پرده سینما
یک بار با یکی از دوستان ایتالیایی خودم بودم که با ابراهیم گلستان روبهرو شدم، آدم خوش برخورد و فهیمی بود اما من از او خوشم نمیآید.
گلستان در سینمای ایران تاثیر داشته است ولی فحاش است و در کنارش هنرمند.
فیلمهای زیادی از ابراهیم گلستان ندیدهام و هیچوقت نخواستم کارهای او را ببینم.
فکر میکردم با سینمای مستند اجتماعی میتوانم دنیا را عوض کنم، اما این حرف بسیار احمقانه است.
کسانی که فیلم مستند اجتماعی میسازند باید بدانند، دروغ گفتن حق آنهاست. برای رسیدن به حقیقت، باید دروغ گفت
شاه به من خیلی لطف داشت، چون میخواست من را در دام سینمای خودش بیندازد. در دوران شاه کل وزارت فرهنگ و تجهیزات آن در خدمت تبلیغات شاه بود. تا شاه عطسه میکرد دوربینها در اختیار این اتفاق بود.
من از وزارت فرهنگ حکومت پهلوی چندین سفارش کار گرفتم اما بعد از ساخت فیلم اون شب که بارون اومد از وزارت فرهنگ اخراج شدم
هنوز بهترین فیلمم را نساختهام.
کامران شیردل را اغلب با فیلم مستند پیکان میشناسیم؛ مستندی که جامعه در حال صنعتی شدن ایران دهه ٤٠ را به بیننده نشان میدهد. کامران شیردل، مترجم، کارگردان و مستندساز متولد سال ١٣١٨ در میاندوآب است. وی از اوایل دهه ٤٠ شمسی کارگردانی را آغاز کرد و تا امروز فیلمهایی چون بوم سیمین، ندامتگاه، تهران پایتخت ایران است، قلعه، اون شب که بارون اومد، پیکان، فولادمبارکه و... » را ساخته است. شیردل در فیلم مستند پیکان بیشتر از افکت و صداهای فضای دلهرهآور و رنگ و نورهای پراضطراب جامعهای در حال صنعتی شدن استفاده میکند. وی در کنار ساخت فیلمهای مستند اجتماعی به صنعت علاقه نشان میدهد و در کارهایش از نفت و فولاد بسیار سخن گفته است. پدر این کارگردان صنعتگر بود و علاقه او به ساخت فیلمهای مستند صنعتی، از کودکی او و حضورش در فضای صنعتی و کارخانهها سرچشمه گرفت.
شما تحصیلات خود را در ایتالیا ادامه دادید و فیلمسازی را تحت تاثیر سینمای این کشور آموختهاید. تحصیل در ایتالیا چه تاثیری در مسیر و عملکرد شما در فیلمسازی داشت؟
ایتالیا را کشور دوم خود میدانم. ١٨ ساله بودم که به ایتالیا رفتم و تحصیلات ام را آنجا و زیرنظر اساتید بزرگ سینمای ایتالیا انجام دادم. من شاگرد روبرتولوسینی، پدر سینمای ایتالیا بودهام. مسلم است که فرهنگ ایتالیا و آموزشهایی که در این کشور دیدم بیشترین تاثیر را روی فیلمسازی من گذاشته است.
کامران شیردل بیشتر از همه با فیلمهای مستندِ صنعتیاش شناخته میشود، هدف از ساخت چنین فیلمهایی چیست؟
فیلمهایی که در فضای تولید و صنعت است برای من عاشقانه و همراه با خوشبختی است، مانند مضمونی از آدم صنعتی که در حال پیشرفت است. در حین ساخت فیلم سعی میکنم کار را به خوبی حس کنم، سختی و مشکلات آن را به جان بخرم و یک یادگاری از خودم به جا بگذارم. دوست دارم فیلمهایی صنعتی مانند نفت، فولاد و پلیاکریل آموزشی برای جوانان باشد تا با فیلمهای مستندِ صنعتی مسیر و روش ثبت تکنولوژی را به جوانان ارایه دهیم.
از میان فیلمهای مستندِ صنعتی شما برخی مثل «پیکان» و «گاز، آتش، باد» شهرت زیادی دارد، از دلایل ساخت این دو فیلم بگویید.
فیلم پیکان به سفارش برادران خیامی برای تبلیغ ماشین پیکان در سال ١٣٤٨ ساخته شد، زمان آن ٢٢ دقیقه است و به صورت رنگی عرضه شد. مستند پیکان یک آغاز هجوم صنعتی به ایران سنتی است. پیکان اولین فیلم صنعتی بود که ساختم چون بیکار بودم و احتیاج به درآمد داشتم. فیلم پیکان روی یک شرطبندی ساخته شد و در نهایت روش فیلمسازی من در این فیلم باب میل برادران خیامی واقع نشد. برای ساخت مستند گاز، آتش، باد و طرح گناوه هم در سال ١٣٦٣ دعوت شدم. جریان ساخت فیلم مستند گاز، آتش، باد برای من روبهرو شدن با یک خیانت را نیز به همراه داشت. در حین انجام این پروژه آموزشهایی دیدم و اطلاعاتی به دست آوردم که من را متوجه واقعیتهایی کرد و آن هم این بود که در مسیر کشف میدانهای نفتی و استخراج آن، انگلیسیها چه خیانتهایی به ملت ما کردهاند.
