پرده سینما

اتوبیوگرافیکی سرگردان، محصول مدیومی انتزاعی؛ نقد و بررسی فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار

کاوه قادری

 






 

 

گلاره عباسی در فیلم نفس ساخته نرگس ابیارنفس به عنوان سومین و تازه ترین اثر نرگس آبیار، به رغم اینکه به لحاظ روایی، «پلات» مرکزی و خط داستانی مدونی، حداقل به معنای کلاسیک اش ندارد و بیشتر مشمول برش هایی است از شخصیت اصلی در گذر از موقعیت هایی متعدد و متنوع که روایتگر چند سال زندگی او در دوران کودکی اند، باز هم می توانست فیلم خوبی باشد؛ البته به شرط آنکه

اولاً زودتر معلوم شود که فیلم به لحاظ داستانی، دقیقاً چه زمانی شروع می شود و چه سبکی را برای خود برمی گزیند؛

و ثانیاً آنکه برای سرمنزل نهایی اش، چه به لحاظ داستانی و چه به لحاظ حدیث نفس و درونمایه ای، هدف معین و مشخصی درنظر می گرفت؛

و ثالثاً آنکه برای بیان بی لکنت و بدون تأویل فرامتنی درونمایه و حدیث نفس نهایی اش، فراز و فرودهای دراماتیک تر و دارای متریال داستانی بیشتری را برمی گزید و وجه ضدجنگ اش را تنها خلاصه و منحصر در یک بمباران و کشته شدن شخصیت اصلی و سردادن صرفاً تأویل گونه ی این مرثیه ی دقیقه نودی که «جنگ عجب عزیزانی را از ما گرفت» نمی کرد و حداقل جنگ را به نحوی بالفعل وارد مناسبات زندگی شخصیت اصلی فیلم کرده و به عنصر درونی این پرتره ی شخصیت بدل می کرد؛

و رابعاً آنکه به تناسب گذشت زمان، به شخصیت اصلی اش، رشد و نمو فیزیکی و رفتاری و گفتاری و حداقل فکری می بخشید و نه اینکه گذشت حداقل چهار ساله ی زمان را نتوان نه فقط در گریم و صدا و چهره ی شخصیت اصلی، که در شمایل ظاهری هیچ کدام از دیگر آدم های داستان نیز حس کرد، تا به سبب اش، عنصر زمان که طبیعتاً در یک پرتره ی شخصیت و روایتی اتوبیوگرافیک نقشی اساسی دارد مخدوش شود؛

و خامساً آنکه همانگونه که وجود شناسه های زمان درون وقایع و رویدادها و مکان ها، به ویژه در دهه ی 50، در اثر متبلور و متعین است، نسبت به وجود عینی و قابل باور همین شناسه ها در بازه ی سه-چهار ساله ی بعد از انقلاب فیلم، سهل انگارانه رفتار نمی شد تا هم بازه ی بعد از انقلاب فیلم به طرز غریبی غیرقابل باور نشود و هم قوام و پیوستگی حضور شناسه ی زمان که یکی از ضرورت های یک اثر اتوبیوگرافیک دارای سیر زمانی است، حفظ شود؛ و رفع نقصان هایی از این دست.

نفس ساخته نرگس ابیاردر نگاهی مرکزی و عمده تر البته نفس نرگس آبیار، از جهات زیادی و به ویژه از منظر سبک و ساختار تئوریک روایی و نحوه ی شکل دادن یک فیلم شخصیت، شباهت زیادی به ابجد ابولفضل جلیلی دارد و همچون آن فیلم، درپی شکل دادن پرتره ی شخصیتی از طریق روایتی اتوبیوگرافیک است. این روایت اتوبیوگرافیک در فیلم آبیار، همچون فیلم جلیلی، از خرده روایت های متعددی تشکیل شده اند که البته این بار با واقعه نگاری کمتر و حس و غلظت دراماتیک بیشتر و عینی تر و ملموس تر و محسوس تری نسبت به ابجد جلیلی که در آن خرده روایت ها به رغم واقعه نگاری پررنگ تر، اغلب گزارشی و خبری هستند عرضه می شوند و چه در خلق کلیتی به مثابه شخصیت دراماتیک، چه در معرفی شناسه های شخصیتی بازیگوشانه و تخیل محور، پرسشگرانه و کنجکاوانه و در عین حال، معصومانه شخصیت اصلی و چه در شکل دادن و ارائه ی کلی و لانگ شات گونه ی پرتره ی شخصیتی کودکانه از طریق ساختار روایی اتوبیوگرافیک، به رغم برخی گسست های روایی و چندپارگی های حاصل از مجزا بودن ذاتی برخی خرده روایت ها از یکدیگر، مجموعاً چندان ناموفق نیز نیستند اما در مدیوم شات و به ویژه در کلوزآپ، شوربختانه هیچگونه هدف و غایت و مقصد و مقصودی را دنبال نمی کنند.

