کاوه قادری
پنجشنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
کارگردان: استنلی دانن
تهیهکننده: استنلی دانن
فیلمنامهنویس: پیتر استون بر اساس داستانی از مارک بم و پیتر استون
بازیگران: کری گرانت، آدری هپبورن، والتر ماتائو، جیمز کابرن، پائول بانیفاش، کلمان آراری، ژاک مارین، ند گلس
موسیقی: هنری مانچینی
فیلمبردار: چارلز لنگ
تدوینگر: جیم کلارک
شرکت تولید: استنلی دانن
توزیعکننده: یونیورسال استودیوز
تاریخ نخستین نمایش: ۵ دسامبر ۱۹۶۳ (ایالات متحده آمریکا)
مدت زمان: ۱۱۳ دقیقه
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
زبان: انگلیسی
هزینهٔ فیلم: ۳ میلیون دلار
فروش گیشه: ۱۳٬۴۷۴٬۵۸۸ دلار
خلاصه داستان
پاریس. «رجی لامبرت» (آدری هپبورن) هنگام بازگشت از سفری تفریحی با جنازهٔ شوهرش روبرو میشود. چهار مرد به دنبال رجی هستند و مردی (کری گرانت) به کمکش میآید که معلوم نیست قهرمان است یا جاسوس یا قاتل…
طعم سینما – شماره ۲۳۳ : معما (Charade)
یکی از مشهورترین تعبیرهایی که در توصیف فیلم معما استنلی دانن بکار میرود این است که این فیلم، یکی از هیچکاکیترین فیلمهای تاریخ سینما است که البته توسط خود آلفرد هیچکاک ساخته نشده است! با یک نگاه کلی به عناصر داخل فیلم از حیث تعلیقی و معمایی و جنایی بودن و داستان عاشقانهای که لابهلای حوادث فیلم در جریان است، میتوان به چنین نتیجهای رسید! اما اگر روی عناصر مذکور دقیق شویم، به نتیجهی متفاوتی خواهیم رسید که در خلالاش ویژگیهای درونی فیلم هم بیان خواهد شد.
فیلم معما استنلی دانن هم همچون فیلمهای آلفرد هیچکاک، دارای عنصر تعلیق است؛ اما مطلقاً از الگوهای تعلیقی مرسوم هیچکاکی پیروی نمیکند! در فیلمهای هیچکاک، تعلیق معمولاً در دو حالت خلق میشود؛ وقتی شخصیت از وقوع واقعهای مخوف و مرموز مطلع است اما همزمان مخاطب از وقوع آن واقعه بیخبر است؛ یا وقتی مخاطب از وقوع واقعهای مخوف و مرموز مطلع است اما همزمان شخصیت از وقوع آن واقعه بیخبر است. معما دانن اما از هیچکدام از این دو حالت تعلیقساز استفاده نمیکند؛ به گونهای که در تمام حوادث فیلم، میزان ناآگاهی همزمان مخاطب و شخصیت از آن حوادث یکسان است و شخصیت و مخاطب، هر دو همزمان از حوادث فیلم مطلع میشوند. البته در بُعد معمایی، همواره نوعی کنایهی دراماتیک در فیلم دانن وجود دارد و آن اینکه هم مخاطب و هم تمام شخصیتها، همواره یک قدم از سیر جنایی داستان عقباند؛ همچنان که کاراکتر «رجینا» و مخاطب، هر دو همواره یک مرحله از دانستن هویت واقعی «برایان» عقباند؛ و فیلم دقیقاً از همین حیث، تعلیقساز و دارای قوام معمایی است.
