پرده سینما

تمرین منزوی‌شدن؛ گفت‌و‌گو با لیلا ارجمند درباره فیلم «آرامش در حضور دیگران»

پرده سینما




 





بار دیگر صحبت از ناصر تقوایی است. کارگردانی که سال‌هاست دست از نوشتن و ساختن برداشته است اما بیش از هر آرتیست دیگری به بهانه‌های مختلف حرفش به میان می‌آید. اینکه چه گنجینه‌های گرانبها و پرافتخاری به سینما و تلویزیون افزود و دریغ که کارنامه پربارش به انگشت‌شمار فیلم‌های ساخته‌شده خلاصه شده است. اینکه او همچنان در میان ما‌ست و نفس می‌کشد اما حسرت ساخت آثار نیمه‌تمامش تا همیشه با علاقه‌مندان سینما خواهد ماند. چند‌ روزی به زادروزش باقی مانده است. اما مگر صحبت درباره او بهانه می‌خواهد؟ «آرامش در حضور دیگران» نخستین ساخته ناصر تقوایی یکی از فیلم‌های مهم و تأمل‌برانگیز سینمای ما‌ست که تا به امروز درباره‌اش زیاد صحبت شده و تحسین بسیاری را به همراه داشته است. این‌بار با لیلا ارجمند منتقد درباره این فیلم تأثیرگذار هم‌صحبت شدیم و درباره زوایای دیگری از هنرمندی کارگرانش هم‌کلام شدیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.


 


«آرامش در حضور دیگران» در جریان موسوم به موج نو سینمای ایران یکی از فیلم‌هایی بود که بر مبنای ادبیات داستانی اقتباس شد. با این تفاوت که اساسا منبع اقتباس برای این فیلم سینمایی در سینمای آن زمان متعارف به نظر نمی‌آید و تصویر قصه‌ای که همواره بین مرز تخیل و واقعیت در نوسان است، چندان کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. کمی درباره مهارت تقوایی در فهم ادبیات و اقتباس صحبت کنیم؛ به‌ویژه اینکه «آرامش در حضور دیگران» تنها هنر او در اقتباس از ادبیات داستانی نیست.


اینکه آقای تقوایی برای نخستین فیلم داستانی‌اش به سراغ ادبیات داستانی می‌رود، قطعا نکته ‌تأمل‌برانگیزی است و از جهاتی بسیار قابل‌ تقدیر. باید توجه کرد که ناصر تقوایی در دوره‌ای به سراغ این موضوع رفت که به‌وضوح ما با کمبود موضوع و ایده روبه‌رو بودیم و نیاز به کار و ایده‌ای جدید احساس می‌شد. به‌خصوص در حوزه سینما که خوب می‌دانید چه شرایط عجیبی داشت. در چنین شرایطی ساخت فیلمی چون «آرامش در حضور دیگران» جسارت، شجاعت و توانایی زیادی می‌طلبید‌ اما در ادامه می‌بینیم بعد از ساخت نخستین فیلم بلند داستانی، به سراغ اقتباس‌های دیگری رفت. «ناخدا‌خورشید» و «دایی‌جان ناپلئون» دو نمونه درخشان دیگر از کارنامه ناصر تقوایی است.


«ناخدا ‌خورشید» یکی از موفق‌ترین اقتباس‌های آثار ادبی در ایران و «دایی‌جان ناپلئون» اثری کم‌نظیر و تحسین‌برانگیز است. اما اگر بار دیگر به موضوع اقتباس در فیلم «آرامش در حضور دیگران» برگردیم، باید بگویم دشواری اقتباس در این اثر بیشتر احساس می‌شود. ناصر تقوایی به سراغ اثری از ساعدی رفت که فضای بسیار خاص و متفاوتی دارد. او به سراغ اثری رفت که رئالیستی‌بودنش یک وجه کار است و تصویر‌کردن فضای تلخ‌، سرد و بی‌روحی که در قصه موج می‌زند، مهارت بسیاری می‌خواهد. نگارش قصه‌ای این‌چنینی بدون شک توانایی زیادی لازم دارد و به‌تصویر‌کشیدنش به‌مراتب کار دشوارتری است؛ چرا‌که در زمان نوشتن، نویسنده با ابزار کلمه و واژه که بسیاری از آن را در ذهن دارد، می‌تواند توصیف‌های فراوانی به کار ببرد و برای توضیح اثرش سلاح بسیار برنده‌ای دارد و زمانی که این قصه به تصویر می‌رسد، همه‌ چیز متفاوت می‌شود. به‌ویژه برای ساخت نخستین اثر سینمایی که ریسک بسیار بزرگی محسوب می‌شود و ناصر تقوایی به زیبایی از پس آن برآمده است و حتما یکی از مشکلاتی که منتج به توقیف بلند‌مدت فیلم شد، این موضوع است که این میزان ارائه و نمایش تلخی و یأس در آن زمان قابل‌ تحمل نبود. تصویر نوعی فضای روشنفکری و نمایش جامعه شهری که آن زمان دچار بحران شده و حالا یک خانواده کوچک چهار‌نفره نیز در‌ حال فروپاشی است. نشان‌دادن این موارد فارغ از اینکه بپردازیم به اینکه چقدر واقعیت دارد یا خیر؟ که موضوع بحث ما نیست، موفقیت اقتباس از یک اثر را به رخ می‌کشد. به نظر من ناصر تقوایی در چنین اقتباسی بسیار درخشان ظاهر شد. هر‌چند‌ «آرامش در حضور دیگران» خالی از ایراد نیست و حتما در سن آقای تقوایی که آن زمان جوان بودند و تجربه نخست‌شان بوده، ساخت چنین اثری تحسین برانگیز است و در نوع خودش بسیار اثر موفق و بدیعی است.


