کاوه قادری
پنجشنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Life of Brian
زندگی برایان
کارگردان: تری جونز
تهیهکننده: جان گلدستون
نویسنده: مونتی پایتون
بازیگران: گراهام چپمن، جان کلیز، تری گیلیام، اریک آیدل، تری جونز، مایکل پیلین
موسیقی: جافری برگن
فیلمبردار: پیتر بیزیو
تدوینگر: جولیان دویل
شرکت تولید: هندمید فیلمز، مونتی پایتون
توزیعکننده: سینما اینترنشنال کورپوریشن (بریتانیا)، اوریون پیکچرز/برادران وارنر (آمریکا)
تاریخهای انتشار: ۱۷ اوت ۱۹۷۹ (آمریکا) ۸ نوامبر ۱۹۷۹ (بریتانیا)
مدت زمان: ۹۳ دقیقه
کشور: بریتانیا
زبان: انگلیسی
هزینهٔ فیلم: ۴ میلیون دلار
فروش گیشه: ۲۰ میلیون دلار
خلاصه داستان
«زندگی برایان» فیلمی کمدی بر اساس داستان زندگی عیسی مسیح است. شخصیت اصلی فیلم، برایان کوهن، یک یهودی است که در همان محل زندگی مسیح و در همان زمان به دنیا میآید و داستان زندگیاش شباهتی طنزآلود به داستانهای مذهبی دربارهٔ زندگی عیسی دارد. او در دهکده ای با آرامش زندگی میکند تا اینکه بر اثر اتفاقی همه خیال میکنند که او مسیح است. اما وی مسیح بودنش را تکذیب میکند. در نهایت مردم باعث به صلیب کشیده شدن مردی که میپندارند مسیح است، میشوند. در سال ۲۰۰۰ مخاطبان مجله «توتال فیلم» آن را به عنوان بهترین کمدی تمام زمانها انتخاب کردند. در سال ۲۰۰۴ همین نشریه آن را پنجمین فیلم بزرگ تاریخ بریتانیا نامگذاری کرد و در سال ۲۰۰۶ نیز طی دو نظرسنجی به عنوان بهترین کمدی تمام زمانها انتخاب شد.
طعم سینما – شماره ۲۳۴ : زندگی برایان (Life of Brian)
اگر به عنوان یک مخاطب آثار کمدی، مجموعه فیلمهای مانتی پایتون را به انگیزهی مواجه شدن با یک داستان موقعیتمحور و رویدادیِ منسجم که دارای خط رواییِ مدون و منظمی باشد دنبال میکنید، صرفاً وقت خود را هدر دادهاید! از قضا یکی از درسهایی که از فیلمهای مانتی پایتون میتوان فراگرفت این است که میتوان عامدانه و آگاهانه از یک داستان دارای زنجیرهی علت و معلولیِ وقایع به دور بود اما در عین حال، حسابشدهترین نوع روایت ممکن را ارائه کرد و فیلمی ساخت که از نوع موقعیتپردازیهایش مشخص است که حتی در جزئیترین جزئیاتاش هم روایتی طراحی شده دارد. یعنی به بیانی دیگر، میتوان حتی داستان بالقوهای هم نداشت اما با نوع روایتی که عرضه میشود، فیلم داستانیِ پرملات، خوشقریحه، جزئینگر و حسابشده ارائه داد.
در واقع، یک درس مهمی که میتوان از فیلمهای مانتی پایتون فراگرفت این است که اساساً روایت، حاکم بر داستان و تعیینکنندهی نوع و ماهیت داستان است و پیش از روایت، ما چیزی تحت عنوان داستان نداریم. لذا هیچ داستانِ نمایشی، به خودی خود کمیک، تراژیک، حماسی یا هجوآمیز نیست؛ بلکه این نوع و نحوهی روایت، لحن حاکم بر آن و شکل واقعهپردازیها است که چیستی و ماهیت گونه یا ژانر فیلم را تعیین میکند. این دقیقاً همان اتفاقی است که در کمدیهای مانتی پایتون رخ میدهد؛ وقتی موقعیت بالقوه و صحنهنویسی و چیدمان میزانسن، جدی و حماسی به نظر میرسد اما شکل روایت نمایشی، لحن و بیان بکار گرفته شده در آن و نحوهی پرداخت موقعیت، ما را با داستانی کمیک و هجوآمیز مواجه میکند. برای نمونه در فیلم مانتی پایتون و جام مقدس، دقت کنید به سکانس گفتگوی «شاه آرتور» با نگهبانان قلعه که دربارهی پیوستن به ارتش کاملوت است اما تعدد و کشدار شدن سئوال و جوابها بر سر موضوعات فرعی، عملاً محتوای گفتگو را به این ورطه میکشاند که چگونه یک چلچله میتواند نارگیل حمل کند! دقت کنید به سکانس جمعآوری اجساد کشتهشدگان در جنگ و مشکل وجود یک مرد زنده در میان اجساد و نحوهی حل این مشکل! دقت کنید به گفتگوی میان «شاه آرتور» و دو کارگر که چگونه به بحث تقابلی میان مقبولیت ایزدی شاه و حقوق چپها میانجامد! و دقت کنید به نوع مبارزهی «شاه آرتور» با یکی از شوالیهها و شکل اتفاقاتی که در مبارزه رخ میدهد؛ و به نوع تقابل با فرانسویها؛ و به اغراق در میزان توانایی و استفاده از قدرت کاراکتر «تیم افسونگر» که میتواند آتش تولید کند؛ و به محتوای متفاوت پرسش و پاسخها میان یاران «شاه آرتور» و «افسونگر» در ورودی «پل مرگ» و نوع تفاوت محتوا در پرسش و پاسخها!