از حیث معمایی البته معما استنلی دانن برخلاف فیلمهای آلفرد هیچکاک، دارای «مکگافین» نیست؛ یعنی برخلاف فیلم شمال از شمال غربی که تا اواسطاش فکر میکردیم کیستی «جورج کاپلین» نقش کلیدی در داستان خواهد داشت یا برخلاف فیلم روانی که تا میانههایش تصور میکردیم محور اصلی داستان بر سر مسألهی سرقت پول از اداره است، اینجا در معما، از همان ابتدا تا انتها، مسألهی اصلیِ داستانی بر سر تصاحب آن دویست و پنجاه هزار دلار مفقود شده است و کلیهی جستجوها، تعقیب و گریزها و دومینوی قتلها بر همین اساس شکل میگیرند. در واقع هیچ نوع ردگمکنی داستانی وجود ندارد و نیروی محرکهی معمایی و جنایی داستان بر این اساس تنظیم میشود که ضدقهرمانِ تا آخرین لحظه ناشناختهی فیلم، در اجرای نقشهها و اختفای هویتاش، همواره یک گام از مخاطب و شخصیتها پیش است.
معما دانن حتی از حیث داستان عاشقانهای که لابهلای گونهی تریلری فیلم گنجانده شده نیز شباهت چندانی به فیلمهای هیچکاک ندارد. عاشقانههای هیچکاک معمولاً نسبت به حوادث و رویدادهای معمایی و جنایی داستان، بیشتر مفعول و تأثیرپذیر هستند تا فاعل و اثرگذار؛ به گونهای که حتی در اوج این عاشقانهها و در خلال خلوتترین خردهموقعیتهایی که میتوانند بدون مزاحم، محل بروز عواطف میان دو کاراکتر شود نیز باز شمهای از عناصر ترس و تردید در ساحت لحن و رفتار کاراکترها مشاهده میشود! در حالی که در معما استنلی دانن، این عاشقانه بیشتر فاعل و اثرگذار و متقدم بر وجه جنایی و معمایی داستان است؛ نشان به آن نشان که اساساً با هر بار اعتماد کردن «رجینا» به «برایان» پس از هر تردید است که گرهای از ماجرا باز میشود و سیر داستانی پیش میرود؛ که بارزترین نمونهاش، آخرین اعتماد «رجینا» به «برایان» است که فقط و فقط از روی عشق صورت میگیرد ولی همان فعل و انفعال، عملاً گرهی اصلیِ موقعیتی را باز میکند و داستان را به سرانجام میرساند. در این میان البته یکی از علل چیرگی گونهی عاشقانه بر گونهی جنایی-معمایی فیلم، در اجراهای کری گرانت برای نقش «برایان» و آدری هپبورن برای نقش «رجینا» نهفته است؛ وقتی وجاهت و معصومیت هپبورن در کنار شوخطبعی استایلمند گرانت، نوعی دلنشین و مرهمبخش از مهر و محبت ایجاد میکند که روایت نمایشی فیلم را دارای حلاوت میکند و یکی از علل هیبریدی بودن فیلم از حیث هم عاشقانه و کمیک بودن و هم درام و معمایی بودن است.
در واقع، معما استنلی دانن معجونی است از تعلیق، کمدی و عاشقانگی! فیلم در عین استحکام موقعیت معمایی و پلات جناییاش، واجد دیالوگنویسیهای طنازانهای است که لحن و فضا و جهان فیلم را از آن خشکی مرسوم آثار جنایی-معمایی دور میکند، به آن انعطاف میدهد و میان آن همه اوقات هیجانانگیز و دلهرهآور و کنجکاوکننده، دقایق مفرح و سرگرمکنندهای را برای مخاطب رقم میزند؛ کمدی لذتبخشی که البته معلول بازیگوشیهای ظریف گرانت و هپبورن هم هست که نقش بسزایی در تلطیف لحن و فضا و جهان فیلم دارند؛ به انضمام پلیسی که برخلاف هژمونی رعبآورش در فیلمهای هیچکاک، در فیلم دانن، تکتک حرکات، رفتارها، جستجوها، گفتگوها، اطلاعاتاش و بازجوییهایش هجو میشود؛ که این مسأله هم در هیبریدی بودن فیلم میان کمدی و تریلر نقش ایفا میکند.