 ساخت چنین فیلمی به‌عنوان تجربه نخست فیلم‌ساز به خودی خود ریسک بالایی داشت و بعدتر توقیف طولانی‌مدت فیلم عملا امکان دیده‌شدن گسترده‌تر فیلم را از آن گرفت. شما این تجربه را در بین تجربه‌های ناصر تقوایی چطور ارزیابی می‌کنید؟


به گمان من ناصر تقوایی با ساخت «آرامش در حضور دیگران» نخستین گام را در تمرین منزوی‌شدنش برداشت. بعد‌تر دیدیم که تقوایی اساسا آدمی نبود که با سیستمی که در آن زندگی می‌کند، همخوان شود. چه پیش از انقلاب و چه بعدتر رفتارش به گونه‌ای است که به هر چیز تن نمی‌دهد. قصد ندارم درباره درستی یا نادرستی این رفتار صحبت کنم. از این تحلیل به نکته‌ای اشاره می‌کنم که شاید نخستین گامش را محکم برداشت و نوعی آماده‌سازی و تمرین برای گام‌های بعدی‌اش بود. برای ما مخاطبانش البته با کمال تأسف نتیجه این بود که از دیدن آثار بیشتر او محروم شویم. مگر چند فیلم‌ساز با توانایی ناصر تقوایی در شخصیت‌پردازی، دیالوگ‌نویسی، کارگردانی و بازی‌گرفتن از بازیگران داریم؟ ‌به‌هر‌حال از ویژگی‌های شخصیتی او تک‌روی و گوشه‌نشینی است که متأسفانه به مرور کم‌کارتر شدند. همان‌طو‌رکه گفتم نتیجه این انتخاب برای ما مخاطبانش خوب نبود و نتیجه‌اش این شد که از چنین کارگردانی آثار محدودی را ببینیم. حتما که تمایل قلبی ناصر تقوایی این نبوده اما متأسفانه یکی از ویژگی‌های یک انسان به تمامی روشنفکر همین است که به همه قوانین و محدودیت‌هایی که یک نظام فرهنگی برایش ايجاد می‌کند، تن ندهد.


 ناصر تقوایی از‌جمله کارگردان‌هایی است که می‌توان سراغ قهرمان‌های بی‌بدیلی را در آثارش گرفت و این یکی از وجوه بارز کارهای او است. پاسخ به این پرسش کمی فراتر از ساخته نخست او «آرامش در حضور دیگران» است. شخصیت‌پردازی و البته قهرمان‌محور‌بودن اندک آثاری که او در سینما ساخت را چطور می‌بینید؟


ناصر تقوایی در شخصیت‌پردازی در ساخت قهرمان و ضد‌قهرمان و انواع و اقسام قهرمان‌های فرعی و در دیالوگ‌نویسی که البته زیر‌شاخه‌ای است از مجموعه شخصیت‌پردازی، کم‌نظیر است و چنان این کار را با مهارت انجام می‌دهد که ما به‌عنوان مخاطب شخصیت‌هایی را که خلق می‌کند با دل و جان باور می‌کنیم و با آنها همسو می‌شویم. با در‌نظر‌گرفتن اینکه این شخصیت مثبت است یا منفی به آنها حق می‌دهیم یا نمی‌دهیم. به نظرم یکی از مواردی است که ما باید همیشه به آن توجه کنیم‌ یا حداقل از آن الگو بگیریم. او معلم کم‌نظیری است. او این الگو‌ها را آموزش داد. یکی از مشکلات اصلی ما در نگارش فیلم‌نامه و ساخت فیلم چگونگی پرداخت شخصیت است که واقعا نمی‌توان از آن به‌راحتی گذشت. ساخت هر شخصیت مثل ساختن یک ساختمان است. نمونه درخشانش سریال «دایی‌جان ناپلئون» است که درست اقتباس شده و استادانه تبدیل به فیلم‌نامه شده است. باید در نظر گرفت نمایشی‌کردن این قصه بسیار کار دشواری است و بسیار هنرمندانه و کم‌نظیر انجام شده است. نشانه و دلیلش هم این است که هر‌ زمان این سریال را می‌توانید تماشا کنید و چیزی از تازگی و از لذتی که به مخاطب می‌دهد کم نمی‌کند.