در واقع، در کمدیهای مانتی پایتون، با موقعیتهایی هجویافته مواجهیم؛ موقعیتهایی بالقوه جدی که عامدانه و آگاهانه به صورت تمسخرآمیز و کاریکاتورگونه بازنمایی میشوند؛ گاه از طریق برهمریختن طنازانهی قواعد موقعیت، گاه از طریق بکارگیری اغراق در برخی عناصر موقعیت و اگزجره کردن یک کنش یا حتی یک دیالوگ درون آن، گاه از طریق خرقعادتسازی و غیرمتعارف کردن برخی کنش و واکنشها و دیالوگها و حتی گاه از طریق بیش از اندازه کند کردن ریتم اتفاقات و کنش و واکنشهای داخل موقعیت. الگویی که برای فیلم زندگی برایان هم بکار میرود؛ نمونهاش موقعیت بازدید سه مرد خردمند از محل تولد «برایان»، یا موقعیت سنگسار کردن مرد گناهکار که در به جای او، مأمور اجرای حکم سنگسار میشود!
تمایز زندگی برایان با دیگر کمدیهای مانتی پایتون اما در این است که علاوه بر هجو موقعیتهای منفرد، هجو قهرمانپروری، مسیر داستانی، مبارزهی قهرمان علیه ضدقهرمان و خود قهرمان و ضدقهرمان در یک فیلم حماسیِ عرفی نیز صورت میگیرد و اساساً هجو موقعیتها در همین جهت انجام میشود! در واقع، در زندگی برایان، اساساً یک گونه یا ژانر سینمایی است که هجو میشود و این هجو، در طی تمام مراحل داستانیِ عرفی ژانر انجام میگیرد. برای نمونه، دقت کنید به روند انگیزهسازی قهرمان برای مبارزه با ضدقهرمان؛ وقتی «برایان» متوجه میشود که پدرش اصالتاً رومی است و صرفاً همین مسأله، باعث تصمیم او برای قیام علیه رومیها میشود! دقت کنید به روند شناخته شدن «برایان» به عنوان قهرمان نزد مردم؛ وقتی که «برایان» فقط و فقط برای مخفی ماندن از دید سربازان رومی، شروع به یک موعظهخوانی بیهدف نزد عامه میکند و وقتی سربازان رومی او را گم میکنند، وی جملاتاش را نیمهتمام رها میکند و مردم نیز با توجه به این ابهام در موعظههای «برایان»، برداشتی عبادی و موعودی و فلسفی از هویت او میکنند و همچون مرید به دنبال او راه میافتند! دقت کنید به سکانسهای به اصطلاح پیمان بستن مردم با «برایان» در بیابان و مخصوصاً در مقابل منزل مادر «برایان» که با ایجاد اغراق و تغییر در ماهیت دیالوگها، عملاً به موقعیت قول دادن دهها کودک نزد مربی مهدکودک جهت برآورده شدن موقت یکی از خواستههایشان تبدیل میشود! دقت کنید به روند مقاومت قهرمان در مقابل رومیها در بند اسارت که در آن، «برایان» از ترس جاناش، اصول مبارزاتیاش را زیرپا میگذارد و مرتب به مأموران رومی گوشزد میکند که او خودش یک «رومی» است تا بلکه سریعتر آزاد شود! و دقت کنید به نحوهی شناختهشدن قهرمان نزد قطب آنتاگونیست، وقتی در موقعیت حمله به مقر رومیها، گروه مبارز بر سر اختلافات لغوی و املایی به جان هم میافتند و همدیگر را لت و پار میکنند تا فقط «برایان» سالم مانده به عنوان تنها متعرض به مقر رومیها شناخته شود!