در واقع، استنلی دانن به عنوان فیلمسازی ضدمؤلف، همچنان که سالها بعد در فیلم دو همسفر به نوع روایت «آلن رنه»وار ادای دین کرده بود اما نهایتاً فیلم خودش را ساخته بود، در معما هم اگرچه به تریلرهای هیچکاک ادای دین کرده اما در نهایت، فیلم را با مشخصههای کمیک، شورانگیز و عاطفی خودش ساخته است؛ فیلمی کلاسیک سهپردهای با ریتم تند در روایت و تدوین که خیلی سریع در همان یکسوم ابتداییاش، از شخصیتهای اصلی و مسألهی اصلیِ داستانیاش رونمایی میکند و در پایان فیلم، هر دو را به سرانجام میرساند. مسألهی اصلی فیلم از حیث یافتن آن دویست و پنجاه هزار دلار مفقود شده، با رقم خوردن نقطهعطف دوم داستانی و در پایان پردهی دوم فیلم حل میشود و دیگر مسألهی اصلی فیلم از حیث معمای دومینوی قتلها و یافتن قاتل، در بیست دقیقهی پایانی فیلم و در پردهی سوم فیلم حل میشود و از این جهت، فیلم پردهی سوم داستانیِ بسیار کاربردی و حاوی زمانی مناسب دارد.
در این میان، الگوی گرهافکنی، تعمیق و پیشبرد بخش معمایی-جنایی داستان هم براساس یک ترفند هیچکاکی صورت میگیرد؛ در قالب ارائهی بخشی از اطلاعات اصلی، در عین پنهان نگاهداشتن بخشی دیگر از اطلاعات اصلی، به گونهای که حقیقت تا آخرین دقایق طور دیگری جلوه کند و مخاطب، دارای سؤظن و گمراهی شود. در این فرآیند معمایی، باز هم همچون فیلمهای هیچکاک، پلیس عامدانه و آگاهانه از روند حل مسأله حذف میشود اما آنچه تریلر دانن را از تریلر هیچکاک متمایز میکند، در نوع و نحوهی ترکیبی کردن گونهی فیلم میان کمدی و تریلر است. دقت کنید به فعل و انفعالات صورت گرفته در مراسم ختم «چارلز»! دقت کنید به حالات و رفتار سرگردان پلیس بعد از اولین بازجویی از «رجینا» و عصبانیت ناشی از عجز و استیصال و انفعال، از اینکه چرا اجساد تمام مقتولین با لباس خواب کشف میشوند! دقت کنید وقتی «اسکوبی» به «برایان» میگوید «باید با دهان بسته منتظر بمانیم»، «برایان» چه جوابی به تهدید او میدهد! دقت کنید به نوع تعقیب کردن «برایان» توسط «رجینا»، به بازخوردی که «رجینا» نسبت به صحبتهای «دایل» در «کافیشاپ» در قالب سیگار عوض کردن نشان میدهد و نحوهی سِری اطلاعات دادن «دایل» به «رجینا» در حالی که گارسون همان لحظه بالای سر آنها منتظر دریافت سفارش است! و دقت کنید به رفتارنگاری و گفتگوهای میان «رجینا» و «برایان» پس از اتفاقات ملتهبی مانند حمله به «رجینا» و «برایان» و قتل «گیدین»، که چگونه به طنز و عاشقانگی تغییر ماهیت میدهند. این همه یعنی این تریلر دانن، در دقایق زیادی توانسته به یک «کمدی سیاه» عاشقانه هم مبدل شود؛ همان ویژگی که فیلم معما را مستقل از آثار آلفرد هیچکاک میکند و مهر و امضای استنلی دانن را پای آن میزند.
کاوه قادری
دی ۱۴۰۱
برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|