به ایشان و سینمای ایران کردند.

26+146-

شنبه 1 اسفند 1394



>>>سعید مهرپور:

مربی جایزه فیلمنامه جشنواره خیلی ارزش آن را ندارد که همه چیز را به گند میکشی /ادبیاتت را درست کن/

35+31-

شنبه 1 اسفند 1394



>>>سعید مهرپور:

سلام و خسته نباشید به همکاران در سایت وزین پرده سینما/اول بگوییم که بادیگارد را ندیدم اما نق زدن اخیر مربی سینمایی ایران که تمام بودجه و امکانات سینما برایش فراهم است و روی به سفارشی سازی آورده را نمیفهمم. جناب کارگردان راه رفتن روی یک موکت آنقدر المشنگه ندارد/شما قاعده جشنواره را پذیرفته اید/ آقای مربی خود را گول نزنید شما دعوت ساخته اید و سوغات کربا دارید /دیگر بس است شرارت/ در فیلم آژانس شیشه ای پبرمردی است که میگوید : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ... است/ کلام آخر دهتت گذشته مربی!!!!!!!!

123+35-

شنبه 1 اسفند 1394



>>>محمود:

بسیار عالی بود. خدا کنه به گوش خودشون هم برسه.

69+17-

شنبه 1 اسفند 1394



>>>محمد:

حاتمی‌کیا و خلاقیت؟ این آقا مطلقن قابل مقایسه با هنرمندانی مثل بیضایی و کیارستمی نیست. واقعن نمی‌فهمم چه نوآوری‌ای داشته؟!

235+26-

شنبه 1 اسفند 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.