همین روند هجو، دربارهی شمایل رفتاری و شخصیتی آدمهای قطب پروتاگونیست و آنتاگونیست و روند مبارزهشان علیه همدیگر نیز وجود دارد. برای نمونه، دقت کنید به موقعیتهای نشستهای مخفیانهی مبارزان و طرحریزیشان برای سرنگون کردن رومیها؛ وقتی ابتدا پیشنهاد میشود همسر امپراطور روم به گروگان گرفته شود تا در ازای آن، امپراطوری روم به خواستههای مبارزان تن دهد، بیآنکه هرگونه درخواست اخاذی اضافهای از سوی مبارزان در کار باشد! و سپس پیشنهاد میشود امپراطوری روم، خود به خود خودش را منحل کند و برای این کار، چهل و هشت ساعت هم به آنها مهلت داده میشود! یا مثلاً در هجو اهداف و انگیزههای مبارزان برای سرنگونی امپراطوری روم، شاهد هستیم که مبارزان ابتدا شکوایه میکنند که امپراطوری روم برای آنها چه کرده و سپس خودشان به تک تک دستاوردهای امپراطوری روم اعم از فراهم کردن آموزش و بهداشت و راه و آب و نظم و غیره اشاره میکنند! یا برای نمونه، در هجو جبههی آنتاگونیست، دقت کنید به هجو شمایل شخصیتی امپراطور به عنوان ضدقهرمان ماجرا؛ وقتی او حتی نمیتواند اسمها را درست تلفظ کند! دقت کنید به جستجوی سربازان رومی برای یافتن «برایان»؛ وقتی دهها سرباز، سهبار یک خانهی حداکثر ده متری که حدود ده آدم از جمله «برایان» داخل آن هستند را میگردند اما جز یک قاشق چوبی، چیزی نمییابند! و همچنین دقت کنید به موقعیتی که سربازان میخواهند دستور عفو «برایان» توسط امپراطور را اجرا کنند اما فرد اشتباهی را آزاد میکنند!
از این همه، میتوان به نتیجهی جالبی رسید؛ اینکه زندگی برایان، با توجه به نوع و محتوای هجوهایی که صورت میدهد، عملاً یک کمدی سیاسی نیز هست! معمولاً فیلمهای سیاسی موفق، مستقیماً متوسل به سوژهی سیاسی نمیشوند و مانند آثاری همچون همه مردان رییسجمهور، سرپیکو یا راننده تاکسی، از طریق تمرکز روی سوژهی روزنامهنگاری، پلیسی یا اجتماعیشان و پیشبرد و تعمیق اینگونه درونمایهها، مایههای سیاسی انتقادی مییابند. زندگی برایان نیز از این قاعده مستثنی نیست و بدون توسل به سوژهی سیاسی خالص، از طریق هجو آندسته از مناسبات میان پروتاگونیست و آنتاگونیست که معمولاً در عالم سیاست رخ میدهند، مایههای سیاسی کمیک مییابد. برای نمونه، علاوه بر آن موقعیتهای نشستهای مخفیانهی مبارزان جهت طرحریزی برای شکست امپراطوری روم، دقت کنید به بیانیهای که مبارزان به هنگام مصلوب شدن «برایان» میخوانند؛ وقتی مبارزان میتوانند «برایان» را نجات دهند اما علناً اعلام میکنند که «برایان» کشته شده بیشتر به درد مبارزاتشان میخورد! یا دقت کنید به گروههای مبارز انتحاری که برای نجات «برایان» وارد صحنه میشوند؛ وقتی سربازان رومی از ترس پا به فرار میگذارند اما مبارزان انتحاری در حالی که میتوانند «برایان» را نجات دهند، ناگهان ماهیت انتحاریشان را به یاد آورده و بیآنکه کسی را نجات داده یا با کسی مبارزه کنند، دست به خودکشیِ بیحاصل میزنند! یا دقت کنید به بحثهایی که بر سر برابری حقوق مردان با زنان شکل میگیرد و آنقدر افراط مییابد که یکی از اعضای مرد گروه، آرزوی زن بودن میکند! یا دقت کنید به خود «برایان» که نه از روی انگیزههای ملی و آزادیخواهانه، بلکه از روی انگیزههای شخصی و ناموسی به مخالفت با رومیها برمیخیزد و بارها در اثنای مبارزه با حالتی تسلیمطلبانه، رومی بودن خود را متذکر میشود تا آزادش کنند! از آنسو، عنصر موتیفگونهی خنگ بودن و بازی خوردن امپراطور و سربازاناش (بهرغم زر و زور ظاهریشان) که زمینهی هجو در بسیاری از خردهموقعیتها است را نیز به یاد بیاورید!
در واقع، زندگی برایان کمدی سیاسی است که هم پوزیسیون و قدرت سیاسی را در قالب «رومیها» و هم اپوزیسیون و مبارزان سیاسی را در قالب «جبههی ملی یهود» هجو میکند و به شکلی کمیک و مفرح، عدم اصالت و حقیقت اینگونه کنش و واکنشها را یادآور میشود. علاوه بر اینها، با کمدی سیاسی مواجهیم که از سوژهی سیاسی ارتزاق نمیکند؛ بلکه با نوع پروتاگونیستسازی و آنتاگونیستسازیاش و نحوهی مناسباتی که میان این دو قطب شکل میدهد، خودش قادر است سوژهی سیاسی بسازد؛ و این توانایی، از همان نکتهی در اختیار داشتن افسار روایت ناشی میشود؛ وقتی بر نوع و شکل روایت احاطه داشته باشی و بتوانی با آن بازی کنی، آنوقت میتوانی هر داستانی را در هر گونهای تعریف کنی و اصلاً فیلم ضدگونه و ضدژانر بسازی! یعنی دقیقاً همان کاری که کمدینهای مانتی پایتون انجام میدهند!
کاوه قادری
اسفند ۱۴۰۱
برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|