پرده سینما

تذکرة الوقایع الفجر: یوم الاول

امیر اهوارکی

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      

 

خادم الرّعایا امیر بن عبدالله اهوارکی

 

باد و مهالیوم یکم ربیع الاول 1432 هجری، مطابق است با یوم السبت شانزدهم دلْو یکهزار و سیصد و هشتاد و نه هجری خورشیدی و ما در برج البراجنه که همان برج المیلاد باشد وقایع یوم نخست فجریه را راپورت می­نماییم. از لیل سابق که افتتاحیه اقامه شده بود هنوز معلوم نبود که چه افلام را و در چه ساعات مقرر است تماشا دهند لکن قرعۀ ابتدائیه به کاسۀ میرزا محمد علی طالبوف صاحب المکتبة الموشان [i]اوفتاد. فیلمی بود بس جمیل، مسمّی به باد و مه که خلایق گمان بردند مقادیری اصلاید و کارت البستال از سواحل بحر قزوین و مناظر جمیلۀ آن برداشته در سالون تماشا می­دهند. به همین قیاس فیلم دیّم بود که الموت شغلنا[ii] نام داشته، امیر خان ثقفی فرزند میرزا علی اکبر آن را عملگی کرده و به غایت نیکو منظر بود و در آن مداماً عواصف شدیده می­وزید و برف و بوران نازل می­شد به قدری که در سالون در تن خویش علی الدوام احساس برودت می­نمودیم. میرزا بجمان بازغی در آن آکتوری کرده، در جلد یک سارق مبتدی رفته که از دکاکیل برق صعود نموده، مفتولین مسین می­ربود. سه نفر از اشجاع الناس بدیشان حمله برده، میرزا بجمان در بند کرده به سوی محبس کشانیدند. در این احوال ما را در سالون احلام ثقیله در ربود و ساعتی کامل استراحة نمودیم و عند الیقضه جناب میرزا بجمان هنوز در میان برف و بوران در طریق محبس بود. از قضای روزگار مستانه آغا مهاجرین زوجۀ میرزا بجمان این فیلم را مونتوری کرده بود و می­فرمود بسیار مستحسن است تا از آکتوری زوج ایشان در این فیلم یک فقره مسلسله استخراج بنمایند. علی ایّ حال توصیۀ این بندۀ کمترین به این دو رژیستور کرام، اعظم الله اُجورهما که سعی وافر در اخذ تصاویر جمیله نموده این است که بایست این افلام را خصوصاً در مدارس اطفال گنگ و اصمّ نمایش دهند تا که حق به صاحبش برسد.

مرائی متقابل (آینه های روبرو)فیلم سیّم نامش مرائی متقابل[iii] بوده نگار باجی که یکی از نسوان مبتدی است عملگی آن نموده و بسیار از فنون ظریفۀ دراماتولوژی بهره داشت. یکی از دوشیزگان مام میهن را رؤیت نمودیم که در لحظۀ واحد هم از رجال بوده و هم از نسوان قوم. ابوی آن دوشیزه، او را بنت خود می­نامید لکن آن ضعیفه خویش را از ابناء وطن می­دانست و به وقت حاجت به مبال الرّجال تردد می­نمود، أبعَدَ الله عیون غیرالمحارم عنها. رفیقۀ ایشان، بی‌بی غزل شاکری بوده که در دوران صباوة خود آکتریس گلنار بوده جناب پرتو خان کامبوزیا ایشان را هدایت می‌نموده است. بی‌بی غزل با دوشیزۀ مذکور وفا نموده و او را بی‌اذن ولیّ به لطایف الحیلی به مملکت جرمانی فرستاده تا در آنجا رجلی گردد و مراجعت نماید. بر ابناء بشر پوشیده نیست که در بلاد جرمان، قحط الرجال می‌باشد. چرا که رئیس این مملکت، ننه آنجلا مشهور به مرکل بوده به قاعدۀ رجال و با اطوار ایشان حکومة دارد و حتی در معیّت قوم یانکی به برخی بلاد مسلمین تهاجم نموده با ایشان محاربه نموده است. مشهور است از وقتیکه عادولف هیتلر مستبد اعظم این قوم، انتحار نموده دیگر مام وطن این قوم هیچ رجل حقیقی نزاییده و آن رجال که می‌بینی جملگی از نساء قوم جرمان بوده که انوثت خود را به ذکورت تبدیل نموده‌اند. الحق که بایست اینک آخر الزمان شده باشد. لعنة الله علی القوم الظالمین.

صایت عید الفجریه از نیمۀ لیل ماضی، سیاهۀ افلام را اعلان نموده که نخستین فیلم البیت هو الأمن[iv] می­باشد که جناب میرزا ناصر رفاعی آن را رژیستوری نموده. لکن فیلم را در نوبۀ رابع تماشا دادند. در خصوص یک دارالتأدیب در وقت نزول بمباردمان در ایام محاربۀ با مملکت عراق. بیش از عشر دقایق نتوانستیم تحمل کنیم از بس بلا مهارت پروداکت گشته بود.