 

شاید یکی از علل نقصان هایی که در همین زمینه ایجاد شده، مربوط به این باشد که نرگس آبیار می خواسته صرفاً از جمع جبری خرده روایت های متعددی که تا یک ساعت اول زمان فیلم، فقط و فقط نقش معرفی اولیه ی شخصیت را دارند و شخصیت را بزرگ نمی کنند و رشد و نمو نمی دهند و وارد ساحت های جدی تر و مؤثرتری از زندگی فرد نمی شوند، پرتره ی شخصیت تشکیل دهد؛ بی آنکه خرده روایت های مذکور، دارای روند و مسیر مدون خطی و مقصدی معین و مشخص بوده و از هماهنگی و تناسب و انسجامی تماتیک و ریتمیک برخوردار باشند؛ و همین موجب شده تا به رغم لحن مفرح، صمیمانه و سمپاتیک و بیان سلیس، خالص، صریح و دلنشین موجود در ساحت روایت رویدادها اما توالی پرتعدادشان، بی آنکه برخی شان اساساً ارتباطی با یکدیگر داشته باشند و بدون پیشبرد مؤثر قصه در جهت معین شخصیتی، رویدادها را تدریجاً خنثی و خسته کننده و بعضاً قابل تعویض و جایگزینی با یکدیگر و به بیانی رُک تر، علی السویه و علی البدل و قابل حذف می کند و هم تبعاً و هم طبعاً دنبال کردن شان را عبث؛ ضمن اینکه حتی تم نام آشنا و عینیت یافته ی فیلم در قالب تضاد فرد با جامعه ی پیرامونی که ذیل عدم ادراک خلاقیت ها و اعمال و رفتار بازیگوشانه و کنجکاوانه و پرسشگرانه ی شخصیت اصلی توسط پیرامون اش مصداق می یابد را نیز رفته رفته از موضوعیت و هرگونه کارکردزایی دراماتیکی ساقط می کند.

 

نفس ساخته نرگس آبیاربه نظر می رسد فیلمساز محترم، اگر هم مدیوم های ادبیات و سینما را به نحوی انتزاعی و خلط گونه با هم اشتباه نگرفته باشد، حداقل در تطابق و همپوشانی میان این دو مدیوم، آن هم با محوریت مشی و منشی کلیشه زدایانه، دچار تضاد ساختاری و محوری شده است. برای نمونه، ریتم داستان به هیچ عنوان متوازن و یکدست نیست و پیشبرد لاک پشتی داستان شخصیت تا یک ساعت اول، تناسبی با شتاب فزاینده ی پس از آن ندارد؛ نکته ای که در ساحت ادبیات با مصداق داستان و رمان، با توجه به مختصات ساختار و قابلیت تفکیک و فصل بندی مقاطع و همچنین نوع متفاوت مواجهه ی مخاطب با یک کتاب نسبت به بک فیلم، لزوماً نقصان محسوب نمی شود اما در سینما با مصداق یک فیلم داستانی، با توجه به لزوم شکل دادن یک خط سیر داستانی مدون و متوازن و ایجاد کشش و جذابیت برای مخاطب جهت دنبال کردن ادامه ی این خط سیر و همچنین ایجاد تناسبی منطقی میان سرعت پیشبرد قصه و توان و میزان دنبال کردن آن توسط مخاطب، حتماً نقصانی بنیادین به حساب می آید. نمونه ی دیگر آنکه وقایع، اگرچه بالقوه دارای بار دراماتیک هستند اما با توجه به اینکه فیلمساز با شیوه ای مختص ادبیات، توصیف گونه سعی در توضیح و مصور کردن شان داشته (که در این میان، انیمیشن هایی که برای توضیح و توصیف تخیل و حس کودک بکار گرفته شده اند، بارزترین نمونه ی این طریقت اند)، در اینکه چه میزان، حس و حال و تعین شان مناسب یک فیلم سینمایی داستانی باشد، محل تردید جدی وجود دارد؛ امری که باز هم در ادبیات با مصداق رمان، نمی تواند نقصان تلقی شود؛ چرا که بخش اعظمی از تصور جهان اثر و حس وقایع، ولو با توجه به سطور و کلمات بکار رفته در آن، به عهده ی ذهن مخاطب است اما در سینما با مصداق یک فیلم داستانی، علاوه بر قوت متن، نمایش عینیت یافته ی حس نهفته در وقایع نیز از ملزومات جدی است و لذا صرفاً توضیح و توصیف و مصور کردن شان و واگذار کردن پرداخت عینی شان به ذهن مخاطب، حس دراماتیک بایسته ی مخاطب یک اثر سینمایی را ارضا نمی کند.