نظر شما در مورد فیلمهای فیلمسازان بزرگ ایرانی همدوره خودتان مانند ابراهیم گلستان چیست؟
برای همه گذشتگان احترام قائل هستم. اما من از سینما متنفرم و ٤٠ سال است که فیلم نمیبینم. یک بار با یکی از دوستان ایتالیایی خودم بودم که با ابراهیم گلستان روبهرو شدم، آدم خوش برخورد و فهیمی بود اما من از او خوشم نمیآید. گلستان در سینمای ایران تاثیر داشته است ولی فحاش است و در کنارش هنرمند. فیلمهای زیادی از ابراهیم گلستان ندیدهام و هیچوقت نخواستم کارهای او را ببینم.
همزمان با دوره فعالیت شما فروغ فرخزاد هم وارد فضای فیلمسازی شده بود، کارهای او را چگونه ارزیابی میکنید؟
فروغ فرخزاد شاگرد تمام عیارِ ابراهیم گلستان بود و همیشه از این استاد پیروی کرد. مونتاژهای فروغ فرخزاد جلوهای از ابراهیم گلستان را در خود دارد.
اگر بعد از چند دهه نظر شما را در مورد فیلمهای اجتماعی که ساختهاید بپرسند، چه میگویید؟
فکر میکردم با سینمای مستند اجتماعی میتوانم دنیا را عوض کنم، اما این حرف بسیار احمقانه است. من معتقدم جنگ جهانی سوم در راه است و در ادامه یک نظام حیوانی بر جهان حکمفرما خواهد شد. اعتقاد دارم تمام کارهای ما بیارزش است و هیچ چیز در جهان بهتر نمیشود. من روزگاری فیلم میساختم که فریاد بزنم اما هیچ تاثیری نداشت.
این جنگ جهانی که صحبتش را میکنید چه زمانی رخ خواهد داد؟
متاسفانه، اعتقادم این است که این اتفاق در دوران نسل ما خواهد افتاد و ما به چشم خود جنگ جهانی سوم را خواهیم دید.
چه پیشنهادی دارید برای کسانی که میخواهند فیلم مستند اجتماعی بسازند؟
کسانی که فیلم مستند اجتماعی میسازند باید بدانند، دروغ گفتن حق آنهاست. برای رسیدن به حقیقت، باید دروغ گفت. ما کارگردانهایی در جهان داشتهایم که برای گفتن حقیقت تا چوبهدار رفتهاند.
شما پیش از انقلاب چندین همکاری نزدیک با حکومت پهلوی داشتهاید، شاه ایران چه دیدگاهی از شما و ساخت فیلمهای مستند شما داشت؟
شاه به من خیلی لطف داشت، چون میخواست من را در دام سینمای خودش بیندازد. در دوران شاه کل وزارت فرهنگ و تجهیزات آن در خدمت تبلیغات شاه بود. تا شاه عطسه میکرد دوربینها در اختیار این اتفاق بود. من از وزارت فرهنگ حکومت پهلوی چندین سفارش کار گرفتم اما بعد از ساخت فیلم اون شب که بارون اومد از وزارت فرهنگ اخراج شدم و به خاطر میآورم که پس از اخراج وقتی که از پلههای وزارت پایین میآمدم ٧ مدال افتخار روی سینه خودم میدیدم، به خاطر ٧ فیلم من که توسط حکومت توقیف و ضبط شد. همان روز پایین پلههای وزارت فرهنگ داریوش مهرجویی را دیدم که آماده ساختن فیلم گاو میشد.
بارها توسط ساواک یا همان سازمان اطلاعات حکومت پهلوی بازجویی شدید، در این بازجوییها چه میگذشت؟
جلسات جالبی با بازجوهای ساواک داشتم. گاهی اتفاق میافتاد که با حرفهایم قانعشان میکردم. گاهی اوقات هم آدمهای باهوش و باشرفی در بین بازجوهای ساواک بودند که با انسانیت از حرفهای من قانع میشدند و حق را به من میدادند، چون کارهایم را به سفارش دولت ساخته بودم و جایی برای گلایه و بهانه وجود نداشت.
در این حرفه و هنر چه قوانینی باید رعایت شود تا کسی به موفقیت برسد؟
قوانین باید شکسته شود، برای پیش رفتن باید شکست و رفت. رعایت هیچ قانونی الزامی نیست. به طور مثال پیکاسو گاونرِ پیشانی سفید هنر است. پیکاسو کسی بود که قوانین را شکست و به جلو رفت، او با هنرکلاسیک شروع کرد آن را به پایان رساند و تمام کرد و در نهایت در مسیر خود رو به جلو و پیشرفت حرکت کرد.
در پایان بهترین فیلمی که ساختهاید کدام است؟
هنوز بهترین فیلمم را نساختهام.
گفتگو از: عابد کریمی
برگرفته از روزنامه «اعتماد»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|