‌شاید ناصر تقوایی را می‌توان از معدود کارگردان‌های سینمای ایران دانست که ساخته‌هایش مخاطبانی با سلیقه‌ای خاص‌تر را راضی می‌کند و هم می‌تواند سال‌ها پس از ساخت «دایی‌جان ناپلئون» با فاصله بسیار همچنان محبوب‌ترین سریال مخاطبانی با هر سلیقه باشد و از این جهت حسرت آثاری را داشت که توسط او ساخته نشد. کمی درباره فراز‌و‌نشیب کارنامه او صحبت کنیم؟


خوشبختانه درمورد کارنامه آقای تقوایی نمی‌توان از فراز‌و‌نشیب به معنای اینکه افت و خیزی در کیفیت آثارشان وجود داشته، استفاده کرد. می‌توان گفت آثارش با گذر زمان و با تجربه بیشتر شاید پخته‌تر و حرفه‌ای‌تر شدند. نمی‌توان گفت آثار اولیه او کاستی جدی و قابل‌توجهی داشته. در اینکه مخاطب خاص‌تر داشته کاملا موافق هستم. طبیعتا مخاطب آثار تقوایی مخاطب جدی‌تر سینما‌ست. جزئیاتی که با دقت و مهارت در آثارش رعایت شده، مخاطبی را که به دنبال همین جزئیات می‌گردد، غافلگیر می‌کند که شاید برای تماشاگر عادی مسئله نباشد. پیگیری یک خط داستانی از اول تا آخر، چیزی که هدف تماشای اثری برای یک تماشاگر معمول و در جست‌و‌جوی سرگرمی باشد، درمورد تماشاگران آثار آقای تقوایی مصداق ندارد. اما همچنان معتقدم خوشبختانه یکدستی در آثار تقوایی وجود دارد و فراز‌و‌نشیبی در آن نمی‌بینم. خوشحالم از این بابت و متأسفم برای خودمان که محروم شدیم از دیدن آثار بیشتر او.


‌در پایان صحبت بار دیگر به فیلم «آرامش در حضور دیگران» برگردیم، این فیلم در کنار تمام ویژگی‌هایش تصویری درخور از زمانه‌اش ارائه می‌کند که همچنان تماشایی است. بعد از سال‌ها تماشای دوباره این فیلم چه ویژگی‌هایی از این کارگردان در ذهن‌تان پررنگ‌تر می‌شود؟


آقای تقوایی یک وجه جدی‌اش نویسندگی است و داستان‌نویس قهاری است. اگر‌چه خیلی زیاد نمی‌نویسد و تعداد آثار زیادی ندارد‌ اما کیفیت همان آثار قابل‌ تأمل است. همین نگاه باعث شد که به سراغ اثر جدی و بسیار زیبای مرحوم ساعدی برود و دغدغه‌مندی او برای اقتباس از آثار ادبی برای ساخت اثری سینمایی بسیار مهم و کلیدی است. این نیاز مهمی برای سینمای ما‌ست‌. شاید برای تعداد قابل‌توجهی از کارگردان‌های ما نکته مهم و دغدغه اصلی این است که خودشان نویسنده آثارشان باشند، من فکر می‌کنم ما آن‌قدر کمبود متن و ایده نو داریم و آثار قابل‌توجه در ادبیات داستانی‌مان وجود دارد که می‌تواند نیاز بسیاری را مرتفع کند، نیاز کسانی را که مهارت کافی در اقتباس از یک اثر داستانی را دارند. نکته مهم این است که مجموعه و منابع مهم و ارزشمند ادبیات داستانی ما درست شناخته، خوانده و معرفی شود که بتوان از آن اقتباس کرد و تعداد این منابع هم کم نیستند. خوشبختانه در این میان منابع غنی از آثار ادبی داریم که قابلیت تبدیل‌شدن به اثری تصویری را دارد و هنوز به آنها پرداخته نشده و اگر درست دیده شوند و به جوان‌هایی که در‌ حال آموزش هستند ارائه شود، فیلم‌نامه‌های پربار و درخشانی خواهیم داشت البته با کمک استادانی مثل آقای تقوایی که شیوه اقتباس را درست آموزش بدهند.


بهناز شیربانی

 

برگرفته از روزنامه شرق


 تاريخ ارسال: 1400/4/15
کلید واژه‌ها: آرامش در حضور دیگران، ناصر تقوایی، لیلا ارجمند

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.