از این همه، به نظر می رسد با پرتره ی شخصیتی شکل گرفته اما بی هدف، ناشی از روایت اتوبیوگرافیکی سرگردان که البته آن نیز محصول مدیومی با قرائت انتزاعی و خلط شده است مواجهیم که به نیکی نشان می دهد بزرگ ترین و اصلی ترین چالش نرگس آبیار در ادامه ی کارنامه ی سینمایی اش، ایجاد نوعی هم افزایی میان دانایی قابل قبول اش در عرصه ی ادبیات و ناپختگی اش در عرصه ی سینما است.

 

 

 

کاوه قادری

 

اسفند نود و چهار


 تاريخ ارسال: 1394/12/15
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>حسام:

فوق العاده فيلم زيبايي بود من نميدونم چطوري يك فيلم داستان نداره ولي تمام تماشاچي ها داخل سالن پلك نزدند بعضي از منتقدين از ديدگاه سياسي خودشون فيلم رو ميبينند وبيطرفانه فيلمو نقد نميكنند فيلم ضد جنگ بود و اگر كسي رو اذيت ميكنه بهتره نبينه

0+9-

شنبه 6 آذر 1395



>>>رضا:

من هم فکر می کنم به بازی خانم پناهی باید بیشتر از این توجه میشد. البته خیلی ها هم بودند که بازی ایشون رو اوراکت دونستند اما در واقع اگر اغراقی هم هست بیشتر برمیگرده به خصوصیات فیلمنامه و تاکیدات کارگردان برای خشن بودن بیش از حد مادربزرگ که باعث شده این شخصیت اغراق آمیز جلوه کنه.

9+0-

دوشنبه 17 اسفند 1394



>>>سعید مهرپور:

نکته بعدی فارغ از تمام ضعف و قوتها درخشش یک بازیگر زن به نام پانته آ پناهی است/مخاطب او را باور میکند /لهجه و گریم عالی از آب درآمده /باید به این استعدادهای ناب توجه کرد.

10+0-

دوشنبه 17 اسفند 1394



>>>سعید مهرپور:

نکته فیلم این است که این دختر اصلا بزرگ نمیشود و داستانکهای فرعی فیلم مثل جوش زدن تاثیری در روند فیلم ندارد اما همین که آبیار از تهران بیرون زده و لوکیشنهای جدید را نشان میدهد قدم مثبتی است.

13+0-

يكشنبه 16 اسفند 1394



>>>درباره نرگس آبیار:

نرگس آبیار نویسنده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس سینمای ایران است. زندگینامه: وی متولد سال ۱۳۴۹ در شهر تهران و فارغ‌التحصیل رشته ادبیات است. وی از سال ۱۳۷۶ فعالیت داستان‌نویسی خود را در حوزه هنری آغاز کرد و تاکنون بیش از سی جلد کتاب از وی در قالب رمان و داستان به چاپ رسیده است. او که نوشتن چهار فیلم‌نامه بلند سینمایی را نیز در کارنامه خود دارد از سال ۱۳۸۴ به ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند روی آورد که نخستین تجربهٔ او بن‌بست مهربان، برنده بهترین فیلم کوتاه داستانی از جشنواره ستایش شد و دربخش مسابقه چند جشنواره بین‌المللی نیز به نمایش در آمد. وی تاکنون هفت فیلم داستانی و مستند و دو فیلم سینمایی را کارگردانی کرده است. فیلم‌های سینمایی: نفس (۱۳۹۴) شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲) اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند (۱۳۹۱) فیلم‌های کوتاه و مستند: بن‌بست مهربان (داستانی ۱۳۸۵) روایت یک داستان باورکردنی (داستانی ۱۳۸۶) یک روز پس از دهمین روز (مستند ۱۳۸۶)(برنده بهترین مستند جشنواره اسماعیلیه مصر- جایزه بزرگ جشنواره باتومی گرجستان- جایزه موفقیت سینمایی جشنواره آزا یونان- دیپلم افتخار از جشنواره ایوگانی ایتالیا- بهترین مستند همایش تصویر عاشورا و شرکت در سی و پنج جشنواره جهانی روز پایان (مستند ۱۳۸۷) (جایزه بهترین مستند نیمه بلند جشنواره سینما حقیقت - جایزه بهترین مستند جشنواره سوگواره‌های عاشورایی) مادرِشهر (مستند ۱۳۸۷) (جایزه بهترین فیلم وبهترین فیلمنامه نیمه بلند جشنواره ایثار یزد) ناسور (داستانی ۱۳۸۸) (جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره دفاع مقدس- بهترین فیلم جشنواره سه دهه حضور- حضور در جشنواره پلانت فوکوس یونان و داکا بنگلادش) شیرپوشان (مستند ۱۳۸۹) (نامزد دریافت جایزه بهترین مستند جشنواره گراندآف لهستان) کتاب‌ها: رمان کوه روی شانه‌های درخت (۱۳۸۰) نشر شاهد رمان چشم سوم (۱۳۸۵) پرتو بیان مجموعه داستان اختر و روزهای تلواسه (۱۳۸۷) نشر تکا مجموعه داستان قصه زنی که همه اش یاس‌های فلسفی داشت (۱۳۸۰) نشر روزگار رمان نوجوان پسربچه کرم بدوش و خندق بلا (۱۳۸۷) نشر افق نه شب بود و نه روز (۱۳۸۷) نشر شاهد به کی میگن قهرمان (۱۳۸۸) سوره مهر داستان دو خط (۱۳۸۱) نشر پژوهه مجسمه نمکی (۱۳۸۴) انتشارات منادی تربیت رمان عروس آسمان (۱۳۷۹) دفتر نشر فرهنگ اسلامی روزی روزگاری (۱۳۸۴) نشر شباویز کودک برای شبنم چه اتفاقی افتاد (۱۳۸۳) سروش کودک داستان دو پنج (۱۳۸۶) نشر سفیر اردهال قهرمان قصه خل و چل (۱۳۸۷) نشر سفیر اردهال زندگی غمبار یک بت خوشبخت (۱۳۸۸) نشر سفیر اردهال بازآفرینی سلامان و ابسال (۱۳۸۸) نشر پیدایش بازآفرینی داستان‌های هزار و یک شب سه جلد (۱۳۸۹) نشر سفیر اردهال داستان زندگی یک قطره آب (۱۳۷۹)دفتر نشر فرهنگ اسلامی کودک زندگی نامه داستانی شکفتن بر هامون -(۱۳۹۰) نشر شاهد شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جل-(۱۳۸۸) نشر سفیر اردهال افسانه چشمه لاغرمردنی (۱۳۸۷) نشر سفیر اردهال مجسمه‌ای که عاقبت به خیر شد (۱۳۹۰) سفیر اردهال بازآفرینی هزار و یک شب جلد ۴ و ۵ (۱۳۹۰) سفیر اردهال بازآفرینی هزار و یک شب پیدایش (۱۳۸۹) کسی که هیچ وقت گم نمی‌شود (۱۳۹۱) نشر شاهد ساعت مچی (۱۳۹۱) نشر شاهد جوایز: جایزه ویژه هیئت داوران سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر برای شیار ۱۴۳ فیلم برگزیده تماشاگران سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر برای شیار ۱۴۳ دریافت ۷ جایزه در مراسم تجلی اراده ملی جشنواره فجر حاشیه‌ها: در مراسم تقدیر از کارگردان این فیلم در دانشگاه شاهد، در حالیکه از نرگس آبیار برای اهداء لوح تقدیر و سخنرانی دعوت بعمل آمده بود، به علت همراه نداشتن چادر و عدم رعایت قوانین داخلی دانشگاه توسط وی، مسئولان حراست دانشگاه مانع از ورود وی به محوطه دانشگاه شدند. این مراسم بدون حضور وی انجام شد و لوح تقدیر به نماینده‌ای از جانب عوامل تولید فیلم اهداء شد.

133+0-

يكشنبه 16 اسفند 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.