امروز در عمارت برج المیلاد چندین فقره از طواسین را رؤیت نمودیم. اول میرزا رضا عطارباشی و دیّم میرزا امیر آقازاده. او از زمانیکه در مسلسلۀ تربة الاحمر[v] میرزا ابراهیم آل­حاتم آکتوری کرده بود نزد علاقت خلایق به خود جلب نمود. نزدیک رفتیم تا شَعر خود در آینۀ رأس ایشان شانه بزنیم اما مقادیری حیا نموده پس نشستیم.

سوت الانتهاالحمد لله و المنة الیوم نیز تهمینه بیگم شهرآشوب در این عمارت رؤیت نشد. لکن یکی دیگر از جمله نساء فمینیستیه به نام نیکو آغا کریم النساء اطوارات وی را تقلید نموده تا مباد جای فعالان نسوان خالی بماند. آغا فیلمی اخراج کرده که خود در آن آکتریس بوده اللیل با اسم سوت الانتها[vi] در نوبۀ آخر تماشا می­دادند. وی در معیت زوج محترم سید شهاب الدین آل­حسین به شغل شریف رژیستوری اشتغال داشته اتفاقا دانسته که مام یکی از دوشیزگان آکتریس مقرر است عن­قریب در محبس مصلوب گردد و چنانچه مبلغ دیه تأدیه گردد امید است جان وی برهد. اما دیه یکصد کرور بوده و نیکو آغا علی الظاهر برای او چندین فقره اقدامات صورت داد لکن هیچیک مؤثر نیفتاد. چرا که جمله خلایق از نیکویی کردن و افعال شریف گریزان و در احوالات خویش مغروق می­بودند. بیت:

 

صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را / نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی

از قضای ایام، آن رجل مقتول بخت واژگون دو فقره از نساء در قبالۀ خود داشته از جمله مام آن آکتریس وطن را. او علی­الرغم دو فقره زوجۀ نکاحیه باز شهوة الخنزیر داشته به بنت زوجۀ ثانی خود که همان دوشیزه آکتریس جمیله باشد نظر سوء برده، غیرت مام بجنبیده به او تهاجم نموده و عند النّزاع آکتریس مزبور با ضرباة کارت مطبخ، شوی مام خود مقتول می­نماید. قبل از حضور امنیه، این دو توافق نموده مقرر می­دارند تا علی الظاهر امّ وطن مجرمه تلقی گشته، به محبس برود. و باز از قضای سماوات، زوجۀ نخستِ این مقتول از میان نسوان محجوب و مسلمان بوده و رژیستور علّیه بدین سبب مقادیری ایشان را استهزاء می­نمود که از چه رو به آزاد ساختن مام آکتریس وطن و اخذ دیه رضا نمی­هند. لکن عاقبة بر ما معلوم شد که این بانو نیز بر خلاف اسم خود نیکوکار نبوده علی الدوام ریا ورزیده خواسته که ادراکات پلیتیکیۀ خود علن سازد و به رسومات و قوانین شارع مقدسه تمسخر نماید، من جمله در خصوص تعدد زوجاة، حق القصاص و حجاب النسوان و قس علی هذا. از آنجا که ایضاً رژیستور علّیه، اشک­های آکتریس خود را در آن لیل در نصف شهر شعبان المعظم چکانده، خواسته تا این عید عظیم ناس را استهزاء نماید. آغا که خود مکالمات و وقایع فیلم را قلمی نموده و ایضا آکتریس آن می­باشد عملاً به محاربۀ حق تعالی جلّ و علی رفته خود را استهزاء می­نماید. بیت:

  

چراغی که ایزد بر افروزد / هر آن کس پف کند گیسش بسوزد

 

لهذا اکنون کفر نیکو آغا کریم النساء بر ما ثابت و محاربۀ ایشان با امام زمان علن گشته، نسخۀ این کفریاة در دفتر اعیاد الفجریه مضبوط می­باشد. تذکار دیگر آن است که آغا سابقاً در سه فقره از افلام تهمینه بیگم آکتریس بوده یعنی افلام المرأتان، نصف المخفی، عکس العمل الخامس. واضحاً به رأی العین مشهود است که ادراکات فمینیستیۀ آن شهرآشوب، در نزد آغا کریم النساء مقادیری پروگرس کرده است. الیوم، دیگر به آمدن تهمینه مام فولاد زره احتیاج نیست.

  

  

در همین رابطه بخوانید

تذکرة الوقایع فجر: الیل الافتتاح

تذکرة الوقایع الفجر: یوم الاول

تذکرة الوقایع فجر: یوم دیم

تذکرة الوقایع فجر: یوم سیّم

تذکرة الوقایع فجر: یوم چهارم

تذکرة الوقایع فجر: یوم پنجم

 تذکرة الوقایع فجر: یوم ششم

تذکرة الوقایع فجر: یوم هفتم

 

 

 


[i]. مدرسه موشها

[ii]. مرگ کسب و کار من است

[iii]. آینه­های روبرو

[vi] . سوت پایان

  

 

 تاريخ ارسال: 1389/11/17
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محمد2009:

ایووووووووووووووول.بازم باحالبود

1+0-

يكشنبه 17 بهمن 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.